داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
یادی از مرحوم دکتر علیمحمد برادران رفیعی
(لیزنا: گاهی دور/گاهی نزدیک 272) عطیه باغستانی تجلی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر اداری کتابخانه عمومی قلم: یادم هست که ترم آخر کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانششناسی بودم، از قبل شنیده بودم که کتابخانهای در خیابان خاکی که نام دیگر آن خیابان آخوند خراسانی میباشد، در حال ساخت است. به سفارش یکی از دوستان[1]، قرار گذاشتیم که ساعت دوازده به آدرس خیابان آخوند خراسانی، بین آخوند خراسانی 22 و 24 بیایم، تا سوابق کاری خود را به مردی که از مسئولین کتابخانۀ در دست ساخت بود بدهم، ساعت 14 امتحان نمایهسازی داشتم، به سرعت از دانشگاه امام رضا علیه السلام خودم را به آن آدرس رساندم. یادم هست که در تماس تلفنی معرف گفته بود که سر موقع آنجا باش، چون مردی که من میشناسم بسیار به وقت اهمیت میدهد. یک ربع مانده به قرار مشخص شده، خودم را به یک ساختمان در دست ساخت رساندم، ساختمان در حال آماده شدن بود، نمای قشنگی داشت رنگ آبی و ستونهای بلند آن در میان بافت خیابان خاکی بسیار مشهود و مشخص بود، استرس امتحان را هم داشتم ولی خب پیدا کردن کار خوب آن هم مطابق و مرتبط با رشتهام برایم وسوسهانگیزتر بود. معرفم نیز آمد و گفت هم اکنون او هم میآید.
خندیدم و گفتم باور کنید هیچ کس انقدر به زمان اهمیت نمیدهد و همه ما حداقل در قرارهایمان ده دقیقه تأخیر را داریم، و به نظرم طبیعی است... اما از پشت سر صدایی شنیدیم مردی قد بلند که با آرامی از سمت راست ما میآمد سلام کرد و من با تعجب نگاهش کردم و سلام کردم جذبه خاصی داشت، نگاهی نافذ با اینکه تا به حال ندیده بودمش، ولی فضای آشنایی را ایجاد کرده بود. پس از توضیحات مختصری در خصوص ساختمان کتابخانه، سوابق کاری مکتوب من را گرفت و گفت به شما خبر خواهم داد.
زمان گذشت (سه ماه از قرار قبلی) و مقطع کارشناسی را تمام کردم و طبق معمول شاگرد اول شدم. یادم هست ولادت حضرت فاطمه الزهرا علیها السلام، سال 1394 بود، گوشی همراهم زنگ خورد ساعت هفت شب بود، آری صدایی آشنا بود، سلام من برادران هستم ... بعد که او را شناختم به افتادگیای که او داشت و همه از این ویژگیِ او تعریف میکردند پی بردم.
این صدا و این نام تا همیشه با من است... مردی رفیع جناب آقای دکتر «علیمحمد برادران رفیعی»
به سرکار آمدم، اوایل کار «کتابخانه عمومی قلم»[2] بود هنوز در حال تجهیز و خرید کتاب بود، مراحل سفارش، خرید و ... منابع کتابخانه و دیگر مواردی که منجر به تجهیز کتابخانه میشد مرحله به مرحله با راهنمایی جناب آقای دکتر برادران رفیعی (مدیرعامل اسبق کتابخانه عمومی قلم) و جناب آقای «محمدباقر باغبانی» (مدیر کتابخانه عمومی قلم و یکی از مدیران فهیم اسبق کتابخانه آستان قدس رضوی) و همچنین تیم اجرایی و با مهارت ساختمان انجام میشد.
پس از انجام این امور، کتابخانه با مجوز نهاد کتابخانههای عمومی کشور آغاز به فعالیت کرد، در این کتابخانه ابتدا در قسمت خدمات فنی مشغول بودم که با استفاده از تجربیات این دو بزگوار با کار سفارش، فهرستنویسی و ... به صورت عملی آشنا شدم و سپس به عنوان کتابدار و در انتها به عنوان مسئول دفتر جناب آقای دکتر برادران رفیعی و اکنون هم به عنوان مدیر اداری به فعالیت ادامه دادم.
از سال 1394 علاوه بر حضور بسیار ارزشمند جناب آقای دکتر برادران رفیعی، جناب آقای محمدباقر باغبانی نیز دید عملی و علمی بنده را نسبت به کار کتابداری و حتی امور اداری روشن ساختند و روش کار را نشانم دادند، به نظرم روش کار جناب آقای دکتر با الگوی مدیریت اسلامی همراه بود که علاوه بر گفتههایشان در عمل و فعالیتشان نیز مشخص بود.
در این چند سال از آقای دکتر صبر، بردباری، سختگیری در عین مهربانی و جدیت در کار را یاد گرفتم. هیچ زمان ایشان منتظر نمیماند برای کاری که مهم است به نزدشان برویم، خودشان پیش قدم در انجام امور بودند. احترام به افراد مختلف از ویژگی بارز ایشان بود به نحوی که خاطرم هست که دفاع پایاننامه کارشناسی ارشدم در دانشگاه فردوسی مشهد بود، همه کسانی را که میشناختم را دعوت کرده بودم، اما آن مرد بزرگ به جلسه دفاع پایاننامه من آمد، به نحوی که وقتی افراد قدیمی که در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد هنوز مشغول به کار بودند و متوجه میشدند که ایشان در دانشکده حضور داشتند خودشان را برای عرض ادب به ایشان میرساندند.
از ویژگی دیگر ایشان علاقه به تحصیل و کسب درجات علمی بالا بود، به نحوی که با ادامه تحصیل کارکنان کتابخانه به شدت موافق بودند و حتی به استفاده از اطلاعاتی که در حال تحصیل به دست میآوریم را در کار توصیه میکردند. اعتماد به جوانان از خصوصیات دیگر ایشان بود که باعث میشد فرد برای خود احساس مسئولیت بیشتری کند و برای کار کردن انگیزه داشته باشد. از گرفتن مشورت با افراد امتناع نمیکردند، به طوری در مورد کارهای اجرایی نظر افراد مختلف را میپرسیدند و استفاده هم میکردند.
***
ایشان دکتری رشته روانشناسی از دانشگاه سوربن فرانسه بودند. از سوابق علمی، آموزشی و اجرایی وی در منابع گوناگون یاد شده است اما به طور کلی مسئولیتهایی از جمله عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، معاونت آموزشی دانشگاه فردوسی، سرپرست کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، سرپرست بنیاد مستضعفان خراسان، سرپرست دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، عضو هیأت امنای آستان قدس رضوی و معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی را بر عهده داشتند که در زمان فعالیت ایشان خدمات ارزنده و قابل توجهی را ارائه نمودهاند. علاوه بر سوابق یاد شده ترجمه کتبی از جمله: «گفت و شنودي با يونگ: با تفسيري از ارنست جونس»، «روانشناسي و تعليم و تربيت» و «اصول روانشناسي عملي» و همچنین دیگر کتب تألیفی که با همکاری پدیدآورندگان دیگر منتشر شده است و عبارت است از: «کودکان محروم از والدين»، «روانشناسي دانشآموزان برجسته دوره راهنمائي» و «بررسي روابط عاطفي در مدارس» را انجام دادند. اما مقالاتی که توسط این استاد گرانقدر منتشر شده است عبارت است از: روان شناسی اجتماعی، روان شناسی دکارت، روان شناسی و پدیدارشناسی.
***
هفتۀ گرامیداشت مقام معلم، بهانهای شد که تنها گوشهای از ویژگی مردی که رشتۀ کتابداری و اطلاعرسانی را به صورت تخصصی نخوانده بود اما به قدری به کتاب و کتابخوانی و ارزش کتابدار اهمیت میداد و در این زمینه مطالعه داشت که به نظرم خودشان منشأ یادگیری این علم بودند، به نحوی که احترام به رشته کتابداری و اطلاعرسانی و مهم شمردن این رشته را علاوه بر اساتید بزرگ رشته، از ایشان وام گرفتم.
در انتها از مدیرعامل گرامی کتابخانه عمومی قلم جناب آقای مهندس «محمدجواد مدرس غروی» و دختر بزگوار مرحوم جناب آقای دکتر برادران رفیعی که اجازه تدوین این متن را دادند و از راهنمایی استاد گرامی جناب آقای دکتر محسن حاجیزینالعابدینی کمال تشکر و قدردانی را دارم.
یاد و خاطره ایشان گرامی و زنده باد.
************************************
[1] باتشکر ویژه از جناب آقای سید عباس مرجانی
[2] کتابخانه عمومی قلم یکی از کتابخانههای مشارکتی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و یک مجموعه وقفی است که در مشهد واقع شده است.
وقطعا یاد و خاطر ایشان گرامی خواهد بود.
فردی متین و آرام و دلسوز تمام همکاران و دوستان خود.
روحشان شاد و یادشان گرامی.
محمد جواد باغستانی تجلی