داخلی
»سخن هفته
لیزنا، ناصرالدین پروین، روزنامه نگار:
دکتر ناصرالدین پروین از سر لطف مقاله ای برای ما فرستادند، که تقدیم حضورتان میکنیم. دکتر پروین از پژوهشگران حوزه روزنامه نگاری و تاریخ مطبوعات با تاکید بر روزنامه های فارسی هستند و به تبع پژوهشهای چهل و هشت ساله خود، بسیاری کتابخانههای ایران و کشورهای افغانستان، هندوستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق، فرانسه، بریتانیا، آلمان و ایالات متحده آمریکا را که مجلههای فارسی زبان داشتهاند را از نزدیک دیدهاند و از خدمات ایشان استفاده کردهاند. یادداشتی که برای لیزنا نوشتهاند، در واقع شرح و نقدی است از خدمات بخش پیایندهای کتابخانهها. برخی از مطالب فنی کتابداری که اشاره کرده اند، احتمالا ناشی از آگاهی نداشتن ایشان از استانداردهای بین المللی نشریات در رشته ما مانند چگونگی ثبت دوره انتشار یا تعریفها و تفاوتهای پیایندها[1]، ادواریها[2]و "گاهنامههای به روز شونده"[3] (شاید هم بهتر است بگوئیم گاهنامه های یکپارچه شونده) است که این نکات فنی، تنها یک یا دو مورد از 15 نکته مورد اشاره دکتر پروین گرامی است.
در این گونه موارد فنی هم که مورد توجه دقیق آقای دکتر پروین قرار گرفته است، به نظرم از دو حال خارج نیست، یا کتابدار ما خود نیز از استانداردهای رشته خود بی خبر است که ایشان هم اشاره فرمودهاند و یا خبر داشته و استاندارد را رعایت نکرده ، که این تنبلی علمی و فنی را من در بسیاری کتابدارانی که میشناسم شهادت میدهم. نکته مهمتر اینکه کتابدار ما نه تنبل بوده و نه ناآگاه از استانداردها، بلکه ارتباط دوسویه خوبی با محققین نداشته که استانداردهای خود را توضیح دهد و نظرات استادان و پژوهشگران را بشنود و در کارش منعکس کند. و در همه احوال باید بگویم که از نوشته استاد بسیار لذت بردم، و تذکرات به جا و درستی به کتابداران داده شده که بسیاری از آنها برای من که خودم را کهنه کتابدار میشناسم، تازه بود، مانند مدیرمسئولی کرایهای و مانند آن. مواردی که حتما باید به آن ها توجه شود. نکات بسیار خوبی را عنوان کرده اند، که خود کمتر کتابدار بخش نشریاتی را در کتابخانههای بزرگمان میشناسم که به همه این جزئیات واقف باشد. امیدوارم این نوشته، باب صحبتی باشد، بین پژوهشگران و کتابداران درباره منابع کتابخانهای و دسترس پذیری بهتر منابع. کتابداران بخشهای نشریات کتابخانههای ایران، می توانند از این فرصت استفاده کنند و نظرات یک محقق برجسته و پیگیر که از خدمات ایشان استفاده کرده است را بخوانند، و در بهبود خدمات خود از آنها استفاده کنند.
درباره نویسنده:
"دکتر ناصرالدین پروین، نویسنده " تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان. تهران، مرکز نشردانشگاهی، ج 1: 1377، ج 2: 1379(تجدید نظر این دوجلدو بقیه در دست انتشار است)." دانشآموخته رشته روزنامهنگاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است (رشته یی که چندی بعد حذف شد). پروین در سالهای دانشجویی لیسانس که به سال 1349 خاتمه یافت، رییس روابط عمومی کشتیرانی ملی آریا (کشتیرانی جمهوری اسلامی بعدی) و همکار تلویزیون ملی ایران بود. پس از فارغالتحصیلی، به استخدام سازمان تلویزیون ملی (که بعدها رادیو هم بدان افزوده شد) درآمد و سمتهای مختلفی همچون سردبیری اخبار داخلی و مسئولیت رادیو تلویزیون خراسان را برعهده داشت. سرانجام، عضو هیأت علمی مدرسه عالی رادیو تلویزیون و سینما (دانشکده صدا و سیمای بعدی) شد و به تدریس (جامعه شناسی ارتباطی، خبر تلویزیونی، تاریخ فرهنگ ایران) پرداخت. دکتر پروین، در سال 1353، به قصد ادامه تحصیل به پاریس رفت و در آن جا دکترای علوم ارتباطی (Sciences de l’information et de la communication) را از دانشگاه پاریس ۲ و مدرک مشابهی در زمینه جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه پاریس ۱۰ گرفت. در همه این سالها، پژوهش دامنه دارش درباره تاریخ روزنامه نگاری فارسی ادامه داشت و برای دستیابی به اصل روزنامهها و مدارک جنبی، به سراسر ایران، افغانستان، هندوستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق، فرانسه، بریتانیا، آلمان و ایالات متحده آمریکا سفرکرد. این سفرها و هزینهها را جز مبلغ یکهزار فرانک سوییس، از حقوق ماهانه خود تأمین کرده و از هیچ موسسه یا بنیادی یاری مالی نگرفته است. پروین در مسیر پژوهش خود، با دایرة المعارف ها و نشریههای علمی داخل ایران و بیرون از کشور نیز همکاریهای گسترده داشته است."
ابراهیم عمرانی، سردبیر
پارهیی نظرها دربارهی بخش پیایندهای کتابخانههای عمومی
درآمد
یادآوری اهمیت آرشیو پیایندها، نیاز به سخن جامع و گسترده ندارد، به ویژه در کشوری همچون کشور ما که تاریخش دارای دورههای کوتاه و آن نیز شامل تلاطم ها سیاسی- اجتماعی بوده به زحمت در حال به یک «سنت» بایگانی اسناد است؛ چه رسد به شیوههای بایگانی پیایندها که خود محملهای تازهیی از ارتباطهای اجتماعی در ایران و سرزمینهای مشابه است.
کشورهایی که پیش از ما به آرشیو کردن پیایندها پرداختهاند، میتوانند الگوی خوبی برای ما باشند و اهمیت مراجعه به آن بایگانیها را نشان دهند. همین قدر کافی ست از یک سو نظر به نوشتارهای علمی بیگانگان که ارجاع مکرر به رسانههای چاپی میدهند بیندازیم و از سوی دیگر، آرشیوهای بزرگ و به سامانِ آنان را بشناسیم. بدیهی ست که هرکشوری نظر به سنتها و دایرهی توجه علمی و تاریخی خود آرشیوهای پیایندها را از چند سده پیش پی افگنده، در رشد و کارآیی و سودمندیاش کوشیده است. ما نیز به انگیزهی تلاطمهای یاد شده و نیازهای پژوهشی خود، میتوانیم آن الگوها را بومیتر سازیم.
بیش از نیم قرن است که نگارنده با آرشیوها، کتابخانههای پایتخت و شهرستانهای میهن عزیزم و کشورهای دیگر (اروپای باختری، روسیه و جمهوریهای پیشین شوروی، ایالات متحد، شبه قارۀ هند، ترکیه، افغانستان) سرو کار دارد. از آن جا که 48 سال به کار تاریخ روزنامه نگاری به زبان فخیم فارسی سرگرم بودم، بدیهی ست که توجه بیشتری به این بخش کرده ام.
با کمال شرمندگی باید بگویم که دستاورد آن توجه، در مورد آرشیوهای پیایندهای کشورمان چندان مثبت نیست. این، نه از آن روست که کتابداران زحمتکش ما در کاربرد توان و نیروی خود کوتاهی ورزیدهاند، بل، کاستیها و نابسامانیها، به برنامهریزی آموزشی و گزینش اداری مربوط میشود. در ادامه، از آنها یاد خواهم کرد.
دشواری های نگاهداری و معرفی پیایندها
آن دو سببی که یاد کردیم، موجب شده است «کتابدار آچار فرانسه» که آموزش ویژهی این بخش را ندیده است، با دشوارهایی رو به رو شود که اگر هم مشکل را – که روزانه و همیشگیست- دریابد جز با مراجعه به اهل فن از رشتههای دیگر، قادر به مقابله با آن نیست. برخی از دشواریها و کمبودها را که به خاطرم میرسد، ذکر میکنم:
«هیچگاه» کتابداری را ندیدم که بتواند از«روزنامه» یا «مجله» تعریف جامع و مانعی به دست دهد! نه تنها در دانشنامهها و لغتنامهها، حتی در مرجعی همچون دانشنامۀ کتابداری و اطلاع رسانی روانشاد پوری سلطانی، تعریف این مقولهها، دارای نارساییهای متعدد است. از این روست که برخی از مقالهها که به ویژه در دورهی مشروطهخواهی از سر تفنن یا بلهوسی به هیأت روزنامه در آمده و گاه شماره نیز دارند، «روزنامه» تلقی شده و یا رشته کتابهای شمارهداری را که مرحوم ایرج افشار به نام فرهنگ ایران زمین منتشر میساخت «مجله» انگاشتهاند؛ حال آن که آن مرحوم خود چندبار یادآوری کرده است که آن مجموعه مجله نیست! برخی نیز در غیاب آموزش درست و مرجع تعیین شده یا بدون مراجعه به آنها، خود دست به ابتکارهای نادرست میزنند که آن نیز تالی فاسد دارد.
متأسفانه رسم برآن شده است که برای تهیه و تنظیم شناسهها و فهرستها، یک شماره از مجموعهی روزنامهیی را «اساس» قرار میدهند؛ حال آنکه پیایندها در درازای دورهی انتشار خود تغییرهایی میکنند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
شناسهها و فهرستهای روزنامهها و مجلهها، پارهیی چیزهای مضحک هم دربر دارند، همچون معرفی چاپخانه به عنوان «ناشر»! (در کتابخانۀ ملی و کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و شاید جاهای دیگر). باید بیفزایم که به ویژه در دورههای بحرانی (دورهی احمدشاه و از اشغال ایران تا کودتای 1332)، بسیار اندک بودند روزنامههایی که در یک چاپخانه به چاپ رسیده باشند.
شمار مهمی از پیایندهای چاپ شده پیش از حدود سال 1340، دارای سالشمار واهیاند. بدین معنا که برخی تاریخ دریافت مجوز انتشار را به عنوان سال «تأسیس» معرفی میکنند و از آن بدتر، فاصلههای دراز مدت خاموشی را جزو سالهای انتشار میشمارند! بدیهی ست که کتابدار نا آزموده، گمان خواهد برد که مجموعهی کتابخانه، دارای «کمبود» است.
امتیاز بسیاری از عنوان ها، دست به دست شده است. این مشکل به ویژه در صورت نامکمل بودن مجموعه باعث گمراهی کتابدار میشود. به عنوان نمونه: شخصی در 29 سالگی امتیاز روزنامه را به نام یکی از نزدیکان خود گرفته و چون به سن قانونی سی سالگی رسیده، آن امتیاز را به نام خود کرده است. بدین ترتیب، روزنامه دارای دو صاحب امتیاز پی درپی است. مورد دیگر، ارگانهای حزبها و پارهیی موسسهها و انجمنهاست که با تغییر مأموریت عضوی که امتیاز را به نام او گرفتهاند، صاحب امتیاز تازهیی معرفی میشود. مورد سوم، کارمندان ادارههای دولتی هستند، که قانونهای «شل کن- سفت کن» گذشته گاهی آنان را از داشتن روزنامهی خبری- سیاسی باز میداشت و نشر مجلههای تخصصی را اجازه میداد. در زمان منع، اکثر اینان امتیاز را به دیگری منقل ساخته و خود در جامهی «موسس» یا «مدیر مسئول» در میآمدند. در این گونه موردها، کتابدار پیایندها باید قانون ها و آیین نامه را بشناسد یا اگر وجدان کاری دارد، به متخصص مراجعه کند.
یکی از گرفتاریها، «کرایه» دادن امتیاز است که از مشروطهی دوم تا دست کم کودتای امرداد 1332 سکهی رایج بود. در چنین صورتی، نام «مدیر مسئول» تغییر مییافت و بسا همین مدیر مسئول که گردانندهی واقعی بوده، چندماه یا حتی چند سال قبل، روزنامهیی منتشر ساخته و اینک، سال و ماه و گاه شمارهی مسلسل روزنامهی پیشین را در شناسهی روزنامهی کرایه شده، ادامه میداد! برخی از «کرایه دهندگان» چندین بار بدین کار دست مییازیدند. میتوانید حیرت کتابدار بی خبر از این رویه را دریابید.
مسألهی «جایگزینی» از دشوارهای پژوهش در تاریخ روزنامه نگاری و موجب سردرگمی کتابدار بخش پیایندهاست: با توقیف یک روزنامه، صدها بار روزنامهی دیگری به صورت کرایه یا برپایهی گروهمداری، «جایگزین» آن شده است. نمونهاش روزنامهی بسوی آینده ارگان خبری حزب توده است که 50 عنوان و گاه هریک از عنوانها دو یا چند بار به جای آن درآمد و برخی از آن ها هیچگاه به صورت مستقل به چاپ نرسیدند. برای نشان دادن این که روزنامه جایگزین کدام روزنامه شده است، در خود روزنامه نشانههاییست که کتابدار پیایندها موظف است آنها را بداند و بشناسد.
تغییر نام گردانندگان پیایند (صاحب امتیاز، مدیر مسئول یا مدیر داخلی) بارها دیده شده است. همچون شخصی که نام خانوادگی روغنی داشت و به گلچین تغییر داد. بنابراین شایسته است در شناسۀ پیایندها این گونه تغییرها را نشان داد.
برخی از نامهای مشابه در گردانندگان پیایندها هست. حتی در نامهای غیر رایج هم این همانندی دیده میشود: وجود دو روزنامه نگار با نام واحد حسین کی استوان!
اگر قرار باشد یک شناسهی کامل یا نزدیک بدان در بارهی پیایندی ارایه شود، نمیتوان از نظر دور داشت که قطع و ارایهی اکثر عنوانها تا پیش از ورود ماشینهای چاپ با استانداردهای مشخص، بارها تغییر یافته است.
نام برخی از عنوان ها ترکیبیست. مشکل در دو مورد پیش می آید: یکی این که در سرلوحه، واژهیی را ریز و واژهیی را درشت نوشتهاند. متأسفانه اکثر کتابداران واژهی درشت را ملاک قرار میدهند. دیگر، هنگامیست که نام روزنامه مرکب از دو واژه است و در صفحههای داخلی، یکی از آن دو دیده میشود. در این گونه موردها، کتابدار باید به سند امتیاز مراجعه کند.
شمار نه چندان اندکی «روزنامه» و «مجله» در تاریخ روزنامهنگاری ایران وجود دارد که یکی از این دو واژه جزو نام پیایند است. عدم آگاهی کتابدار بسا موجب شده است که «روزنامه» یا «مجله» را در شناسه از نام آن بیندازند.
بی اطلاعی یا سهل انگاری کتابدار، گاهی موجب ضبط نادرست نام روزنامه میشود. همچون «آویز» که در واقع آریز است و بوتۀ رُز که کتابداران «بوتۀ زَر» یا حتی «بوتۀ رَز» معرفی می کنند. برخی از کتابداران، این کار را ابتکاری در «تصحیح» نام می نمایانند. یکی از نمونه ها، روزنامهی اسرائل است که گاهی به «اسراییل» تصحیح شده است!
اکثر کتابداران فاصلهی انتشار شمارهی «اساس» را در شناسه مینویسند؛ حال آن که انبوهی از عنوانها، با فاصلههای مختلف نشر یافتهاند و باید به تمامی مجموعه توجه کرد.
«کتابدار پیایندها» کیست؟
شرح کیستی کتابدار پیایندها ممکن است مفصل تر از آنچه باشد که در زیر میآید. میتوان به نکتههای پیشین توجه کرد و به ترسیم سیمای این نوع کتابدار متخصص پرداخت. من مهمترینها را معرفی میکنم:
کتابداران این بخش باید علاقۀ خاصی که بی شباهت به دلبستگی آرشیویستها و حتی پژوهشگران علوم انسانی نیست، دارا باشند. حال آنکه آنان را مقامهای کتابخانهها بر پایهی خالی بودن محل استخدامی و شغلی بر میگزینند و از بخشهای دیگر که ارتباطی با عالم روزنامهنگاری ندارد، بدین کار میگمارند.
کتابدار این بخش باید زبان فارسی و بیان درست آن را نیز در حدی درخور بداند؛ اگرچه کتابدار روزنامهها و مجلههای موسسهیی باشد که به دانشهای محض یا تجربی میپردازد. این ناآشنایی کافی را در معرفیهایی که کتابداران پیایدها میکنند و حتی نام روزنامهها و مجلهها میتوان دید: در کتابخانهای روزنامهی فَرقَدان ( نام دو ستارهی دوردست نزدیک به هم) را «فرق دان» (= دانندهی «فَرق») نوشته بودند. علاوه براین، باید به تحول زبان فارسی نیز عنایت کرد. کتابداری را دیدم که چون در سرلوحهی روزنامهیی محل انتشار را «طهران» نوشتهاند، در اشاره به آن هم همین املاء را به کار گرفته بود و چنین ادعا میکرد که چون آن زمان چاپ شده، باید ما نیز هنگام یادکردن از آن، همان «طهران» را بنویسیم! کتابداری دیگر، اصطلاح «اقل عباد» را نام و نام خانوادگی می انگاشت!
کتابدار بخش پیایندها، باید تاریخ عمومی و به ویژه تاریخ کشور و حتی منطقهیی را که کتابخانه درآن واقع است (استان و شهر) بداند و نامآوران دوقرن اخیر ما را به نام و مقام بشناسد و خدا را شکر کند که پیدایش روزنامه و مجله در کشورما بسی دیرتر از کشورهای اروپایی و شمال قارهی آمریکاست!
چه می توان کرد؟
چنان که به اختصار ذکر شد، کار کتابدار و به ویژه سرکتابدار بخش پیایندها، مشابه کار کارشناسان اسناد و تاریخشناسان است. بنابراین باید سوای آموزش عمومی کتابداری، از تخصص ویژهیی در این زمینه برخوردار باشد. این تخصص را میتوان در برنامههای آموزشی کتابداری گنجانید؛ اما فراموش نکنیم که اگر دانستن اصطلاحهای روزنامهنگاری و تحول قانونها و آییننامه ها؛ نگاهی به تاریخ تحول انتشار پیایند و برخی آگاهیهای فنی بتواند موضوع درس باشد، شناخت درست تاریخ کشور و شهر و استان، آشنایی با زندگی سرشناسان یا اندیشههای سیاسی و مذهبی، استعداد و همت خاصی میطلبدکه از دایرهی خشک آموزش کتابداری فراتر میرود.
آنچه از برنامههای کنونی دریافتهام، حکایت از بی اعتنایی کامل نسبت به آموزش ویژهی بایگانی پیایندها میکند. اگر هم خواستهاند توجهی نشان دهند، منحصر به بایگانی پیایندهای پزشکیست و من سبب آن را با توجه به قلت آنها در زبان فارسی و از سویی آشفتگی موجود بایگانی روزنامههای خبری- سیاسی یا متنوع نمیدانم. وانگهی، پیایندهای پزشکی به سرعت کهنه میشوند و در کشورهای دیگر، آنها را پس از مدتی از سیستم خارج میسازند. دیجیتالی شدن این رشتهی «ثروتمند» هم مزید برآن است.
پیشنهاد من آن است که تا برنامهریزی آموزش در این باره و آغاز به کار نخستین کتابداران متخصص پیایندها، مسئولان بخش های پیایندها در کتابخانه های مهم کشور، از میان استادان اسناد و یا تاریخدانان انتخاب شوند. در غیر این صورت، هر یک از بخشهای پیایندها، دست کم باید از مشاورهی سازمانی و دائم این گونه متخصصان بهرهمند باشند و به مرور، خطاهای انباشته شده در آن بخش ها نیز تصحیح شود.
پروین، ناصرالدین. « پارهیی نظرها دربارهی بخش پیایندهای کتابخانههای عمومی». سخن هفته لیزنا، شماره 585، 29 فروردین ۱۴۰۱
----------------------------------
[1].Periodicals مجلاتی که در فاصله انتشار معین و دوره ای منتشر میشوند .
Integrated resources منابعی که اجزاء آن به مرور تولید و برای کتابخانه یا موسسه ها ارسال می شود و در پایان یک دوره تبدیل به یک کتاب یا یک شماره از مجله می شوند . نمونه خوب آن در کتابداری، مجموعه اضافات و تغییرات رده بندیهای دیویی و کنگره است. که در ابتدای هر سال یکی دو جزوه و یک کلاسور برای مشتری ارسال میشود، و اصلاحات در رده بندی را به اطلاع شما میرسانند و در ادامه تا پایان سال هر بار جزوه جدیدی گاهی تک برگی، برای شما می فرستند که به کلاسور اضافه می شود و یا از شما میخواهد که جایگزین فلان جزوه یا فلان صفحه شود.
[2] . Serial Publications (Continued Resources) پیایندها (یا منابع ادامه دار) منابعی که انتشار آن برای مدتی نامحدود ادامه خواهد داشت. این گونه منابع یا در دوره های مشخص منتشر میشوند و فاصله انتشار هر شماره با شماره بعدی مشخص است که دوره ای یا ادواری نامیده می شوند و یا مجموعه هایی هستند که در پی هم میآیند ولی دوره خاصی ندارند، مانند سریهای انتشاراتی یک ناشر که کتابها را هم دربر میگیرند و مجموعه مقاله های یک ناشر که با یک عنوان مشترک منتشر می شوند. شاید اطلاق گاهنامه به این گونه پیایندهای غیر ادواری درست باشد.
[3] . Integrated resources : منابعی که اجزاء آن به مرور تولید و برای کتابخانه یا موسسه ها ارسال می شود و در پایان ی کدوره تبدیل به یک کتاب یا یک شماره از مجله می شوند . نمونه خوب آن در کتابداری، مجموعه اضافات و تغییرات رده بندیهای دیویی و کنگره است. که در ابتدای هر سال یکی دو جزوه و یک کلاسور برای مشتری ارسال میشود، و اصلاحات در رده بندی را به اطلاع شما میرسانند و در ادامه تا پایان سال هر بار جزوه جدیدی گاهی تک برگی، برای شما می فرستند که به کلاسور اضافه می شود و یا از شما میخواهد که جایگزین فلان جزوه یا فلان صفحه شود.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.