داخلی
»کتابخانه و کتابداری
ایجاد نیروی کار کتابخانه آگاه از تروما
به گزارش لیزنا، ما به عنوان کتابدار، تأثیرپذیر از کار خود هستیم. ما اغلب مستقیماً در معرض حوادث آسیب زا هستیم یا نتایج غیرمستقیم بلایای طبیعی، حوادث تروریستی یا شورش را احساس میکنیم. ما با شنیدن صحبت مراجعین در مورد آسیبهای روانی خود و حتی با کمک به آنها در یافتن منابع مورد نیاز برای تنظیم مجدد زندگی خود، در معرض تماس ثانویه هستیم. در حالی که ما به طور خاص وظیفه تأمین نیازهای عاطفی و جسمیمراجعین را نداریم، هنگام برقراری ارتباط با آنها کار عاطفی (نیز) انجام میدهیم. فضاهای فیزیکی ما (کتابخانهها و سالنهای مطالعه) راحتی، آرامش و پناهگاهی برای بزرگسالان، نوجوانان و کودکان فراهم میکند.
گرچه کلیشههای مربوط به کتابداران رباتیک، سرد و خشن همچنان پابرجا هستند، اما آن دسته از افرادی که با مردم کار میکنیم باید هوش هیجانی را برای مشتریان خود - و خودمان - به نمایش بگذاریم.
کار عاطفی
آسیب روانی نیابتی[1] (VT) هنگامیرخ میدهد که ما با مشتریانی کار میکنیم که داستانهای آسیب زا به ما انتقال میدهند. ممکن است متوجه نشویم که انتقال اتفاق افتاده است. به تدریج و به طور مخفیانه، بر اضطراب و استرس روزمره که بسیاری از ما به خانه حمل میکنیم، میافزاید. VT از بیش از یک داستان اتفاق میافتد. این اتفاق در نتیجه صدها یا هزاران داستانی که طی سالها میشنویم رخ میدهد.
بسته به نوع کتابخانه ای که در آن کار میکنیم، منطقه ای که در آن زندگی میکنیم و اینکه آیا در یک محیط شهری، حومه ای یا روستایی هستیم، همه ما با سطوح مختلف VT درگیر هستیم. بسیاری از خوانندگان ممکن است بپرسند: "آیا این (موضوع) "فرسودگی شغلی" نیست که در لباس آسیب روانی درآمده؟" نه، فرسودگی شغلی همیشه به این معنی نیست که نگاه ما به جهان تحت تأثیر قرار گرفته است، که یکی از نتایج VT است. فرسودگی شغلی، رضایت شغلی کم و احساس ناتوانی و خستگی بیش از حد در محل کار را به همراه دارد. در مقابل، VT دیدگاه ما را نسبت به کل دنیا به مکانی منفی و ترسناک تغییر میدهد.
محیط کاری سمی
شرایط محیط کار نیز بر سلامت روحی و روانی ما تأثیر میگذارد. ما آن را احساس میکنیم، و تحقیقات از آن پشتیبانی میکنند: ما از کار خود خسته شده ایم و غرق در کار هستیم. چه مدیران کتابخانه صریحاً ما را زیر فشار وظایف و کارهای زیادی قرار دهند یا به طور ضمنی تصور کنند که کارکنان کتابخانه حق تعادل بین زندگی و کار را ندارند، استرس ما همچنان ثابت است. برخی از کارکنان کتابخانه حتی فاقد پشتیبانی مدیریت برای استفاده از مرخصی استحقاقی هستند.
فرهنگهای کتابخانه میتوانند به طور چشمگیری از یک مدیریت به مدیریت بعدی تغییر کنند و زمانی که فرد اشتباهی مسئول قرار میگیرد، تنزل پیدا کند. استرس طاقت فرسا بهره وری، اثربخشی و شادی ما را کاهش میدهد و به این ترتیب روحیه پایینی ایجاد میکند. کسانی که در یک هفته کاری سنتی دوشنبه تا جمعه (در ایران شنبه تا چهارشنبه) کار میکنند معمولاً از یکشنبهها (در ایران جمعهها) میترسند زیرا پیش بینی میکنند دوشنبه در افق پشت ابرها قرار داشته باشد، که وعده یک روز دیگر در یک محل کار سمی و استرس زا را میدهد.
یک استراتژی برای خنثی سازی سمیبودن، رویکرد متفاوت به جلسات کتابخانه است. به طور طبیعی، جلسات بین کارکنان و مدیران به طور مداوم وجود دارد. برخی ممکن است دوستانه و گرم، برخی رنجش آور و سرد باشند و برخی دیگر ممکن است بین این افراط و تفریطها در تناوب باشند. اغلب اختلال عملکرد عمومیظاهر میشود. افرادی که بیش از حد صحبت میکنند، مکالمههای جانبی انجام میدهند یا وقتی افراد در حال صحبت هستند صحبت را قطع میکنند، همه نشانههای اختلال عملکرد و بی احترامیبه گروه است.
متناوباً، اگر هیچ کس صحبت نکند نیز نشانه اختلال عملکرد تیم است و ممکن است نشان دهنده ترس از به اشتراک گذاشتن ایده با گروه باشد زیرا شرکت کنندگان مورد حمله لفظی قرار گرفته اند و یا دیده اند که این برای دیگران اتفاق افتاده است. سکوت همچنین ممکن است نشان دهنده جدایی (عدم رابطه) کامل برخی از شرکت کنندگان از همکارانشان باشد، به خصوص اگر آنها زبان بدن منفی از خود نشان دهند یا وانمود میکنند در حال پیروی از دستور کار یا یادداشت برداری هستند درحالی که توجه خود را به دستگاههای تلفن همراه یا لپ تاپها معطوف کرده اند.
تیم کتابخانه نیاز به همکاری و توافق درباره چگونگی همکاری اعضای خود دارد. اولین قدم مهم ایجاد یک محیط تیمیامن است. به عنوان مثال، وقتی رئیس جدیدی به كتابخانه من پیوست، رئیس متوجه شد كه افراد در جلسات به هم احترام نمیگذارند و به ویژه یك نفر باعث ایجاد اختلال میشد. در پاسخ، رئیس سیاستی را وضع كرد كه به موجب آن افرادی كه میخواستند صحبت كنند، دستهایشان را بلند كنند تا مورد تأیید قرار بگیرند، تا همه به نوبه خود شنیده شوند.
در حالی که این به طور زیاد به پویایی تیم کمک میکرد، اما این یک استراتژی منفعلانه و پرخاشگرانه بود که رئیس به جای ملاقات (گفتگو) مستقیم با شخصی که غیرحرفه ای بود و درخواست (مستقیم) برای تغییر رفتار آنها استفاده میکرد. این استراتژی منفعل پرخاشگرانه میراثی از سکوت، پنهان کاری و راه حلهای موقتی را ادامه میداد، در صورتی که برخورد مستقیم با مشکل پاسخ موثرتری بود.
صرف 20 دقیقه زمان با هم برای توافق در مورد چگونگی برگزاری جلسات، راهی ارزشمند برای از بین بردن مسمومیت کتابخانهها (و هر گروه از افراد) است. وقتی افرادی که در جلسات و آموزشها شرکت میکنند درگیر جنبههای عملیاتی شوند،توانمند میشوند.
چرا خودمراقبتی مهم است
خودمراقبتی این امکان را برای ما فراهم میکند تا مهر و همدلی خود را ارتقا دهیم. کار با مشتریان، همکاران، بوروکراسی اداری و مدیران میتواند ذخایر عاطفی ما را تخلیه کند. کوتاهی کردن در خودمراقبتی یا بی توجهی به اهمیت آن راهبردی ضعیف برای سلامت روانی و جسمیطولانی مدت است. وقتی هر روز که در محل کار حاضر میشوید احساس میکنید که بخش کوچکی از خود را میکُشید، این یک مشکل اساسی است. این اضطراب میتواند از احساسِ گه گاه دور بودن از عنصر شما گرفته تا ماهها یا سالها فقط به سختی نگه داشتن سرتان روی آب در محیط غرق یا شنا، متفاوت باشد. به همین دلیل خودمراقبتی و حمایت از یکدیگر عناصر اساسی کتابخانه آگاه از تروما (آسیب روحی) است. غرق شدن در موقعیتها، شخصیتها یا تعاملات در محیط کار کتابخانه، با چندین روش خودمراقبتی میتواند برطرف شود.
اشلی دیویس بوش[2] در کتاب خود با عنوان خودمراقبتی ساده برای درمانگران (2015) مفهوم خودمراقبتی کلان و خرد را معرفی میکند. خودمراقبتی کلان شامل تعطیلات، ماساژ، سرگرمی، رژیم غذایی سالم و ورزش است. این فعالیتهای سنتی برای خودمراقبتی ضروری است. اما بوش همچنین روشهای خرد مانند تمرینات تنفسی، مدیتیشن و تفکر مثبت در طول فعالیتهای روزمره را پیشنهاد میکند. این لحظات خرد به آنچه او "آرامش، آگاهی، جوان سازی و تعادل" مینامد اختصاص دارد.
عادتهای خرد به کتابداران کمک میکند تا وقتی احساس پراکنده شدن میکنند، خود را تقویت کنند و وقتی احساس ضعف میکنند، به خود انرژی میدهند و وقتی احساس بروز استرس و اضطراب بدنی مانند سردرد، گرفتگی عضلات، معده عصبی، درد قفسه سینه، ضربان قلب سریع و بهم فشردن فک را دارند، آرام شوند. این علائم البته در افراد مختلف متفاوت است.
همانطور که بدن استرس را متفاوت تجربه میکند و از خود بروز میدهد، آنچه برای خودمراقبتی فرد مفید است ممکن است برای شخص دیگر مضر باشد. داشتن خواب با کیفیت، ورزش منظم و پیروی از یک رژیم غذایی سالم، سه زمینه کلان خودمراقبتی است که همه باید روی آنها تمرکز کنند. روابط سالم، سرگرمیهای پاداش دهنده، مشارکت جامعه و ارتباط معنوی، در حیطه اقدامات کلان هستند.
اما برای برخی از ما، سرگرمی، ماساژ و تعطیلات کوچک به دلیل زندگی حرفه ای و تعهدات شخصی دشوار یا غیرممکن است. یافتن وقت، پول و حتی گاهی اوقات، انرژی، برای این زیاده روی میتواند چالش برانگیز باشد. به همین دلیل است که استفاده از روشهای خرد در برنامه روزمره ما برای عملکرد مطلوب به عنوان یک انسان ضروری و برای کارکنان کتابخانه مفید است.
بوش روشهای خرد را برای زمانها و مکانهای مختلف توصیه میکند. به یاد داشته باشید، این روشها برای درمانگرانی طراحی شده اند که معمولاً بین مشتریها، وقت (اضافه) دارند. برای کارمندان کتابخانه، اضافه کردن لحظات خودمراقبتی ممکن است بین جلسات ویرایش فراداده یا کار با منابع مرجع یا امانت دهی عملی باشد.
نوع روشهای خودمراقبتی خرد که میتوانید به طور معمول انجام دهید، بستگی زیادی به نوع خدماتی دارد که ارائه میدهید. کسانی که روی میزهای شلوغ مشغول کار هستند و پاسخهای مداوم، ارجاع و راهنمایی به مراجعان ارائه میدهند، فضای مناسبی برای تشریفات و وقفههای رسمیبین این فعالیتها ندارند. اما کسانی که مشاوره تحقیق عمیق یا راهنمایی کتابخانه ارائه میدهند لحظاتی برای انجام فعالیتهای زمینی، انرژی بخش یا آرامش دهنده دارند. اعم از اینکه زمان استراحت "از پیش تعریف شده" را برای این کار در نظر بگیریم یا همراه با آنها (فعالیت های ترمیمی) کار کنیم، بیشتر کارفرمایان در هشت ساعت کاری معمول، دو استراحت 15 دقیقه ای و یک ساعته ناهار را مجاز میدانند. ما برای آنچه مهم میدانیم وقت میگذاریم و ما کارمندان کتابخانه نیز مهم هستیم.
برنامه خودمراقبتی
تهیه یک برنامه خودمراقبتی یک پروژه فردی است، اما مدیریت کتابخانه میتواند این فعالیتها را تشویق کند. مدیریت باید آگاهی از خودمراقبتی و اهمیت آن را در سازمان ایجاد کند. داشتن متخصصانی از بیرون که به نیروی کار کتابخانه آموزش دهند، نیز در ایجاد سازمانی که خودمراقبتی را تشخیص داده و برای آن ارزش قائل است، مهم است. کمک به کارکنان برای طرح ریزی در کارگاه یا محیط توسعه حرفهای، تعهد کتابخانه را نشان میدهد. ایجاد فرصتها و فراهم آوردن فضاهایی برای خودمراقبتی در طول روز کاری به کارکنان کمک میکند تا به خودشان کمک کنند.
یادآوری به کارمندان کتابخانه برای استراحت اجباری و فاصله گرفتن از میز کارشان ساده اما موثر است. درخواست از کارمندان کتابخانه برای تعیین وقت برای مراقبت از خود در تقویمها، این تمرینها را بخشی از برنامه روزمره میکند. مجهز بودن به اتاقهای استراحت با فضاهای آرام که افراد میتوانند افکار خود را هنگام تنفس عمیق متمرکز کنند، پیشنهاد دیگری است. اگر اتاقهای استراحت خیلی کوچک یا ترافیک زیادی داشته باشند، مدیریت میتواند مکان دیگری - به عنوان مثال فضاهای بدون فناوری یا قابل مکاشفه - را که کارکنان میتوانند یک دقیقه وقت خود را جمع کنند، در نظر بگیرد. غالباً، فرار مختصر از ساختمان برای تنظیم مجدد تمرکز فرد، و سپس بازگشت با تمرکز جدید بر روی خدمات همدلانه و مفید مشتری، کاملا مفید است.
درخواست کمک کردن
نگران نباشید که در مورد حجم کاری خود در کتابخانه و خانه درخواست کمک کنید. در زندگی کاری و زندگی شخصی از ما استقلال و خودکفایی انتظار میرود. اما بسیاری از ما - یا به دلیل ارزشهای خانواده خود و یا به دلیل فلسفه و عملکرد که هربرت هوور[3] در مورد آن صحبت کرد - احساس میکنیم که نمیتوانیم کمک بخواهیم. هوور گفت که فردگرایی کلید پیشرفت است و روحیه پیشگام ما در پشتیبانی از نهادهای سیاسی، اقتصادی و معنوی آمریکا در سه قرن گذشته بوده است. روحیه فردگرایی ما را به خویشتن داری، ابتکار و فرصت آغشته کرده است.
اما این تأکید بر فرد میتواند مانع راحت بودن با دیگران و درخواست کمک در مواقع نیاز باشد. ممکن است ترس داشته باشیم که درخواست کمک باعث میشود ضعیف، ناکارآمد و ناتوان به انجام وظایف خود به نظر برسیم. اما درخواست کمک از همکاران، دوستان و اعضای خانواده در صورت نیاز یکی از موثرترین شکلهای خودمراقبتی است و تقریباً برای همه در دسترس است.
یکی از تمرینهای روزمره من این است که با همکاران بلافصل خودم و کسانی که تحت نظارت آنها هستم (همزمان) وارد محیط کار بشوم. در هنگام ورود به محل کار، من از آنها میپرسم چطور هستند و کارشان چطور است و من با دقت گوش میدهم، آنها را با دقت مشاهده میکنم و هر گونه نگرانی را یادداشت میکنم. وقتی آنها در مرخصی هستند، استرس دارند یا ممکن است چیزی مانع از بهترین کار آنها در کتابخانه در آن روز شود، من کمک خودم را پیشنهاد میکنم. اگر بتوانم باری را کم کنم تا احساس استرس كمتری داشته باشند، این امر باعث ایجاد فرهنگ مراقبت و حمایت در حوزه اصلی من میشود.
سال گذشته یکی از همکارانم از من خواست کاری را به اتمام برسانم که او برای آن هفته هیچ وقتی نداشت. من آن را در عرض یک ساعت به پایان رساندم و احساس آرامش همکارم بسیار زیاد بود. کمک به او برای برداشتن آن مانع از حجم کاری، سودمندی من را برای او به عنوان یک همکار و به عنوان یک دوست افزایش داد. این باعث کاهش استرس و ناامیدی او از داشتن حجم کاری سرسام آور شد و رابطه ما را به عنوان همکارانی گرم تأیید کرد.
نویسنده: ربکا تولی[4]، کتابدار و استاد دانشگاه ایالتی تنسی در شهر جانسون.
مترجم: مهران عالیشاه؛ کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران و کارشناس پژوهش و کتابخانه دانشگاه فرهنگیان
--------------------------------------------
پ.ن این مقاله نه تنها برای کتابداران و محیط کتابخانه بلکه برای تمامی محیط های کاری اداری مفید است و خواندن آن به همه توصیه می شود.
-------------------------------------------
منابع:
Tolley, R. (Dec 2020). The weight we carry: Creating a trauma-informed library workforce. American Library, 51, 45-47.
Tolley, R. (2020). A Trauma-Informed Approach to Library Services: American Library Association.
---------------------------------------
[1] Vicarious traumatization
[2] Ashley Davis Bush
[3] Herbert Hoover
[4] REBECCA TOLLEY
توضیح واضح تر درباره این عبارت: ....از احساسِ گه گاه دور بودن از عنصر شما گرفته
معادل عبارت : Vicarious traumatizationدر متن به آسیب روانی نیابتی ترجمه شده که شاید در وهله نخست مفهوم آن برای چشم و ذهن خواننده گویا نباشد. شاید، "آسیب روانی ناشی از همدلی" واضح تر باشد.
برای عنوان این نوشتار عبارت زیر به نظرم رسید:
عرضه آگاهانه خدمات کتابخانه برپایه سلامت روان
تندرست و پایدار باشید.
ضمن تشکر از شما بابت نظر ارزنده و انتقادی تان، در مورد "احساس گه گاه دور بودن از عناصر شما"؛ آن طور که خودم برداشت می کنم به معنی دور شدن از اصل خویشتن هست. در مورد بعدی "آسیب روانی نیابتی" رو توی متن توضیح داده شد که به این معنی است که شما تحت تأثیر حوادث به نیابت از دیگران قرار می گیرید، که البته معادل شما نیز ضمن صحیح بودن ترجمه ای آزاد از عبارت است (به نظر من).
من برای اینکه به اصل متن وفادار باشم سعی می کنم کمتر ترجمه آزاد داشته باشم چرا که گاها موجب می شود برخی از مفاهیم دچار انحراف و سوگیری شوند و اصل مطلب تحریف شود.
به هر حال نکته ای که فرمودید جالب توجه و قابل تامل بود و برای من بسیار ارزنده.
خوشحال می شوم در مورد مطالب بعدی نیز از نظرات ارزشمند شما بهره ببرم.
با سپاس از مهران عالیشاه برای گزینش این متن خوب و ترجمه آن و اشتراک آن با ما
سرفراز باشید
فتاحی