داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 309): حسن اشرفی ریزی، عضو هیأت علمی، گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، مرکز تحقیقات فن آوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: در سلسله مراتب نیازهای مزلو، خودشکوفایی در بالاترین سطح هرم قرار دارد. هر انسانی تلاش دارد در فعالیت های روزانه فردی و شغلی خود به موفقیت هایی دست یابد که یکی از ثمرات و تبعات ارزشمند این تلاش، خودشکوفایی و احساس رضایت می باشد. اما گاهی انسان ها مسیر رسیدن به این موفقیت را به دلایل مختلف نمی دانند یا اگر می دانند خلاف آن عمل می کنند. این رفتار نه تنها آن فرد را در مسیر موفقیت واقعی قرار نمی دهد، بلکه گاهی خود، دیگران و حتی سازمان محل کار را نیز دچار مشکل می کند. برای مثال فردی که اختلاس می کند در ظاهر خود را موفق جلوه می دهد، اما در مسیر موفقیت واقعی قرار نگرفته است؛ چرا که پیش زمینه موفقیت واقعی، رعایت حقوق دیگران و انجام عمل در چارچوب علمی، منطقی و انسانی است (در این نوشتار به این جنبه پرداخته نمی شود). در فضای علمی و در بین افراد تحصیلکرده موفقیت شکل دیگر به خود می گیرد. گاهی افراد تحصیل کرده در کارهای خود نسبتا موفق هستند (به اذعان شواهد) و یا اگر تصمیم به انجام کاری داشته باشند آن کار را با موفقیت انجام می دهند، اما پس از موفقیت، خود را بی یا کم استعداد و بی کفایت دانسته و حتی نتیجه موفقیت را به عامل شانس و... نسبت می دهند. در واقع این افراد، ارزیابی درستی از فعالیت ها و کارهای خود ندارند و موفقیت خود را به انحاء مختلف نادیده می گیرند. در روان شناسی این پدیده تحت عنوان سندرم وانمود گرایی یا نشانگان وانمودگرایی (Impostor Syndrome) شناخته می شود. «برای نخستین بر کلانس و ایمز[1] این واژه را به صورت وانمودگرایی و هاروی و کاتز[2] آن را به عنوان سازه شخصیتی معرفی کردند. دو محقق اخیر در فعالیت های بالینی خود با مراجعینی روبه رو شدند که با وجود رسیدن به سطوح عالی تحصیلی، شغلی و علمی و کسب موفقیت های متعدد، احساس ناخوشایند و مطلوبی نسبت به این موفقیت ها نداشته و از شناخته شدن و متمایز بودن خویش می ترسند. هاروی و کاتز سندرم وانمودگرایی را ناتوانی در درونی سازی موفقیت با وجود شواهد بیرونی موفقیت تعریف می کنند» (بهرامی حداد، 1390). بنابراین اقشار تحصیلکرده از جمله کتابدران و اطلاع رسانان می تواننند قربانیان این سندرم باشند.
کتابداران در کتابخانه ها، مراکز علم سنجی، مراکز تحقیقاتی، دفتر مجلات و روزنامه ها، مراکز نشر دانشگاهی و غیر دانشگاهی، بیمارستان ها در نقش کتابدران بالینی، فعالیت در گروه های آموزشی، کمیته های چندگانه ارزیابی اعضای هیئت علمی برای ارتقاء و... به طور مداوم با مراجعان و کاربران ارتباط نزدیک و تنگاتنگ دارند و لذا باید متناسب با شرایط روز، خدمات نو و متنوع به آنها ارائه دهند و لازمه این کار آن است که سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها به گونه ای باشد که زحمات و تلاش های کتابداران دیده شده و هم کتابداران و هم مسئولان مربوطه ارزیابی درستی از تلاش های صورت گرفته داشته باشند و به موقع تشویق های لازم از تلاش های کتابداران صورت گیرد. در این صورت انتظار خدمات خوب و با کیفیت از طرف کتابداران منطقی می باشد. اما گاهی در این مسیر به دلایلی مانند بی توجهی مسئولان به ارزیابی درست و بی توجهی به مشوق های لازم، کتابداران بی انگیزه شده و گاهی نیز کتابداران و اطلاع رسانان گرفتار سندرم وانمود گرایی می شوند. در این مقاله قصد داریم با عنایت به دو پژوهش ارزشمند (بهرامی حداد، 1390؛ ( Bravata, 2020. این مفهوم را در بافت کتابداری و اطلاع رسانی تبیین نماییم. هدف نویسنده این نوشتار، توجه کتابداران و مدیران مرتبط با کتابداران و اطلاع رسانان به عامل مهم سندرم وانمودگرایی به عنوان پدیده ای نو و با اهمیت در این حرفه و نیز شناسایی برخی عوامل کند کننده و تشدید کننده سندرم وانمودگرایی می باشد. در واقع این نوشتار، نحله ای برای کارهای پژوهشی در این حیطه توسط پژوهشگران حوزه کتابداری و اطلاع رسانی و روان شناسی می باشد.
عوامل مرتبط با سندرم وانمودگرایی
جنسیت
شواهد مختلف نشان می دهد که خانم ها بیشتر دچار سندرم وانمودگرایی می شوند. در واقع آنها موفقیت های خود را دست کم یا نادیده می گیرند. البته شواهد دیگری نیز وجود دارد که خلاف این ادعا را نشان می دهد. اکنون این متغیر به عنوان متغیر مهم در کتابداری و اطلاع رسانی مطرح خواهد بود؛ چرا که بخش زیادی از کتابداران شاغل در ایران، خانم ها بوده و حتی گروه های آموزشی نیز در سال های اخیر در جذب نیرو به این سمت روی آورده اند و این می تواند مهم تلقی شود. بنابراین نوع جنسیت می تواند عاملی مهم در موضوع سندرم وانمودگرایی در بین کتابداران و اطلاع رسانان شاغل مطرح باشد. بنابراین بهتر است این متغیر مهم (یعنی جنسیت) به عنوان یک عامل جمعیت شناختی با متغیر اصلی یعنی سندرم وانمودگرایی مورد بررسی علمی قرار گیرد.
اعتماد به نفس
از عوامل مهم پیشرفت انسان، داشتن اعتماد به نفس کافی و واقعی می باشد. به نظر می رسد کتابدارانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، احتمال گرفتار شدن در سندرم وانمودگرایی را بیشتر خواهند داشت. در واقع افرادی که به راحتی نتیجه فعالیت و دستاوردهای خود را دست کم و یا نادیده می گیرند، احتمال اینکه در بررسی های علمی نشان از اعتماد به نفس پایین داشته باشند وجود دارد. با این حال انجام پژوهش های دقیق برای تایید یا رد این فرضیه باید انجام شود؛ به ویژه اینکه انتظار می رود کتابداران دارای سطح بالایی از اعتماد به نفس باشند تا بتوانند در کارها و فعالیت های خود موفق تر عمل کنند. در عین حال به نظر می رسد رابطه اعتماد به نفس و سندرم وانمودگرایی رابطه ای دو طرفه باشد که این خود می تواند زمینه یک کار پژوهشی جدی و جدید باشد. از طرف دیگر افرادی نیز که ترس از شکست دارند و احساس ناتوانی در انجام هر کاری را به خود تلقین می کنند زمینه بروز این سندرم را نیز در خود دارند.
تشویق یا بی توجهی به تلاش های دیگران
کتابداران و اطلاع رسانی که با انجام وظایف سازنده و اثرگذار در کتابخانه ها، تشویق لازم را از همکاران و یا مدیران خود دریافت نمی کنند، احتمال گرفتار شدن آنها در دام سندرم وانمودگرایی وجود دارد. تشویق عامل بسیار مهم و اثرگذار در جهت انگیزه بخشی به دیگران و تلاش مضاعف آنها برای کار و تلاش بیشتر و ارایه ایده یا فعالیت جدید می باشد. تجربیات نویسنده این متن نیز نشان می دهد که کتابداران و اطلاع رسانان در همه نهادها در کشور از عدم تشویق کافی تلاش هایشان معمولا گلایه دارند و این وضعیت به خصوص وقتی خود را با کارکنان سایر نهادها مقایسه می کنند بیشتر می شود. باید یادآور شد تشویق عاملی موثر در شکل گیری احساس عدالت و انصاف در بین کتابداران و اطلاع رسانان بوده و در افزایش رضایت شغلی و ارتقاء سطح کیفی خدمات سازمان بسیار موثر است. در عین حال تشویق می تواند در کاهش سندرم وانمودگرایی در بین کتابداران شاغل بسیار موثر باشد. با این حال تا زمانی که در بافت های خاص از جمله کتابخانه ها این عامل نیز بررسی علمی نشود رد یا تایید این عامل دقیق و علمی نخواهد بود.
قومیت/نژاد
قومیت و نژاد نیز در بحث سندرم وانمودگرایی در متون علمی مورد توجه قرار گرفته است. اصولا اقلیت ها علیرغم اینکه تلاش های مضاعف انجام می دهند و بسیار نیز اثرگذار در تخصص های مختلف هستند؛ اما گاهی به دلیل در اقلیت بودن در وادی این سندرم قرار می گیرند. دلیل این اتفاق این است که وقتی فعالیت های کتابداران و اطلاع رسانان از طرف گروه اکثریت و نیز مدیران (با دید منفی یا بی توجه نسبت به اقلیت ها) دیده نمی شود یا کم دیده می شود زمینه بروز این سندرم را در بین آنها فراهم می کند؛ چرا که حس می کنند آنها جایگاه و ارزش تلاش های آنها را نمی بینند یا عمدا به آن توجه نمی کنند. با این حال در ایران باید پژوهشی خاص در این خصوص در استان هایی که اقلیت قومی، دینی و مذهبی ساکن هستند تعریف و عملیاتی شود تا مشخص شود آیا این عامل در ایران ارتباطی با این سندرم دارد یا نه؟
اضطراب/استرس
اضطراب و استرس به دو عامل مهم در بحث سندردم وانمودگرایی هستند. معمولا افرادی که در سطح بالایی از اضطراب هستند، ارزیابی درستی از توانایی خود ندارند و هر تلاش خود را دست کم یا نادیده می گیرند. در عین حال افرادی که سطح بالایی از اضطراب سلامت را تجربه می کنند، اصولا در هر فعالیتی زیاده روی کرده از جمله اینکه تلاش های خود را نادیده می گیرند و حتی گاهی فراتر از توان خود تلاش می کنند و آسیب های نه تنها روحی، بلکه آسیب های جسمی نیز به خود وارد می کننند. به نظر می رسد رابطه اضطراب و استرس با سندرم وانمودگرایی رابطه ای دو سویه باشد. بنابراین انجام پژوهشی در بافت کتابداری با لحاظ این متغیرها ضروری به نظر می رسد.
سن
سن به عنوان یک عامل جمعیت شناختی نقشی ویژه در کاهش یا افزایش سندرم وانمودگرایی در بین کتابداران و اطلاع رسانان دارد. در واقع با افزایش سن، افراد شناخت بهتری از توانایی ها، قابلیت ها، احساسات و عواطف خود دارند، لذا ارزیابی کتابداران با سن بالاتر از خود، ارزیابی دقیق تر می باشد (گذر زمان اصولا ارزیابی ها را دقیت و به واقعیت نزدیک تر می کند). این متغیر نیز می تواند دستاویزی برای انجام پژوهش باشد؛ چراکه تنوع سنی در کتابخانه های کشور زیاد بوده و در سال های اخیر جذب تعداد زیادی کتابداران جوان به ویژه در کتابخانه های عمومی کشور خود می تواند زمینه چنین پژوهشی را فراهم کند.
عزت نفس
شواهد علمی نشان می دهد افرادی که عزت نفس پایین تری دارند، سطح سندرم وانمودگرایی در آنها شدید تر است. ما اکنون نمی دانیم وضعیت عزت نفس کتابداران شاغل در کتابخانه های کشور و نیز سایر عرصه های فعالیت آنها چه میزان می باشد. در عین حال، عزت نفس پایین کتابداران باعث می شود افراد در وضعیت نامطمئن فعالیت کنند و درک درست و روشنی از آینده خود نداشته باشند. از طرف دیگر، عزت نفس پایین باعث می شود، افراد در جهت کسب موفقیت و پیشرفت دست به دامان روش های نادرست و غیر اخلاقی شوند. با این حال ارتباط عزت نفس و سندرم وانمودگرایی می توان خمیرمایه پژوهش هایی در بین کتابداران باشد.
سطح تحصیلات/یا سطح تخصص
سندرم وانمودگرایی نیز در متون علمی با تحصیلات مورد توجه قرار گرفته است. نتایج برخی از آنها حکایت از ارتباط آن با سندرم وانمودگرایی دارد. بن مایه این پژوهش ها این است که افراد تحصیلکرده یا تخصص بالا وقتی نتایج کار همکاران یا دیگر پژوهشگران را در داخل و خارج از کشور مشاهده می کنند احساس می کنند که فعالیت های آنها در مقایسه با سایر همکاران یا انتظارات حرفه از آنها بسیار ضعیف می باشد. برای مثال پژوهشگری که کارهای پژوهشی متعدد انجام می دهد احساس می کند چیز زیادی از دنیای علم نمی داند و از عملکرد خود راضی نمی باشد. بنابراین احتمال افتادن در دام سندرم وانمودگرایی برای این پژوهشگر بیشتر از پژوهشگری است که کمتر مطالعه می کند و کمتر پژوهش انجام می دهد. با این حال، ما اکنون ارزیابی درستی از این دو متغیر در بین کتابداران و اطلاع رسانان کشور نداریم. بهتر است مورد توجه پژوهشگران برای انجام پژوهش قرار گیرد.
عوامل اجتماعی (خانواده، مدرسه و...)
در نهادهایی مانند خانوده، مدرسه، دانشگاه، معمولا کودکان، نوجوانان و جوانان به صورت های مختلف ارزیابی (درسی، اخلاقی و...) می شوند. اگر ارزیابی درستی از آنها صورت نگیرد، احتمال اینکه بعدا در هنگام تصدی یک شغل با همان دیدگاه آموخته شده در خانواده، مدرسه و دانشگاه خود را ارزیابی کنند وجود دارد. در عین حال ممکن است در جایگاه یک مدیر، ارزیابی درستی نیز از کارکنان خود انجام ندهند. کتابداران و اطلاع رسانان نیز تحت تاثیر این عامل در ایران بوده و نیازمند شواهدی علمی معتبر برای تایید یا رد رابطه عوامل اجتماعی با سندرم وانمودگرایی هستیم.
تعلل/ اهمال کاری/خونسردی
اصولا افرادی که در بیشتر کارهای خود تعلل می کنند یا کند هستند احتمال گرفتار شدن آنها در سندرم وانمودگرایی وجود دارد؛ چرا که اگر کار موفق آمیزی نیز انجام دهند احساس می کنند این خود واقعی آنها نبوده که کار را به سرانجام رسانده است. در این زمینه شواهد کافی در متون علمی کمتر دیده می شود. با این حال انجام یک پژوهش در بین کتابداران و اطلاع رسانان می تواند تا حدی پاسخ به سوال مطرح شده را برای ما روشن نماید.
تخصص گرایی زیاد یا عمومی کردن زمینه فعالیت ها
اصولا افرادی که در دو طرف یک طیف فعالیت علمی یعنی تخصص گرایی بیش از حد و یا عمومی بودن بیش از حد قرار بگیرند، احتمال گرفتار شدن آنها در وادی این سندرم وجود دارد. برای مثال پزشک متخصصی که فقط در زمینه دست تخصص دارد بعد از مدتی احساس می کند مطلب جدیدی یافت نمی شود و توانایی درمان برخی بیمارهای مرتبط با دست را ندارد و لذا بر عملکردش تاثیر می گذارد. این به ویژه وقتی در درمان دست درد تعداد زیادی از بیماران، پزشک دچار خلا و کمبود دانش (علیرغم تلاش زیاد) می شود و این کمبودها را ناخودآگاه به خود نسبت می دهد (در صورتی که این خلا به پزشک ارتباطی ندارد، بلکه دنیای علم پاسخ لازم را ندارد). بنابراین کتابدارانی که برای ماموریتهای ویژه تربیت می شوند مثلا متخصص علم سنجی، کتابدار بالینی و ...، اما عرصه واقعی شرایط جذب آنها را ندارند و یا متون علمی کافی در خصوص آن مفهوم وجود ندارد، لذا احتمال مبتلا شدن آنها در سندرم وانمودگرایی وجود دارد. البته این نیز از مواردی است که باید بررسی جدی تر راجع به آن صورت گیرد.
هوش هیجانی
افرادی که سطح بالایی از هوش هیجانی را تجربه می کنند، اصولا در ارتباط با پدیده ها و رخدادها ارزیابی درستی دارند. برای مثال افراد با هوش هیجانی بالا در مدیریت خشم تبحر داشته و دارای مهارت های ارتباطی قوی هستند. در عین حال آنها در مورد خود و دیگران قضاوت نسبتا دقیق تری انجام می دهند. بنابراین هوش هیجانی بالا می تواند در کاهش سندرم وانمودگرایی موثر واقع شود. البته که انجام پژوهش در بین کتابداران می تواند به شواهد موجود در تایید این مطلب کمک کند.
سواد اطلاعاتی
اصولا فردی که دارای سطح بالایی از سواد اطلاعاتی باشد به راحتی می تواند بر اساس خلا ایجاد شده، شواهد علمی لازم را یافته، ارزیابی کند و به طور موثر در راستای اهداف خود مورد استفاده قرار دهد. در واقع سواد اطلاعاتی، می تواند زمینه کاهش سندرم وانمودگرایی باشد. در واقع ارزیابی دقیق شواهد علمی برای تصمیم گیری یکی از مولفه های مهم در سواد اطلاعاتی است و کتابداران به خوبی می توانند با دانش و مهارت خود از عهده این نقش بر آیند. در عین حال باید گفت جایگاه سواد اطلاعاتی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی بسیار پررنگ می باشد؛ چرا که کتابداران و اطلاع رسانان هم باید خود سطح بالایی از آن را داشته باشند و هم این تجربیات و مهارت ها را به دیگر حرفه های تخصصی و حتی عموم مردم منتقل کنند. به نظر می رسد جای خالی بررسی ارتباط کتابداران با سواد اطلاعاتی در سطوح مختلف با سندرم وانموگرایی وجود دارد. البته که با پژوهش می توانیم هر نکته مبهم و هر سوال بی پاسخی را پاسخ دهیم.
کار فردی یا کار گروهی در سازمان
اینکه چه کاری باید فردی انجام شود یا گروهی خود جای صحبت فراوان دارد و ما شواهد کافی در این خصوص در دست نداریم. اما به نظر می رسد کتابخانه ها به دلیل نوع فعالیت ها و مراجعان مختلف نیازمند دریافت دیدگاه های مختلف باشد تا مورد توجه قرار گرفته و روند آن فعالیت ها به درستی ادامه یابد. با این توضیح کوتاه، به نظر می رسد کتابدارانی که درگیر فعالیت های گروهی می شوند ارزیابی بهتری از نقش خود در گروه دارند و کمتر نیز دچار این سندرم می شوند؛ البته این ادهای نویسنده متن است و جای انجام پژوهش اصیل در این خصوص وجود دارد.
نتیجه گیری
موفقیت و در نهایت خودشکوفایی افراد به ویژه کتابداران و اطلاع رسانان تحت تاثیر عوامل مختلف است. تلاش کتابداران برای ارائه خدمات جدید و متنوع و از سوی دیگر، ارزیابی دقیق و علمی تلاش آنها (خود ارزیابی و دیگر ارزیابی دقیق)، محور اصلی ارتقاء کیفیت فعالیت ها و خدمات آنها می باشد. در سازمان موفق و با مدیریت علمی، ضمن ارج نهادن به تلاش های کتابداران و اطلاع رسانان، زمینه و بستر لازم را برای افراد مبتلا به سندرم وانمودگرایی نیز فراهم می کنند. به نظر می رسد اثرات منفی عوامل مرتبط با سندرم وانمودگرایی را می توان با تشویق به موقع کتابداران و اطلاع رسانان، آموزش برخی مهارت ها، عرضه توانایی ها و قابلیت های کتابدران توسط خود آنها، سپردن مسئولیت به آنها، تغییر یا جابجایی محل کار در صورت نیاز، افزایش مشارکت در انجام کارها، افزایش سواد اطلاعاتی، یادگرفتن دانش و مهارت های جدید، اقتباس مفاهیم از سایر رشته ها و به کار گرفتن آنها در حیطه کتابداری و اطلاع رسانی، مستندسازی شواهد از فعالیت کتابداران، تشویق به موقع و بجا و ... کاهش داد. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته شد حاصل بررسی محدود برخی متون، و نیز تجربیات نویسنده در عرصه کتابداری و اطلاع رسانی بوده است و می طلبد برای روشن شدن چگونگی و میزان تاثیر این عوامل بر سندرم وانمودگرایی، پژوهش های مستقل اصیل طراحی گردد. حرفه کتابداری و اطلاع رسانی دارای فعالیت گسترده بوده و لذا وظایف متععدی برای پاسخگویی به نیاز ها پیش بینی شده است. لذا ضرورت ایجاب می کند که هر موضوع و مفهومی که کمک می کند تا فعالیت و خدمات کتابداران را بهتر و موثرتر نماید مورد بررسی پژوهشگران قرار گیرد. سندرم وانمودگرایی در بین متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی نیز به دلیل اینکه می تواند فعالیت ها و خدمات کتابداران را تحت تاثیر قرار دهد نحله خوبی برای پژوهش می باشد. در پایان توصیه می شود کتابدارانی که در معرض یا در دام سندرم وانمودگرایی (یه عبارت ساده توانایی ها و قابلیت های خود را دست کم می گیرند) قرار دارند ضمن توجه به توصیه های بالا، در فعالیت شغلی خود سعی کنند در کارهای مشارکتی شرکت کرده و ارزیابی درستی از فعالیت های خود داشته باشند و خود را در انجام کارها و فعالیت ها کم مایه و ناتوان نگیرند. با استناد به نظریه «اثر پروانه ای» به کارهای کوچک هم نباید بی توجه بود و باید برای آنها نیز ارزش قائل شد؛ چرا که گاهی اثرات کار به ظاهر کوچک، می تواند تبدیل به یک موفقیت بزرگ برای یک فرد، خانواده یا حتی یک کشور شود. شاید بتوان گفت نظریه اثرپروانه ای برعکس سندرم وانمودگرایی می باشد.
------------------------------------------------------------
منابع
----------------------------------------------
[1] Clance and Imes
[2] Harvy and Katz
مطالبتون را در این ستون میخوانم و بهره میبرم. نکتهای درباره خود اصطلاح سندرم وانمودگرایی به نظرم رسید که شاید بد نباشد اینجا مطرح کنم. مختصر آنکه بنده سندرم یا نشانگان شیادی یا فریبکاری را پیشنهاد میکنم. از اینجهت که فرد خودش را با وجود شایستگی شیاد یا فریبکار میداند؛ یعنی نشانههای شیادی یا فریبکاری را ابراز میکند و بلکه آن را حس میکند، و با آن زندگی میکند. حس ناخوشایند و بدی هم دارد؛ نه اینکه "وانمود" کند که فریبکار یا شیاد است.
چند مورد دیدم که سندرم خودویرانگری نیز ترجمه شد. این یکی بیشتر "نتیجه" این سندرم را برجسته میکند و نه خود نشانگان را. گرچه آن را بهتر
از وانمودگرایی میدانم.
البته طرح این مساله در نظام آموزشی و پژوهشی ایران از اینجهت باید با احتیاط و ملاحظه باشد که بسیاری از رفتارهای آموزشی و بخصوص پژوهشی در ایران مصداق بارز خود شیادی و فریبکاری است. زیرا
مصداق این سندرم افرادی است که شیاد و فریبکار نیستند اما خود را شیاد و فریبکار حس میکنند. برخلاف بسیاری از شیادان و فریبکاران واقعی در ایران که کلاغ را به جای طوطی میفروشند. مهارتشان اینقدر زیاد است که حتا رنگشان هم نمیکنند!؟
ارادتمند. حمید محسنی