داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 331) : احمد شعبانی، استاد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه اصفهان: برحسب روایتی از یک جزوه ی قدیمی که توسط انتشارات روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوران سلطنت پهلوی به طبع آمده است و توسط مورخی معاصر بازنویسی شده "در پاییز 1344 هـ . ش تنی چند از فرهنگیان و هنرمندان به دعوت «بانویی که در کتابداری و ادبیات صاحب نظر بود» گرد هم آمدند تا مقدمات تأسیس کتابخانۀ کودکان و تهیۀ مواد خواندنی برای آنان را فراهم سازند . تا قبل از آن پدیدهای به نام « کتابخانۀ کودک» وجود نداشت و شاید همین امر انگیزه اصلی بنیانگذاران کانون را تشکیل می داد . به هرحال تصمیم گرفته شد و بنای یک ساختمان مجهز در پارک لاله آغاز گردید."(کانون پرورش کودکان و نوجوانان ؛ به نقل از شریفی ،1377 .ص 30). این نقل قول ، زمانی به قلم آمده که هیچگونه معارضه و مجادله ای از اهداف و وظایف کانون جاری نبوده ، هیچگونه مباحثه ای از تحول و تغییر در این سازمان از سوی مقامات و مدیران و خوانندگان و دوستداران کانون ظاهر نشده ؛ بلکه روایتی است مقبول همگان در دورۀ خود که چند فرهنگی به تقاضای بانویی کتابدار خواستار تأسیس کتابخانه کودک در جامعه ای رو به توسعه در دهه ی چهل و پنجاه شمسی داشته و انگیزه بنیان گذاران کانون به ثمر نشسته و کتابخانه ای مجهز در پارک لاله گشایش می یابد .
در این مقاله، قصد و هدف صاحب سخن این است که شماری محدود از منابع راویان تاریخ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را تا اوایل سال های هشتاد شمسی به خوانندگان عرضه نموده ، تا ذات و ماهیت اساسی کانون، فارغ از هر قسم داوری و جدا از هرگونه مداخلۀ غیر، از منظر تاریخی گزارش شود . در این مقاله قصد نداریم تا اسناد و مصاحبه های متعددی را که از تغییر در وظایف کانون در سخنان مدیران و فرهیختگان ادبیات کودک و نوجوان در دوره جمهوری اسلامی ذکر شده به خواننده محترم عرضه نمایم ؛ بلکه سعی دارم در فضای بیطرفی و بدون هرگونه تعصب و غرض ورزی مطالب راویانی را حکایت کنم که قصد ابتدایی موسسین کانون در زمان گشایش چه بود ؟ چرا این سازمان ظاهر شد ؟ به چه دلیل قوانین آن مصوب گردید ؟ و بالاخره روایت یکی از استادان تعلیم و تربیت را بازگو نموده که پس از استحالۀ کانون، آنها یا به زبان ساده تسخیر کنندگان به این سازمان چگونه نگاه می کردند .
این نوشتار بر اساس تحلیل محتوا به قلم نیامده ، بلکه خواننده را با رجوع به متن به انضمام تاریخ مأخذ سوق می دهد ؛هر چند دیدگاه نظری راقم بر پیشانی یا مؤخره هر نقل قول قلمی شده است .
(1)
روایت بانوان دوستدار ادبیات
کودک و نوجوان
در طلیعۀ انقلاب اسلانی ایران در سال 1357 ، کتاب گذری در ادبیات کودکان از سوی فرهیختگان سرآمد لیلی ایمن ،توران میرهادی،و مهدخت دولت آبادی به اهتمام شورای کتاب کودک انتشار یافت که صفحاتی از آن به اهداف و وظایف کانون اشاره دارد . از آنجا که کتاب به صورت مشترک و جمعی ظاهر و تحریر شده، به نظر می آید که بخش مزبور به توسط لیلی ایمن تحریر شده، بانویی که به صورت سببی با معاون نخست وزیر دوران رضا شاه در سال 1320 ه . ش نسبتی داشته و تا حدودی به دربار پهلوی نزدیک بوده است . بر این قرار می توان روابط وی را با بنیانگذار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با پرده ای از نگاه مثبت به تصویر آورد ؛ ضمن اینکه نقل قول مذکور نوعی حجت در تأسیس کانون است : "چند سال بعد ،در سال 1344 تحت ریاست عالیۀ شهبانوی ایران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به وجود آمد این کانون در زمینه ای بسیار وسیع به پرورش فکری کودکان پرداخت . کانون گذشته از احداث کتابخانه های عمومی برای کودکان ، نیروی فعالی از نویسندگان و مترجمان و نقاشان و مصوران با استعداد را به خدمت گرفت و کتابهای زیبا به مقدار زیاد در دسترس کودکان گذاشت .... در میان این اقدامات آنچه بیش از همه مستقیماً در کتابخوان کردن اطفال ایرانی موثر بود کتابخانه های عمومی کودکان است که کانون در گوشه و کنار کشور و به خصوص در نقاط پر جمعیت و کم بضاعت ایجاد کرده و می کند . این کتابخانه ها کتاب را در دسترس عموم بچه های با سواد میگذاشت . با بودن این کتابخانه ها دیگر پول داشتن لازمۀ کتاب خواندن نیست و بچهها می توانند بدون هیچ خرجی به هرکتاب پر ارزشی دست یابند " (ایمن و دیگران ،1357،ص 28).
(2)
روایت بانوی کتابدار
هرچند استناد به نقل قول از یک کتابدار برای توضیح اهداف و وظایف کانون فراتر از حد خواننده ای غیر کتابدار است ؛ لیکن چون متن مزبور از ادبیات کودکان و نوجوانان در عصر پهلوی نوشته نسرين دخت عماد خراسانی اخذ شده و متن به توسط مرکز تحقیقات دربار شاهنشاهی با مقدمه اسدالله علم وزیر دربار به سال 1355 هـ .ش بازبینی گردیده تا حدودی اهمیت این روایت آشکار می شود :
"از مهرماه سال] 1345[ کار نخستین کتابخانه سیار کانون با مشکلات فراوان آغاز شد و ابتدا توانست هر ماه به سی و نه دبستان کتاب برساند و اکنون به پنج دستگاه کتابخانۀ سیار مرتباَ به بیمارستان ،مراکز تربیتی شهرداری تهران ، مراکز رفاه خانواده همچنین مدارسی که در شعاع عمل کتابخانه های ثابت نیستند ، کتاب می رسانند .
در بهار ]1346[ با گشایش نخستین کتابخانه کودک در بابل فعالیت کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گسترش بیشتری یافت و به شهرستان های مختلف ایران کشیده شد و اکنون تعداد یکصد و سی و چهار کتابخانه ثابت و ده کتابخانه سیار مشغول انجام وظیفه هستند که به زودی بر شمارۀ آنها افزوده خواهد شد (به نقل از راوی در سال 1355)؛همچنین دامنۀ فعالیت های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا به روستا کشیده شد و کودکان و نوجوانان بسیاری از روستاها همانند بچه های شهرنشین از نعمت کتاب و مطالعه برخوردارشدند. کار کتاب رسانی به روستا از ده سال پیش شروع و آغاز گردید و ابتدا تعدادی کتاب به وسیلۀ اسب و قاطر به مناطق عشایری فرستاده شد و مدارس شانزده طایفه عشایری دارای کتاب های غیر درسی و کتابخانه شدند . نخستین کتابخانه روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در یازدهم مهرماه سال 1347در ایل « دره شوری » پا گرفت . کتاب رسانی در هر روستا با در نظر گرفتن خصوصیات فرهنگی آن صورت می گیرد و کتاب رسان روستا از بین افراد محلی برگزیده می شود " ( عماد خراسانی ،1355، ص 54-55 ).
(3)
روایت استادی از رشته تعلیم و تربیت
چون انقلاب اسلامی صورت وقوع یافت ، اجزاء مدیریتی سازمان ها دگرگون شد ،و گسترۀ آموزش و بازآموزی در سازمان ها تغییر یافت . هیأت مدیره کانون به افرادی سپرده شد که بهره مند از تحصیلات عالی حوزه علوم تربیتی شده و چه بسا اهداف و وظایف مکتوب با تفسیرهای گسترده و غیر مرتبط رویاروی گردید . کتاب ادبیات کودکان از دکتر علی اکبر شعاری نژاد از متونی است که به عیان چرخش مزبور را در انکار موجودیت کانون خاطر نشان می کند . کتاب مذکور برای تدریس در دوره های رسمی دانشگاهی و تربیت معلم و بازآموزی آموزگاران در آموزش و پرورش به رشتۀ تحریر آمده است . ضمن گزارشی مبسوط از شورای کتاب کودک در چند صفحه ،انعکاس موضوع کانون را به پاراگرافی در چهار خط منتسب نموده و اشاراتی بسیار جزئی به کتابخانه های کانون دارد:
" یکی دیگر از عامل های اشاعه ادبیات کودکان و نوجوانان به مفهوم جدید ،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که در سال ]1344[ تأسیس شد و کتابهای مختلف و متعددی برای کودکان و نوجوانان انتشار داد و چند کتابخانه عمومی در نقاط مختلف کشور بنیان گذاشت "( شعاری نژاد ، 1370 ،ص39 ).
متن مذکور بازنمای شیوه ی سکوت درباره کانون و وظایف آن در مجامع رسمی تلقی شده که بیانگر رویه های رفتاری حاکمیت در دهۀ نخست انقلاب اسلامی تلقی می شود تا به نوعی تغییر خط مشی کانون را به مخاطبان آموزش و پرورش یا به زبان ساده آموزگاران به توسط مدیران سازمان انتقال دهد .
(4)
روایت فصلنامه گفتگو
گفتگو ، فصلنامه ای است بس معتبر ،که با قدمتی از سال های هفتاد هجری شمسی تحت نظر مراد ثقفی و همکاری کاوه بیات از متقدمین نظریه پردازی در سیاست و تاریخ ایرانی استخراج می شود . این فصلنامه در هر شماره بر موضوعی از حوزه های ایرانی تمرکز دارد ، لیکن در سال 1377 (شماره 19) مقاله ای حائز اهمیت با عنوان « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 1357-1344» طبع کرده که حال و روز کانون را در دهه اول تاریخ آن سازمان بازگویی می کند . بخشی از فعالیت های کانون در این مقاله به قلم سعید شریفی به قرار ذیل است :
" افرایش نا منتظر اعضاء و مراجعین کتابخانه های کانون(چهار میلیون مراجعه در سراسر کشور) کانون را برآن داشت تا در صدد چاره اندیشی برآید و برای آن که بتواند نیازهای فرهنگی و روزافزون آنها را پاسخگو باشد، گروه آموزشی شکل گرفت .
برنامۀ آموزش ناچار می بایست تکیه را بر علوم انسانی می گذاشت در عین حال که نباید از واقعیات روزمره غافل می ماند . در جنب برنامه آموزشی برنامۀ دیگری با عنوان «گفتارها» تدارک دیده شد که شامل گفتارهایی در زمینۀ دانش و ادب و هنر بود . کارگروه آموزش به این طریق آغاز شد و مدیران گروه برای انتخاب کتابدارها مصاحبه و ضوابطی ترتیب دادند ... هیئت بازرسانی نیز تشکیل شد تا کار کتابداران را ارزیابی نمایند .و کتابداران هم مکلف شدند روز اجرای برنامه ها و نحوۀ اجرا را قبلا در جدول مخصوص پرکرده و به کانون ارسال دارند . اما با همۀ این تدابیر و تمهیدات ،پس از گذشت یکسال ، دست اندرکاران کانون متوجه شدند که « شیوۀ متعارف آموزش کتابداران [نمیتواند] وافی به مقاصدی باشد که برای پرورش کتابداران ضرور است . شیوه متعارف جز فراگیری مکانیکی یک رشته اصول مجرد و انتزاعی ،دور از مسایل زندگی و کار کتابداران ، مبتنی بر محفوظات و نوشته ها نیست.» [ به نقل از گزارش سالانه کانون ، سال 1351]. گروه آموزش در سال 1351، برنامۀ جدیدی را پیش کشید که در آن اساس کار بر شناخت واقعی و دقیق جامعه قرار می گرفت . از اوایل مرداد این سال ضمن جلسات روزانه ، تحقیقاتی نیز در مورد پدیده هایی که کتابدار از جهتی با آنها مربوط می شد،» به عمل آمد؛ مانند تست های ارزیابی، موقعیت کتابداران از جهت نگرش و بینش ، موضع طبقاتی ،مسائل خصوصی ،وضع روحی و تاکید بر پرورش و اجتناب از آموزش القائی "( شریفی ، 1377 ، ص 35-36؛تاکید بر جمله درون متن از نویسنده این قلم است.).
در این نقل قول دو مطلب شایسته تأکید است ؛ نخست اینکه بیان می دارد که « نباید از واقعیات روزمره غافل می ماند .» ، واقعیات روزمره از طرق آموزش کتابداران قابلیت رفع داشت نه هنرمندان و مصورکاران و دیگر فرهیختگان جامعه . دیگر اینکه تأکید بر آموزش کتابداران از نظر برگزاری نشست های ارزیابی ،نگرش و بینش ، و مسائل خصوصی آنها مورد توجه واقع شد .
(5)
روایت
مورخی بدون غرض و تعصب
روایت محمود طاهر احمدی از فعالیت های کانون مبتنی بر بینش و نگرشی است که یک مورخ در فصلنامه گنجینه اسناد در دو دهه قبل ابراز داشته است . نویسندۀ مذکور چندین مقاله تاریخی به رشته تحریر آورده ، و منبع مورد استناد مقاله موسوم به « از شورای کتاب تا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1341-1357) » می باشد . طاهر احمدی به شرح مبسوطی از تاریخچه کانون مبادرت کرده و تأکید وی به طورکلی بر کتابخانه ها و کتابداران این سازمان به قسمی افراطی است.
پاره ای از سخنان وی با توجه به اجتناب از تکرار دیگر منابع نقل می شود : "...کتابخانه های کانون ، رفته رفته جای خود را در میان کودکان و نوجوانان باز کند ، و برنامه هایش مورد استقبال آنها قرار گیرد و آوازه کانون ، در سراسر کشور طنین اندازد . از این رو ، حتی از شهرستان های دور دست ، درخواست تأسیس کتابخانه در آن نقاط ،به تهران می رسید . مسئولان کانون برای پاسخگویی به آن درخواستها ،به اقدامی در خور تحسین یعنی راه اندازی کتابخانه های سیار روستایی روی آوردند و از این راه ،کتابهای خواندنی را به دست کودکان و نوجوانان اقصی نقاط کشور رساندند"( طاهر احمدی،1382، ص 51-52).
نتیجه گیری
آنچه از بیان چند نقل قول در این نوشتار ذکر شد ،اتکاء بر استناداتی داشت که تمامی صاحب نظران رشته های غیر کتابداری به جدّ بر فعالیت کتابخانه ای کانون اصرار داشته ، از دوستداران ادبیات کودک و نوجوان تا مورخین جاری ؛ نقل قول ها به پنجاه تا بیست سال پیش مرتبط است ، دوره ای که سوءظن چندانی از اهداف و وظایف کانون جاری نبوده است . از تک استنادی که برای بازآموزی معلمین در کانون در طی سالیان بعد از دهۀ انقلاب اسلامی ظاهر شد آشکار میشود که آنها در متون درسی خود و از جمله در کتاب ادبیات کودکان (تهران: انتشارات اطلاعات ،1370) به مرور سعی داشته نقش کتابخانههای کانون را کم رنگ و بی رنگ جلوه داده ،به نحوی که در متن درسی مزبور که برای دوره های دانشگاهی و بازآموزی کارکنان بهره جویی شده ، سخنی از کتابخانه ها و کتابداران جلوه گر نمیشود .
صاحب قلم از منابع متعدد دیگر که به توسط فرشید مثقالی ،علی اکبر صادقی ، و بنفشه حجازی که با تأکید بر کتابخانه های کانون تدوین و یا نوشته شده به جهت اجتناب از تطویل کلام در می گذرد؛ لیکن بر این مطلب پای فشاری دارد که پدیده های تاریخی بر ذات و ماهیت سازمان ها سیطره دارد .
----------------------------
منابع
مطلب قابل تاملی بود که به شکل مستند بر پایه حقایق تاریخی بنا شده بود و به خوبی ماهیتی که کتابخانه های کانون بر مبنای آن شکل گرفته بود را بیان کرد و به شکلی به انحراف این کتابخانه ها از ماموریتی که برای آن ایجاد شده پرداخته بود.