داخلی
»مطالب کتابداری
»کتابخانه و کتابداری
عصبانیترین کتابدار دنیا بسیار امیدوار است
به گزارش لیزنا به نقل از «سیتی لب»، بعد از آنکه طوفان توییتری «الکس هالپرن» کتابداری که از کلمات رکیک هم استفاده کرده بود، رسانهای شد، او خودش را در موقعیتی یافت که باید از حرفه تحت فشار خود دفاع کند.
او در مقالهای در سایت «سیتی لب» مینویسد:
من به حرفه کتابداری نیامدم تا مردم را ساکت کنم، ولی زمانی موقعیتی ایجاد شود از آن استفاده میکنم. مخصوصا زمانی که شخصی در اینترنت اشتباه میکند.
زمانی که «آندزه واکر»، ستوننویس «نیویورک آبزرور» این توییت را منتشر کرد «هیچ کس دیگر به کتابخانهها نمیرود. کتابخانههای عمومی را ببندید و کتابها را به مدرسهها ببرید»، من هیچوقت نمیخواستم عصبانیترین کتابدار دنیا باشم ولی ناتوانی من در نگهداشتن زبانم و عصبانیت من از تصویر نخنما شده کتابخانههای عمومی دهه 1950 این امر را غیرقابل پیشگیری کردند. زمانی که من با یک حراف دیگر که نمیتواند ارزش دلارهای مالیاتیاش را که درست جلوی رویش هستند، ببیند، من هیچ انتخابی نداشتم. در عرض چند روز بعد از آن من 15 هزار دنبال کننده جدید به دست آوردم و خودم را در موقعیتی دیدم که یک چهره عمومی برای حرفه محاصره شده خودم شده بودم.
برای بسیاری کلمه کتابخانه تصویری از یک ساختمان قدیمی، پر از انسانهای خاکگرفته را که نسخههای خاکگرفته میخوانند، ایجاد میکند. برای دیگران، کلیشه کتابدار جذاب را ایجاد میکند؛ دختری جذاب و جدی که شما را در کتابخانه ساکت میکند. در واقعیت، آنچه کتابخانههای عمومی در قرن 21 به آن تبدیل شدهاند مدلی جهت ایجاد اجتماع و ارتقاع موقعیتها برای مردم محروم و به حاشیه رانده شده است. آن کتابهای خاک گرفته هنوز وجود دارند، ولی امروزه آنها در کنار تکنولوژی، فضاهای سازندگی، محیطهای یادگیری تعاملی و کتابدارانی که برای آموزش جامعه خودشان در استفاده از این فضاها تمرین دیدهاند، قرار گرفته اند.
دعوایی که من را به شهرت کوتاه توییتری رساند به دلیل فحاشی ضد-کلیشه و توهینهای من، بسیار معروف شد ولی این واقعیت که میان کتابداران بسیار سر و صدا کرد، چیزی بود که من را متقاعد کرد که ما بر روی سیرِ درستی در حرفهمان هستیم. آن کتابدار ساکت سربهزیر مال گذشته هستند؛ اگر اصلا خارج از هالیوود وجود داشتهاند. امروزه کتابداران عمومی، بسته به جامعهای که به آن خدمت میکنند، یک آموزنده، کاگر اجتماعی و گوگل انسانی نیز هست. آنچه آنها نیستند «تاریخ گذشته» است، یک کار رو به افول دور از دسترس که تنها به میز میچسبند، سر بچهها برای چند روز تاخیر در برگرداندن کتاب داد میزنند.
یک کتابدار شهری در یک محله مشکلدار، مانند «چرا کولاسکی» در «کنسینگتون فیلادلفیا»، همان میزان که امکان دارد یک مجموعه داستان نوجوانان را به کسی پیشنهاد کند، ممکن است با دادن داروی نارکان به مراجعهکنندگان کتابخانه که زیاد مواد مخدر مصرف کردهاند، جان آنها را نجات دهد. مدل جدید کتابداری به ما میگوید که فراتر از کتابها ارزشگذاری کنیم، هدف اصلی داشتن تاثیر مثبت بر روی زندگی مراجعهکنندگان است. فحاشی آزادانه من شاید معروفترین بخش لفاظیهای توییتری من باشد، ولی مهمترین بخش آن پیام من به مهاجرین، فقرا و بیخانمانها بود: کتابخانه مکانی امن برای شما است تا بیایید و آنچه نیاز دارید را به دست آورید.
در هفته گذشته، صدها کتابدار درباره توییتهایم با من صحبت کردند و همهشان هم پیام من و نوع ابراز آنها را تایید کردند. ما حرفهای با نیاز جدی به یک بازسازی هستیم و نسل جدید کتابداران در حال حاضر دارند برای این اتفاق سنگ تمام میگذارند. کتابدارانی مانند «سارا هیوتون» در «کالیفرنیا» و «کریستن آرنت» در «فلوریدا» در حال تغییر نوع نگاه به اینکه کتابدار بودن در قرن 21 به چه معناست، هستند. در عین حال سرویسی عالی به مراجعه کنندگان هم میدهند.
ما راه زیادی داریم تا کتابخانهها را نه تنها به روز بلکه انقلابی کنیم. در حالی که استفاده از کتابخانهها در میان نسل جدید بسیار رایج است، بودجههای همچنان در حال تقلیل در کل کشور هستند. اینجا در «اوریگون»، دستگاه کتابخانه «دوگلاس کانتی» بعد از آنکه رایدهندگان به یک افزایش مالیات ملکی رای منفی دارند، به طور کامل بسته شد. ولی اگر بازخوردی که من در این هفته در توییتر داشتم نشانهای دارد این است که ما در حال ایجاد یک پیشرفت جدی هستیم.
کسی از من پرسید که چرا وارد کتابخانه شدم. پاسخ من – با این که من کل زندگیام را «داخل» کتابخانه بودهام – ساده بود: من به رفع موانع برای ایجاد شرایطی بهتر برای افراد محروم باور دارم، ...ها !
رحمت آفریدگار مهربان بر کتابداران مهربان باد