داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
جایگاه نقد در پژوهش
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک ۱۷8): عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه قم: اشاره: در تاریخ 21 آذر 1395 جلسه کتابخوان توسط نهاد کتابخانههای عمومی استان قم برگزار شد. در این جلسه که با مشارکت انجمن کتابداری استان قم به مناسبت هفتۀ پژوهش و با حضور اساتید، دانشجویان و کتابداران استان برگزار شده بود، شش کتاب معرفی شد:
1.تعامل اطلاعاتی انسان/ رایا فیلد. معرفی: یعقوب نوروزی.
2.فرادادهها / سیدمهدی طاهری و .... معرفی: مرتضی محمدی استانی.
3.جستجوی اطلاعات ... / دونالد کیس. معرفی: رضا کریمی.
4.روش تحقیق کیفی ضد روش / احمد محمد پور. معرفی: عیسی زارعی.
5.پژوهش مولد و ماندگار / مریم نظری. معرفی: مهدی محمدی.
6.نقد منابع اطلاعاتی / فریبرز درودی. معرفی: عبدالحسین طالعی.
آنچه در پی می آید، گزارشی است مکتوب از نکاتی که در سخنرانی ده دقیقهای ارائه کردم.
1.پژوهش لازمۀ اصلی توسعه است. کتاب رکن اصلی پژوهش، ارزیابی ضرورت جدّی مطالعه، و نقد ابزار اصلی ارزیابی.
2.دو خاطره از دو استاد پیشکسوت:
از استاد دکتر فریده عصاره شنیدم که زمانی کتاب فارسی در این رشته اندک بود و ما هر آنچه میخواستیم، مجبور بودیم از کتابهای انگلیسی بگیریم. ولی اکنون با مشکل تعدد منابع (کتاب و مقاله و ...) در زمینههای مختلف رشته مواجه هستیم.
شادروان دکتر حری در یکی از سرمقالههای خود نوشته بود که زمانی مشکل رشته، کمبود مجلات تخصصی بود، ولی اکنون مشکل ما کثرت مجلات شده، که زمینه تخصصی آنها درست تعریف نشده است.
این مطالب، بخشی از ضرورت نقد منابع اطلاعاتی را نشان میدهد.
3.انفجار اطلاعات و آلودگی اطلاعاتی نیازی به تذکر ندارد. راهکار رهایی از این چالش نقد روشمند منابع است که پیش نیاز اصلی آن آموزش چنین روشمندی است و متأسفانه این آموزۀ مهم هیچ جایی در برنامه رسمی درسی ندارد.
4.این کتاب، در حجمی متوسط (215 صفحه) مهمترین نکات آیین نقد را میآموزد: هشتاد نکته، که در توضیح هر کدام، بین 300 تا 1000 کلمه آمده است. همچنین دو مقاله نقد کتاب که اجزای نقد در آنها به شیوۀ آموزشی توضیح داده شده است.
5.برخی از فواید و بهرههایی که از این کتاب میگیریم:
یکم. همه ما به زبان فارسی سخن میگوییم، ولی بطور طبیعی نه بر اساس دستور زبان، در حالی که بیشتر افراد یا اساسا دستور زبان نمیدانند یا اینکه در حدّی متوسط که قدرت تعلیم آن را ندارند. اما ضرورت دانستن آن را همگان واقفند، به ویژه برای نوآموز زبان فارسی. نقد نیز چنین است. شاید برخی افراد بطور طبیعی تا حدی این کار را انجام دهند، ولی بدون آموزش اصولی خطاهایی در آن راه مییابد. نسبت این کتاب با نقد، مانند نسبت دستور زبان با سخن گفتن طبیعی است.
دوم. این کتاب به مبتدیان راه نگارش علمی کمک میکند که بر ترس خود غلبه کنند و در این راه ضروری بیفتند، زیرا نوشتن معرفی کتاب، به عنوان یکی از گامهای آغازین نگارش علمی توصیه میشود.
سوم. نقد به علم سنجی کیفی کمک میکند که ضرورت جدی آن روشن است. میدانیم که بیشتر روشهای علم سنجی مبنای کمّی دارد، در حالی که کیفیت در این مورد لازم است.
چهارم. نقد و معرفی به اشاعۀ اطلاعات کمک حیاتی میرساند که یکی از اهداف اصلی حرفه است.
6.سخن آخر اینکه این کتاب، فقط درس نقد میدهد. اما درد نقد را باید از جای دیگر فرا گرفت: از فرآیند عملی پژوهش و انس گرفتن با آن و احساس نیاز به تحقیق در تمام کارها به خصوص زندگی علمی که همه اساتید و دانشجویان با آن درگیرند. تکرار میکنم: درد نقد را – با تمام ضرورتی که دارد – از این کتاب نمیتوان به دست آورد.
احساس سوختن به تماشا نمیشود آتش بگیر تا که بفمی چه میکشم
با درود و عرض ارادت
نوشته شما را خواندم. به موضوع مهمی اشاره کردهاید. نقد، حایگاه بیبدیلی در عرصه علم و پژوهش دارد. باید آموزش مهارت تفکر انتقادی، و همچنین مهارت نگارش انتقادی، در دانشگاهها جدی گرفته شود. از شما متشکرم که چنین کوتاه و نغز، به این مسئله و مشکل پرداختهاید.
اما با اجازه شما استاد عزیز و دوستداشتنی، میخواهم یک نکته انتقادی دربارهٔ همین مقاله جنابعالی بیان کنم. امیدوارم از راهنمایی شما برخوردار شوم:
در نکتهٔ شمارهٔ ۱ فرمودهاید: «کتاب، رکن اصلی پژوهش است» و در نوشتهٔ خود، بر موضوع مهم «نقد کتاب» تأکید کردهاید. آیا واقعا چنین است؟ یعنی آیا واقعا «کتاب» رکن اصلی پژوهش است؟ در عرصهٔ پژوهش سنتی شاید کتاب، رکن اصلی پژوهش به شمار میآمد، اما به نظر میرسد در روزگار معاصر، بهویژه در سالهای اخیر، دیگر کتاب، رکن اصلی پژوهش نیست و «مقاله» جای آن را گرفته است. این روزها نتیجه و گزارش تازهترین پژوهشهای علمی، نه در «کتاب» که در «مقالههای علمی» منتشر میشود. به منابعی که در پایان مقالههای پژوهشی میآید نگاهی بیندازید؛ بیشتر منابع را مقالهها تشکیل میدهند. اهمیت و جایگاه کتابهای علمی را انکار نمیکنم، اما بهگمانم در روزگار ما نبض پژوهش، در «مجلات علمی» دانشگاههای جهان میزند؛ نه در کتابها. اگر چنین چیزی را بپذیریم، آنگاه مسئله و موضوع بسیار مهمی رخ مینماید، و آن، مسئلهٔ «نقد مقالههای علمی» است.
چند سال قبل، در گروه بحث علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد (استاد فناحی)، همین موضوع را مطرح کردم. پرسیدم: «مقالههایی را که در مجلات علمی منتشر میشود، کجا باید نقد کرد؟» برخی از اساتید و همکاران دربارهٔ این پرسش، گفتوگو کردند اما به نظرم همچنان جای بحث و گفتوگو دارد.
متنی که درباره این موضوع در گروه بحث نوشته بودم را در اینجا میآورم:
«همانطور که میدانید برای پایش و پالایش تولیدات علمی، نقد آثار علمی و پژوهشی، پسندیده و بایسته به نظر میرسد. دیریست پای نقد به قلمرو کتابهای علمی باز شده و جستهوگریخته به آن میپردازند، اما پرسش این است: مقالههای علمی را که در مجلههای پژوهشی منتشر میشود، کجا باید نقد کرد؟
آیا میتوان در هر یک از حوزههای علوم و رشتههای دانشگاهی که مجلاتی برای نشر مقالههای پژوهشی وحود دارد، مجله یا مجلههایی نیز برای نقد مقالات علمی آن حوزه راه انداخت؟ مجلههایی که تنها به نقد مقالات حوزهای ویژه بپردازد و خود نیز به شاخصها و الگوهای نشر علمی پایبند باشد و در تعریف «مجله علمی» بگنجد؟ نظرتان درباره نشر چنین مجلهای، برای نقد مقالاتی که در مجلههای علمی ـ پژوهشی حوزه علم اطلاعات و دانششناسی منتشر میشود چیست؟
بدیهی است مجله «کتاب ماه کلیات» که پیش از این منتشر میشد، یا فصلنامه «نقد کتاب اطلاعرسانی و ارتباطات» که قرار است منتشر شود، چون تنها به معرفی، بررسی، و نقد «کتاب» میپردازد از دایره این پرسش و پیشنهاد بیرون است.
از همه دوستان، بهویژه استادان و صاحبنظران گرامی درخواست دارم درباره این موضوع، گفتوگو، راهنمایی، و هماندیشی کنند.»
و پیشنهادهایی که در پایان بحث مطرح کردم:
«اگر اساتید گرانقدر کمک کنند، این موضوع را در سطوح مختلف میتوان پیگیری کرد. درونمایه اصلی این پرسش و پیشنهاد، ارتقاء کیفیت آثار و مقالات علمی رشته علم اطلاعات و دانششناسی در کشور است و شاید چند گام اساسی بتواند زمینهساز شکلگیری حنبشی برای تحول و پویایی گستره نشر علمی ـ پژوهشی رشته ما شود:
۱. برگزاری همایش آسیبشناسی نشریات علمی ـ پژوهشی حوزه علم اطلاعات و دانششناسی، با حضور مدیران این نشریات و مشارکت خبرگان و پژوهشگران رشته؛
۲. برگزاری نشستهایی برای بررسی و آسیبشناسی انتشارات پژوهشی رشته، و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت آن؛
۳. پیشنهاد موضوعهای مرتبط با مسئله نشر پژوهشی رشته، برای پایاننامههای مقطع کارشناسیارشد و دکتری (موضوعات حوزه علمسنجی، و موضوعات نزدیک به آن)؛
۴. ایجاد انگیزه در دانشجویان برای بررسی و نقد مقالات منتشرشده در نشریات علمی بهعنوان تکلیف کلاسی در مقاطع کارشناسیارشد و دکتری؛
۵. فراخوان مجلات علمی رشته برای دریافت نقد و نظر درباره مقالات منتشرشده، و رواج بخش «نامه به سردبیر» در مجلات علمی رشته؛
پیشنهادهای بالا را همکاران عزیز میتوانند اصلاح کنند و پیشنهادهای کاربردیتر و بهتری به این فهرست بیفزایند.»
با سپاس از شما استاد عزیز
روحالله سلیمانیپور
تشکر
حتمو این کتاب را مطالعه خواهم کرد