کد خبر: 41864
تاریخ انتشار: شنبه, 31 خرداد 1399 - 08:27

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

کرونا، عشق و آموزش

منبع : لیزنا
هادی صفدری
کرونا، عشق و آموزش

(لیزنا: گاهی دور/گاهی نزدیک 279): هادی صفدری[1] دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات دانشگاه قم: در روزهای پایانی دسامبر سال 2019 و درحالیکه جهان خود را برای ورود به سال جدید میلادی آغاز می­کرد، شیوع نوع جدیدی از ویروس آنفلوآنزا در چین، خبرساز شد. شاید این ویروس و آنچه که قرار بود بر سر این کره خاکی بیاورد، توسط جامعه جهانی جدی گرفته نشد ولی اخبار منتشر شده، تصاویر پوشش کادر درمان، تعدّد کشته شدگان و محدودیت های ایجاد شده در ووهان چین، حاکی از خبرهای خوبی برای جامعه جهانی نبود.

با توجه به تعاملات گسترده چین با کشورهای دنیا، تجارت کالا و تردد بالا بین کشورها با چین (به خصوص اینکه جهان در آستانه تعطیلات سال نوی چینی و میلادی نیز قرار داشت) ورود ویروس به کشورهای دیگر اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. تمهیدات اندیشیده شده از سوی کشورها چندان ثمربخش نبود به طوریکه با وجود محدودیت های اعمال شده در تردد خارجی، لغو برنامه های عمومی و تجمعات و تعطیلی مراکز تجمع افراد، ویروس نوظهور به تدریج تمام کشورهای دنیا را درنوردید به گونه ای که اکنون در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا مشاهده می شود. با اعلام رسمی وزارت بهداشت ایران، حضور جدیدترین ویروس خانواده کرونا که اکنون کووید19 خوانده می شود، در تاریخ 30 بهمن 1398، در ایران ثبت شد[2].

با حضور رسمی ویروس در ایران، تمهیداتی برای جلوگیری از انتشار و گسترش آن اندیشیده شد که یکی از اولین تصمیمات اتخاذ شده، تعطیلی مراکز آموزشی دانشگاهی و مدارس بود. تعطیلات یاد شده در ابتدا موقت به نظر می رسید اما با توجه به شیوع گسترده ویروس و به منظور حفظ سلامت جامعه، به تدریج ادامه یافت. شاید در ابتدا، تعطیلات یاد شده برای دانشجویان و دانش آموزانی که هنوز گرد خستگی امتحانات را بر صورت خود می دیدند، چندان نامطلوب به نظر نمی رسید، اما تداوم آن، موجب نگرانی در این قشر گردید. تعطیلات می توانست فرصت مغتمنی برای تحقیق و مطالعه دانشجویان و پژوهشگران باشد، چه جایی بهتر از کتابخانه و چه چیزی بهتر از کتاب! اما این ویروس بی­رحم، کتابخانه ها را نیز که طبق روال سال های گذشته، با توجه به نزدیک شدن به ایام کنکور، به تدریج میزبان تعداد بیشتری از مراجعان بود، به تعطیلی کشاند. شرایط پیش آمده، تعطیلی اکثر کسب و کارها، توصیه های خود مراقبتی و در خانه ماندن، راهکاری به جز خانه نشینی پیش روی اکثر افراد جامعه به خصوص قشر دانشگاهی نگذاشت.

قرنطینه خانگی و ابهام در برگشت به شرایط عادی، نگرانی ها و دغدغه های این جامعه را افزایش می داد تا اینکه به تدریج آموزش ها در بستر اینترنت، شبکه های اجتماعی و پیام رسان های موبایلی آغاز شد اما فقدان دستورالعملی برای اعمال در موارد پیش‌بینی نشده و مهم تر از آن، عدم اقبال تعداد قابل توجهی از دانشجویان (دانش ­آموزان) و اساتید موجب شد تا شاهد شکل گیری اصولی آموزش از راه دور نباشیم. در این راه، شاید اتفاقی که موجب شد بسیاری، به خود بیایند، ترند شدن واژه «آیلاند» در رسانه های غیررسمی بود. واژه ای که دستمایه خودنمایی بسیاری از هزل گویان و هجو شنوان در جامعه گردید. بی‌­خبر از آنکه این واژه نه تنها نبایست مورد تمسخر قرار می گرفت که حتی نیاز به تحسین داشت چرا که یک آموزگار شاید دور از ابزارها و اصطلاحات امروزی، تمام تلاش خود را به کار می­گرفت تا دانش آموزانش همچنان در مسیر آموزش باشند و این، فقط و فقط شایسته تقدیر است چرا که چیزی جز عشق در آن دیده نمی شود و مصداق کسی است که تمام آنچه را دارد می بخشد.

در میان اساتید نیز، بزرگانی مشاهده می شود که تلاش خود را برای حداکثر استفاده از شرایط موجود برای آموزش به­کار می گیرند تا چرخ آموزش از حرکت بازنایستد و همچنان در مسیر رو به جلو حرکت کند. اساتيدی که دلسوزانه و در هر ساعتی پاسخگوی دانشجویان هستند تا از مسیر درست خارج نشوند. این احساس مسئولیت در برابر دانشجو و به دنبال آن، جامعه، با واژه ای جز عشق، قابل توصیف نیست. شایسته است که به احترام آنان ایستاده، کلاه از سر برداریم و تشویق­شان کنیم. چرا که براي آنان كه مدارس دهه هفتاد را با آموزگاراني خطكش به دست و دانشگاه هاي دهه 80 را با اساتيدي به همراه يك هاله مقدس! و غيرقابل نفوذ تجربه كرده اند، ديدن چنين افرادي بسيار دلگرم كننده است.

متولدين دهه شصت، اين تفاوت ها را بيشتر احساس مي كنند؛ روزهايي كه برخي براي يك ديدار كوچك يا امضاي ساده مديرگروه (كه از وظايف ايشان بود) دقايق بسياري را به انتظار مي نشستند تا وارد آن هاله مقدس شوند. چقدر زود گذشت آن روزها و چقدر زود به امروز رسيد كه درب اتاق مديرگروه هميشه باز بوده و او نيز با چهره اي خندان، در انتظار دانشجويان است. چه شيرين است ارتباط هاي دوستانه بين اساتيد و دانشجويان در گروه هاي درسي و چه شيرين تر است، كلاسهاي مجازي كه از دور تشكيل مي شود اما انگار دلها را به هم نزديكتر مي كند و صميميتي شيرين به وجود مي آورد. شايد كرونا فقط و فقط پيام آور مرگ نباشد، چرا كه عشق و دوستي را به وجود آورده است.عشق به آموزش و عشق به يادگيري. تلاش براي بهتر آموختن و بهتر بودن.

سال 99 هرچند با بحران بيماري آغاز شد اما سرآغاز ارتباطات نو و گشايش فلسفه اي جديد بود و چشم انداز جديدي را پيش روي برخي گذاشت. اي كاش پايان كرونا، پايان كلاس هاي مجازی نباشد تا باز هم شاهد آن صميميت و دلتنگي باشيم. كلاس هايي كه مي تواند رودخانه آموزش را هميشه جاری نگه دارد و به جهل و خرافه بفهماند كه نه تنها كرونا، كه همه دنيا را از حركت نگاه داشت، بلكه هيچ چيز نمي تواند چرخ آموزش علم، آموزش، يادگيري و عشق را متوقف كند.

--------------------------------------------------------------------------

[1] . این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید هادی صفدری دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات از دانشگاه قم

[2]https://behdasht.gov.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1