داخلی
»سخن هفته
لیزنا، محمدحسن سپاسی، دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه قم: اکنون که برایتان مینویسم بامداد سومین روز از اسفند ماه 1400 است. پس از تلاش زیاد، تماس با اپراتور[1] پشتیبان و بحث با وی بالاخره اینترنت وصل شد. اما چرا و چه شد که در حال نوشتن این متنم؟
عرضم به حضورتان که مرا در زمره کسانی حساب کنید که شخصا از واژه جهان سوم متنفرم و اگر دیدید واکنشی به جهان سومی خطاب کردن ایران توسط کسی سکوت کردم، بر من خرده نگیرید! شاید مجبورم...
اما پاسخ سوال فوق الذکر[2]، دقیقا خاطرم هست که سوم اسفند ماه 98 بود، در خوابگاه لم داده بودم و اخبار روز را مطالعه میکردم که خبر تعطیلی یک هفته ای بدلیل شیوع کرونا را خواندم. فغان از این طالع و آن زمستان نحس[3]... القصه که امروز که برایتان مینویسم پس از 2 سال هنوز آن یک هفته تمام نشده.
اگر شیشهی روی میز کار یا غذاخوریتان اصطلاحا لب پر شده باشد و یکبار دستتان را ببرد چه میکنید؟ بار دوم و سوم و چهارم چه؟ عاقبت شیشه عوض میشود یا حداقل یک چسب کتاب روی آن قسمت میزنید که دیگر نبرد. و من اکنون نوشتم که بگویم بعد از 2 سال از مجازی شدن آموزشها، همچنان ضعف اینترنت دغدغه اصلی من دانشجوست! هنوز محیط تدریس اساتید "ادوب کانکت[4]" و "بیگ بلو باتم[5]" است! واقعا زشت نیست؟ یعنی کشوری با این تعداد مهندس و استاد و دانشجو، بعد از 2 سال، باید درگیر این شرایط باشد؟ جالب است بدانید که چین با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت حدود 2500 دانشگاه دارد، ایران با 80 میلیون نفر حدود 2600 دانشگاه! من اصل واژه جهان سومی بودن را قبول ندارم و مانند عباراتی مثل خاورمیانه و امثال آن را از بنیان به رسمیت نمیشناسم. اما باید خدمتتان عرض کنم که کشوری که به ازای هر 32 هزار نفرش 1 دانشگاه دارد(چین به ازای 564 هزار نفر یک دانشگاه، هند به ازای 852 هزار نفر و آمریکا به ازای 57هزار نفر)، اما همچنان مشکلاتی به این شکل جز 3 عامل اصلی دغدغه جامعه علمی آنست. باید برایش خون گریست. چرا میگویم دانشگاه باید و میتواند این مشکل را حل کند؟ مشکلات ما 2 دستهاند: دسته اول نبود بستر نرم افزاری مناسب است و دسته دوم زیرساختها. ایجاد بستر نرم افزاری که مهندس کامپیوتر میخواهد که اگر بگوییم دانشگاهیان ما نمیتوانند، که خب... و اگر میتوانند خب...(جاهای خالی جمله با شما). در بخش دوم، حرف امروز دولت اینست که 10 سال است در زیر ساختها سرمایه گذاری نشده، کتابداری هم که خوانده باشی، در درس مبانی شبکه و سخت افزار یاد میگیری که باید شبکه را طوری طراحی و مدیریت کنی که در آینده قابلیت گسترش داشته باشد و دچار مشکل نشوی! بحث زیرساخت و سرعت اینترنت مفصلتر کلام اکنون ماست، به هر حال ایجاد یک بستر نرم افزاری مناسب و قوی که اینقدر باگ[6] نداشته باشد قطعا در توان برنامه نویسان ایرانی هست. اما چرا این مسئله پیگیری نشده، الله اعلم. به هرحال حرف در من اینجا اینست که با گذشت 2 سال از شیوع کرونا، اگر دانشگاه نتوانسته باشد مشکلات خود را حل کند، چگونه میتوان انتظار داشت که بتواند مشکلات جامعه را حل کند؟ القصه که ما منتظر نشسته ایم کسی بیاید فکری به حال شیشه شکستهای که هر روز دستمان را میبرد، بکند. اما دریغ...
البته این را هم بگویم که همین الان که با شما صحبت میکنم، برای جست و جو در کتابخانه ملی باید وی پی ان[7] استفاده کنم. چرا؟ چون اینترنت خوابگاه سایت کتابخانه ملی را باز میکند، اما نمیتوان از جست و جوی آن استفاده کرد! چرایش را هم نمیدانم و البته محدود به همین هم نمیشود و سایتهایی مثل پرتال[8] جامع علوم انسانی[9] هم باز نمیشود. حال شما بگویید که اینترنت خوابگاه اگر سایتهای علمی را باز نکند، من دانشجو باید چه کنم؟ اینطور در نظر بگیرید که مشکلات عدیده اینترنت که وجود دارد جای خود، همانقدر هم رویش بگذارید میشود اینترنت خوابگاه! آنقدر وی پی ان استفاده کردم که گوگل هم صدایش در آمده و هربار برای یک جست و جوی ساده باید ثابت کنم ربات نیستم. اما در پس همه این مشکلات و نومیدیها، پرتو نوری همواره دلم را روشن نگه داشته. وقتی دانشجوی انتقالی باشی، دانشگاه خنجری زیر گلویت میگذارد به نام سنوات! معدل الف باشی یا نباشی هم فرقی نمیکند. هرکه میخواهی باش، سنواتت تمام شود حساب کارت با کرام الکاتبین است. برای من همان پرتو نور به امداد و آمد و مشکل را حل کرد. خلاصه ترم آخری حسابی شرمنده شدم و پوزش خواستم. در پاسخ اینگونه شنیدم که اینجا خانه توست! آدم برای ماندن در خانهاش و کمک خانوادهاش معذرت نمیخواهد... . این حرف آنقدر مرا به فکر فرو برد، که قابل بیان نیست. اگر کتابخانه و دانشگاه، خانه من هستند. چرا پس از مدتی ارتباط من و این خانه قطع میشود؟ کاش میشد همین حالا هنوز اهل این خانهام، درسم هم که تمام شد، میتوانم اهلش بمانم؟ راستش قبلا سرک کشیدهام و پرسیدهام، جوابها همه منفیست. اما مقصر این قطع ارتباط کیست؟ نمیدانم. در این ماوی که به هر گوشهاش نگاه میکنم خاطره خوشی برایم زنده میشود نشستهام و به آیندهای مبهم نگاه میکنم. تلخترین فکری اکنون در ذهن من خطور میکند، نبودن در اینجاست. ولی واقعا چرا؟ چه میشود که دانشجو مدرکش را که میگیرد میرود و کلاهش هم در دانشگاه بیفتد...
چرا دانشجویانی که اصطلاحا فارغ التحصیل میشوند برای دانشگاه غریبه میشوند؟ مگر نه اینکه اینجا حداقل 4 سال خانه دوم دانشجو بوده؟ این سوالات و سخنی که بالاتر گفتم، در تناقضی عجیب مرا سردرگمتر میکند. شاید خیلی آرمانگرایانه باشد اگر بگویم کاش میشد که حداقل به اندازه تار مویی هم که شده این ارتباط نه فقط مابین افرادی خاص، بلکه بین همه دانش آموختگان دانشگاه برقرار میماند. حفظ چنین ارتباطی هم دانشگاه قویتر میساخت و هم جامعهای از دانش آموختگان دانشگاهی که دست در دست هم میتوانستند هم به یکدیگر و هم به جامعه خود کمک کنند. مگر نه اینکه یکتای بی همتا مارا به همکاری[10] فراخوانده؟ اگر آمدیم و یک جامعه بزرگ تشکیل دادیم، اگر دست در دست هم گذاشتیم، آن وقت قطعا در همه امور دست خدا[11] با ما خواهد بود. این حرف من نیست، سخن علی(ع) است. و محال است که به این رهنمودها عمل کنیم و نتیجه نگیریم. انشالله.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
سپاسی، محمدحسن. « جهان سوم» . سخن هفته لیزنا، شماره 583، 15 فروردین ۱۴۰۱.
--------------------------------------
[1] operator
[2] ذکر شده در بالا(براساس لغت نامه دهخدا)
[3] شهادت سردارحاج قاسم سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و شیوع کرونا
[4] Adobe connect
[5] Big blue bottem
[6] Buge
[7] VPN
[8] portal
[9] Ensani.ir
[10] وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ
[11] یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة
نمی دانم الآن که این مقاله منتشر شده، و گفته اند که آموزشها حضوری می شود، این کار شده یا خیر؟
شاید اگر حضوری شده باشد بفرمائید که این مقاله را چرا ما الآن منتشر کرده ایم؟
متن خوبی است نوشته یک دانشجوی علاقه مند و اهل نوشتن که در اسفند ماه به دست ما رسید، ولی به علت تراکم مناسبتها در اسفند و نوروز، انتشار آن به امروز افتاد.
امروز هم یکبار دیگر خواندم و باز هم نوشته آقای سپاسی را دوست داشتم. شما هم بخوانید، حتی اگر کلاسهای حضوری شده باشد.
سردبیر
از حسن نظر و لطف شما نسبت به خودم خیلی ممنونم
بنده همین الان دانشگاه هستم چیزی که من در دانشگاه می بینم حداقل دانشگاه قم روی خوشی به بازگشایی ها نشان نداده و اعلام کرده فقط مقاطع ارشد و دکتری حضوری میشوند که خب در عمل...
در واقع اصلا دانشگاه امادگی حضوری شدن را ندارد. نه سلفی درکار هست و نه اقدام موثری از سوی دانشگاه
صرفا یک سری اقداماتی صوری.
ضمنا فرموده اند که در صورت باز شدن سلف فقط دانشجویان ارشد و دکتری می توانند استفاده کنند. دوران کارشناسی ما که تمام شد. اما این کم توجهی و نادیده گرفته شدن دانشجویان کارشناسی توسط دانشگاه کی تمام میشود، الله اعلم!