داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ سیدکاظم حافظیان رضوی، کتابدار: چندی پیش مطالعه کتابی را با عنوان: «سرگذشت مدیریت صنعتی در ایران از زبان بنیانگذار آن رضا نیازمند» که به کوشش انجمن مدیریت ایران تهیه و در سال 1395 منتشر شده به پیشنهاد و به لطف یکی از آشنایان، به انجام رساندم. محتوای اثر که از زبان مدیری با تجربه در سن 93 سالگی باهوش، حواس و حافظهای سرشار ارائه میشود، نشان میدهد دکتر نیازمند در زندگی مدیریتی و شغلی خود، که بسیار دقیق، زیبا و خواندنی بیان میکند، با صدها مشکل سیاسی و مدیریتی مواجه بوده است، مشکلاتی که در هر مورد با تمهیدات و کاربرد روشهای مدیریتی، که نتیجه سالها تحصیل و مهارت شخصی و جسارت وی بوده است، گرهگشایی و حل شده است.
خواندن تاریخ تحولات و پیشرفتهای دورانی خاص (1335 تا 1357) از تاریخ معاصر ایران، آنهم در صنایع که باید خروجی ملموس داشته باشند (مانند مس و ماشینسازی...) از زبان مدیری که دوران بعد 93 سالگی را میگذراند، و در دوران کاری در هر جایی که به او مربوط میشود، حضوری پویا و اثرگذار داشته و مستندات موجود آنها را تأیید میکنند، برای علاقمندان اهل مطالعه، به ویژه آنها که سختی طی کردن این راهها را در چهار دهة اخیر حس کردهاند، لذتبخش، عبرتآموز و صد البته الگوساز و یادگیرنده است.
دکتر نیازمند از زمان زلزله رودبار و منجیل به ایران بازمیگردد، برای انتقال کمکهای ایرانیان خارج از کشور و در ایران میماند و در دوران بازنشستگی، هم نقاشی میکند، هم دست به تألیف میزند که 16 جلد کتاب حاصل آن است و هم هر جا که لازم باشد مشاوره میدهد. وی در 19 آذر 1396 در سن 96 سالگی بدرود حیات گفت. روحش شاد.
هدفم از نگارش این چند سطر در آغاز این نوشتار فقط اشارهای کوتاه به معرفی اثری خواندنی در حوزه مدیریت معاصر ایران بود. در ادامه به اصل مطلبی که مدنظر این مقال است میپردازم.
در گذران روزگار کرونایی، که حالا دیگر بر همه واضح و مبرهن است، این ویروس جانهای عزیزی را گرفته و دلهای بسیاری را لرزانده، آن هم در تراز جهانی. در عین حال با حضور آن در هر کشوری، فرصتی پیش آمده برای محک زدن و معیاری فراهم آمده برای ارزیابی توان مدیریت کشورها در مهار و کنترل اثرات منفی این پاندمی. صد البته رسوایی ادعاها در مواجه با بحرانها. از طرفی حضور و توانایی دانشورزان و فناوران بهداشتی و درمانی و چارهسازان دارویی در عرصه تولید و فراهمآوری پادتنها و پادزهرهای گوناگون و در یک کلام «واکسن» که معرف حضور همگان است.
در چنین شرایطی حقیر و همسر بانوی عزیز و گرامی، در شبی سرد و زمستانی، برای خرید مقداری آجیل و تنقلات به یکی از شعب آجیل تواضع اصل مراجعه کردیم. در اثنای سیر و گششت در مخازن آجیلها، به ناگاه چشم نگارنده به کتابی چیده شده بر پیشخوان فروشگاه با عنوان: «کارآفرینی به شیوة جلیل تواضع، بنیانگذار آجیل و خشکبار تواضع» روشن شد. مؤلفین کتاب، دکتر رضا یادگاری و دکتر مهشید سنایی فرد. ناشر، مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف. از دید کتابداری این مشخصهها بر ارزش کتاب میافزاید.
طبق عادت و براساس تجربه کتابدارانه، سریعاً پی بردم اگرچه برای کتاب قیمتی هم تعیین شده ولی حتماً رایگان است. پای صندوق حدسم درست از آب درآمد و کتاب مفت و مجانی نصیبم شد.
کتاب از جمله آثاری است که برای اهالی مطالعه بیشتر از 4 ساعت الی 5 ساعت وقت نمیخواهد. نگارنده به عنوان یک دوستدار مطالعه و آجیل، بسیار از خواندن اثر لذت بردم.
شگفتا، حاصل جمع تجربیات سه نسل در یکصد و بیست سال را میشود در 4 ساعت به رایگان به دست آورد. صد البته از طریق خواندن و مطالعه.
بسیار خوب، خوانندگان «لیزنا» قرار است بالاخره در این مقال به آجیل خوردن تشویق شوند یا برای خرید کتاب به جای کتابفروشی به آجیلفروشی هدایت شوند یا خیر. انگیزه من به عنوان نویسنده مطلب چیز دیگری است. درست متوجه شدید، انگیزه ام تشویق به مطالعه است آن هم برای کارآفرینی.
کار آفرینی در روزگار ما، که آمار بیکاری در حوزههای مختلف روز به روز بیشتر میشود و رشته و حرفة کتابداری و اطلاعرسانی، بخوان، علم اطلاعات و دانششناسی، نیز مانند دیگر رشتهها به نوعی مبتلا به است.، هنر است، بدون شک. اصلا همیشه هنر بوده!
آنچه در خاطرات بنیانگذار و مدیران خانواده تواضع آمده است، میگویند، یکصد و بیست سال پیش، باغبان زادهای آذربایجانی با دو کیسه یکی حاوی کشمش حاصل از انگورهای باغ پدری و دیگری محتوی نخودهای خود کاشته و بو داده در حاشیه یکی از چهاراههای تبریز به کارفروش آنها مشغول میشود و با درایت و صداقت و پشتکار به تعداد و تنوع محتوی کیسههابه مرور زمان میفزاید امروز پس از گذشت یکصد و بیست سال و رسیدن کار به نسل سوم، حدود 200 نفر مستقیم و صدها نفر غیرمستقیم در داخل و خارج حول آن دو کیسه نخود و کشمش به کار مشغولند. سرمایه میلیاردها تومان در گردش، به گفتة آخرین مدیر، بدون استفاده از هرگونه وام و کمکهای مالی داخلی و خارجی، دولتی و غیردولتی، جریان دارد. این مسیر با تمام پستی و بلندیهای اقتصادی و اجتماعی کشور ما طی شده است.
در بخش آخر کتاب، مؤلفان به تحلیل عوامل موفقیت بنیانگذار تواضع میپردازند، راهکارها و پیشنهادات ارزشمندی را درحوزة مدیریت و کار و اشتغال و تجارت و تبلیغات ارائه مینمایند که همه میتواند در زمینههای دیگر و حوزههای گوناگون کاربرد داشته باشد.
راز موفقیت حول محور دو کیسه نخود و کشمش چگونه و با کدام روش مدیریتی و با چه مرامی؟!
اینجا همان فصل کتابدارانة قضیه است. یعنی چه؟ مگرنه اینست که کتابدارن همیشه توصیه میکنند، برای آشنایی با تجربه گذشتگان و راهکارهای انسانهای موفق روزگاران، از جمله با یکصد و بیست سال تلاش مستمر سه نسل و کشف شیوهها و راهکارهای مؤثر در هر حرفهای باید همت داشت، وقت گذاشت، یعنی مطالعه کرد و از تجربیات مفیدی که به تحریر درآمدهاند بهره گرفت. بدیهی است در زمان مطالعة هر اثر علمی و تجربی به ویژه فلسفی، اندیشیدن کار ناگزیری است. پس از آن هم باید سر در جیب تفکر فرو برد و با خود اندیشید. من در کجا ایستادهام و چه باید بکنم؟! روی سخنم در اینجا به دوستان جوان و دانشجویان و تازه دانشآموختگان علم اطلاعات و دانششناسی است.
استاد کامران فانی معتقد است: « کتابداری که اهل مطالعه نباشد، کارمندی است در کتابخانه» من اضافه میکنم: « خسبیده در پشت میز امانت یا سرگردان در میان قفسهها. فرقی نمیکند، حتی اگر ظاهراً بیدار باشد».
در خبرها آمده بود شرکت آمازون AMAZON در دوران کرونا در یک سال گذشته از موفقترین و پر درآمدترین شرکتهای جهان بوده است. نیک میدانیم که در میان آنچه آمازون میفروشد، کتابها کالایی شاخص هستند. ضمن اینکه پر واضح است آمازون در آغاز به عنوان کارگزار کتاب کار خود را آغاز کرد و شهرتش را مدیون کالایی به نام کتاب- به معنی اعم- است.
من بر این نکته تأکید دارم، در زمان آغاز به کار آمازون، برخی معتقد بودند، عصر خواندن کتاب کاغذی به سر آمده. ولی آمازون کار خودش کرد، راه خودش را رفت و موفق شد. بدون شک پایهریزان و برنامهریزان آمازون یقین داشتند، ممکن است عصر خواندن کتاب کاغذی به سر آید ولی عصر خواندن، چطور!
بنابراین، شکستن سد ناباوری به آیندة روشن، برای دستیابی به یافتههای نو گام اول و خواندن تجربیات آدمهای موفق گام دوم در کارآفرینی است. شما چه میگویید؟
حافظیان رضوی ،سیدکاظم. «کارآفرینی و نوآوری نیازمند مطالعه است». سخن هفته لیزنا، شماره 532، 9فروردین 1400.
ممنون از یادداشت های دلنشین شما