داخلی
»تورقی و درنگی و گوشه چمنی
لیزنا؛ حمید محسنی، مدیر نشر کتابدار: ریچارد تیلر در کتاب "کج رفتاری: شکلگیری اقتصاد رفتاری" به نتایج یک نظرسنجی اشاره میکند که برای توصیف مزیت رقابتی و ایجاد یک میدان رقابت میتواند نمونۀ مناسبی باشد. در این نظرسنجی به پاسخدهندگان این اطلاعات اولیه عرضه شد که قیمت یک پارو در بقالی 10 دلار بود اما بقال سر کوچه آن را در فرداروز برفی 15 دلار عرضه کرد: از پاسخدهندگان خواسته شد تا رفتار بقال را با انتخاب یکی از این گزینهها ارزیابی کنند: کاملا منصفانه، قابل قبول؛ نسبتا غیرمنصفانه و کاملا غیرمنصفانه.
18 درصد آن را مقبول و 82 درصد بیانصافی قلمداد کردند. تیلر مینویسد افزایش قیمت در چنین شرایط، چیزی است که نظریۀ اقتصاد از وقوع آن خبر میدهد و باید چنین شود! ...قیمت به اندازهای بالا میرود که فرد مایل به پرداخت آن است. افزایش قیمت تنها راه اطمینان از این است که پاروها با قرار گرفتن در مالکیت کسانی که بیشترین ارزش را برای پاروها قائل هستند (که با تمایل به پرداخت سنجیده میشود) به اتمام خواهند رسید. ... 76 درصد از دانشجویان دانشکده بازرگانی آن را مقبول و 24 درصد بیانصافی دانستند.... تیلر میخواست بفهمد که کدام رفتار شرکتها و افراد آدمها را عصبانی میکند. از قرار معلوم آدمها چنین رفتاری را بعد از کولاک برف، تیغزدن میگویند. به این معنا که آدم حس میکند که انگار کسی با شیء تیزی به آدم سیخونک میزند. (ص. 210-211)
تیغ زدن به معنای فروش کالایا خدمتی بالاتر از ارزش واقعی آن اسیت. اما واقعیت در این مورد چیز اضافهای هم دارد. زیرا خود خریداران میخواهند و میدانند که بهایی بالاتر از قیمت مرسوم پرداخت میکنند! تیغ زدن زمانی است که فضای کسب و کار، رقابت، و عرضه و تقاضا به گونهای دستکاری شود که چیزی خاص بیش از اندازۀ واقعی یا کمتر از آن عرضه یا خریداری شود. تولید و انتقال دانش علمی و فنی در ایران با چنین پدیدهای مواجه شده است. تا حدی که فضای کسب و کار علم و دانش در ایران را میتوان این گونه توصیف کرد که تقریبا بسیاری از علوم و فنون روز دنیا به کشور منتقل نمیشود (نمونۀ آن حضور بیش از نیم قرن شرکت پژو در ایران بدون انتقال دانش علمی و فنی روز است) اما شاید درست برعکس، دانش علمی و فنی دانشمندان ایرانی، کالاها و خدمات دانشی تولید شده در ایران، نیرو و کار دانشمندان و متخصصان ایرانی بدون کمترین بازخوردی برای کشور در حال مهاجرت است!
البته این بدان معنا نیست که دانشمندان و محققان دانشگاههای ایرانی با علوم و فنون روز دنیا آشنا نیستند و یا نمیتوانند آن را منتقل کنند. بلکه درست برعکس، بسیاری از آنها نه تنها با علوم و فنون روز دنیا کم و بیش آشنا هستند بلکه خود نیز در خط مقدم همین نوآوریها هستند. اما فضای تولید و مصرف کالاها و خدمات دانشی، آموزش و پژوهش، ابداع و نوآوری در داخل مرزهای ایرانی به گونهای است که این خدمات به پایینترین قیمت ممکن و حتی اغلب بدون پرداخت هزینۀ واقعی در اختیار کسانی است که حتی به ارزش و اهمیت آن نیز واقف نیستند. تا حدی که گاهی برخی از دانشمندان، نوآوران، معلمان، استادان و محققان ایرانی حاضرند هزینۀ استفاده از استفاده از دانش و تخصص خود را نیز پرداخت کنند تا در هر حال از آن استفاده شود! درک ارزش و اهمیت علم و دانش و بخصوص استفاده از آن در فرایند تولید کالاها، خدمات، و مدیریت نهادهای گوناگون به نظر میرسد بزرگترین و مهمترین خواستۀ دانشکاران ایرانی باشد! کدام تیغی برّاتر از تیغی است که ناشی از بیتوجهی به ارزش علم و دانش است! انگار وجود خارجی ندارد و گاهی اینقدر فراوان است که همه از منشاء آن مثل هوا تغذیه میکنیم! همۀ اینها عمدتا ناشی از نگاهی سطحی و عامیانه به علم و دانش در رویکردهای رسمی افراد و نهادهایی است که باید پاسخگوی وضعیت موجود در سطح ملی و جهانی باشد.
اطلاعات و دانش نیز مانند سایر کالاها و خدمات زمانی ارزش پیدا میکند که یک میدان رقابتی به وسعت کل اجتماع و بلکه کل جهان برای آن ایجاد شود. میدان رقابتی گسترده که افراد و نهادها برای تولید اطلاعات، مصرف اطلاعات، سازماندهی اطلاعات، نشر اطلاعات، ارتقای کیفیت اطلاعات و دانش، ترجمه و انتقال آن به شکلهای گوناگون، مالکیت آن و سایر جنبههای بازرگانی و مصرف دانش حضوری فعال و رقابتی داشته باشند. تجاریسازی اطلاعات و دانش و کسب و کارهای مرتبط با آن، اشاره به همین واقعیت دارد.
واقعیت آن است که خواهی نخواهی برای تولید و مصرف دانش یک میدان رقابت به وسعت کل جهان وجود دارد. در این میدان، شرکتها و کشورهای پیشرفته حضوری فعال دارند. آنها بخش زیادی از بودجه و درآمد خود را برای پژوهش، نوآوری، تولید و مصرف اطلاعات، مدیریت دانش و جذب محققان و متخصصان تولیدکنندۀ دانش هزینه میکنند. رابطۀ باز و آزادانۀ کشورهای آمریکایی و اروپایی در جذب دانش و دانشمندان کشورهای گوناگون از جمله ایران و پدیدۀ فرار مغزها را باید در چنین بافتی تحلیل کرد.
بالطبع حضور نمایشی و ضعیف ایران در این بازار سبب شده تا بخش زیادی از منابع مادی، نیروی فکری و نتایج پژوهشی دانشمندان و نهادهای ملی با کمترین بازخورد ملی (یعنی تولید و انتقال اطلاعات و دانش به قصد افزایش کارایی تولید کالاها و خدمات در کشور) برای همیشه از کشور خارج شود. برای مثال رویکرد نمایشی ارتقای جایگاه کمی و علمی ایران در جهان سبب شده تا بخش زیادی از انرژی و تلاش محققان دانشگاهها و مراکز پژوهشی به جای ارتقای کیفیت پژوهشها و نگاه به نیازهای ملی و بومی و تشویق پژوهشگران به تولید و انتقال دانش بر اساس نیازهای ملی به فکر ترجمه و انتشار مقاله در مجلات علمی خارجی روی آورند! در واقع دانشجویان، دانشمندان، و محققان ایرانی برای افزایش شانس انتشار مقاله در مجلات علمی خارج از کشور و بهرهگیری از مزایای مالی و ارتقای شغلی خود ناچارند اولویتهایی را در انتخاب موضوع پژوهش و نگارش مقاله برجسته کنند که موجب پذیرش انتشار مقاله در خارج از کشور خواهد شد! چنین رویکردی در تولید اطلاعات سبب شده تا بخش زیادی از انرژی و خلاقیت فکری دانشمندان و محققان ایرانی در جهت نیازها و اولویتهای آموزشی و پژوهشی غیربومی جهتدهی شود که نوعی مهاجرت فکری است. همین سیاستها و راهبردهای نادرست، پدیدۀ مهاجرت فیزیکی دانشمندان را نیز تسریع کرده است. چنین راهبردی در جذب محققان و محصولات فکری، و ناتوانی نهادها در مدیریت منابع مادی و انسانی مرتبط با تولید و انتقال دانش دارای جنبهها و نتایج اخلاقی ناپسندی هم میباشد. در واقع، ناتوانی آشکار مدیران نظام آموزشی و پژوهشی کشور در مدیریت منابع تولید، انتقال و مصرف علوم و فنون که عمدتا از میان افراد خلاق، نوآور و باانگیزۀ کشور هستند و کمتوجهی نسبت به تخلفات آشکار در این زمینه دارای ابعاد اخلاقی و حقوقی است که باید در نظر گرفته شود. زیرا پذیرش مسئولیتهایی خارج از توان علمی و فنی نوعی فعل غیراخلاقی و غیرانسانی است، از این جهت که برخلاف منافع نهادی و حقوق اجتماعی است.
به نظر میرسد میدان رقابت برای تولید و مصرف اطلاعات و دانش در داخل کشور به گونهای است که انگار بازار عرضه و تقاضایی برای دانش و محصولات فکری وجود ندارد. محصولات فکری و مهارتهای شناختی چنان ارزش پایینی دارند که پدیدۀ رقابت و تجاریسازی دانش در ایران واقعیت عملی آنچنانی ندارد. در واقع، رقابت برای سرقت دانش و نیز فراری دادن دانش و دانشمندان است!
امنیت حفاظت از نوآوریهای علمی و فنی و احترام به مالکیت فکری آن چنان جایگاه ضعیفی دارد که تکثیر غیرمجاز محصولات فکری پدیدهای عادی است و سرقت محسوب نمیشود که نوعی ترویج فعل غیراخلاقی است! در حالی که بالاترین نهاد قانونگزاری یعنی مجلس، مجازات 6 ماه زندان برای سرقت محصولات فکری حتی در حد یک پاراگراف را تصویب کرده است اما پدیدۀ سرقت محتوای فکری چنان عمومیت دارد که تقریبا هیچ امنیت شغلی برای تولید و انتقال دانش وجود ندارد؛ تولید و انتقال دانش کیفی، مزیت رقابتی اطلاعات، و تجاریسازی دانش در چنین محیطی به خیال و افسانه شبیه است تا واقعیت!
تعارض در اهداف و راهبردهای رسمی کشور با رفتارهای فردی و به ویژه نهادی دولتمردان، نهادهای قانونی و قضایی در زمینۀ توسعۀ دانشبنیان و ارتقای جایگاه علمی، فنی و اقتصادی کشور از طریق ارتقای کیفیت آموزش، پژوهش، و تولید و مصرف اطلاعات و دانش و نیز مقابله با پدیدههای آسیبرسان چنان آشکار است که انگار افراد و نهادهایی از کرات دیگر قوانین، سیاستها، راهبردها و برنامههای مرتبط با توسعۀ دانشبنیان و ارتقای جایگاه علم و دانش و قوانین حقوقی و جزایی آن را مدون و تصویب کردند و آن را برای اجرا به نهادهای دولتی و قضایی ابلاغ نمودند و آنها نیز زیر بار آن نمیروند! چنین فضایی نوعی تعارض در اهداف و رفتارهای فردی و اجتماعی دانشکاران هم ایجاد میکند؛ از این جهت که افراد برخلاف میلشان در جهتی سوق داده میشوند که نه فقط رفتارها و کنشهایشان در راستای منافع فردی، نهادی و ملی نیست بلکه به دلیل سیاستها و راهبردهای ملی ناکارآمد و نادرست، تامینکنندۀ منافع آن سوی آبهاست!
تا زمانی که تولید و انتقال اندیشه در کشور ناامن و مهجور باشد، و نسبت به برنامهها و سیاستهای رسمی و مدون کشور در زمینه تولید و انتقال دانش و سایر عوامل موثر بر یاددهی و یادگیری بیتوجهی شود، نمیتوان انتظار ایجاد فضای رقابتی برای تولید و مصرف اطلاعات و دانش داشت.
قانون گردش آزاد اطلاعات یکی از قوانین مترقی در همین زمینه است که نهتنها بسیاری از رانتهای سیاسی و اطلاعاتی را از بین خواهد برد و فساد و ناکارایی افراد و نهادها را زیر ذرهبین مردم خواهد برد بلکه مشارکت محققان، دانشمندان و متخصصان را در نقد و ارزیابی برنامهها، فعالیتها و ارتقای کیفیت مدیریت نهادها افزایش خواهد داد.
تجاریسازی دانش و ایجاد میدان رقابت برای تولید و مصرف اطلاعات و دانش و توسعۀ دانشبنیان، نیازمند تغییرات راهبردی در مدیریت نهادهای اجرایی، قانونی و قضایی است. در چنین شرایطی است که مدیریت نهادهای علمی، آموزشی و پژوهشی و کارکرد، کارایی و منافع همۀ افراد و نهادهای مرتبط با تولید، انتقال و مصرف اطلاعات و دانش و همۀ جامعه نیز ارتقا خواهد یافت.
البته در همین شرایط حمایت نابسامان حقوقی، قانونی و مالی از دانش، دانشگاهها، دانشمندان و متخصصان باید به این نکته اشاره شود که اثرگذاری دانش بارز و مشهود است. اما ناامنی موجود سبب شده تا اطلاعات و دانش، چنان زیرپای سودجویان قرار گیرد که خود دانش کمتر ملاحظه شود و بیشتر روابط ناسالم با دانش و دانشمندان برجسته شود. نتیجۀ سوء چنین محیطی، متوجه همۀ افراد، نهادها، شرکتها، و کل جامعه است. زیرا خلاقیت و نوآوری را در تولید و عرضۀ کالاها و خدمات فلج خواهد کرد. ظاهرا جامعه به همۀ کالاها و خدمات کشورهای مدرن دسترسی دارد و حتی گاهی برخی از آنها را با کیفیتهای گوناگون تولید میکند. اما چنین نوع رابطهای با دانش، دانشمندان و متخصصان سبب میشود تا کمیت و کیفیت آن در همین حدی باشد که ملاحظه میکنیم! سودجویی عدهای سبب میشود تا فضای کسب و کار و کم و کیف تولید کالاها و خدمات برای کل جامعه ناامن شود. تولید و انتقال دانش نیازمند فضای رقابتی و در عین حال، هیجان و نشاط اجتماعی است: کم و بیش از همان نوع که در مسابقات ورزشی، هنری و ادبی ملاحظه میکنیم! فضای رقابت و همکاری بین دانشمندان، دانشگاهها، متخصصان، استادان، معلمان، دانشآموزان، دانشجویان، شرکتها، و نهادهای خصوصی و دولتی باید با نشاط و هیجان کافی باشد. هر گاه یک فضای حسی و عاطفی معقول و همراه با رقابت در کشور و در بین نهادها و افراد ایجاد شده باشد میتوان امیدوار به جایگاه شایستۀ علم و دانش، و تولید یا انتقال آن به کشور بود.
محسنی، حمید. « میدان رقابت، مزیت رقابتی و تولید و مصرف اطلاعات».ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا: شماره 79، 8مرداد 1401.
---------------------------------
منبع:
تیلر، ریچارد. (1996). کجرفتاری: شکلگیری اقتصاد رفتاری. ترجمۀ بهنام شهائی. تهران: مهربان نشر.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.