داخلی
»سخن هفته
لیزنا، حسن اشرفی ریزی، عضو هیأت علمی، گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، مرکز تحقیقات فن آوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: جامعه انسانی، اخلاق مدار و آزاد، و به طور کلی پیشرفته، ترکیبی از انسان های آگاه و نظام اداری علمی و پاسخگو است. اما از بین این دو ویژگی، وجود انسان های دانا در اولویت قرار دارد؛ چرا که انسان های دانا، نظام اداری پاسخگو را نیز ایجاد و هدایت می کنند. نگاهی به گفتار، باورها و رفتار برخی از مردم و مسئولان و نیز عملکرد سازمان ها حاکی از آن است که دانایی/علم جایگاه پر اهمیتی در لایه های زندگی فردی و شغلی و مناسبات اجتماعی جامعه ما ندارد. دیوید آلان دانینگ[1] روانشناس اجتماعی برجسته از دانشگاه میشیگان و جاستین کراگر[2] همکار وی (روانشناس اجتماعی) از دانشگاه نیویورک در سال 1999 نظریه ای بنام «اثر دانینگ و کراگر» (The Dunning Kruger Effect (DKE)) را ارائه دادند. آنها بیان می کنند که «اثر دانینگ و کراگر» نوعی سوگیری روان شناختی است که افراد گرفتار آن معتقدند که آنها باهوش تر و دارای قابلیت های بیشتر نسبت به دیگران (خود بزرگ بینی) هستند (جف[3]، 2020). اولین بار آنها توانایی های نوجوانان را در 3 شاخص خنده، گرامر، منطق و استدلال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد برخی آنها توانایی ها و عملکردشان را فراتر از نتایج به دست آمده بیان کردند (بزرگنمایی توانایی ها). در واقع هر یک که توانایی، قابلیت یا شایستگی کمتری داشتند به شکل اغرق گونه ای توانایی های خود را ابراز کرده بودند (دویگنان[4]، 2020). این نظریه از این جهت اهمیت دارد که نوعی هشدار به همه افراد در جامعه است که ممکن است هر یک از انسان ها در هر سطح و شرایطی گرفتار این پدیده شوند، لذا پرداختن جدی یادگیری، آموزش و افزایش آگاهی در سطوح مختلف جامعه ضرورت دارد. در واقع، این نظریه تبیین کننده وضعیت نادانی در بین افراد در جامعه است. نمونه های عینی این افراد را می توان در میهمانی های خانوادگی، تعاملات همکاران در ادارات، روابط کارکنان با مردم و نیز بالعکس، رفتار و گفتار مدیران و سیاستمداران، جلسات رسمی در ادارات و... مشاهده کرد. این افراد با کمترین قابلیت و دانش، نه تنها نمایش اغراق گونه ای از توانایی هایشان به معرض نمایش می گذارند، بلکه در آن حوزه هم به راحتی مسئولیت می پذیرند. دلیل این قضاوت نادرست آنها به این دلیل است که آنها استانداردی برای مقایسه دانش و عملکردشان با آن ندارند و دیگر اینکه آنها بازخورد شفاف و دقیقی از عملکردشان به دلایل مختلف نگرفته اند (جف، 2020). شاید یکی از دلایل این عدم دریافت بازخورد، نبود فرهنگ نقد در خانواده و جامعه است و دیگر اینکه دیگران از نقد کردن این افراد به دلایل مختلف مانند (قدرت، شهرت، شیوخ برخورد خشن و...) پرهیز می کنند. از نظر جاکوب و سویوگ[5] نمونه های کلاسیک از تاثیر دانینگ و کراگر را می توان در بازیکن آماتور شطرنج که عملکردش را در مقایسه با دیگران بیش از حد تخمین می زند، جستجو کرد. در محیط های اداری، افرادی که عملکرد ضعیفی دارند و برای کارهای اضافه که نشان از قابلیت و مهارتشان دارد، اصلا داوطلب نمی شوند، نیز گرفتار نادانی هستند» (جاکوب و سویوگ، 2021). برا ی مثال در کلاس درس، دانشجویی که فاصله نمره واقعی اش با آنچه تلقی می کرده زیاد است، نیز گرفتار این پدیده است. در سیاست نیز وضع به همین منوال است. برای مثال جناح سیاسی که اعتماد (البته کاذب) به تخصص در یک زمینه خاص دارد ( مثلا کاهش تورم، سیاست خارجی موفق، حل مشکلات اجتماعی و...) اما هیچ ایده ای در خصوص حل این مسائل نداشته و مشکلات را حل یا کاهش نمی دهد و فقط در راستای تضعیف رقیب سیاسی قدم بر می دارد نیز گرفتار نادانی است. البته باید عنوان کرد افرادی که می گویند من به سیاست کاری ندارم نیز جزو افراد نادان محسوب می شوند؛ چرا که برای تغییر سرنوشت جامعه به سمت خوبی و رشد هیچ تلاشی نمی کننند؛ اما انتظار بهترین ها در هر چیزی (معیشت، سلامت جامعه، تفریح، آموزش خوب و..) را دارند « چری و گانز بیان می کنند مدیرانی که علیرغم عدم توانایی (به هر دلیل)، پست یا مسولیت اجرایی قبول می کنند، مصداق افراد نادان هستند. در عین حال آنها علت نادانی را نداستن اطلاعات نمی داند، بلکه شبه اطلاعات یا همان اطلاعات نادرست می داند «( چری و گانز، 2019)؛ در واقع آنها تصور نادرست از خود و توانایی هایشان دارند و نمی توانند ارزیابی دقیق و عالمانه ای از خود داشته باشند. «دانینگ و کراگر به نقل از چری و گانز بیان می کنند افراد با چنین ویژگی هایی نادان هستند و نادانی یک مشکل اساسی (آسیب به خود و دیگران) در هر جامعه ای است و دلیل اصلی را باید در بی کفایتی/عدم صلاحیت[6] آنها جستجو کرد» ( چری و گانز، 2019). به عبارت ساده تر فقدان دانش، تجربه و مهارت کافی در یک یا چند زمینه و تلقی نادرست از میزان آنها، به همراه اعتماد به نفس بالا (البته کاذب) در انجام آن کار، عامل اصلی نادانی تلفی می شود.
ویژگی های افراد نادان
ادی جف و نیز چری و گانز[7] ویژگی های افراد نادان را موارد ذیل می دانند:
1.بیش از حد جلوه دادن قابلیت ها و توانایی هایشان؛
»از نظر جاکوب و سویوگ افراد به دلایل ذیل می توانند جزو نادانان محسوب شوند:
راه های درمان نادانی
همانند سایر بیماریها، نادانی هم تا حد زیادی قابل درمان است. نکته اساسی این است که هر فرد ممکن است در حوزه هایی اطلاعاتی نداشته باشد، لذا همه انسان ها ممکن است در چاه عمیق نادانی گرفتار شوند (البته نادانی یک طیف است؛ از شدید تا ضعیف) «جالب است که افرادی که دارای هوش بالا هم هستند ممکن است گرفتار نادانی شوند؛ مهم این است که افراد بدانند خیلی چیزها/مطالب را هنوز نمی دانند و باید آن مطلب را یاد بگیرند. افراد گاهی راجع به موضوع ها و نیز به تبعات آن کار نیز فکر نمی کنند. وقتی افراد احساس شکاف در دانش خود می کنند و شروع به پرکردن این شکاف با کسب آگاهی (با کمک از تجربه خود، تجربه دیگران، منابع اطلاعاتی و...) می کنند، این فرد دیگر قربانی نادانی نخواهد شد. اگر افراد نقاط قوت و ضعف خود را بدانند و خود را برای دریافت نظرات سازنده و خردمندانه آماده کنند، نادانی در وجود آنها کاهش می باید( جف، 2020). در واقع گذشت زمان به شرط مفید بودن، مطالعه و یادگیری و خود را در معرض آموزش مداوم قرار دادن تا حد زیادی می تواند نادانی را کاهش دهد. «از طرف دیگر، جاکوب و سویوگ برای کاهش نادانی در وجودمان توصه می کنند قبل از گفتار، رفتار و انتقاد خوب فکر کنیم و جوانب آن را بسنجیم. دوم اینکه انتقاد پذیر باشیم و از نقد با روی گشاده استقبال کنیم. سوم اینکه در رابطه با دانش فعلی مان شک و تردید داشته باشیم و به طور مرتب دامنه و سطح مطالعه و یادگیری را افزایش دهیم« جاکوب و سویوگ، 2021). به طور کلی آگاه شدن و خود را در معرض نقد دیگران قرار دادن راهکارهای مفید در جهت کاهش نادانی می باشند.
نتیجه گیری
دانایی، توانایی است. شعاری که فقط در حد شعار در برخی جوامع است و اثری از آن را نمی توان در جامعه دید و لمس کرد. این تصور نادرست که می توان جامعه را بدون استفاده از خرد به جامعه پیشرفته تبدیل کرد، تصوری نادرست و این هم ناشی از همان خودبزرگ بینی و بی کفایتی است. نظریه اثر دانینگ و کراگر نوعی هشدار به عموم مردم و مسئولان در هر جامعه غیر پیشرفته است. همگان باید به این باور برسند که خمیرمایه/عامل اصلی خردورزی و رسیدن به خردورزی همگانی، پرداختن جدی به آموزش و افزایش آگاهی در سطوح مختلف جامعه است. این آموزش باید به امری ضروری و بدیهی تبدیل شده و همگان از جمله معلمان، اساتید، کتابداران و اطلاع رسانان، فعالان دلسوز فرهنگی و اجتماعی، کنشگران اجتماعی در این راه قدم های بزرگ و اساسی بردارند. کمک به رونق کتابخانه ها، افزایش سطح مطالعه و کتابخوانی، جایگزینی آموزش دانشجو/معلم محور یا آموزش منبع محور، سیاست گذاری، برنامه ریزی و تصمیم گیری مبتنی بر شواهد در لایه های مختلف جامعه می تواند اقدمات مناسب و اثر گذار در راستای افزایش دانایی و خردورزی در جامعه باشد. در جامعه خردمند/دانایی محور ویژگی هایی مانندسیاست گذاری مبتنی بر شواهد، تعاملات انسانی، اخلاقی و منصفانه بین افراد، کاهش آمار جرم و جنایت، کاهش مراجعه به بیمارستان ها و دادگاه ها، ارجحیت منافع عمومی به منفعت افراد، تقسیم مسئولیت ها بر اساس صلاحیت و شایستگی، تلاش برای گسترش عدالت و انصاف در جامعه، مشخص شدن وظایف، تکالیف و مسئولیت ها به طور شفاف در سطوح مختلف و عینی شدن خرد و دانایی در فضاهای خانوادگی و سازمانی را می توان مشاهده کرد. در عین حال دروغگویی به ویژه در سطح مدیران نه تنها چشم پوشی نمی شود، بلکه جرم تلقی می شود. در چنین جامعه ای می توان رضایت عمومی و خودشکوفایی تک تک افراد جامعه را ملاحظه کرد. همچنین چنین جامعه ای هیچ گاه دستاویز کشورهای قدرتمند یا عبارت دیگر مستعمره فیزیکی و سیاسی آنها نمی شود؛ چرا که دانایی و خرد مانند سوپاپ اطمینان کشور خواهد بود که بلافاصله هشدار لازم را به دیگران از جمله مسئولان می دهد که بهترین و منطقی ترین رفتار و پاسخ چه می تواند باشد.
اشرفی ریزی، حسن. « تبیین مفهوم نادانی بر اساس نظریه اثر دانینگ و کراگر». سخن هفته لیزنا، شماره 573، 27دی ۱۴۰۰.
-------------------------
منابع
1.Cherry, Kendra; Gans, Steven (2019). The Dunning-Kruger Effect. Available at: https://www.verywellmind.com/an-overview-of-the-dunning-kruger-effect-4160740 (2021/26/04).
-----------------------------------------
[1] David Alan Dunning
[2] Justin Kruger
[3] Jaffe
[4] Duignan
[5] Jacob and Suyog
[6] Incompetence
[8] Self-Awareness
[9] Self-assessment
[10] Metacognition
متنِ جامع و تامل برانگیزی بود. امید است دانایی و خردورزی سرلوحه امور بشری در تمامی سطوح مختلف جوامع، از خُرد تا کلان شود.