داخلی
»مطالب کتابداری
»گفتگو
توجه به کارآفرینی و مهارتآموزی لازمه رشته علم اطلاعات و دانششناسی است
عبدالحسین فرجپهلو، استاد و مدیر گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید چمران اهواز و مسئول گروه برنامهریزی و گسترش علم اطلاعات و دانششناسی وزارت علوم تحقیقات و فناوری در مورد فعالیتهای این گروه در طی ۱۰ سال گذشته توضیح داد.
بخش اول این مصاحبه با عنوان «یک برنامه کارشناسی، هفت برنامه ارشد و دو برنامه دکتری؛ حاصل یک خرد جمعی» در دسترس قرار دارد. در بخش دوم این گفتوگو فرج پهلو در مورد تغییر نام رشته و دلایل آن توضیحاتی ارائه کرد. او در بخش سوم و پایانی مصاحبه نیز بر لزوم توجه بر کارآفرینی و مهارتآموزی تاکید می کند.
این انتقاد از سوی خود پیشکسوتان حوزه کتابداری و اساتید هم مطرح میشود که کتابداران ما پس از فراغت تحصیلی، هرچند به صورت تئوری مواردی را آموزش دیدهاند اما به شکل عملی نمیتوانند پاسخگوی نیاز مخاطبان خود باشند و ارتباط لازم را با آنان برقرار نمایند. گروه برنامهریزی و گسترش علم اطلاعات و دانششناسی چه راهکاری برای آن اندیشیده است؟
اینجا نیز همان مسئله نگاه سنتی مطرح میشود. وزارت علوم تحقیقات و فناوری و سیستم آموزش عالی حداقل از دو سال پیش وارد این تفکر شدهاند که دیگر درس کافی نیست بلکه بحث کارآفرینی و مهارتآموزی هم اهمیت دارد. کارآفرینی و مهارتآموزی باید وارد برنامه درسی ما شود. ما در جلسات متعدد در این رابطه صحبت و فکر میکنیم که چگونه باید مهارتآموزی را وارد برنامه درسی خود نماییم. برای کارآفرینی درس گذاشته شده و در برنامه جدید، درس کارآفرینی داریم که در حال تدریس است. اما در زمینه مهارتآموزی مشکل داریم. شیوه آموزشی ما بیشتر تئورینگر است. حتی بخش عملی درسی که تئوری_عملی باشد چندان اجرا نمی شود بلکه سعی میشود آن درسهایی که در بخش تئوری خوانده شده است، در کارگاههای آموزشگاهی تجربه شود. بخش عملیاتی این درس نیز به معنای واقعی مهارتآموزی نیست. مهارتآموزی به این معنا است که فرد پس از فراغت تحصیلی خود بتواند وارد بازار کار شود و نیاز نباشد دوباره آموزشهای عملی ببیند؛ یعنی به صلاح «استادِ کار» شده باشد.
اکنون این موضوع مطرح شده است که در آموزشها لازم است کمی از دانشگاههای علمی کاربردی کمک بگیریم و بخشی از کار را آنان بر عهده بگیرند. البته برای دستیابی به این هدف، برنامه باید تغییر یابد و بخش مهارتآموزی به طور جدی وارد آن شود. اگر زمینه همکاری با دانشگاه علمی کاربردی فراهم شود شاید بتوان شروع به آموزش مهارتآموزی نمود.
در بحث کارآفرینی نیز به نظر من بیش از آموزش، باید کار فرهنگی انجام شود. این تصور در بین دانشجویان ما وجود دارد که درس را بخوانیم، مدرک را بگیریم و در نهادی استخدام شویم. دانشجویان ما دائما منتظر هستند که نهاد کتابخانههای عمومی فراخوان بزنند تا با آزمون استخدامی وارد این نهاد شوند. نگاه آنان استخدامی است در حالیکه اگر دقت کرده باشند با برنامههایی که گذارنده و با توانمندیهایی که به دست آوردهاند خود میتوانند کارآفرین باشند. چنانچه آنهایی که باهوش بودند و همت نمودند وارد بازار کسب و کار شدهاند بدون اینکه استخدام شوند و در واقع خود یک تجارت به راه انداخته اند. متخصصان این رشته میتوانند در حوزههای مختلف کار کنند و حتی در زمینههایی مانند ویراستاری، دفاتر مجلات، مشاوره مراکز و کارگاههای اطلاعاتی، مشاوره کتابخانهها و غیره فعال باشند. چنانچه قبلاً توسط یکی از اساتید 100 شغل لیست شده بود که فارغالتحصیلان رشته کتابداری میتوانند وارد آنها وارد شوند. اما چون فرهنگ کارآفرینی در ما وجود ندارد و همه منتظر استخدام هستند به سمت کارآفرینی نمیروند. این مشکل فقط در رشته ما نیست بلکه در همه رشتهها وجود دارد. یعنی این یک مشکل ملی است و با باید در این زمینه فرهنگسازی شود.
دانشگاهها برای ارائه درسی مربوط به کارافرینی و کارهای عملی باید امکانات لازم را داشته باشند، درحالی که ظاهراً مراکز آموزشی ما دارای امکانات و شرایط لازم نیستند.
این مشکل وجود دارد و خود شامل دو بعد است. یک بعد همان فرهنگسازی است که گفته شد و سیستم آموزشی ما باید نگاه خود را تغییر دهد.
بعد دیگر بحث نظارت است. نظارت که فوریت دارد باید به درستی اجرا شود. ما در حال حاضر در همه دانشگاهها دارای دفتر نظارت و ارزیابی هستیم؛ اما آیا دفتر به درستی نظارت میکند که بیند دروس عملی و آزمایشگاهی به درستی اجرا می شود یا خیر؟ یا در سیستم آموزشی ابتدایی و متوسطه حتما پست نظارت وجود دارد؛ اما چه کار میکنند؟ آنها در نهایت میبیند که آیا معلم تدریس میکند یا نه. اگر مسئولین مصمم باشند که این درسها به درستی اجرا شود، باید نظارت کافی هم داشته باشند.
یکی از کارهای اساسی گروه گسترش نیز بحث نظارت است که اخیراً به گروه ما محول شده است. تلفیق بخش گسترش با بخش برنامهریزی کمیته ها توسط وزارت علوم تحقیقات و فناوری انجام گرفته است. نام ما تا به حال «کمیته برنامهریزی علم اطلاعات و دانششناسی» بود؛ اما از شهریورماه سال گذشته اعلام شد که وظایف بخش گسترش نیز به ما محول میشود. بنابراین کمیته به « گروه برنامهریزی و گسترش علم اطلاعات و دانششناسی» تغییر نام پیدا کرد.
وظیفه برنامهریزی، تدوین دروس است. ما سعی کردیم به بهترین شکل ممکن برنامه های درسی را تدوین کنیم و برای اجرا تحویل دهیم. اما اینکه برنامههای تدوین شده توسط چه کسانی اجرا خواهد شد در چارچوب وظایف کمیته ما نبود، بلکه وظیفه بخش گسترش محسوب می شد. گسترش باید اعمال نظر میکرد و میدید که آیا افراد کار خود را به خوبی و درستی انجام میدهند یا خیر.
در حال حاضر وظایف گسترش را هم به ما محول کردهاند. ما تا به حال در حال آشنایی با این بودیم که وظایف گسترش چه چیزهایی را شامل میشود. مقررات و دستورالعملها را به ما ارائه دادهاند و چندین جلسه توجیهی نیز در محل وزارتخانه برگزار شده است و اکنون کار خود را آغاز کردهایم.
یکی از کارهایی که ما اکنون باید انجام دهیم نظارت و ارزیابی است. در این راستا در ابتدا نیاز به «ملاک» داریم تا ببینیم گروهها و دانشگاهها امکان و توان ارائه رشته یا گرایش ارشد یا دکتری را دارد و میتواند تدریس کنند یا نه؟ ما اینجا باید ببینیم آن گروه چه خصوصیتهایی را دارد و آیا با ملاکهای مدنظر ما همخوانی دارد؟
پس از تدوین و آمادهسازی ملکها میتوانیم به گروهها مراجعه کنیم و ببینیم چقدر با آنها همخوانی دارند. گروههایی که متقاضی گرایش و رشته خاصی هستند اگر دارای همخوانی لازم بودند، استاد و تخصص آن را داشتند و میتوانستند مهارتآموزی را انجام دهند، رشته و گرایش به آنها تعلق میگیرد و اگر این توانایی را نداشت باید خود را تقویت نمایند.
آیا در این نظارت، توانمندیهای فارغالتحصیلان یعنی خروجی دانشگاهها نیز مورد بررسی قرار میگیرد؟
ما فقط گروه را بررسی میکنیم. اینکه آیا میتوانند برنامه را اجرایی نمایند یا نه. ما در گامهای ابتدایی خود قرار داریم اما تاکید میکنم نیازمند این هستیم که به ما کمک نمایند. هر کاری اگر قرار باشد به درستی و موفقیت انجام شود نیازمند به همکاری دوجانبه است؛ همکاری هم از جانب مراجعه کننده و هم از جانب مراجعه شونده. در نظارت و برنامهریزی هم این همکاری لازم است.
همچنین برای اینکه نظارت به خوبی و درستی انجام شود باید اطلاعات درست داشته باشیم. ما نیازمند اطلاعات صحیح و صادقانه در گروه ها هستیم. همکارانی که برای دایر کردن رشته و برنامه های جدید متقاضی هستند باید حتما در ابتدا از توانمندیها و شرایط خود مطمئن باشند.
در جامعه ما توجه به شایستگیها مورد غفلت واقع شده و بیشتر توجهات به سمت مقایسه خود با دیگران رفته است. اگر قرار باشد به شایستگیها توجه کنیم اصولا در ابتدا بررسی میکنیم که آیا واقعا نیاز به آنچه ما متقاضی آن هستیم وجود دارد؟
علاوه بر مقایسه خود با دیگران، یکی دیگر از دلایل تقاضا برای ارائه دروس علیرغم عدم توانایی، شرایط خاص اقتصادی در جامعه است. بودجه دانشگاهها کم شده و اعضای علمی و دپارتمانها کمتر مورد توجه قرار میگیرند. این مسئله افراد و دانشگاهها را وادار کرده است که به سمت درآمدزایی بروند. این تلاش برای درآمدزایی آسیبهای جبران ناپذیری را وارد کرده است که از جمله آنها میتوان به مقاله فروشی، رساله فروشی، مدرک فروشی و غیره اشاره کرد. اینها آفاتی است که دامنگیر جامعه ما شدهاند و بدی این نوع آفات در این است که وقتی به جامعه وارد شوند دفع آفات آن بسیار سخت خواهد بود و لطمات شدیدی را میزنند که سالهای سال باقی خواهد ماند.
آیا در برنامهریزیهای جدید ارتباط بین دانشگاههای ایران با سایر دانشگاهها و یا ارتباط بین دروس با دروس ارائه شده در دانشگاههای معتبر نیز مد نظر قرار میگیرد؟
مسلماً این موضوع را مدنظر قرار میدهیم. همه اساتید و برای مثال خود من اولین کاری که برای طراحی برنامههای درسی انجام می دهیم این است که ببینیم در دنیا در این رشته چه خبر است. آیا چنین درسی وجود دارد؟ و ا گر موجود است به چه شکل اجرا میشود؟ چه سرفصلهایی دارد؟ تغییراتی هم که در درس ها اجرا میشود هر پنج سال یکبار در ایران اعمال میکنیم. برنامه که تصویب شد و شروع به اجرا کرد پس از پنج سال مورد بازبینی قرار می گیرد. ما پنج سال فرصت میدهیم که گروهها تجربه پیدا کنند و سپس بازخورد خود را به ما منتقل نمایند. سپس برسی میکنیم که بازنگریها باید در چه زمینههایی انجام شود. در حال حاضر نیز پیامهایی از دانشگاه های مختلف دریافت کردهایم. آنها نظرات خود را به ما انعکاس میدهند. البته این بازخوردها مربوز به کل دانشگاهها نیست و بسیاری به این کار اقدام نمیکنند. به همین دلیل ما به این بازخوردها اکتفا نمیکنیم بلکه خود به دنبال موضوع میرویم و از متخصصین نیز کمک میگیریم.
فارغالتحصیلان رشته کتابداری را چگونه ارزیابی میکنید آیا توانایی انجام فعالیتهای مربوط به رشته علم اطلاعات و دانششناسی و یا کتابداری را دارند و خروجی دانشگاههای ما چقدر با ایدهآل فاصله دارد؟
فارغالتحصیلان این رشته را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که از دورهای که در آن درس خواندهاند استفاده میکنند. این گروه نیز متفاوت هستند؛ تعدادی از دانشجویان -که البته اکثریت را تشکیل نمیدهند- بهخصوص در سالهای اخیر آگاهانه و با شناخت کافی از این رشته وارد آن شدهاند. حتی برخی از رشتههای دیگر تغییر رشته داده و به این رشته وارد میشوند. اما این تعداد بسیار اندک هستند. این افراد آگاهان وارد رشته شده اند و آگاهانه هم پیش میروند و آن را به شکل موفقیتآمیز به پایان میرساند چرا که آنان هدفمند هستند.
گروه دیگر کسانی هستند که در کنکور به صورت تصادفی این گزینه را نیز انتخاب کردهاند. این افراد از خود دو دسته هستند. یک دسته که اکثریت را تشکیل میدهند به این رشته علاقمند میشوند در همین رشته باقی میماند. ماهیت این رشته به گونهای است که افراد را علاقمند میکند و این پتانسیل را داراست. این افراد اگر بازهم حق انتخاب داشته باشند باز هم همین رشته را انتخاب میکنند و ادامه تحصیل میدهند. گروه بعدی که تعداد اندکی هستند علاقهای به این رشته ندارند.
شاید دلیل عدم علاقه دانشجویان یا فارغالتحصیلان عدم ایجاد یک شکل و تصویر مشخص از رشته باشد. مانند اینکه دانشجو معلوماتی مثل تکههای پازل دریافت میکند اما نمیتواند آنها را کنار یکدیگر بچیند و شکل واحد و مشخصی از تخصص خود را ایجاد نماید تا بدانند که هدف رشته تحصیلی چیست؟ دیگران چه انتظاری از متخصصان این رشته دارند و او چه خدماتی میتواند به جامعه ارائه دهد؟
بله کاملاً درست است زیرا بعضا تصویر آن پازل حتی برای خود اساتید ما هم شکل نگرفته است. دلیل آن یک نکته مهم است که قبلاً هم مطرح کرده ام. در دانشگاههای ما ظوابط استخدام استاد بیشتر غیر اداری و علمی است. فرد باید از دو مسیر گزینش شود؛ یکی گزینش اجتماعی، فرهنگی و غیره است و دیگری گزینش علمی. گزینش علمی او را مدرکی که در دست دارد ثابت میکند. یعنی برای مثال کسانی که مدرک دکتری دارند گزینش میشوند و به کلاسها راه مییابد. اما سوال اینجاست که آیا این فرد قبلا تدریس کرده است؟ آیا پازل این رشته در ذهن او تکمیل شده است؟ این مسئله مشکل آموزشما در کل رشتهها محسوب میشود و مشکل اساسی سیستم آموزش عالی ما را ایجاد میکند. مشکل اینجاست که هرکسی مدرکی را دریافت کرد او را به کلاس میفرستیم اما روش تدریس چه میشود؟ استاد خود با آزمون و خطا و پس از چندین سال، تدریس کردن را یاد می گیرد و در این سالها، استادِ دانشجویانی می شود که آموزش درست ندیدهاند.
برای وارد شدن به تدریس، ما نیازمند به روش تدریس هر رشته هستیم. یعنی یک دوره مقدماتی پیش از تدریس که حداقل چهار ماه باشد. لازم است استادی که قرار است تدریس کند حداقل یک ترم روش تدریس آن درس را آموزش ببیند چرا که خود تدریس به طور عام یک بخش قضیه است و تدریس در این رشته هم بخش دیگر آن است. استاد باید مهارت و تسلط کافی در این حوزه را داشته باشد و پس از آن وارد کلاس شود. چنین استادی و چنین علمی میتواند دانشجو را جذب کند و درس نیز جذاب خواهد بود. زیرا این استاد هدف دارد و میداند چه می خواهد. ما در تاریخ کتابداری تعداد بسیار اندک و انگشتشماری استاد داریم که چنین توانمندی را داشته اند که دیگران را جذب رشته نمایند. یکی از سر آمدان آنها نوش آفرین انصاری است. دکتر دیانی که استاد من محسوب میشود دانشجوی ایشان بوده و تعریف میکرد که چگونه دکتر انصاری او را جذب این رشته کرده است. ما در رشته خود نیازمند چنین افرادی هستیم. تربیت مدرس رشته اطلاعات و دانششناسی از مواردی است که باید در این رشته پای بگیرد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.