داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
(لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۱6): یاشار هدایی، عضو شورای کتاب کودک: جرقه فکری تولید کتابی دانشنامهای و مرجع برای کودکان ایران، در دهه چهل خورشیدی و در ذهن زنده یاد «توران میرهادی» -مادر ادبیات کودک و نوجوان- و تنی چند از بنیان گذاران شورای کتاب کودک زده شد. آنها با شناخت جامعه و نیاز آن، بر لزوم وجود چنین مجموعهای واقف شدند. اما برای آنکه این فکر بزرگ، عملی شود جامعه ایران و کودک ایرانی می بایست تا سال هفتاد خورشیدی صبوری میکرد.
علاوه بر کندوکاو در مورد چگونگی کار و حدود و ثغور آ ؛ تنگناهای مالی نیز، از جمله مسائلی بود که فکر و ذهن بانیان اولیه را به خود مشغول می داشت. اگر تلاشها و بحثهای جمعی و شورایی چندین ساله، موضوع نخست را حل می کرد؛ وصیت مرحوم«محسن خمارلو» -همسر توران میرهادی نیز گره دوم را گشود.
زنده یاد «توران میرهادی»، درباره آن تلاش ها می گوید: "ما درون غاری رفتیم که هزار راه داشت و نمیدانستیم از کدام باید برویم. آن قدر جستجو کردیم تا بالاخره راه روشنایی را پیدا کنیم. در فرهنگنامه نویسی راه به روشنایی یعنی اینکه بدانیم مقاله را چه طوری بنویسیم که اصول، زبان ساختار و...مقاله درست باشد و بچهها قبول کنند و بفهمند"(1) و درباره مشکل دوم می گوید: "وقتی نامهها، اسناد و مدارک شوهرم را بعد از فوتش زیر و رو می کردم، به نامهای برخوردم که روی آن اسم من نوشته شده بود. توصیه بزرگ شوهرم این بود که با یک سوم دارایی او کاری برای مردم بکنم"(2)
تولید یک دانشنامه عمومی برای کودکان، همان کاری بود که توسط شورای کتاب کودک، برای مردم انجام شد و در سال 1358 کار تدوین«فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» کلید خورد. نخستین جلد اما در سال 1370 منتشر شد و در طول سالیان بعد تا به امروز، هفده جلد از این فرهنگنامه که قرار است در بیست و چهار جلد منتشر شود، در اختیار علاقه مندان قرار گرفت.
انتشار مداوم این مجموعه با غنای بی بدیلش در سه دهه اخیر و انتشار هفده جلد از آن، بیانگر آن است که فرهنگنامه از میانسالی عبور کرده است. اما به رغم این قدمت و غنا؛ به نظر میرسد، این کار سترگ و اثر ماندگار،ناشناخته و مهجور مانده است و به تعبیر«نوش آفرین انصاری» -دبیر شورای کتاب- "تا یافتن جایگاه مردمی"(3) راه درازی دارد.
عوامل بسیاری را می توان در این مهجوری دخیل دانست :از بی ادعایی بانیان و خالقان آن که در سکوت و با کاری داوطلبانه به تولید مطالب پژوهشی می پردازند، گرفته تا زخم دیرین و عمیق ما در کمبود مطالعه. از گرانی اثر گرفته تا بی اطلاعی از کاربرد آن و...
اما در سطحی کلان تر، این ناشناختگی و مهجوری را باید در الگوی حاکم بر ذهن ما بزرگسالان و در نوع مواجهه ما با پرسشگری کودکان جستجو کرد. ذهنیتی که ما را حتی از بهره مندی از کتاب غنی و پر محتوایی چون فرهنگنامه نیز مستغنی می کند. پرسشگری کودکان حلقه مفقوده این ذهنیت است و در نتیجه استفاده از کتاب و رجوع به آن برای یافتن پاسخ مغفول نهاده میشود. از اینروست که نوش آفرین انصاری درباره فرهنگنامه می گوید :"اینگونه آثار در ایران به ویژه برای کودکان و نوجوانان، ناشناخته است. در نظام تربیت معلم هم توجه به کودک پرسشگر و آثار مرجع بسیار کمرنگ است و طبعا برای خانواده هم ناشناخته است"(4)
کودکان در ذهن خود تلی از پرسش دارند. اما ما بزرگسالان چه در نقش والد، چه در نقش معلم و چه در دیگر نقش های اجتماعی توان و آمادگی همیشگی برای ارائه پاسخ های درخور به این پرسش ها را نداریم. اما معمولا سعی وافری در کتمان و استتار این ضعف طبیعی به کار می بندیم. ما گاهی پرسش های کودکان را نمی شنویم. گاهی ذهن کودک را منحرف می کنیم تا خود را از زیر بار پاسخگویی خلاص کنیم. گاه با تراشیدن پاسخ نامناسب و غلط به پرسش های کودکان، آدرس غلط به آنها می دهیم و همه این ترفندها را به کار می گیریم تا از اریکه «دانای کل» و «همه چیز دانی» که خود برای خود برساخته ایم، فرود نیاییم. دست آخر اما، به ناگزیر هم از این جایگاه فرود می آییم و هم با ناتوانی در فرونشاندن عطش پرسشگری کودکان، راه به آینده نیز نمی بریم.
راه غلبه بر این معضل، پذیرش این مسئله از سوی بزرگسالان است که پاسخ هر پرسشی نزد آنان نیست و آنها پاسخگویی تمام وقت نیستند و از اینرو میبایست بخشی از وظیفه پاسخگویی به پرسش کودکان را از دوش خود بیفکنند و کودکان را به سمت کتاب ارجاع دهند.
«فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» از جمله کتاب هایی است که بعنوان یک کتاب ناب مرجع و دانشنامه عمومی، این استحقاق را دارد که در صدر لیست کتابهایی قرار بگیرد که یک والد یا معلم به کودک پیشنهاد می کند. «محسن حاجی زین العابدینی» - مدرس کتابداری - در این باره می نویسد : "چه خوب است وقتی آدم در مقابل پرسش کودکان قرار می گیرد، دلش قرص باشد، با اطمینان پرسش را بشنود و با غرور تمام، دست کودک را بگیرد و کنار قفسه کتابها ببرد، کتاب مرجع مناسبی را بردارد و در لابه لای آن، همراه او پاسخ پرسش را بکاود" (5) و " ... این فرهنگامه از همان هایی است که دل آدم را قرص می کند" (6)
کودکی که با رویه یافتن پاسخ پرسش هایش از کتاب، انس و الفت می گیرد؛ صاحب نوعی مهارت خواهد بود. او بدل به جستجوگری مدام خواهد شد که با تسلط بر دانش زمانه اش هرگز اسیر ترفندهای بزرگسالان برای فرار از نادانسته هایشان نخواهد شد. او با یافتن پاسخ های خود از خلال صفحات کتابی چون فرهنگنامه کودکان و نوجوانان،"شخصیت فرهنگی،نگاه و تفکری"دیگرگون خواهد داشت(7) و صاحب شعوری خواهد شد که به مدد آن سازنده همان آینده ای خواهد بود که ما اینک شعار ساختنش را میدهیم.
منابع و ارجاعات
1- "گفتگو با زمان" (مجموعه گفت و گوهای توران میر هادی) -تدوین:مسعود میرعلایی-انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ، 1392-صفحه97
2- همان منبع-صفحه95
3- "ستاره فروزان" (مصاحبه تاریخ شفاهی با نوش آفرین انصاری)-مصاحبه و تدوین:پیمانه صالحی-سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران-1396-صفحه 194
4- همان منبع – صفحه 191
5- " ارج نامه علم عاشقی " (به مناسبت پنجاه سال فعالیت فرهنگی شورای کتاب کودک) – به کوشش شهرام اقبال زاده – نشر کتابدار ، 1393 – صفحه 55
6- همان منبع – صفحه 59
7- ستاره فروزان" (مصاحبه تاریخ شفاهی با نوش آفرین انصاری)-مصاحبه و تدوین:پیمانه صالحی-سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران-1396-صفحه 191
کتاب گرانسنگیه
در حال حاضر کتاب های مرجع خوبی مختص نوجوانان در کتابخانه های عمومی هست اما به واقع جای این مجموعه یعنی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان خالی است
درکتابخانه ما فقط یک جلد از این 17 جلد هست
از نهاد می خواهیم که جلد های دیگه رو در اختیار کتابخان ها قرار بده