داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، دکتر یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: این روزها همه در استقبال از نوروز مشغول رُفت و روب و خانه تکانی هستند. سنتی بسیار پسندیده و سودمند که غبار کهنگی را از زندگی میزداید و به آن طراوت و تازگی میبخشد. نوروز نوید شروعی دوباره است و با خود شور و شوقی دلپذیر به همراه میآورد. من هم مثل دیگران این روزها در کار خانه تکانی همکاری میکنم. با این تفاوت که امسال برای نظافت خانه و دفتر کارم دستورالعمل مفیدی در اختیار دارم که دریغم آمد در آستانه نوروز آن را به شما معرفی نکنم.
این اثر کتابی است با عنوان «شاداب سازی محیط کتابخانههای عمومی» به قلم دکتر ابراهیم افشار و خانم نگار فاضلی. اثری بسیار خواندنی و مفید که با نثری ساده و روان به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار میسازد و توصیههای ارزشمندی برای پاکیزهسازی محیط زندگی در اختیارشان قرار میدهد. کتاب حاضر چهار فصل و یک پیوست دارد. همراه با 131 تصویر متناسب با موضوع که برای هر یک نیز توضیحی نوشته شده است. مجموع این تصاویر به تنهایی راهنمایی مصور برای شادابسازی فضای کتابخانه است.
فصل نخست کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که اساساً چرا شادابسازی اهمیت دارد. فصل دوم با عنوان «پیرایش» درباره از بین بردن انباشتگی، ایجاد نظم و ترتیب، پاکیزگی و ایمنی در کتابخانه است. نویسندگان در تعریف انباشتگی مینویسند: «انباشتگی یعنی وجود اشیاء غیر ضروری، بدون استفاده، یا کهنه و خراب در محیط کار و زندگی ما. وسایل و تجهیزات مفید هم وقتی بیش از حد باشند، موجب انباشتگی و شلوغی میشوند. ... انباشتگی محیط کار و زندگی میتواند موجب تصادف و آسیب جسمی شود، تحرک را دشوار و عرصه را بر انسان تنگ کند» (ص. 28). انباشتگی قفسهها، وجود وسائل و تجیهزات اضافی و خراب از منابع اصلی بروز انباشتگی در کتابخانههاست. حذف موانع عبور و مرور، تعمیر یا تعویض وسائل فرسوده و انتقال وسائل از کار افتاده، مثل کامپیوترها و سایر تجهیزات قدیمی، از جمله اقدامات اساسی برای کاستن از انباشتگی در کتابخانه است.
پس از ارئه راهکارهایی برای رفع انباشتگی از محیط، نویسندگان روشهایی ساده و عملی برای ایجاد نظم و ترتیب در کتابخانه معرفی میکنند. مثلاً: «اولین نکته برای مرتب کردن وسائل و تجهیزات، توجه به میزان کارکرد آنهاست. وسایلی که دائم و هر روز استفاده میشوند باید در دسترس باشند. هر چه میزان استفاده از وسایل کمتر باشد، آنها را باید با فاصله بیشتری از محل کار نگهداری کنید» (ص. 34). توصیههای کاربردی دیگری نیز در این زمینه مطرح شده که در عین سادگی، معمولاً به آن بیتوجهی میشود: «از نکات مهم در ایجاد نظم و ترتیب، قرار ندادن اشیا و چیزهایی در محیط کار است که به کار ربطی ندارند. به طور مثال وسایل نظافت کتابخانه مثل سطل، جاروهای دسته بلند و ... را نباید در گوشه راهرو یا در سرویسهای بهداشتی قرار داد. این مورد بیمبالاتی است که متاسفانه ما در بسیاری از کتابخانهها دیدهایم» (ص. 34).
در ادامه نویسندگان به بحث مهم پاکیزگی میپردازند و راهکارهایی برای حفظ آن ارائه میدهند. نکتههای ظریفی که توجه به آنها بر کیفیت کار پاکیزگی خواهد افزود و محیط را دلپذیرتر خواهد ساخت: «چیزی که خیلی لازم است به آن اشاره کنیم، نظافت حاشیهها و گوشههای دیوارها و قفسهها و دیگر نقطههای دور از چشم است. هر چقدر هم شما در نظافت قسمتهای در مقابل چشم تلاش کنید، اما چشم مردم به سرعت به سمت حاشیهها سُر میخورد و اگر چشم در آنجا چیزی ببیند که خوشش نیاید، بقه زحمات شما در تمیز کردن کتابخانه به هدر میرود. چارچوب درها، شیشهها و لبه پنجرهها را از گرد و غبار و جای دست یا لکه پاکیزه کنید» (ص. 40-41).
پس از پاکیزگی نوبت به ایمنی میرسد. البته در ترتیب نگارش کتاب حاضر اینچنین است. وگرنه ایمنی همواره اولویت دارد و به این نکته نیز در متن کتاب تاکید شده است. نکتههای این بخش نیز ساده ولی اساسی است. مثلاً: «کف پوش کتابخانه باید اصطکاک کافی برای راه رفتن، بویژه راه رفتن سریع را داشته باشد؛ به گونهای که کاربران با احساس امنیت در کتابخانه حرکت کنند و از لیز خوردن هراس نداشته باشند. ... قفسهها و ویترینها باید در جای خود محکم شوند ... در محلهای عبور نباید هیچ وسیلهای مانع حرکت آزاد افراد شود و ...» (ص. 43-44).
فصل سوم کتاب با عنوان «آرایش» دربارهء چیدمان یا نحوه استفاده از فضای کتابخانه است. در این فصل به دما، صدا، نور، رنگ، کف، سقف، ستونها، دیوارها، پنجرهها، درها، راهروها، و مبلمان اشاره شده است. حجم اندک این یادداشت اجازه نمیدهد گزیدههای متعددی از متن را اینجا بنویسم، و فقط به دو مثال اکتفا میکنم. مثلاً نویسندگان درباره اهمیت چیدمان مینویسند: «چیدمان میتواند به وارد شونده القا کند که به محیطی رسمی یا اداری وارد شده است، یا به محیط غیر رسمی ، نزدیک به خانه، پذیرا و خوشامدگو. مثلاً اگر تمام میز و صندلیها را در یک سالن و قفسهها را در سالن دیگر بچینید، اولی را شبیه غذاخوری کارخانههای قدیمی یا سربازخانهها کردهاید و دومی را شبیه انبار» (ص. 50). همچنین، دربارهء نور و اهمیت آن در صفحه 58 میخوانیم: «نور کتابخانه باید به گونهای باشد که چشم خوانندگان و کاربران خسته نشود، گرمای اضافه در کتابخانه تولید نکند و کم هزینه و با صرفه باشد. برای داشتن چنین نوری در کتابخانههای عمومی، باید خصوصیات نور به دقت بررسی شود. این خصوصیات عبارتند از: منبع نور، الگوی نورپردازی، شدت نور، درخشش و تضاد» (ص. 58).
علاوه بر این ویژگیهای ارزشمند، کتاب حاضر پر از رنگ است و توضیح مفصلی هم درباره رنگها و تاثیر آنها بر واکنش عاطفی کاربران به حضور در کتابخانه دارد: «رنگها بر اساس حسی که در بیننده ایجاد میکنند، به سه دستهء رنگهای گرم، سرد و خنثی دستهبندی میشوند. رنگهای قرمز، نارنجی، زرد و ترکیبهای آنها با هم گرم هستند» (ص. 72). در ادامه تاثیر رنگها بررسی شده است. مثلاً اینکه رنگهای گرم به آهنگ حرکت سرعت میبخشند، در افراد حس گرما ایجاد میکنند، جلب توجه میکنند، و فضا را محدود و کوچک نشان میدهد. بعد کاربرد هر یک از این تاثیرها معرفی شده است. مثلاً اینکه در مناطق سردسیر استفاده از رنگهای گرم فضای کتابخانه را مطبوع میسازد، یا با کمک آنها راهروهای طولانی کوتاهتر به نظر میرسد. همچنین علائم و نشانهها نیز اگر به رنگ گرم باشند بهتر دیده میشوند. رنگهای سرد یعنی سبز، آبی، بنفش و ترکیبات آنها حس آرامش، سرما و فاصله در محیط بوجود میآورند. رنگهای خنثی مثل سفید، سیاه، خاکستری و کرمی در پس زمینه قرار میگیرند. در ادامه این فصل نویسندگان به کارکرد و نقش هر یک از اجزاء ساختمان از جمله دیوارها، سقف و کف و پنجره میپردازند و در هر مورد توصیههای مفیدی در اختیار خوانندگان قرار میدهند.
چهارمین و آخرین فصل کتاب شامل توصیههایی برای شادابسازی بخشهای مختلف کتابخانه است. در نخستین صفحه این بخش میخوانیم: «اولین توصیه ما در مورد چیدمان کتابخانه آن است که قفسههای کتاب را بر روی مردم باز کنید و چیزی به نام مخزن و سالن مطالعه جدا از هم در کتابخانه نداشته باشید. بند و بست کردن کتابها و غریبه فرض کردن مردم، اولین عامل ایجاد حس بینشاطی و ناخوشامدگویی است. یکی کردن فضای مجموعه کتابها و محل مطالعه، احساس تعلق خاطر نسبت به کتابخانه را در مردم به وجود میآورد و یکپارچه شدن فضای کتابخانه آن را به فضای خانه نزدیکتر میکند و به شادابی کتابخانه میافزاید» (ص. 149-150).
سرانجام متن اصلی با پیوستی مفید و خواندنی به پایان میرسد. پیوستی رنگین که در آن دربارهء رنگها و تاثیری که بر کاربران دارند صحبت شده است. مثلاً درباره رنگ زرد میخوانیم: «رنگ زرد از رنگهای گرم است. زرد نماد درخشندگی و روشنایی است. استفاده از رنگ زرد برای بخشهایی که از نور روز بهره کافی ندارند مثل راهروها، ورودیها و راه پلهها مناسب است. ... زرد لیمویی رنگ جذابی است و فضا را شاداب، دعوتکننده، صمیمی، شادیبخش و روشن میکند. ... رنگ زرد همچنین نماد خردورزی و دانایی است. این رنگ فعالیتهای ذهنی را به حرکت در میآورد. از این رو میتوان گفت رنگ زرد، رنگ کتابخانه است (ص. 203-204).
نکتهء جالبی که این اثر را در میان آثار مشابه متمایز میسازد بازتابی از توصیههای نویسندگان است که در درون متن دیده میشود. زیرا آنان در نوشتن این اثر، خودشان نیز به توصیههایی که در متن آمده عمل کردهاند. در نتیجه محتوا و ساختار کتاب عاری از انباشتگی و همراه با نظمی منطقی است. ضمن آنکه همخوانی کاملی میان متن و تصاویر نیز دیده میشود. نثر صمیمی کتاب برای خواننده همان فضای غیر رسمی را که به آن توصیه شده تداعی میکند. گویی نویسندگان با خوانندگان در حال گفتگو هستند. گاه نیز به تناسب موضوع از تعابیر ادبی استفاده کردهاند، بیآنکه با افراط در این کار کتاب را به متنی ادبی تبدیل سازند. مثلاً در صفحه 94 دربارهء اهمیت پنجره میخوانیم: «پنجرهها قسمتی از دیوار را میگشایند و ما را به فضای آن سوی دیوار پیوند میدهند و با این کار حس آزادی و تداوم را بر میانگیزند».
نگاه واقعبینانه نویسندگان در ارائه توصیهها نیز از دیگر امتیازهای این کتاب است. مثلاً در صفحه 52 زمانی که میخواهند دربارهء اهمیت دمای هوا در فضای کتابخانه صحبت کنند، مینویسند: «یکی از اولین چیزهایی که سرنوشت ماندن یا گریختن موجود جاندار را در یک محیط تعیین میکند، دما است. ما دما را به اصطلاح «با پوست و گوشت» خود حس میکنیم. ... در محیط کتابخانه که قرار است مراجعه کننده ساعتها در آن بماند، کیفیت هوا خیلی بیش از محیطهای اداری که توقف در آنها گذرا است اهمیت دارد. بویژه آنکه انسان به هنگام مطالعه و یادگیری احتیاج به تمرکز دارد و نباید چیزی این تمرکز را به هم بزند.» همانطور که میبینید این توصیه از یک سو کاملاً واقعبینانه است و کسی نمیتواند منکر آن شود. از سویی دیگر نیز نمونهء استدلالی منطقی است. زیرا به روشنی نشان میدهد چرا دمای کتابخانه در مقایسه با محیطهای اداری دیگر اهمیتی مضاعف دارد.
در مجموع کتاب حاضر اثری مختصر و مفید است و به نظرم حتی اگر نیمی از توصیههای آن در کتابخانههای عمومی اجرا شود، تحولی اساسی در بهرهوری و سودمندی خدمات این مراکز رخ خواهد داد. حال که نهاد کتابخانههای عمومی کشور خود ناشر این کتاب است، دسترسی به آن در نهاد باید سادهتر از هر سازمان دیگر باشد و باید منتظر عملی شدن این توصیهها باشیم. به امید روزی که کتابخانههای ما محیطی دلپذیرتر و پذیراتر از امروز داشته باشند. ضمناً گویا این کتاب نخستین جلد از مجموعهای است که با عنوان «راهنمای عملی کتابداران» در اداره کل پژوهش و نوآوری نهاد و به دبیری جناب آقای سیامک محبوب منتشر شده است. فرصت را غنیمت میشمارم و به ایشان و همکارانشان تبریک میگویم. بیصبرانه مشتاق مطالعه جلدهای بعدی این مجموعه هستم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. حالا هم باید بروم به ادامهء خانه تکانی نوروزی برسم!
منابع
افشار، ابراهیم و فاضلی، نگار (1392) «شاداب سازی محیط کتابخانههای عمومی». تهران: نهاد کتابخانههای عمومی، اداره کل پژوهش و نوآوری.
منصوریان، یزدان. «خانهتکانی در کتابخانه: نکتهها و اشارهها». سخن هفته شماره 173. 19 اسفند 1392.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.