کد خبر: 45953
تاریخ انتشار: دوشنبه, 06 تیر 1401 - 09:20

داخلی

»

سخن هفته

محافظت از تولید کالای با کیفیت فرهنگی وظیفه کیست؟:

کتاب‌های غیر قانونی با مجوز قانونی در نمایشگاه

منبع : لیزنا
سیدابراهیم عمرانی
کتاب‌های غیر قانونی با مجوز قانونی در نمایشگاه

لیزنا؛ سیدابراهیم عمرانی، سردبیر : رعایت نکردن حقوق مالکیت فکری و به طور ویژه حق مولف، در جهان در سطحهای مختلفی در حال انجام است.  به ویژه با گسترش فضای مجازی و ظهور فناوریهای نوین این مساله خیلی بیشتر شده است. این شکستن حریم مالکیت، یا ناآگاهانه است، ‌و فرد هیچ شناختی نسبت به قوانین ندارد، یا سودجویانه است که عده‌ای سودجو با نقض حریم شخصی افراد دیگر به چیزی که در مالکیت دیگری است دست درازی می کنند، و گاهی برای این دزدی آگاهانه کلاه قانونی و شرعی تهیه می‌کنند. شاید بتوان گونه سومی را هم نام برد که افراد سهل انگار هستند. که هم قانون به گوششان خورده و هم می دانند این کاری که می کنند درست نیست ولی می‌گویند ما فقط می‌خوانیم یا فقط این موسیقی را گوش می‌کنیم و از آن سودی برای خودمان کسب نمی‌کنیم.

البته اگر مساله را خاص ایران کنیم، آن وقت یک وجه بر هر سه صورت بالا اضافه می‌شود، 1) ‌نقض مالکیت ایرانیان_ (این هفته)، 2) نقض مالکیت خارجیان (هفته آینده)

من این موضوع را بعد از یک صحبت کوتاه در مورد دسترسی آزاد و استفاده دوستانه یا به قول برخی دوستان استفاده منصفانه، (Fair Use) در دو بخش تقدیم شما می‌کنم، که درباره آن نظر خودتان را بنویسید، نقض قانون حمایت از مولفان و مصنفان 1348 در ایران و نقض حقوق ناشران بین الملل و عواقب هر یک از آنها.

در قوانین دسترسی آزاد، استفاده دوستانه (Fair Use) را مجاز دانسته‌اند، که بیشتر شبیه گونه سوم بالا است و آن را قانونی می‌دانند، به شرط رعایت همه جوانب حقوقی آن. دقت کنید، گفتم با رعایت جوانب حقوقی آن. نه شما اجازه دارید، چیزی را که دسترسی به آن بصورت حقوقی آزاد اعلام نشده، استفاده کنید و شما هم کالای معنوی خود را که رایگان در دسترس عمومی می‌گذارید، بدون "پروتکلهای حقوقی دسترسی آزاد"، در دسترس نگذارید، چرا که به افراد سود جو رسما اجازه می‌دهید از قبال چیزی که شما دسترسی آن را بصورت استفاده شخصی دوستانه و رایگان باز کرده‌اید، برای خودشان درآمد ایجاد کنند و این خلاف قواعد دسترسسی آزاد است. نمونه بحثی که در همین ستون سخن هفته با ریاست محترم پیشین کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران داشتیم که نسخه‌های خطی را دسترسی آزاد بدهید، لیکن با پروتکلهای حقوقی. ‌چون در غیر اینصورت و بدون استفاده از پروتکلهای حقوقی کل داده‌های شما، توسط سودجویان دانلود می‌شود و در سایتهای دیگر به فروش می‌رسد. 

خُب برگردیم به داستان خودمان. در این قسمت به قوانین داخلی و وضعیت خودمان می‌پردازیم ودر شماره بعد سخن هفته، به رعایت نشدن مالکیت معنوی ناشران خارجی در ایران و مسایل آن خواهیم پرداخت.

  • ‌نقض مالکیت معنوی و قوانین ایران

ایران ما عضو کنوانسیون برن نیست و ظاهرا شهروند ایرانی مجاز است که هرچه می‌خواهد دل تنگش انجام دهد، و انجام هم می‌دهند، لیکن داستان پیوستن ایران به سازمان بین‌المللی تجارت WTO هنوز روی میز است و با این پیوستن، به ناچار باید کنوانسیون برن را هم به رسمیت بشناسیم و با پیوستن به این کنوانسیون حتما دچار شوک در یک مقطع زمانی خواهیم شد. گرچه در همین شرایط هم در بخشهایی از انتشارات،‌ مانند انتشارات علمی دانشگاهی، راههایی پیدا کرده‌اند و جریمه‌های سنگین مطالبه می‌کنند، این جریمه‌ها هم نقدی دارد و هم تحریم فروش و هم محروم کردن پژوهشگران از انتشار مقاله در مجلات معتبر را به همراه می‌آورد.

به هر حال در ایران شرایط متفاوتی حاکم است. اکثریت مردم هیچگاه عبارت حق مولف به گوش مبارکشان نخورده و عده‌ای هم که اهل کتاب هستند و از کپی‌رایت چیزهایی به گوششان خورده، اصلا از قانون کپی‌رایت ایران یعنی "قانون حمایت از حقوق مولفین و مصنفین 1348" اطلاعی ندارند و در بسیاری از مواقع می‌بینیم که حتی نویسندگان و مترجمان، و اصحاب موسیقی که تالیفاتشان به سرعت دانلود (منظور همان غارت است) می‌شود و در شبکه‌ها   به حرکت در می‌آید از اینکه در ایران برای جلو‌گیری از سرقتهای ادبی و هنری قانونی وجود دارد آگاهی ندارند و تا زمانی که ناشران و تهیه کننده‌ها  دچار ضرر و زیان جدی نشدند، متوجه موضوع نشدند. و حال راه افتاده‌‌اند و در مواد قانون به دنبال راه حلی برای جلوگیری ازاین پدیده می‌گردند.

اینکه نوشتم در بسیاری از موارد می‌بینیم که اهل کتاب هم از قوانین کپی رایت خیلی دقیق مطلع نیستند فقط ضرر و زیان صاحبان نشر و تالیف نیست که بعد از آنکه ضرر متوجه‌شان می‌شود، به دنبال دستگاه قضایی و شکایت کشیده می‌شوند، سوی دیگرش هم این است که برخی نادانسته یا سهل‌انگارانه از منابع دیگران استفاده می‌کنند. نمونه‌اش استادانی که یک مقاله یا بخشی از یک کتاب را به عنوان متن درسی برای دانشجویانشان تکثیر می‌کنند، حال آن که وظیفه کتابخانه است که کتاب درسی هر ترم را در چند نسخه خریداری کند و در امانت یک شبه قرار دهد و روزها هم کتاب در کتابخانه در گردش باشد. جایی خواندم: " بحث حق تکثیر یا کپی رایت یکی از بحث های داغه. حق تکثیر یعنی پدید آورنده یا سفارش دهنده یک اثر حق انحصاری بهره برداری از اون رو داره و دیگران باید با رضایت اون ازش استفاده کنن. ما در ایران نزدیک به 50 ساله که قانون حق تکثیر داریم که البته با وجود این خیلی وقت ها آثار ادبی و هنری ناشران، نویسندگان، نقاشان، عکاسان و … بی اجازه منتشر میشه و صاحبان اون ها متضرر میشن. جالبه بدونیم خیلی از کارهایی که ما می‌کنیم خلاف قانونه و نمی‌دونیم مثلا وقتی یک استاد دانشگاه میان یک یا چند فصل از کتاب یک نویسنده رو کپی می‌کنند و به عنوان جزوه می‌ده به دانشجوهاش دقیقا داره خلاف قانون کپی رایت عمل می‌کنه و میشه از اون شکایت کرد و حتی انداختش زندان. برای همین لازمه اطلاعاتمون رو در این زمینه کامل کنیم تا مرتکب خلاف قانونی و شرعی نشیم."[1]

رعایت نشدن کپی رایت داخلی یا همان "قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان 1348" به طرز فاجعه آمیزی در بلبشوی بی توجهی به قانون این سالها، ناشران و مصنفان آثار هنری را دچار مشکل کرده است. کتابخانه طهوری، ناشر قدیمیِ تعداد بسیار زیادی از بهترین آثاری که در حوزه ادب و فرهنگ ایرانی منتشر شده، دست از کار کشید و ادامه نداد. در آخرین مطالبی که در این مورد نوشته شد، اشاره به این داشتند که همه تلاش ما بی‌نتیجه است.  انتخاب کتاب خوب با استفاده از سابقه درخشان وارتباط دیرین با معتبرترین استادان، ‌ویراستاری، هزینه های انتشار، سرمایه گذاری و خواب سرمایه در صنعت نشر را درنظر بگیرید، و در نهایت کتاب را چاپ  و با تیراژهای فعلی منتشر می‌کنیم و بعد از یک ماه در پیاده روی جلوی کتابفروشی خودمان نسخه تکثیر شده کتاب را روی زمین پهن کرده‌اند و دارند می‌فروشند.

به یاد دارم که خواندم جناب آقای آموزگار رئیس پیشین اتحادیه ناشران که خود ناشر پرکاری هستند و در ضمن حقوقدان هم هستند، در مورد تکثیر آثارشان چند سفر هم داشته‌اند و شکایات متعددی در دادگاههای تهران و شهرستانها از این سودجویان که خود مافیایی شده‌اند،‌ داشته‌اند وحتی در شرایطی که در دادگاه موفق هم شده‌اند، باز کتابشان دارد بصورت غیر قانونی فروش می‌رسد.

فکر می کنم بیش از یک بار هم با حکم دادگاه مجموعه‌های تکثیر غیر قانونی کشف و ضبط شد[2]، ولی این دزدی از مال غیر هنوز ادامه دارد و هر روز که من از محل کارم در خیابان انقلاب خارج می‌شوم و در همین چند قدمی که به سوی اولین ایستگاه می‌روم، چند بساطی کتاب در پیاده‌روها می‌بینم که آثار ناشران مختلف را عرضه می‌کنند. توجه شما را به مصاحبه اخیر رئیس انجمن ناشران در مورد عرضه این آثار در سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران 1401 جلب می‌کنم. " سال‌های سال است که اقتصاد زیرزمینی صنعت نشر و چاپ غیرقانونی کتاب‌ها که با عنوان قاچاق کتاب وارد ادبیات نشر شده، این صنعت را تهدید می‌کند" [3]  

نکته بسیار مهمی که در مصاحبه رئیس اتحادیه طرح شده،‌ کتابهای قاچاق با مجوز قانونی است،‌ که این در سالهای دور بسیار به ندرت اتفاق می‌افتاد، لیکن ظاهرا در این روزها با شدت بیشتری ناشران و صنعت نشر را تهدید می‌کند. "سوداگران کتاب در کنار کتاب‌هایی که بعضا مجوز نشر ندارند، کتاب‌های پرفروش ناشران دیگر را منتشر و عرضه می‌کنند. آن‌ها این کتاب‌ها را در تیراژهای بالا تکثیر می‌کنند و در کف خیابان‌ها و بساط دست‌فروش‌ها، در ایستگاه‌های مترو یا در نمایشگاه‌ها، پارک‌ها و مکان‌های عمومی فرهنگی شهری در تهران و شهرستان‌ها و عمدتا با استفاده از حربه سانسور به فروش می‌رسانند. عرضه سبکی دیگر از کپی کار که معمولاً مطالب از کتاب دیگر با روشی ناقص رونویسی می‌شود و با قیمت‌ بسیار بالاتر عرضه می‌شود"[4] که این کتابها در واقع قاچاق هستند ولی مجوز نشر دارند.

اخیرا در جلسه‌ای با یکی از مدیران سایت بوکبال، شنیدم که شازده کوچولو بیش از 100 ترجمه دارد. تا 10 سال پیش فکر می کنم علاوه بر ترجمه محمد قاضی و پس از وی، احمد شاملو، شاید یکی دو مترجم دیگر طبع آزمایی کرده بودند که ترجمه جدیدی از شازده کوچولو بدهند، لیکن وقتی تعداد به بیش از 100 ترجمه میرسد، باید احتمال تقلب و فساد داد. یا آثار شکسپیر،‌ و نثر او که خواندنش برای آنها که زبان مادری‌شان انگلیسی است و در رشته ای غیر از زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده اند،  هم مشکل است، به ناگاه بیش از ده و گاهی بیست مترجم پیدا می‌کند. خُب این ‌نشان از سودجویی و تقلب می‌دهد.  از سویی نشان از ناآگاهی خریدران نسبت به ترجمه‌های خوب هم هست، که اجازه می‌دهد یک سرمایه گذار مافیایی با بکار گرفتن شخصی که در این بیکاری فراگیر، باید لقمه نانی درآورد، و پرداخت مبلغ ناچیزی به وی، او را وادارد که از روی ترجمه‌های خوب و اصیل، رونویسی جدیدی صادر کند، و این عضو مافیا کتاب را چاپ و در شبکه فساد خود منتشر کند. تا منجر به بسته شدن نشر "کتابخانه طهوری" ها شود.

چرا با وجود شکایات متعدد به قوه قضائیه این روند ادامه دارد؟ چرا دولت به مسایل فرهنگی اینقدر بی توجه است؟ و چرا جلوی این کار گرفته نمی‌شود؟ ادامه این روند، ‌یعنی از بین رفتن نشر در این کشور "مصیبت فرهنگی زده".

ای دولتیانی که اهل کتابید، یا خودتان را اهل کتاب می‌دانید و یا بر منصبهای فرهنگی تکیه زده‌اید، به این معضل توجه کنید که کتاب خوب خواندن نیاز به هزینه دارد، مانند هر چیز با کیفیت دیگری. یک کتاب خوب باید ویراستار خوب داشته باشد، باید مصحح خوب داشته باشد، باید استاد بزرگی آستین بالا بزند تا کار خوبی تحویل مردم شود و به این استاد خوب باید ناشر توجه کند،‌ و حق الزحمه‌ای در خور بپردازد، هزینه توزیع دارد، هزینه نمونه خوانی دارد، ..... به امید اینکه کتاب فروش می‌رود و هزینه ها جبران می‌شود و حال در میان راه دزدان و قاچاقچیان از راه می‌رسند و کتاب را می‌دزدند و می‌فروشند و ناشر بنده خدا وقت و سرمایه‌اش را گذاشته و بدهکار مانده و سودش را دیگران می‌برند. این ناشر چقدر می‌تواند ادامه دهد؟

اگر ناشران خوب نباشند، چه ساز و کار جایگزینی دارید که مولفین خوب باقی بمانند، مترجمین خوب بمانند؟ در دروه‌ای که فساد به بن دندان نرسیده بود، ما به ندرت می‌توانستیم مترجم حرفه‌ای داشته باشیم و نویسنده حرفه‌ای داشته باشیم، حال فکر کنید که ناشران خوبمان هم نباشند.

محافظت از تولید کالای با کیفیت فرهنگی، ‌محافظت از فرهنگ است و دولت و قوه قضائیه باید با قاچاقچیان فرهنگی سختگیرانه‌تر مبارزه کنند.

 

عمرانی، سیدابراهیم. « محافظت از تولید کالای با کیفیت فرهنگی وظیفه کیست؟: کتابهای غیر قانونی با مجوز قانونی در نمایشگاه » سخن هفته لیزنا، شماره595،  6تیر ۱۴۰۱

-------------------------

[1] . https://iranpaper.ir/blog/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AA

[2] . https://www.chaponashronline.ir/publishing/illegal-productionbooks/

[3] . https://www.isna.ir/news/1401030805298/%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF

[4] همان  .