داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ حسن اشرفی ریزی، عضو هیأت علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، مرکز تحقیقات فناوری اطلاعات در امور سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان : نگارش آثار علمی به ویژه کتاب در دانشگاه ها وظیفه حرفهای اساتید، پژوهشگران و علاقمندان به حرفه تخصصی محسوب میشود. اما آنچه مهم است توجه نویسندگان به هدف متعالی برای نگارش اثر و نیز تلاش برای اثربخش کردن آن می باشد. جهت تحقق این مهم، نویسندگان لازم است دانش و توانایی خود را به لحاظ موضوعی و نیز اصول و ضوابط نگارش علمی افزایش دهند. در نوشتار حاضر نویسنده بر اساس شواهد علمی و نیز دانش و تجربه خود در پژوهشگری و نویسندگی چرخه دوازده گانه نگارش علمی کتاب را با هدف اثربخشی آن پس از انتشار پیشنهاد داده است. ویژگی چرخه نگارش علمی حاضر این است که ضمن استفاده از دانش و تجربیات پیشینیان در این خصوص، نگاه چرخه ای به نگارش علمی دارد. نویسنده بر این باور است که پس از انتشار کتاب نویسنده ممکن است آن را بازنگری و یا ویرایش نماید و یا بخشی از موضوع کتاب را مبنای نگارش یک اثر مستقل قرار دهد. لذا میتوان گفت نگارش علمی کتاب حالت خطی و یک سویه ندارد و چرخه ای و درون زاست؛ یعنی برونداد های علمی مانند کتاب خود میتوانند زمینه و بستر یک پژوهش یا اثر جدید شوند. در واقع با تکمیل نوشته های قبلی و یا نگاه تخصصی به یک موضوع، علم رشد و توسعه می یابد (شکل 1).
چرخه اثربخشی نگارش علمی
هر فعالیت علمی معمولا نقطه شروع و پایانی دارد. اما امروزه این دیدگاه در برخی مسائل از جمله نگارش علمی چندان دقیق و مشخص نیست؛ چرا که نقطه پایان (انتشار یک کتاب یا انجام یک طرح تحقیقاتی) خود می تواند نقطه شروع موضوع دیگر باشد که در ادامه بیشتر توضیح داده می شود.
1.ایده پردازی: نقطه شروع هر نوع فعالیت علمی، شکل گیری ایده/اندیشه است. ایده می تواند حاصل کنجکاوی پژوهشگر/نویسنده و یا حضور فعالانه و کنجکاوانه در فعالیت های علمی، اجرایی، آموزشی و... باشد. در نگارش آثار علمی دانشگاهی (به ویژه کتاب) ارائه ایده خلاقانه و راهگشا اهمیت فراوانی دارد. در واقع اندیشه ای ارزشمند است که نتایج آن اثر مثبتی در زندگی فردی و حرفه ای نویسنده (گان) داشته و مهم تر از آن متخصصان مرتبط، دانشجویان، حرفه مندان در عرصه و حتی عموم مردم نیز بهره کافی از آن ببرند.
2.بررسی متون: پس از اینکه نویسنده اندیشه ای نو در ذهن خود مطرح ساخت باید آن را به محک آزمایش بگذارد. در واقع وی باید آن ایده را از نظر سوابق و شواهد علمی مورد بررسی قرار دهد؛ اینکه موضوع چقدر نو و یا کاربردی است، دیگر نویسندگان و پژوهشگران در این خصوص به چه نتایجی رسیده اند، آیا نگارش این اثر ارزش افزوده ای برای خوانندگان اثر ایجاد می کند، و یا به لحاظ تخصصی چه خلا و شکافی را بر طرف می کند. پایان این مرحله نویسنده یا کار را متوقف می کند، یا در موضوع و دامنه کار تجدید نظر می کند و یا نگارش اثر را به صورت جدی آغاز می کند.
3.مطالعه و پردازش مطالب: نویسنده با توجه هدف اصلی نگارش و برونداد مد نظر، شروع به مطالعه متون مرتبط با موضوع به صورت عمیق می نماید. «در این گام منابع یافت شده نیز ارزیابی می گردد؛ چرا که ارزیابی شواهد از اصول اساسی در نوشتارهای علمی است» (تاکوآ و کلی، 2003 ). لذا نویسنده ماهیت و چیستی موضوع، ابعاد و مولفه های آن، سوابق تاریخی، مدل ها ونظریه های ارائه شده و نقاط قوت و ضعف مطالب منتشر شده توسط دیگران را مورد بررسی و مداقه قرار می دهد و ارتباط هر یک از مطالب مد نظر را با اثر خود در نظر می گیرد. در عین حال نویسنده به این موضوع فکر می کند که هر مطلبی که از آثار دیگران مطالعه می کند چه بخشی از پازل اصلی کار خود را تکمیل می کند. در عین حال به این مطلب نیز فکر می کند که خلاهای ایجاد شده را چگونه و ازچه طریقی (مانند ارایه شواهد، مثال و...) پر نماید. در این بخش نویسنده علاوه بر شناسایی مثال ها و شواهد به جایگاه آنها در متن توجه می نماید.
4.رعایت وحدت در نوشته: «حری (1395) نیز در نگارش علمی به معیار وحدت در نوشته توجه کرده و توجه به آن را در نوشته های علمی ضروری می دانند». در این مرحله، نوشتن متن آغاز می شود و لذا جایگذاری جملات در پاراگراف ها و نیز تقدم و تاخر پاراگراف ها در متن و نیز تقدم و تاخر فصل ها نیز مشخص می شود. اصولا داشتن طرح اولیه از کتاب به نویسنده کمک می کند تا بداند جایگاه هر مطلب در کتاب قرار دارد. برای مثال هر پاراگراف باید دارای یک جمله اصلی باشد؛ اینکه جمله اصلی در ابتدای پاراگراف بیاید یا آخر باید توسط نویسنده مشخص شود. همچنین پاراگرافی که دارای 5 جمله است باید مشخص شود جایگاه جمله مد نظر در پاراگراف مربوط در اولین، دومین، سومین، چهارمین و یا پنجمین جمله است. در این مرحله روابط علت و معلولی بین جملات، سیر تاریخی و نیز فرایندی بودن آن نیز مهم است و اصولا نویسنده یکی از آنها را انتخاب و در نگارش خود استفاده می نماید. برای مثال کتابی که در خصوص تاریخ معاصر ایران است قاعدتا باید از سیر تاریخی در فصل بندی ها استفاده شود (از قدیم به جدید). البته این نکات در مرحله پنجم (پیوستگی در نوشته) نیز مهم می باشد.
5.پیوستگی در نوشته: «پیوستگی نیز به عنوان معیار دوم در نگارش علمی از نظر حری (1395) جایگاه ویژه دارد؛ چرا که باعث قابل فهم تر شدن و روان تر شدن دستنوشته می شود». بعد از اینکه جملات در پاراگراف در جای خود قرار گرفتند (وحدت در نوشته)؛ اکنون نویسنده باید با حروف ربط و نیز سایر عبارت ها و جمله ها مانند «به عبارت دیگر، از سوی دیگر، به طور خلاصه، در واقع، و....) پیوند لازم را بین جملات یک پاراگراف ایجاد کند. با انجام پیوند بین جملات، فهم مطلب و تسلسل بین جملات به وجود می آید. در پایان این مرحله، خواننده می تواند هدف پاراگراف و ابعاد آن مساله را درک کند. در مجموع وحدت و پیوستگی در نوشته کمک می کند تا نوشته دچار «سکته» نشود و سلیس و روان بودن خود را حفظ نماید.
6. اوکام (ساده نویسی): بر اساس اصل اوکام، راه حل ها برای هر مشکل و مساله ای باید ساده و قابل فهم باشد (کوهلر و لستر، 1389). یک اصل کلی را باید در نگارش مد نظر قرار داد و آن نگارش به زبان ساده است که الزاما فقط مخاطب شامل افراد کم سواد نمی شود. در نگارش علمی، هدف فهم مطلب توسط دیگران است و ساده نویسی عاملی مهم در رسیدن به این هدف می باشد. در عین حال در جایی که ساده نویسی مخل معنا باشد، لزومی ندارد نویسنده مطلب را حتما ساده بنویسد (مانند بسیاری از مباحث فلسفی). برای ساده نویسی نویسنده می تواند از شیوه هایی مانند پرهیز از کلمات دشوار (اگرهم ضرورت داشت لازم است کمی توضیح داده شوند)، عدم استفاده از کلمات با معانی مختلف و دو پهلو، استفاده از کلمات رایج و در عین حال علمی، خلاصه سازی جملات، تبدیل جملات طولانی به جملات کوتاه و... استفاده نماید.
7.آیش اثر: حری (1395) اشاره می کنند که در نوشتارهای علمی باید متن نوشته شده را برای مدتی رها کرد (یکی دو هفته) و بعد نویسنده یا نویسندگان از زاویه نگاه یک خواننده آن را دوباره خوانده و اصلاح نماید. این کار به بهبود کیفیت اثر کمک می کند. حتی در این مرحله نیز می توان دستنوشته را در اختیار یک یا چند متخصص دیگر قرار داد تا آنها بتوانند آن اثر را ارزیابی کرده و نکات مهم را گوشزد نمایند.
8.کیفیت ارائه: جدای از اینکه متن یک دستنوشته باید طبق اصول علمی تنظیم گردد، شیوه و کیفیت ارئه مطلب نیز بسیار مهم می باشد. در یک کتاب (چاپی یا الکترونیکی) مسائل ظاهری آن مانند صفحه آرایی، نوع رنگ های استفاده شده، طراحی جلد، صحافی، حجم آن، تنظیم ظاهری فصل ها، کیفیت کاغذ، قابل جستجو بودن (در فرمت الکترونیکی)، فرمت ذخیر سازی و... نیز مهم می باشد. در عین حال وجود و کیفیت پیوست ها، واژه نامه ها، شیوه استناد دهی، نمایه موضوعی و نیز اعلام به فهم و درک مطالب متن بسیار کمک می نماید. اگر چه مواردی مانند کیفیت پیوست، نمایه موضوعی و... در تقویت بخش محتوایی (وحدت و پیوستگی در نوشته) کمک می کنند، اما به ظاهر و ساختار اثر نیز اعتبار می بخشند.
9.نشر اثر: انتخاب ناشر از مسائل نسبتا پیچیده ای است که نویسنده در رابطه با انتشار اثر با آن مواجه می شود. در صورتی که ناشر تخصصی و با پتانسیل و قابلیت بالا عهده دار انتشار اثر شود؛ این اثر در معرض دید مخاطبان قرار گرفته و خوانندگان خود را خواهد یافت. اما اگر در انتخاب ناشر اشتباهی صورت گیرد؛ این اثر اثربخشی خود را در زیست بوم چرخه نشر نخواهد داشت. در این راستا، پژوهشگران و نویسندگان می توانند ازکمک کتابداران و اطلاع رسانان در شناسایی ناشران فعال و مناسب استفاده نمایند.
10.معرفی اثر: پس از انتشار کتاب، ناشر و حتی نویسنده از طریق شیوه های مختلف و خلاقانه باید به بازاریابی اثر بپردازند. امروزه معرفی و بازاریابی موثر اثر به عنوان یکی از مراحل مهم و حساس در صنعت نشر محسوب می شود (اصغرنژاد، 1400) و معرفی کتاب در جلسات علمی و نقد، ارسال نسخه رایگان برای افراد مرتبط با اثر، ارسال بروشور برای کتابخانه ها، معرفی از طریق رسانه های اجتماعی، تولید پادکست از معرفی کتاب، انتشار کتاب در قالب های مختلف، و نیز درج اطلاعات در وب سایت ناشر تا حد زیادی می تواند کتاب را به خواننده اثر ارتباط دهد احتمال افزایش خرید و استفاده از کتاب را بالا ببرد.
11.دریافت بازخورد: وقتی یک اثر منتشر شد و خوانندگان از آن استفاده کردند، ممکن است اثر مورد نقد قرار بگیرد. بنابراین هم نویسنده و هم ناشر باید بستر انتقال این نقد را برای نویسنگان فراهم کنند (ایمیل، وب سایت، رسانه های اجتماعی و...). این بازخوردها بسیار مهم می باشد و مقدمه ای برای اصلاح، تقویت و ماندگاری اثر را فراهم می نماید.
12.بازنگری/ ویرایش کتاب: بازنگری یک اثر پس از انتشار می تواند به دلایل مختلف باشد. برای مثال ممکن است به واسطه بازخوردهایی باشد که خوانندگان به نویسنده یا ناشر داده اند. یا ممکن است خود نویسنده احساس کند که نیاز است مطالب جدید به اثر اضافه نماید و یا بخش هایی از اثر را حذف نماید. در هر صورت در متون علمی و دانشگاهی ویرایش و بازنگری جزو لاینفک نگارش علمی محسوب می شود و جهت اثربخشی و ماندگاری اثر لازم است این اتفاق بیفتد.
عوامل موثر بر اثربخشی نگارش علمی
در چرخه نگارش علمی عوامل مختلف اثرگذار هستند که در ادامه برخی از آنها ذکر می شود:
1.بافت: بافت همان محیط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی است که نویسنده (گان) در آن زندگی می کنند، می اندیشد، می نویسد و فعالیت علمی انجام می دهند. این عوامل محیطی می توانند بر کل فرایند نگارش اثرگذار باشند. برای مثال در جوامع غیر دموکراتیک که سانسور به شیوه های مختلف اعمال می شود، نویسندگان نیز ممکن است تحت تاثیر این موضوع از نوشتن برخی مطالب در نوشته های علمی خود ممانعت کنند و به خودسانسوری روی آورند. در چنین جوامعی پرداختن به برخی موضوع ها، تابو و حتی جرم محسوب می شود. لذا نویسندگان محافظه کار سعی می کنند چنین موضوع هایی را خمیرمایه نگارش یک کتاب نکنند.
2.ویژگی فردی نویسنده: سن، سطح تحصیلات، تجربه و مهارت پژوهشگری و نویسندگی، سطه سواد اطلاعاتی، اعتقادات فردی، سطح خلاقیت، قدرت تعامل و مشارکت نويسنده با دیگران از جمله عواملی است که می تواند بر هر یک از مراحل دوازده گانه نگارش علمی اثر گذار بوده و در نهایت اثربخشی نگارش را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال نویسنده ای که در زندگی عادی نیر تعصب مذهبی دارد؛ در نگارش آثار علمی نیز اعتقادات خود را عمدا یا سهوا دخالت می دهد. این سونگری به ویژه برای حوزه های علوم انسانی، اجتماعی و حتی سلامت بیش تر خود را نشان می دهد و لذا آسیب بیشتری به خواننده اثر وارد می کند. بنابراین کتابی که با این سونگری (تعصب مذهبی) نوشته شود محتوای آن قابل استناد و اعتماد نیست. یا اثری که توسط یک نویسنده نه چندان با تجربه و با دانش نگارش شود محتوای آن نیز باید با دقت بررسی و سپس در صورت صحت سنجی مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجه گیری
باید توجه داشت که نویسنده یک کتاب علمی دانشگاهی با کیفیت جدای از اینکه از محتوای خوب و درخور در نگارش استفاده می کند و آن را به نحو مطلوب ارائه و منتشر می کند، بلکه باید در فرایند نگارش؛ رعایت اخلاق نویسندگی از جمله پرهیز از سو نگری نسبت به موضوع، عدالت در استناددهی، رعایت حقوق سایر نویسندگان، نداشتن تکبر علمی در نگارش، معتدل نویسی و... را با دقت رعایت نماید. به طور خلاصه اثربخشی نگارش علمی (به ویژه کتاب های دانشگاهی) تحت تاثیر میزان دقت و ظرافت در انجام مراحل دوازده گانه نگارش و نیز رعایت اخلاق نویسندگی است. این چرخه صرفا پیشنهاد بوده و سایر متخصصان می توانند نظرات و انتقادات خود را در خصوص این پیشنهاد با نویسنده به اشتراک بگذارند.
اشرفی ریزی، حسن. « چرخه اثربخشی نگارش علمی کتاب های دانشگاهی». سخن هفته لیزنا، شماره 614، 9آبان ماه ۱۴۰۱
------------------
منابع
1.اصغرنژاد، حسین (1400). آشنایی با چاپ و نشر کتاب. ویراسته احمد شعبانی. همدان: سپهر دانش.
2.حری، عباس (1395). آیین نگارش علمی. تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور و نشر چاپار.
3.کوهلر، والس ک.؛ لستر، جون (1389). مبانی مطالعات اطلاع رسانی: درک اطلاعات و محیط آن. ترجمه محسن نوکاریزی. تهران: نشر چاپار.
4.Takoa, Allison; Kelly, Gregory (2003). Assessment of Evidence in University Students’ Scientific Writing. Science & Education: 341-363
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.