داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
بچهها رویا و تخیل را از یاد بردهاند
به گزارش لیزنا، در ابتدای این جلسه شهرام اقبالزاده با بیان اینکه این نشست قرار بود با حضور احمد مسجد جامعی برگزار شود، دلیل عدم حضور ایشان را جلسه فوری وی اعلام کرد.
پیام مشترک لیونی و ادبیات کودک: صلح و دوستی و خوشبختی
اقبالزاده در سخنان خود گفت: ادبیات و فرهنگ مرز نمیشناسد. هنوز فرهنگ ضمن داشتن ویژگیهای ملی، امری جهانی و انسانی است. سر پل این ارتباطات را نویسندگان و هنرمندان تشکیل میدهند و بی گمان سفیران فرهنگی هر کشوری نویسندگان و هنرمندان آن کشور هستند.
اقبالزاده ضمن شادباش به اصغر فرهادی، برنده جایزه اسکار و به همه هم وطنان به علت ارسال پیام فرهنگی ایران به همه جهان، این را «کار هنری هنرمندان» توصیف کرد.
این نویسنده کودک در مورد مجموعه «ماهی سیاهه» گفت: این مجموعه شامل پنج جلد با عناوین «نوازنده»، «شاعر»، «هر چیزی رنگی دارد» و «درخت الفبا» است.
این استاد ادبیات کودک با اشاره به اینکه از طریق غلامرضا امامی با لئو لیونی آشنا شده است، لیونی را از نویسندگان برجسته تاریخ ادبیات جهان برشمرد و از اینکه دبیر این مجموعه کتاب بوده است ابراز خوشحالی کرد. همچنین از مدیر انتشارات دف به علت چاپ این مجموعه کتاب با کیفیت بالا که مستلزم هزینه بالایی نیز بوده است تشکر کرد.
او تاکید کرد: لئو لیونی، نویسنده و تصویرگری است که با قصهها و نقشهایش شادی و زیبایی زندگی و طبیعت را به سادگی برای مخاطبان بیان میکند.
او افزود: در بخشی از کتاب «درخت الفبا» لئو لیونی به زیبایی نوشته است: «این حرفها به چیزهای مهمی فکر کردند. چیزهایی که واقعا مهم باشند. سرانجام فهمیدند چه بگویند. چه چیزی میتواند بهتر از صلح باشد؟ آنها با هیجان نوشتند: «صلح روی زمین و دوستی و خوشبختی برای همه انسانها» در واقع صلح و دوستی و خوشبختی برای همه؛ پیام مشترک لئو لیونی و اصغر فرهادی و ادبیات کودک است.
اقبالزاده در ادامه نوش آفرین انصاری را نه تنها از ستون های شورای کتاب کودک، بلکه از ستون های اصلی ادبیات ایران توصیف کرد و ادبیات کودک ایران را مدیون انصاری و دیگر یاران شورای کتاب کودک دانست.
ادبیات سن ندارد
نوشآفرین انصاری ضمن ابراز خوشحالی از حضور در این نشست گفت: هنگام آمدن به اینجا، زمانی که از جلوی ویترین این انتشاراتی رد می شدم و عکسهای نویسندگان و هنرمندان را پشت ویترین آن میدیدم، چشمم به تصویر جمالزاده افتاد. این بازگشت در زمان برای من بسیار جالب بود. دوستی دارم که به شدت عاشق جمالزاده است و یاد این حرف او افتادم که همیشه می گوید «عمو جمال همیشه ناظر و حاضر است».
انصاری ادامه داد: زمانی که عکس جمالزاده را دیدم به یاد اولین باری که حدود ۷۰ سال پیش و در ۱۸ سالگی او را دیده بودم، افتادم. پدر و مادرم من را خدمت او گذاشته بودند و من مانده بودم و عمو جمال.
او جمالزاده را قصهگوی عمیقی که کلام او هم مثل قصه بود توصیف کرد و افزود: خاطرات خوبی در طی سه سال با ایشان داشتم و ایشان این تکلیف را به من کردند که باید کتابداری بخوانم. علی رغم مخالفت خانواده عمو جمال گفتند این مملکت احتیاج به کتابدار دارد. کسی که در جای جای ایران بگردد و کتاب را به دست مردم بدهد و بحث کتابداری و کتابخانه را جدی بگیرد. زمانی که در سال ۴۲ تحصیل من تمام شد و به ایران برگشتم، افشار به جمالزاده نامهای نوشته بود در مورد اینکه من میخواهم ازدواج کنم که من بعدا این نامه را در نوشتههای افشار دیدم. جمالزاده گفته بود «آخ! مرغ از قفس پرید». اما من همچنان به کارم ادامه دادم.
انصاری انتخاب رشته و ادامه تحصیل با هدف کسب درآمد بیشتر را تاسفانگیز توصیف کرد و دلیل علاقه خود به ادبیات کودک را کتابی عنوان کرد که در کودکی هدیه گرفته بود و داستان آن در مورد پسر کوچکی بود که به مانند ماهی سیاه کوچولو گم میشود. او داستان جستجوی پسرک و برگشتش پیش خانواده را تاثیرگذار بر علاقه خود به کتاب عنوان کرد و داستان حاج زنبور عسل را نیز یکی از تاثیرگزارترین داستانها برعلاقه خود به کتاب برشمرد.
انصاری از انتشارات «به نگار» و «کتابهای سنجاقک» و شهرام اقبال زاده به علت انتخاب کتابهای خوب تشکر کرد و آشنایی خود با غلام رضا امامی را مربوط به سال های گذشته و زمان حضور ایشان در کانون پرورش فکری کوکان و نوجوانان عنوان کرد.
او همچنین با اشاره به تلاشهای امامی در مورد کودکان فلسطین و ادبیات آن گفت: زمانی که رئیس شورای فلسطین IBBI به ایران آمده بود در زمان ملاقات با امامی گفت که در هیچ کجای دنیا به مانند ایران به ادبیات فلسطین توجه نشده است و این به همت امامی است.
دبیر شورای کتاب کودک در ادامه با تاکید بر اینکه «ماهی سیاهه» مجموعه خوبی است در مورد ایرادات وارده به این کتاب گفت که این مجموعه دارای ۴ جلد کتاب است ولی شماره ندارد و مشخص نیست که به صورت مجموعه است. شماره داشتن خواننده را تشویق میکند که جلدهای بعدی کتاب را هم بخواند.
او افزود: همچنین جلد اول مزین به مقدمهای زیباست. این مقدمه نشاندهنده این است که ادبیات سن ندارد. به عنوان مثال همین مجموعه «ماهی سیاهه» برای کسی که ۴۰سال پیش آن را خوانده در خوانش بعدی حالتی نوستالژیک پیدا میکند. یعنی کسی که قبل از این داستان را در دوران نوجوانیاش خوانده باشد، عاشقانه باز میگردد و عاشقانه با شخصیتهای داستان اعم از موش و سنجاب و کرم شبتاب دوباره همراه میشود به دلیل اینکه سالهای پیش آن کتاب را خوانده و زیبایی این کتاب در ذهنش خوش نشسته است و برای نسل امروز یک خوانش جدید است. هیچ تضمینی وجود ندارد که خواننده همه مجموعه را بخرد و برای همین این مقدمه باید در همه جلدها باشد.
وی ادامه داد: این کتابها نیز به مانند بسیاری کتابهای دیگر که برای کودکان چاپ میشود صفحه ندارد. چرا مبنای نظم صفحه ای را به کودک یاد ندهیم؟ این درحالی است که کتاب فهرستی دارد که صفحات را نشان میدهد. لازم است در چاپهای بعدی صفحات منعکس شود.
انصاری با اشاره به ذکر نام میرهادی در تقویم کتاب گفت: در کتاب «ماهی سیاهه» بحث تصمیم و حرکت است. در داستان «قارچ سخن گو» نکته جالب داستان ارزشزدایی است. من و توران میرهادی همیشه به این معتقد بودیم که هیچ اوجی وجود ندارد و هیچ چیزی نیست که بالاتر از همه باشد. همچنین در داستان هر چیزی رنگی دارد و بحث تفاوتها است که مورد تایید میر هادی و متخصصین تعلیم و تربیت است. هر کس و هر چیزی متفاوت از دیگری است و هیچ چیز نباید در مقایسه با دیگری سنجیده شود. از اختصاص دادن این داستان به من و میر هادی از جانب هردویمان تشکر میکنم. در این مجموعه حس کردم که اسامی چقدر مهم است.
او در مورد لیونی گفت: بیشتر کتاب های لیونی به صورت حسی و لمسی و پارچهای تولید شده است و در موزههایی نگهداری می شود. به طوری که ما میتوانیم همه کتاب های لیونی را در آنجا تجربه کنیم.
او حرکت در فضای طبیعت را از دیگر ویژگی های کتاب بر شمرد و گفت: مجموعهای به ام مدارس طبیعت در حال ایجاد است. زمانی که خانواده امینی تصمیم گرفتند که این مدارس را تاسیس کنند اولین بحثی که مطرح شد این بود که باید به این مدارس کتاب ببرند. بچهها کتاب درسی را دوست ندارند ولی کتاب ادبی را دوست دارند. میگفتم باید مجموعه کتابی تولید شود که مربوط به طبیعت باشد و زمانی که این مجموعه را دیدم خوشحال شدم؛ چون دقیقا آن چیزی بود که به آن اعتقاد داشتم. این کتابها کاربرد زیادی خواهد داشت چون آنچه بچهها دراین مدارس تجربه میکنند یک بار است ولی آنچه باعث تداوم این حس میشود کتاب است.
او حضور عناصر طبیعت در کتاب لئو لیونی به همراه تصاویر زنده از آنها را برگ برندهای برای جذب مخاطبان و عامل موثری برای رشد فکری کودکان عنوان کرد. و عناصر طبیعت در «ماهی سیاهه» را سبب رشد فکری کودکان دانست.
تلفیق عشق و علم را در آثار امامی میبینیم
شهرام اقبال زاده با عنوان این مطلب که افتخار زندگیاش شاگرد انصاری بودن است گفت که تمام ایرادات استاد انصاری را میپذیرد و در چاپ بعدی کتاب تمام این موارد رعایت خواهد شد.
او با اشاره به انتشار نوشته های احمد آقایی و دهباشی در انتشارات «به نگار» ضمن تشکر از این انتشاراتی در مورد غلامرضا امامی گفت: امامی از نسلی است که قدرشناسی نسبت به بزرگان در آنها نهادینه شده است.
او ادامه داد: هرچند ما توران میرهادی را از دست دادیم ولی اساتیدی مانند انصاری و دوایی داریم. پرویز دوایی نویسندهای دارای سبک است. نگاهی حرفه ای دارد. آدم خاصی است.
او در ادامه در توضیح «علم عشق» گفت: عشق بدون علم کور است و تلفیق عشق و علم را در آثار امامی میبینیم.
در ادامه اقبالی نامه پرویز دوایی به امامی را به مناسبت ترجمه و چاپ «ماهی سیاهه» و اختصاص یک جلد از آن به دوایی خواند.
در متن این نامه آمده است: «سلام به دوست عزیزم آقای امامی، حامی مهربانی، بسیار ممنونم از مهرت و یادت و از کتابت که حاصل علاقه و انتخاب است. انتخاب زیبایی. که لطف کردی و برایم فرستادی و از همه محبتها و یادآوریهای مهم این سالها یاد دیدار در پراگ، تلفنهای پرمهر گاه به گاه و البته مجاورت نزدیکمان در آن کانون واقعا یگانه و عزیز که شما درش با آن چهره مطبوع و لبخنده مهربان در اتاق روبه روی ما کار میکردی. بی سر و صدا و بیتظاهر. و دیدارت همیشه آرامشبخش بود و هست.
کتابت خوش نقش و ریخت و خوش کلام است و دست شما درد نکند که یک چنین هدیهای را ساختی و تدارک دیدی و که تقدیم آن جامعه کنی در روزگاری که نقش خوش و کلام خوش چه اندک در اطراف آدمها جریان دارد.
امیدوارم که تندرست و سرحال باقی بمانی که بتوانی باز به این کارهای قشنگ و حالبخش دست بزنی. که هر کاری که آدم میکند یا واسطه ارائهاش است چیزی از نفس به نقش آن آدم را در خودش دارد؛ و روح شما از جنس همین تصویرها و رویاهای پاکیزه کودکی است و چه دشوار است کودک ماندن در سراسر عمر.»
نوع نگاه «ماهی سیاهه» و «ماهی سیاه کوجولو» به دنیا متفاوت است
غلامرضا امامی سخنان خود را با ابیاتی از حافظ آغاز کرد:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
او در ادامه، سخنان خود را با سلام به توران میرهادی، پرویز کلانتری و دیگر نویسندگان و همچنین به کودکان کار و پدران بدون کار ادامه داد.
امامی با بیان اینکه حکایت او با لئو لوینی حکایت دور و درازی است گفت: زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان بودم کتاب «ماهی سیاه کوچولو» بخصوص بعد از مرگ نابهنگام صمد بهرنگی گل کرد و با تصاویر زیبای خود در نمایشگاه بلونبا جایزه برد که در ایران کاملا منعکس شد. در نمایشگاه بلونیا به تصویرسازی کتاب و ارتباط آن با معنا پرداخته میشود. نخستین بار ادبیات کودک کشورمان سیب طلا گرفت. کلا ادبیات ما دو سیب طلا دارد که اولی قبل از انقلاب به کتاب «ماهی سیاه کوچولو» با تصویر سازی فرشید مثقالی و دومی به کتاب «برگها» اثر مرتضی اسماعیلیسهی متعلق است.
غلامرضا امامی ادامه داد: در همان زمان فستیوال فیلمهای کودک و نوجوان در تهران برگزار میشد. این فستیوال به مانند بسیار فعالیتهای دیگر متاسفانه بعد از انقلاب از بین رفت. در این فستیوال، فیلمی از ایتالیا آورده شده بود به نام «ماهی سیاهه» که از داستان لئو لیونی و تحول عجیبی ایجاد کرد. در آن سالها «ماهی سیاهه» فکر و نگاه تازه یک هنرمند قوی را داشت. آن را با «ماهی سیاه کوچولو» مقایسه کردم. صمد بهرنگی و لئو لیونی دارای یک نگاه متفاوت بودند. البته اصلا بحث نقد کردن اثری مطرح نیست و مطمئنن نه صمد بهرنگی فیلم لیونی را دیده بود و نه لیونی اثر ماهی سیاه کوچولو را خوانده بود. اما تبلوری که در اندیشه و احساس به وجود آمده بود و نگاهی که هردو به جهان داشتند برایم جالب بود. نگاههایی هرچند متفاوت ولی زیبا و انسانی.
او در مورد داستاههای لیونی توضیح داد: به قول «آندره ژید» که معتقد است: «بکوش اهمیت در نگاه تو باشد نه به آنچه مینگری.» بعد از این بود که جرقههای ترجمه کتاب به سراغم آمد و پی کارگردان فیلم را گرفتم و متوجه شدم لئو لیونی نویسندهای شناخته شده نه تنها در ایتالیا که در سطح جهان است ولی در ایران کسی او را نمیشناسد. برای همین هم به صرافت ترجمه کتاب وی افتادم. لیونی به جهان و رویدادهای جهان طور دیگری نگاه کرده است. زمانی که زندگی او را بررسی کردم فهمیدم که او زاده هلند است و پس از ازدواج با دختر یکی از چریکهای بزرگ ایتالیا به این کشور رفته است. او زمانی در راه سفر برای دیدن نوه دوساله خود به شهر بلونیا، قصهای مینویسد و برای آن نقاشی میکشد. نوه او از کتاب بسیار خوشش میآید و بعدها او این کتاب را چاپ میکند. آن کتاب «آبی کوچولو، زرد کوچولو» نام دارد که من آن را ترجمه و به خواهر و برادر دوقلوی خودم مهدی و مهری تقدیم کردهام.
امامی با بیان اینکه نوع نگاه «ماهی سیاهه» و «ماهی سیاه کوجولو» به دنیا متفاوت است، ادامه داد: شوقی برای کارهای لیونی داشتم ولی هنوز آن چیزی که به من تلنگر می زد ماهی سیاهه بود. در ایتالیا مجموعه کارهای لیونی را فراهم کردم. او نویسنده و نقاشی است که به زیبایی، شادی و تخیل اهمیت داده است.
به گفته این نویسنده، مجموعه «ماهی سیاهه» گزیده شاهکارهای جذاب، ماندنی و خواندنی لیونی است که برترین جوایز جهانی را نصیبش کرده است.
بچههای ما زیبایی را فراموش کردهاند
این نویسنده برجسته کودک در توصیف نسل کودکان امروزی گفت: امروز روزگاری شده است که بچهها تخیل را از یاد بردهاند. انگشتها و چشمهای ما با وسایل ارتباط جمعی کار میکند ولی حس را از یاد بردهاند. این نسل رویا را از یاد برده است و به سراغ رویا نمیرود. واقعیت تلخ زندگی در فضاهای مجازی، سربریدنها و خشونتها باعث شده است تا تخیل از یاد برود. ما و بچهها چنان در زندگی و فضاهای مجازی غرق شدهایم که کتاب را فراموش کردیم. الان دیگر خوابهای طلایی نمیبینیم بلکه فقط خواب زندگی میبینیم. خوابی که میبینیم روزگاری است که بر ما آمده است. خوابهای رویایی نمیبینیم. بچههای ما رویا را از یاد بردهاند. واقعیت فاقد فانتزی و تخیل است. واقعیت خشن است. الان در جامعه یک لبخند و یک چشم شاد نمیبینیم. چیزی که در این جامعه کم شده است اول تخیل و دوم شادی است. شادی کم شده است؛ شادی نیست! به قول شفیعی کدکنی «الان باید بچرخی دنبال شادی»! چون ما میخواهیم که نظام اجباری را در اجتماع و خانواده تحمیل کنیم، شادی رخت بسته است. بازی هم همچنین! متاسفانه بازیهای سالهای قبل مثل «گرگم به هوا» و «جم جمک برگ خزان» را الان باید در دیکشنریها جست.
وی با ابراز تاسف از وضعیت کودکان کار گفت که حاضر است تا کمک کند مرکزی برای این کودکان ساخته شود.
او افزود: زمانی که به چشمهای داعشیها نگاه میکنیم از هر کشور و قومی که باشند شادی و زیبایی نمیبینیم؛ چون همه از کسانی هستند که در کودکی شادی نکردهاند بلکه نفرت بر آنها حکومت کرده است و این نفرت بر جان و دل آنها سرایت کرده است.
امامی با تاکید بر اهمیت زیبایی گفت: کشور و میهن ما زیباست. در یک طرف ایران میتوان اسکی کرد در حالی که در جای دیگر آن میتوان به دریا رفت. اقوام با لهجهها و زبانهای مختلف مثل کاشیهای زیبایی در کنار هم جای گرفتهاند. بچههای ما زیبایی را فراموش کردهاند.
او در ادامه بر اهمیت آگاهی اشاره کرد و افزود: الان «چرا» مطرح نیست. «چرا» فراموش شده است. چراغ آگاهی از «چرا» شروع میشود.
امامی با بیان اینکه هر کتاب کودک و بزرگسال حداقل یکی از این عناصر را باید داشته باشد گفت: من تمامی این عناصر را در کتابهای لئو لیونی یافتهام.
غلامرضا امامی در ادامه تاکید کرد که اگر در زمان چاپ کتاب در ایران حضور داشت حتما موارد ذکر شده از طرف نوشآفرین انصاری را رعایت میکرد و دلیل بروز این ایرادات وارده را عجله برای چاپ کتاب تا قبل از آغاز نمایشگاه کتاب تهران عنوان کرد.
وی با یادی از فعالان عرصه ادبیات کودک مانند توران میرهادی، ایرج جانشاهی، فردوس وزیری، ایران گرگین و غیره، درخواست کرد تا برای ایرج جهانشاهی مراسم تجلیل برگزار شود و «مجله پیک» را از جمله مجلات بی نظیر در جهان توصیف کرد.
امامی با اشاره به فعالیتهای خود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالهای گذشته، گفت که در مقایسه با شورای کتاب کودک، این شورا «عشق» است و او عشق را انتخاب کرده است.
او ادامه داد: شورا به هیچ کجا تکیه و وابستگی نداشته است و در تمام این سالها خود به تنهایی حرکت کرده است. نهال کوچکی که در ۵۰ سال پیش بیشتر به کمک بانوان کاشته شده بود اکنون به مرور زمان به درخت پرباری تبدیل شده است.
امامی گفت: کتابی از این مجموعه را به خانم انصاری و تران میر هادی در زمان حیات ایشان تقدیم کردم.
وی افزود: کتابی را هم به احمد رضا احمدی که دوست من است و پرویز کلانتری که هنرمندترین هنرمندانی است که من دیدهام تقدیم کردم.
او با بیان اینکه سومین داستان کتاب را به پرویز دوایی اهدا کرده است گفت: اتاق پرویز در کانون رو به روی اتاق من و م. آزاد قرار داشت. او قامت آرام مثل سرو داشت و آرام و با لطف و مهربانی به جهان نگاه میکرد. بعد از انقلاب هم او را میدیدم و هفتهای یکی دو بار با هم قدم میزدیم. مثل این بود که یکی از قهرمانان «کشف المحجوب» را در او میدیدم. او بر کرامت و عزت انسانی خود وفادار بود. الان نیز هر زمان به رم برم حتما حال او را میپرسم.
امامی با اشاره به مقالات جهان کتاب، دوایی را جمال زاده معاصر نامید و گفت که به خواست پرویز کلانتری نام پرویز دوایی را قبل از نام او نوشتم چون دوایی ساکن خارج از کشور و غریب است.
وی ادامه داد: جلد بعدی این مجموعه را به امید و نوید پسزان خودم تقدیم کردم. خواستم به بچههایم بگویم که مال کجا هستید، ریشه در کجا دارید و پدرتان از کجا آمده است. دلم میخواهد بچههایم دل شرقی داشته باشند و خرد غربی. میخواهم هر دو بال را داشته باشند.
در ادامه با توجه به اینکه نوش آفرین انصاری راجع به فعالیت های در ادبیات فلسطین گفته بود توضیح داد: قصههایی از نویسند مصری به نام «غسان كنفانی» را که خودش برای کتاب هایش نقاشی می کشید خواندم. او دو سال قبل توسط اسرائیل با بمبگذاری کشته شده بود. او نویسندهای با شعور و دور از شعار بود. این کتاب پس از مرگش در میان نوشتههای او پیدا شد. کنفانی این کتاب را برای خواهرزادهاش نوشته بود تا روز تولدش به او هدیه دهد که متاسفانه در بمبگذاری هر دوی آنان کشته شدند.
به گفته وی تصاویر این کتاب توسط کانون پس از انقلاب از آن حذف شد و تصاویری بی معنی به جای آن جایگزین شده بود که با همت رئیس جدید این کانون تصاویر اصلی دوباره جایگزین شد.
نیره توکلی، استاد جامعه شناس و ویراستارضمن تبریک به ناشر این کتاب به علت حسن انتخاب، گفت: کودکان پیشاپیش دنیا را جور دیگری میبینند و هنوز تک بعدی نشدهاند به همین دلیل کتاب باید تلفیقی از مجموعه این تخیلات باشد.
توکلی با بیان اینکه این مجموعه کتاب همه چیز دارد گفت: ما دنیای زیبای خود را هم در ایران و هم در سطح جهان از دست دادهایم و آرمانگرایی به این معنا که همه چیز را دوست داشته باشی و همه جا را زیبا ببینی مورد تمسخر قرار میگیرد.
وی در تشریح دید جامعهشناسی این کتاب گفت: در کتاب همه چیز در جریان هستند و همه حق دارند. خوب و بد مطلق وجود ندارد.
او ضمن انتقاد از کسانی که به سراغ ادبیات کودک میروند چون آن را آسانتر میپندارند، بر اهمیت نقش مترجمان ادبیات کودک تاکید کرد.
او همچنین از مترجمین و نویسندگانی که کتاب کودکان را به صورت شکسته مینویسند نیز انتقاد کرد و گفت: پیکره، ساختار، دستور زبان و رسمالخظ زبان باید رعایت شود. برخی نثر شکسته را صادقانه میدانند در حالی که نویسندگانی مانند جمالزاده هیچ وقت از نثر شکسته استفاده نکردند.
گفتنی است این نشست روز چهارشنبه، ۱۱ اسفندماه در محل انتشارات دف برگزار شد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.