داخلی
»مطالب کتابداری
»کتابخانه های عمومی
«آرش کماندار» در کتابخانه حسینیه ارشاد بررسی شد
به گزارش لیزنا، بر اساس اعلام روابط عمومی کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، هفتمین نشست از سری نشستهای لذت خواندن ۲۳ آذرماه دربخش کودکان کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار شد.
در این نشست ثریا قزلایاغ به سخنرانی و بررسی کتاب «آرش کماندار» پرداخت.
وی در سخنان خود با تشکر از سازمانهای مردم نهادی که در حوزه ترویج خواندن فعالیت میکنند بر نقش و اهمیت مطالعه در خانواده تاکید کرد و گفت:
عادت به مطالعه باید از خانواده شکل گیرد. تمام تئوریهای روانشناسی بر این عقیده است که سه سال نخست حیات انسان زندگی او خانواده میسازد.
وی با اشاره بر اینکه بار فرهنگی جامعه بر دوش طبقه متوسط باسواد است گفت: این گروه است که فرهنگ جامعه را میسازند. این گروه باید به خواندن برای کودکانشان توجه داشته باشند. کتاب از زندگی ما محو شده است.
او اولین تجربه خواندن با خانواده را از بین رفتن فاصله ها عنوان کرد و افزود: کودکان اهل مطالعه نمیشوند چراکه پدران و مادران آنان مطالعه نمیکنند. باید برای مطالعه برنامهریزی شود. خانواده با هیچ بهانهای نمیتواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. ذهن کودکان امروز تنبل شده است. ما باید برای آنها برنامهریزی کنیم. افراد خانواده باید زمانی را تنظیم کنند تا در کنار یکدیگر مطالعه کنند. از خواندن با خانواده تنها مقصود ما لذت است که البته اگر آن هم تبدیل به اجبار برای کودکان شود، فایدهاش را از دست میدهد. وظیفه ما این است که لذت بهرهبری از کتاب و ادبیات را به کودکان بدهیم.
قزل ایاغ دستیابی به تجربهای خوب از خواندن را منوط به انتخاب اثر ادبی مناسب دانست.
وی در ادامه به بررسی کتاب آرش کماندار، به عنوان کتاب منتخب ایشان جهت اشتراکگذاری با کودکان، پرداخت.
او در این زمینه گفت: هر فردی که میخواهد کتابی را برای دیگران بخواند، حتما باید در ابتدا آرش کمانگیر خود را پیدا کند و خودش از قصهخوانی لذت ببرد چرا که تا خواننده خود به خوبی از داستان لذت نبرد، چگونه میتواند آن را بهگونهای به شنونده انتقال دهد که قصه برای او لذتبخش باشد. ادبیات کودکانی که بزرگسالان از آن لذت نبرند، ادبیات خوبی نیست چراکه ادبیات کودکان شما را به کودکیتان میبرد.
موضوع کتاب «آرش کماندار»، مهر به سرزمین و مهر به مردم است. فداکاری موضوع دیگر این کتاب است که از کلیشهها دور شده است. یکی از هوشمندیهای نویسنده در این کتاب این است که او آرش را در بستر فرهنگ ایرانی حرکت داده است. آرش شب یلدا، مهرگان و نوروز را جشن میگیرد. مادرش چرخریسی میکند که صنعت باستانی ایران است؛ یعنی نویسنده تمامی ویژگیهای فرهنگ ایرانی و هر آنچه را که از دل تاریخ درآورده، نه به صورت تصنعی بلکه به شکلی طبیعی و در جای خود در بستر زندگی آرش تنیده و حرکت داده است.
به گفته وی جلد اول با جشن تیرگان و نگرانی بزرگ شبیخون تورانیان به مرزهای ایران به پایان میرسد. کتاب نخست با این جمله پایان مییابد که «شاید به زودی آرامش از سرزمین ما رخت بربندد.»
کتاب دوم جایی آغاز میشود که آرش به سوی نوجوانی میرود. ناآرامیهای درونی آرش به خاطر ورود به دوران نوجوانی با ناآرامیهای فضای ایران همخوانی دارد. هر چه به نقطهی اوج نزدیک میشویم، تعداد فراز و فرودهای فرعی به نسبت آغاز داستان، بیشتر میشود. فراز و فرودهایی چون درگیری اهریمن خشکسالی، شبیخونهای سپاه افراسیاب، درماندگی و ناامیدی مردم، زمستانی طولانی و گرسنگی مردم.
استاد کتابداری و ادبیات کودکان با تحسین شخصیت زن در کتاب گفت: زن در کتاب آرش کماندار زنی است با تمام ویژگیهای زنانگی خود. ادای مردها را درنمیآورد. در خانه با خواهر آرش، مهردخت نیز کاملا در موضعی برابر با آرش برخورد میشود و به استعدادهای او توجه میشود ولی او هیچگاه لباس جنگ بر تن نمیکند بلکه میرود در موضعی که خود قرار دارد و بهترین موسیقیدان دربار میشود. مادر آرش به مخاطب این احساس را میدهد که مادر خودش است. فداکاریها و ازخودگذشتگیهایی را دارد که هر مادر ایرانی در خود دارد و محمدی بسیار هوشمندانه به آنها پرداخته و زن را در جایگاه والا قرار داده است.
در پایان داستان آرش برای انداختن تیر از ایزدان کمک میخواهد. اینجا وجه تمایز کتاب از سایر آثار مشخص میشود. ایزدان به راحتی او را یاری نمیدهند بلکه در او این جربزه، قدرت، اراده، خود ساختگی و لیاقت را میبینند. اگر ایزد باد به یاری او میشتابد، چراکه آرش جان خود را در تیر نهاده است. هنگامی که آرش تیر را میاندازد و بر اثر انداختن تیر، جانش را از دست میدهد و خودش و اسبش تبدیل به خاکستر میشوند. اینجا نقطهی اوج داستان است.
قزل ایاغ ادامه داد: در کتاب دوم شما نقاط فرود را میبینید. گرچه خیلی کوتاه هستند اما منجر شده کودک در نقطه اوج رها نشود. از جمله نقاط فرود، تصمیم هوردخت برای پیوستن به یارش، شادی ایرانیان برای پیروزی در جنگ و از دست ندادن هیچ بخشی از خاک کشورشان است که همخوانی با شادی ایرانیان پس از هشت سال جنگ تحمیلی ایران دارد و در آخرین قسمت نیز ناامیدی سپاه افراسیاب که نتوانستند هیچ بخشی از ایران را از آن خود کنند.
ضمن توضیحات قزل ایاغ، فرازهایی از داستان توسط سامین مقدم، از نوجوانان حاضر در جلسه خوانده شد.
در پایان جلسه طبق روال، پرسش و پاسخ بین حاضرین در نشست و سخنران به همراهی دبیر جلسه، فرزانه اخوت انجام شد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.