داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 295) : محسن حاجی زینالعابدینی[1]، عضو هیأت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی و مسئول شبکه مروجان کتابخوانی کشور: اگر چه نمی شود روز و هفته مخصوصی را برای کتاب در نظر گرفت، اما همیشه بهانه ها خوب هستند و فارغ از هر حاشیه ای، می شود با نگاهی مثبت نگرانه چیزی را از درون آنها بیرون کشید که بتواند مفیدتر واقع شود. مثلا همین هفته کتاب. کتاب و کتابخوانی امری همیشگی است و جزء ملزومات ضروری زندگی انسان در دنیای حاضر است. یعنی نمی شود که همه جوره به فکر جسممان باشیم اما از روحمان غافل بمانیم. بنابراین، همسنگ تقویت جسمی باید به تقویت عضلات ذهن هم همت گمارد. به همین دلیل محدود کردن کتاب و مطالعه به یک هفته در طول سال، جفا در حق کتاب و خواندن است. اما اگر آن را دستاویزی قرار بدهیم برای رونق خواندن و دل دادن به دغدغه های کتابخوانان، می شود با دیده اغماض به حضور هفته کتاب نگریست.
در این راستا، فکر می کنم خوب است که هفته کتاب را یک مبدا تاریخی برای خودمان به حساب بیاوریم و آن را آغاز سال کتابخوانی خود قرار بدهیم. مثل سال مالی یا سال خمسی یا سال اشتراک مجله یا هر آبونمان دیگر. وقتی چیزی را در قامت سال مبنا قرار می دهیم دو رفتار را در ما ضروری می کند. اول اینکه در آغاز سال باید برنامه ای برای آن سال داشته باشیم. یعنی یک فهرست آرزوها یا برنامه عملیاتی، ولو شفاهی و ذهنی، برای خودمان تدارک ببینیم و با تمامی انرژی مثبتی که می توانیم امیدهای خوب برای آن سال آرزو کنیم. دومین رفتار ما در مقابل سال این است که به ارزیابی بپردازیم. یعنی محاسبه کنیم که در طول سال گذشته چه کردهایم و عملکردمان چگونه بوده است؟ حساب سود و زیان سال را محاسبه کنیم و بی تعارف و رو در بایستی وضعیت خودمان را بسنجیم. طبیعی است که این ارزیابی سالانه نه فقط برای حسرت خوردن و بر پشت دست زدن که چرا چنین نکردم و چنان نکردم است و مقصود این است که با بررسی عملکرد و نتایج حاصله، برای آینده برنامهریزی کنیم.
در عرصه کتابخوانی هم هر کسی می تواند این "سال کتابخوانی" را برای خودش ایجاد کند و برآورد کند که چه داده و چه ستانده است؟ مسلما مهمترین بهایی که در رابطه با کتابخوانی می شود محاسبه کرد، گوهر ارزشمندی به نام وقت است. چه مقدار وقتهای ارزشمندی بوده است که می توانسته در راه گسترش فکر و اندیشه درست از راه مطالعه و کتاب صرف شود؟ چه وقتهایی که به گفتگوهای بی حاصل، سرک کشیدن در کار دیگران، پرداختن به کارهای دون پایه، وب گردی بی ثمر و کارهای بیهوده دیگر گذشته است؟
اگر بخواهیم چارچوبی کوتاه برای "سال کتابخوانی" که با هفته کتاب آغاز می شود و تا هفته کتاب سال بعد ادامه می یابد ارائه کنیم می توانیم به این امور اشاره داشته باشیم.
در هفته کتابی که آغاز سال کتابخوانی ما است، طرح و نقشه ای مشخص و کمی و کیفی برای سال کتابخوانی خود ترسیم کنیم. یعنی اینکه بر اساس عادات و شرایط زندگی خود و البته به صورتی کمی سخت گیرانه تر، معین کنیم که می خواهم و می توانم چند کتاب در این یکسال مطالعه کنم. اگر هم بخواهیم دقیق تر یا کمی آماری تر بنگریم می توانیم محاسبه را بر اساس صفحه، یا ساعت یا موضوع بنا کنیم.
معین کنیم که رویای دیرینه ما در مورد آموختن و آگاهی از برخی موضوعات چه بوده است؟ برای یادگیری و خواندن در مورد آن موضوع برنامه ریزی کنیم. کتابهای مرجع اصلی آن موضوع را معین کنیم و با مشاوره و ارزیابی، حداقل سه کتاب اصلی در آن موضوع را حتما در دستور کار مطالعه خود بگذاریم.
وقتهایی که به وب گردی بی حاصل در محیط وب و شبکه های اجتماعی یا پرسه زدن در سایتها و صفحههایی که در نهایت هیچ یادگیری یا دستاورد فکری ندارد را مشخص کنیم و تا حد امکان آنها را کم کرده و به سمت کتابخوانی هدایت کنیم.
برای عمیق کردن افکارمان و تقویت تفکر انتقادی در مورد موضوعاتی که مطالعه می کنیم، حتما خواندن نقدهای موافق و مخالف در ارتباط با موضوعات یا کتابهایی که می خوانیم را در دستور کار مطالعه خویش قرار بدهیم.
تلاش کنیم که علاوه بر خواندن، حتما در مورد مطالب و کتابهایی که می خوانیم، دست به نگارش بزنیم. برخی اوقات مطالب خوانده شده ممکن است به سرعت فراموش شوند یا برداشتها و تحلیلهایی که در هنگام مطالعه به ذهن ما خطور می کنند از ذهنمان خارج شوند. نوشتن در مورد کتابها یا موضوعات باعث به خاطرسپاری بیشتر مطالب و در عین حال تقویت قدرت تحلیل و نگارش ما میشود.
برای خودمان گزارشهای فصلی و شش ماهه و سالانه مکتوب از خوانده ها تهیه کنیم و با مقایسه ماه یا فصل یا سال، ارزیابی کنیم که آیا در راستای اهداف مشخص شده در ابتدای سال کتابخوانی خود هستیم یا خیر.
اگر بتوانیم، اثربخشی خواندن و کتابهای مورد مطالعه را در زندگی، افکار، آرامش و سعادت خودمان به روشی که می توانیم معین کنیم. برای مثال، در فلان کلاس یا جلسه، با استناد به مطالب این کتاب موفق شدم نظر جلسه را به مسیری درست هدایت کنم که در صورت نخواندن این کتاب، ممکن بود مسیر نه چندان مناسبی را پیش بگیرند.
در صورتی که سال کتابخوانی ما مداومت داشته باشد، تلاش کنیم ساعت یا میزان مطالعه خود را کمی گسترش بدهیم. نه آنقدر زیاد که از پس آن بر نیاییم و نه آنقدر کم و ثابت که احساس کنیم در جا زدهایم. برای مثال هر سال یا اگر مقدور است هر فصل بر اساس توانایی و وقتی که داریم، ده دقیقه یا ده صفحه یا یک کتاب به سرانه مطالعه خودمان در سال کتابخوانی خود اضافه کنیم.
تلاش کنیم در وقتهایی که با خانواده یا همکاران هستیم، میزان صحبت در مورد کتابها یا آموخته ها یا مطالب مفید درج شده در کتابها را بیشتر کنیم و از این طریق به ترویج غیرمستقیم کتابخوانی کمک کنیم.
کتابخوانی امری است که هر چقدر گسترش بیشتری داشته باشد نه مثل معدن از ذخیره اش کم می شود و نه رقیبان می توانند از سود حاصله آن بکاهند. بنابراین، تلاش کنیم که کتابخوانی فردی خودمان را به دیگران هم تسری بدهیم و در طول هر سال کتابخوانی، حداقل دو نفر را به کتابخوان حرفه ای و هم کیش خودمان در مطالعه بدل کنیم.
خلاصه اینکه، اگر چه این سالها آنقدر مسابقه و جشنواره و مناسبتهای مختلف افزایش یافته که نوعی حساسیت منفی در ما ایجاد کرده است، اما با بهانه قرار دادن هفته کتاب ترسیم سال کتابخوانی برای خودمان می توانیم از این فرصت استفاده بهینه کرده و کتابخوانی خود را نظام مندتر و در عین حال موثرتر کنیم. باید باور داشته باشیم که خواندن یک صفحه بیشتر و درک و به کارگیری اندیشه های خوب متبلور شده در کتابها، می تواند رنگ سعادتمندی ما را پر رنگ تر کند و از تشعشعات آرامش و آگاهی حاصل از مطالعه، زندگی دیگران و بشریت به اندازه یک سطر و جمله مفید، ارتقاء یابد.
بیست و هشتمین دوره هفته کتاب در سال 1399 مبارک باد.
-------------------------------------
[1] این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بنده برای شما احترام قایل هستم، ولیکن شما در یک فضای یا یک کهکشان دیگر سیر میکنید... مردمی که نان ندارند، کتابداری که دغدغه حقوق زن و بچه اش را دارد... دیگر نمیتواند سال خواندن رو برای خودش ترسیم کنه!! خواندن در این جامعه دقیقا یک کالای لوکس و به شدت طبقه ای و البته نمایشی و تزیینی تبدیل شده است
جواب شما به کامنت زیر آقای حافظیان
دقیقا مشکل کل جامعه کتابداری ایران بخصوص اعضای هیات علمی است. کتابداری یا علم کتابداری که مدیران گروهها در دانشکده ها متولی اون هستند به شدت، کم بینا، ناتوان، ضعیف و از معنا اره شده است. شما در برج عاج نشسته اید و دارید تحلیل تخیلی میدید! بله مردم با کتاب نخواندن سیر نمی شوند... اما کسی که دغدغه نان دارد، حتی اگر بخواهد کتاب بخواند، اجاره منزل و قسط و قسط و هزاران بار دیگه رو چطور باید بده. دقیقا بنظرم این تحلیل شما، مثل همون تحلیلی هستش که میگه مردم برا اینکه کرونا نگیرن نرن بیرون!!! ولی واقعیت این است که بسیاری از مردمان این سرزمین اگر یک روز کار نکنن شبش زن و بچه ش باید گرسنه بخوابن.
اگر یه دقت بیشتری می فرمودید حتما تایید خواهید کرد جوامعی که تولید ناخالص ملی بیشتری دارند، هم کتابخوان ترند و هم اهل ورزش و مسافرت... امیدوارم همیشه خود را مدیون مردمان سرزمینمان بدانیم که از پول نفت همین عزیزان، امثال بنده و شما، الان حداقل کمتر شرمنده زن و بچه هستیم. تک بعدی بودن کتابداری را بی هویت کرده. ببخشید. از لرستان
این ایده که هفته کتاب را مبدا تاریخی آغاز سال کتابخوانی قرار دهیم واقعا جالب و متفاوت بود. به نظرم ما کتابدارها میتونیم این ایده رو خیلی بولد کنیم و رواج بدیم. نه محدود به کتابخانه ها، بلکه یه جوری که مثل جشن های ملی، مردم روش حساس بشن و جدی بگیرنش.
درود بر استاد زین العابدینی اندیشمند بزرگ
از پاسخ و دغدغه شما متشکرم.
اما مساله اصلی همین است که همین کتاب کمک می کند که این دو موضوع را از هم جدا کنیم. ساده اش اینکه آیا با کتاب نخواندن سیر می شویم و مشکلاتمان رفع می شود؟
اتفاقا کتاب کمک می کند که همین گرفتاریها را اگر هم نتوانیم به صورت کامل رفع کنیم اما آنها را محدودتر و کمرنگ تر کنیم و با همه مشکلات بتوانیم زندگی بهتری را شکل بدهیم.
یکی از نتایج مطالعه نکردن یا کم خوانی افتادن در چنبره همین گرفتاریهای روزمره است که ذهن و جان آدم را در بر گرفته و روح را تخریب می کند.