داخلی
»مطالب کتابداری
»گفتگو
کتابخانه ای کوچک با کتاب هایی بزرگ در خانه
حسین افتخاری کتابدار مجتمع آموزشگاهی در گفت وگو با خبرنگار لیزنا با اشاره به نحوه آشنایی و ازدواج با همسر کتابدار خود گفت: به واسطه همکاری در شرکت پارس آذرخش با همسرم آشنا شدم و بعد گذشت 4 الی 5 ماه از آشنایی، سرانجام تیر 1393 ازدواج کردیم.
وی ادامه داد: مسبب آشنایی ما همکاری در پارس آذرخش بود و شخص خاص کتابداری نبود که بخواهد ما دو نفر را به هم معرفی کند البته ماهم با وجود آن که با زوج های کتابدار متعددی روابط دوستانه داریم اما تاکنون مسبب آشنایی یا ازدواج دو کتابدار با یکدیگر نبودیم.
افتخاری در توصیف کتابخانه منزل خود عنوان کرد: کتابخانه منزل ما با تعداد کتاب های مختصر که معمولا کتاب های خاص و مورد علاقه ما است، جلوی چشم قرار گرفته و وقتی دوستان یا اطرافیان به ما سر می زنند گاهی در بازدید از کتابخانه کتابها را به امانت می برند، البته کتابخانه منزل به شکل کتابخانه محل کار نیست که کاملا موضوعی چیده شده باشد.
وی درباره علاقه خود برای تحصیل و فعالیت فرزند خود در حوزه کتابداری افزود: قطعا می پسندم که فرزند من در رشته کتابداری تحصیل و فعالیت کند اما هرگز به این کار مجبورش نخواهم کرد و اولویت را علاقه اش قرار می دهم چرا که خودم کاملا از روی علاقه و به دور از هرگونه اشتباه وارد این حوزه شدم.
وی بیان کرد: در این 7 الی 8 سال دانشجو و کتابدار عادی نبودم و سعی کردم به انجام و یادگیری فعالیت های جانبی این حوزه هم بپردازم.
افتخاری ادامه داد: درواقع بسیاری از اتفاقات خوب زندگی خود را مانند همسر و دوستانم مدیون همین رشته و شغل کتابداری هستم چرا که اگر وارد این راه نمی شدم با این افراد هم آشنایی پیدا نمی کردم بنابراین نه تنها برای حضور فرزندم در این حوزه ممنوعیتی ندارم بلکه اگر علاقه هم داشته باشد بدون شک حمایتش خواهم کرد.
این کتابدار با اشاره به مزایا و معایب حوزه تحصیلی و کاری خود اظهار داشت: سواد اطلاعاتی بهترین نکته ای است که کتابداری به فرد می دهد و درواقع فرد با کتابداری یاد می گیرد که چگونه برای سوالات خود باید پاسخ های دقیق و درست را پیدا کند.
وی فضای آرام حاکم بر کتاب و کتابخانه را بسیار مورد پسند و رضایت خود دانست و گفت: امروز عصر اطلاعات است و ما هم افرادی هستیم که در این عرصه کار می کنیم و به نظرم آینده بهتر از این خواهد بود.
افتخاری عنوان کرد: متاسفانه یکی از معایبی که برای این حوزه وجود دارد بحث منزلت اجتماعی است که مردم خیلی خوب آنها را درک نمی کنند و به درستی با رشته آشنایی ندارند البته حق دارند چرا که نیازهای اولیه انها رفع نشده که بخواهند درصدد رفع نیاز به کتاب و مطالعه برآیند یا نقش کتابدار را برای رفع نیازشان درک کنند.
وی یادآور شد: البته ناگفته نماند که بسیاری از ما کتابداران پشت این قضیه خود را پنهان می کنیم و بدون تلاش در راستای خدمت به مردم، مظلوم نمایی می کنیم.
در ادامه گفت وگو نجمه اسکندری کتابدار (همسر آقای افتخاری) بیان کرد: استخدام شدن من و همسرم در یک ماه در شرکت پارس آذرخش باعث شد که مراحل آموزشی ما با یکدیگر باشد و هم سابقه هم باشیم البته قبل از این استخدام، من آقای افتخاری را در ادکا (انجمن علمی دانشجویی کتابداری ایران) می دیدم و هرچند از ایشان شناختی نداشتم اما در هنگام فعالیت در پارس آذرخش متانت، صبوری و اخلاق آقای افتخاری به دل من نشست و نهایتا بعد از 4 ماه همکاری خانواده ها را درجریان گذاشتیم و ازدواج کردیم.
وی افزود: همواره در زندگی مجردی خود دوست داشتم که با فردی ازدواج کنم که هم رشته ای خودم باشد و این را یک موفقیت در ازدواج می دانم.
همسر افتخاری با بیان اینکه فرزند خانواده در راه است، درباره علاقه خود به تحصیل و فعالیت فرزندش در حوزه کتابداری عنوان کرد: مسلما بدون هیچ اجباری برای تحصیل و ادامه فعالیت در هر رشته ای که تمایل داشته باشد کمکش خواهیم کرد.
وی با اشاره به معابی و مزایای این حوزه گفت: کتابداری هم مانند هر رشته دیگری جای پیشرفت دارد و افرادی که این رشته را می خوانند باید اعتماد به نفس و ذهن خلاق داشته باشند درواقع بدون این دو عامل، فرد در هر رشته ای به حد مطلوب موفق نیست.
نجمه اسکندری در توصیف کتابخانه منزل خود بیان کرد: کتابخانه منزل ما هرچند کوچک و تنها دارای دو قفسه است اما کتاب های زیبایی مثل "پیرمرد و دریا" ، "کوری"، "صدسال تنهایی" دارد که این کتاب ها درواقع کتاب هایی هستند که ارزش چندین بار مطالعه و خواندن را دارند.
وی در خاطره ای مرتبط با کتابداری خود و همسرش بیان کرد: با توجه به اسکان خانواده من در اصفهان برای شرکت در آزمون نهاد کتابخانه های عمومی این شهر اقدام کردم اما همان سال نهاد با مشکل مالی روبه رو شد و دیگر تمام افراد مورد نظر خود را استخدام نکرد بنابراین من در تهران به دنبال کار می گشتم و ضمن تماس با یکی از دوستانم که در پارس آذرخش کار می کرد متوجه شدم که می توانم در آنجا کار کنم.
وی افزود: خانواده من با این مسئله موافقت کردند و حتی مطرح کردند که سال بعد از این اتفاق برای زندگی دائم به تهران خواهند آمد. بعد از مراسم عقد ازدواج من با آقای افتخاری نهاد کتابخانه های عمومی شهر اصفهان بعد از یک وقفه از من خواستند که سرکار بروم و مراحل استخدامی را طی کنم اما به تبعیت از همسر به نهاد کتابخانه های عمومی استان تهران انتقالی گرفتم.
خبرنگار: محیا معصومی
به امید دیدار سه نفریتان در سایت لیزنا به زودی ، انشاءالله