داخلی
»برگ سپید
چندی پیش با یکی از دوستان کتابشناسم مشغول گپوگفت درباره یک کتاب کوچک و خوب که همه خصایص یک رمان بلند را نیز داشته باشد بودم. قرار بود برای یکی از درسهایم، یک اثر ادبی برجسته را بخوانم و معرفی کنم. ایشان پرسید: «کتاب دوست بازیافته را خواندهای؟» کتاب را نخوانده بودم. برایم توضیح داد که کتاب نوشته «فرد اولمن» است: یک نقاش متوسط آلمانی که کارش نویسندگی نبوده. کمی تردید کردم و فکر کردم که استادم سختپسند است و این کتاب هم ظاهراً شهره و قابل معرفی نیست. حرفم را قطع کرد و گفت: حالا شما بخوان چیزی از دست نمیدهی و این شد که از میدان انقلاب این کتاب کوچک را خریدم. حالا میخواهم برایتان از یک شاهکار کوچک حرف بزنم.
درباره نویسنده
فرد اولمن در ۱۹ ژانویه ۱۹۰۱ در اشتوتگارت آلمان و در خانواده متوسط یهودی به دنیا آمد. در دانشگاه فرایبورگ، دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ و دانشگاه توبینگن در رشته حقوق تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۳ و پس از روی کار آمدن هیتلر به پاریس نقل مکان کرد. فرد اولمن اولین نمایشگاه شخصی آثارش را در پاریس در سال ۱۹۳۵ برگزار کرد. رمانش به نام «دوست بازیافته» در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. این رمان پس از چند سال سکو ، هنگام تجدید چاپ در سال ۱۹۷۷ و مقدمهای که آرتورکستلر بر آن نوشت، با استقبال روبرو شد. فرد اولمن در ۱۱ آوریل ۱۹۸۵ در لندن درگذشت.
دوست بازیافته
کتاب با ترجمه زیبای مهدی سحابی همراه شده و برگردانی از متن فرانسوی آن است. این اثر درباره روابط انسانی است، درباره دو نوجوان تنها و درونگرا؛ یکی از خانوادهای اشرافی با اجدادی فاخر (کنراد فون هوهنفلس) و دیگری از یک خانواده متوسط که شغل پدر در آن پزشکی است (هانس شوارتس). آشنایی این دو در زمان ظهور هیتلر و جنگ جهانی دوم رقم میخورد، درست زمانی که هر دو شانزدهساله بودند. این کتاب از هیجانها، دلخوشیها ، تردیدها و رازهای درونی و البته جنگ و آن چیز که باعث جدایی میشود حرف میزند و این که انسانها چگونه در موقعیتهای مختلف باورهایشان رنگ میبازد و عشق به یک رهبر تبدیل به خشم و نفرت میشود. بخشی از این کتاب شاید همه آن چیزی باشد که خود ما هم کموبیش در نوجوانی آن را تجربه کردهایم. این کتاب از نظر حجم نه رمان است و نه داستان کوتاه، بلکه یک قصه است یک قصه روان و زیبا.
اولمن در نوشتن این رمان کوچک تمام دقت و ظرافت و طبع تصویرگر و نقاش خود را به گونهای اثرگذار بهکار برده است؛ گویی در بومی کوچک قصه ظریفی را با رنگهایی زنده، درخشان و بدیع تصویر کرده است. نقطه قوت دیگر کتاب این است که نویسنده توانسته با دورنمایهای آرام، دوستداشتنی و ملایم قصه خود را بازگو کند.
در بخشی از کتاب، قهرمان داستان، هانس شوارتس میگوید: «زخمی که بر دل دارم هنوز تازه است و هر بار که به یاد آلمان میافتم گویی بر آن نمک میپاشند.» خاطرات گذشته او آمیخته است با آرزوی دیدار دوباره زادگاهش و تپههای لاجوردی منطقه شواب اشتوتگارت که پوشیده از باغها و تاکستانها بوده که بر جای جای آنها کاخهای زیبا جلوهگری میکردند.
ارتور کسلر در مقدمه کتاب نوشته: «دراین کتاب از خشم و خروش واگنری خبری نیست چنان است که گویی موتسارت غروب خدایان ریچارد واگنر را بازنویسی کرده است». (اشاره به حلقه نیبلونگ و اثر چهارگانه موسیقی واگنر: طلای راین، والکوره، زیگفرید و غروب خدایان)
این کتاب را باید از آغاز کلمه به کلمه خواند و حس کرد و فقط تنها رسیدن به نقطه نون پایان کتاب است که باعث میشود همه متن کتاب را به یکباره در ذهنت مرورکنی و چند دقیقهای به کتاب خیره شوی و با چشمانی آلوده به غم و اشک با صدای بلند تحسینش کنی و معنای عنوان کتاب «دوست بازیافته» را عمیقاً درک کنی.
محسن حکیم معانی در روزنامه اعتماد درباره این اثر چنین نوشته:
«اما آنچه کتاب فرد اولمن را تبديل به اثري برجسته ميکند این است که تمام رويدادهاي نگرانکننده داستان در کمال آرامش و بي طرفي روايت ميشود. گويا همه چيز مربوط به سالهايي دور است که از آنها جز خاطرهای بر جاي نمانده و تنها با يادآوري آنها ميتوان سري از روي تاسف تکان داد و گذشت. زباني لطيف و گاه شاعرانه با توصيفهاي زيبا و بديع از طبيعت باعث ميشود که گاه فراموش کنيم در چه برهه پُرآشوبي از زمان واقع شدهايم. البته اين مساله به اقتضاي سني دو نوجوان اين رمان هم ارتباط دارد. هانس ميگويد: «سياست کار بزرگترها بود و ما مسائل خودمان را داشتيم» ص 39.»
خواندن این اثر زیبا را به همه کسانی که یادداشت کوچک من را میخوانند توصیه میکنم.
مشخصات اثر
فرد اولمن. «دوست بازیافته». مترجم مهدی سحابی. تهران: نشرماهی، 1385. (این کتاب به چاپ چهاردهم رسیده)
دربارۀ نویسندۀ این متن
لیلی وکیلی لیسانس تاریخ، دانشجوی ارشد مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، کتابدار دانشگاه علوم پزشکی تهران. یکی از لذتهای زندگیم خواندن و نوشتن است درست از وقتی که نوشتن را در مدرسه آموختم، نوشتم و نوشتم و اندیشهام را با بال قلم به پرواز درآوردم. نوشتن مرا از همه بندهای زندگی رها میکند.
برای انتشار معرفی یا نقد کتاب در برگ سپید، میتوانید نوشتههای خود را در قالب یک فایل ورد همراه با عکسی از اثر معرفیشده به نشانی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید بفرستید.
لطفاً برای آگاهی از چگونگی تنظیم متن خود میتوانید مانیفست برگ سپید و قواعد معرفی و نقد کتاب را بخوانید.
بسیار تاثیر گذار بود. من که اشکم درومد