داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
(لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۲6) : مهسا فردحسینی، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی: کتابی در حوزه متون تخصصی سازماندهی اطلاعات میخواندم که بخشی از آن درباره «مستندات موضوعی» بود. در این کتاب فهم یک جمله برایم مشکل بود و ترجمه یک واژه غیر قابل درک. به سراغ متن اصلی رفتم و آن را مطالعه کردم تا مفهوم آن جمله و معنی آن واژه خاص را، خودم پیدا کنم. البته بخشی از کتاب هم به این واژه اختصاص داشت که در چند صفحه جلوتر واژه انگلیسی آن در پانویس آمده بود اما من میخواستم واژه را در متن اصلی بخوانم.
برای یافتن معنی آن به سراغ واژهنامههای عمومی رفتم و آن را نیافتم. در اینترنت جستجو کردم و اولین نتیجه کاوش، ویکیپدیای انگلیسی بود و این واژه را به صورت کامل توضیح داده بود و به معنی آن در کتابداری و اطلاع رسانی اشاره کرده آن را مترادف با «موضوع» (subject) آورده بود، بنابراین منظور از عبارت نا آشنا، همان «موضوع آثار» است که خوب از لحاظ درکِ آن یک جمله خیلی به من کمک کرد. به نظرم اگر مولفان کتاب، درباره این واژه که درواقع یک ژارگون است توضیحاتی ارائه میکردند بهتر بود. مثلا اگر آنچه را که در ویکیپدیای انگلیسی آمده است را در پانویس کتاب میآوردند و دلیل انتخاب واژه معادل را بیان میکردند، مخاطب را از مراجعه به متون اصلی و جستجو درباره مفهوم و معنی ژارگونی جدید بی نیاز میکردند. هرچند شاید نظر مولفین این کتاب و شاید هم سایر کتابها و مقالات ترجمه این است که مخاطب خودش باید فعال و پرسشگر باشد.
در متون تخصصی رشته علم اطلاعات و دانششناسی گاهی اوقات برای انتخاب واژهها دلیل و شاهد میآورند به عنوان مثال برای واژه Nomen در الگوی فرساد گفته شده است که این واژه از زبان لاتین به این دلیل که تشابه واژهای نداشته باشیم، انتخاب شده است. "Nomen" به معنای "name" است و چون "name" در سایر متون تخصصی ما استفاده شده بهتر است که از واژه دیگری برای انتقال مفهوم آن استفاده شود. همچنین کلمه "Thema" نیز از لاتین گرفته شده و به معنی subject و topic است و این واژهها در سایر متون ما به کار رفته و به همین دلیل واژه Thema انتخاب شده است. اما ما در فارسی محدودیتهای خاص زبان خودمان را داریم اگر "نام" را معادل Nomen در نظر میگیریم برای name معادل فارسی"اسم" را باید جایگزین کنیم؟ یا معادل بهتری برای آن هست؟ این ابهامات هنگام ترجمه متون تخصصی بسیار زیاد است.
در کتابها و مقالههای حوزه تخصصی خودمان، ترجمههای متفاوت از واژههای یکسان در متون زیاد وجود دارد و واقعا باعث سردرگمی خوانندگان میشود. پای هر یک از این متون تخصصی هم نام یکی از اساتید رشته به چشم میخورد که در آن حوزه دستی بر آتش دارد، اما این سلیقهای رفتار کردن خیلی کار را سخت میکند.
ملیحه درخوش در یادداشتی با عنوان «ژارگون بازي یا ژارگون ياري؟» به استفاده از واژگان تخصصی در یک حوزه اشاره کرده و بیان کرده است "در فرایندِ نگارش بسیاری از متون علمی، نویسنده ناگزیر از استفاده از ژارگونهاست اما در هنگام استفاده از ژارگون باید به مواردی هم توجه کرد. اولین مورد، مخاطب است." گاهی نویسندگان فراموش میکنند که متون را برای مخاطبان مینویسند. هر یک از صاحبنظران در کتابها و مقالههای خود واژههای دلخواه خودشان را میآورند و با گذشت زمان میبینیم که برای یک واژه تخصصی بیش از دو یا سه معادل به کار رفته است به طوری که وقتی یک مقاله را میخوانیم و با ژارگونهای آن آشنا شدیم و درک کردیم، هنگامی که برای گسترش دانش خود به سراغ مقاله صاحبنظر دیگری میرویم برای اینکه منظورش را بفهمیم باید به دنبال واژه اصلی در پانویس بگردیم و با خواندن واژه انگلیسی، معنی فارسی آن را بفهمیم! و بگوییم "آها! این همان است که در مقاله قبلی خوانده بودم".
اگر قرار است یکدستی رعایت نشود و یک اجماع بر سر واژههای تخصصیمان نداشته باشیم و هر صاحبنظری واژههای خودش را بنویسد و بر آن پافشاری کند و هرج و مرج واژهای داشته باشیم، بهتر است در مقالهها و کتابها از آوانگاری واژهها استفاده کنیم!
خوب است برای ترجمه چنین واژههایی کارگروهی داشته باشیم که بتوانیم معادلهای درست انتخاب کنیم که نه با سایر واژهها تداخل معنایی داشته باشد و نه اینکه چندگانگی در معادل سازیها داشته باشیم. خوب میشد اگر مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ما نیز یک «فرهنگستان زیان و ادب علم اطلاعات و دانششناسی» داشتیم. همانطور که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای واژههایی که از زبانهای دیگر به فارسی وارد میشوند یک معادل مناسب پیدا میکند و آن را جایگزین واژه بیگانه قرار میدهد و به مرور در کل جامعه رایج میشود، ما هم فرهنگستان خودمان را ایجاد کنیم و از متخصصین هر حوزه شامل سازماندهی اطلاعات، مدیریت دانش، کتابخانههای دیجیتالی، علمسنجی و غیره بخواهیم برای واژه گزینی لغات تخصصی علم خودمان دورهم جمع شوند؛ برای هر واژه یک معادل مناسب بیابند؛ و پس از اجماع، آن را اعلان عمومی کنند. در این صورت نه با ترجمههای سخت و گیج کننده در متون برخورد میکنیم و نه با تعدد واژگان معادل.
گروه واژه گزینی تخصصی رایانه و فناوری اطلاعات از سال 1378 تشکیل شد و گروه تخصصی کتابداری و اطلاع رسانی نیز از سال 1383 با دعوت از 7 نفر فعالان این حوزه کار خود را آغاز کرد. البته در همان جلسه نخست، یک نفر به دلیل متفاوت بودن حوزه کاری ترجیح داد که در این گروه نباشد در نتیجه شش نفر باقیمانده کار بر روی اصطلاحات تخصصی را دنبال کردند. البته در طول این مدت برحسب نیاز در شاخه های موضوعی تعیین شدۀ فرهنگستان، از فرد یا افراد دیگری که در آن حوزه تخصص داشتند دعوت می شد تا در جلسات حضور داشته باشند و فرهنگستان از نقطه نظرات آنان نیز بهره مند گردد.
در ضمن، روند واژه گزینی در لغتنامه ها و اصطلاحات تخصصی در علم اطلاعات و دانش شناسی و دشواری های آن نیز در چندین مقاله مورد اشاره قرار گرفته است که از جمله آنها می توان موارد زیر را برشمرد: روند واژه گزینی در کتابداری و اطلاع رسانی در زبان فارسی / احمد شعبانی؛ معادل گزینی ، ترجمه و آشفتگی زبان فارسی در حوزه علوم کتابداری و اطلاع رسانی/ حمیدرضا جمالی مهمویی؛ بررسی فرایندهای واژه گزینی اصطلاح ها و واژگان تخصصی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی/ شعله ارسطو پور و فاطمه احمدی نسب؛ و آشفتگی واژگان در منابع مرجع حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی/ مرتضی کوکبی، غلامرضا حیدری، الهه حسن زاده ، و الهام اسمعیل پونکی . جالب اینکه مرحوم محسن جعفری مذهب در سال نود، اسناد مربوط به انتخاب برابرنهاده "کتابداری" و چگونگی تایید آن در فرهنگستان زبان را مکتوب و در اختیار مخاطبان قرار داد. مانا باشید.
یادداشت شما را درست در زمانی می خوانم که برای فراغت از کار بر روی طرح "فرایند شکل گیری واژه نامه ها، اصطلاح نامه ها و دانشنامه های منتشر شده در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی در ایران" که در کتابخانه ملی به تصویب رسیده است، صفحه لیزنا را باز کرده ام. همزمانی جالبی است. به ویژه آنکه داشتم نخستین فعالیت های فرهنگستان زبان فارسی در حوزه کتابداری در سال 1352 را می خواندم که به همت هوشنگ اعلم زیر نظر صادق کیا انجام شده است. شاید برای شما هم جالب باشد که شیوه کار به چه صورت بوده است:
1. تشکیل گروه های واژه گزینی برای رشته های گوناگون دانش و هنر و فن
هرگروه از چند تن از کارشناسان رشته مربوط و دو سه تن زبانشناس ساکن پایتخت تشکیل می شد، که دست کم یک نشست هفتگی دو ساعته داشته و واژه های بیگانه ای را که برابر فارسی آنها بیشتر نیاز باشد تعیین و پس از بررسی های بایسته برای هریک از آنها یک یا چند برابر فارسی پیشنهاد می کرد.
2. رده بندی واژه های بیگانه مورد نیاز و چاپ و نشر آنها
این واژه ها دسته به دسته، با تعریف هریک، در جزوه های جداگانه، برای خواستن پیشنهاد دانشمندان مربوط و زبان شناسان چاپ و در سراسر ایران و جهان نشر می شد. تعریف واژه ها از یک یا چند واژه نامه تخصصی یا دانشنامه استوار و بنام فارسی برگردانده می شد. برای فرستادن پیشنهادها زمان محدود معین و آگهی می شد.
3. نشر واژه های فارسی برگزیده
پس از گذشت زمانی که برای فرستادن پیشنهاد آگهی شده بود، واژه های پیشنهاد شده (از گروه مربوط به فرهنگستان یا از دانشمندان و سازمان های دیگر) در شورای فرهنگستان بررسی می شد، و از میان برابرهای پیشنهادی، هر کدام که شایسته شناخته می شد در صورت تصویب برای آگاهی همگان منتشر می شد.
روی جزوه ای که در دست من است نوشته شده است: "واژه های کتابداری: پیشنهاد شما چیست؟"
از این که بگذریم همان طور که آقای حافظیان اشاره کردند تا همین چند سال قبل که از برکت حضور دکتر حری و خانم سلطانی بهره مند بودیم، گروهی متخصص در فرهنگستان زبان فارسی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی فعال بودند. تا جایی که اطلاع دارم آقای دکتر مرادی، آقای فانی و خانم دکتر نشاط هم از اعضای آن گروه بوده اند. خوب است که این گروه بار دیگر در فرهنگستان زبان فارسی کار خود را دنبال کند.
واژه های مصوب این گروه را می توانید در لینک زیر ببینید:
https://wiki.apll.ir/word/index.php/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%88_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%E2%80%8C%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C
با این همه علاقه به ترجمه های علوم جدید نیاز بسیار ضروری به واژه های مصوب در هر شاخه از علم اطلاعات داریم
موضوع خوبی مطرح کردید. متاسفانه خیلی از کتاب ها اصطلاحات مهم را در پاورقی نمی آورند و این مشکل خیلی بزرگی است. از طرفی مشکل ترجمه های مختلف از یک واژه هم هست که به نظرم با پیشنهاد شما می تواند حل شود.