کد خبر: 45119
تاریخ انتشار: شنبه, 02 بهمن 1400 - 07:42

داخلی

»

تورقی و درنگی و گوشه چمنی

کتابخانه پویش؛

ارزش‌های پنهان و گمشده در نظام آموزش

منبع : لیزنا
شه‌ناز جاودانی
ارزش‌های پنهان و گمشده در نظام آموزش

شه‌ناز جاودانی: تنگناها، تضادها و بحران‌های موجود در مسیر توسعه و شکل‌گیری کتابخانه‌های آموزشگاهی، از فضایی کسالت‌بار و مرده تا ایجاد فضایی زیسته و خوشایند، منطبق بر نیازهای دانش‌آموزان و معلمان، بی‌تردید نقش چشمگیری بر فعالیت‌ها و سیاست‌های آن‌ها برجای می‌گذارد.

ترانسیک [1] در نظریه‌ای فضاهای فاقد عملکرد و فعالیت‌های انسانی را به دو دسته تقسیم کرده است. ارزش‌های فراموش شده  و ارزش‌های پنهان. او هم‌چنین، معتقد است که فضاها باید پیش زمینه‌ای برای فعالیت‌های انتخابی و اجتماعی کاربرانشان باشند و طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های روزانه آن‌ها را تحقق ببخشند. از نظر او چنان‌چه ویژگی‌ها و موجودیت‌های فضایی آشکار و مطلوب نباشد، بی‌شک به صورت خودآگاه و ناخودآگاه در خاطره جمعی افراد پتانسیل خود را از دست داده و فاقد عملکرد می‌شوند. لذا ارزش‌های پنهان و فراموش شده‌ای هستند که پایداری خود را از دست می‌دهند.  

فعالیت‌ها و عمکردهای کتابخانه است که‌ ماهیت شکل‌گیری آن را شکل می‌دهند. در واقع ساختار کلی فضای کتابخانه‌ها، از ترکیبِ دو وجه کالبدی و وجه عمکردی آن به بلوغ می‌رسد و کاربران بر اساس این وجوه، نقش و الگوهای آن را درک و رمزگشایی می‌کنند [2]. از دید الکساندر (1387) آن‌چه که ما آن را فضای کتابخانه می‌خوانیم، چیزی است با روح، و نظامی است زنده که با رویدادهای مشخص و منظمی که در آن شکل می‌گیرد، پابرجاست [3] .

از نظرگل [4] چنانچه افراد نتوانند از فضایی به دلیل شرایط نامطلوب استفاده نمایند، آن فضا، فضایی مرده به حساب می‌آید. برهمین اساس، همواره سعی برآن بوده است که کالبد وجودی کتابخانه پویش به‌گونه‌ای شکل گیرد، که برازنده فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی، و نیز مکانی برای مکث، نشستن و گپ و گفت‌های تمام وقت کاربرانش (دانش‌آموزان و دبیران) باشد.

به نظر می‌رسد، تلاش و انگیزه، همواره در هر کار و اموری راه‌گشا باشد. برداشتن هر قدم در امور علمی و اجتماعی، ورود به دنیای جدید و دریچه‌ای است رو به امید، برای خود و دیگران.

جنبه‌های ناپیدای بی‌توجهی در امر مساعدت و در نظرگرفتن بودجه‌ای حداقلی برای فعالیت‌های کتابخانه‌، نامناسب بودن فضا و نبود تجهیزات و غیره،  همواره یکی از موانع مهم در مسیر مشارکت‌های آموزشی و اجتماعی این فضاها تلقی می‌شود.

در همین شرایط، یک روز یکی از معلمان رشته کامپیوتر که در واقع سرپرست بخش امور کامپیوتر مدرسه بودند، به کتابخانه مراجعه نمودند. پس از حال و احوال دوستانه‌ای، بحث از مشکلات کتابخانه به میان آمد. ایشان، کامپیوتر و پرینتر برای کتابخانه را در لیست درخواست‌ها و کمبودهای مدرسه قرار دادند.

چند روزی گذشت و اقلام رایانه‌ای به مدرسه تحویل داده شد. با همدلی این همکار دلسوز بالاخره توانستم این نیاز را برطرف نمایم.

هر نیاز و کمبود کتابخانه که برطرف می‌شد، کلی انرژی می‌گرفتم و احساس شعف و توانمندی می‌کردم. حال که سیستم ثبت و سفارش و امانت را می‌توانستم با کامپیوتر انجام دهم، جای شکر و سپاسگزاری داشت.

از طرفی، یک روز جهت پاره‌ای از مسائل آموزشی، اولیاء دانش‌آموزان به مدرسه دعوت شده بودند. از فرصتِ پیش آمده برای مشارکت اولیاء با کتابخانه استفاده ‌نموده و وقت را غنیمت شمردم. از این رو، سعی کردم جوایزی برای بهترین اعضای کتابخانه درنظر بگیرم. در همان جلسه جوایز، در حضور اولیاء به دانش‌آموزان اهدا شد. پس از اهدا جوایز، گزارشی از فعالیت‌های کتابخانه هم به سمع‌شان رسید و آن‌ها را به همکاری و عضویت در کتابخانه دعوت نمودم.

این گزارش، گامی اساسی برای مشارکت اولیاء با کتابخانه بشمار می‌رفت. بسیاری از آن‌ها همان روز به عضویت کتابخانه درآمدند. این اولین گام برای استقلال مالی کتابخانه جهت بهبود وضع موجود آن بود. سازماندهی منابع، فراهم آوردن قفسه‌های درخور و استاندارد، برگه‌دان، بازسازی فضا فیزیکی کتابخانه، سبب شده بود که فضای کتابخانه، علاوه بر نظمی که گرفته بود، به مکانی خوشایند و جذاب مبدل شود.

از آن‌جا که تمام فکر و رویاهایم، کتابخانه شده بود. یک روز برای خرید وسایل مورد نیاز منزل، به فروشگاهی مراجعه نمودم. پس از گشت و گذاری در محوطه فروشگاه، به طور اتفاقی، چشمم به فرازه‌ (نگه‌دار یا غش‌گیر کتاب در قفسه) خورد. در خاطر دارم که آن روز کل هزینه‌ای که برای خرید اقلام منزل درنظر گرفته بودم، صرف خرید فرازه برای کتابخانه نمودم.

فرازه هم به تجهیزات کتابخانه افزوده شده بود. رنگ‌بندی زیبا و کیفیت فرازه‌ها، علاوه بر این که کتاب‌ها را در جای خود ثابت می‌کرد، جلوه زیبایی هم به کتاب‌ها و قفسه‌ها داده بود. با وجود همه سختی‌های پیش رو، هم‌چنان با تلاش بی‌وقفه و مستمر به امور کتابخانه رسیدگی می‌کردم و از بودن در میان دانش‌آموزان و خرسندی و رضایت آن‌ها لذت می‌بردم و بیشتر ترغیب می‌شدم. امیدواری در وجودم موج می‌زد. امور کتابخانه در روند توسعه و پیشرفت قرار گرفته بود. کتابخانه از نظر منابع و تجهیزات هر روز بهتر از دیروز می‎‌شد. وضعیت خوشایند کتابخانه، اصطلاح قابلیت محیطی [6] و دعوت کنندگی فضا را در ذهنم تداعی می‌کرد. جان لنگ به نقل از کورت لوین [5] در نظریه طراحی محیط بیان می‌کند، مفهوم قابلیت محیطی، کیفیتی است که قدر و ارزش یک شئ به وسیله‌ی نیازها و ارزش‌های مردم به آن داده می‌شود. بنابراین، قدر یک شئ با تغییر نیازِ دریافت کننده تغییر می‌کند. فعالیت‌های اجتماعی افراد در فضاهای عمومی خصوصا کتابخانه‌ها، بسته به چگونگی پیکره‌بندی و تجهیزات آن فضاها دارد.

علی‌رغم تلاش‌های انجام شده برای شکل‌گیری فضا و تجهیزات کتابخانه، یک روز که تقریبا اواسط بهمن (سال 85) بود، طی تماسی تلفنی از طرف اداره آموزش و پروش ناحیه، مطلع شدم به دلیل تغییر سمت، از آموزشی به کتابداری و اطلاع‌رسانی، مزایا و امتیازاتم قطع شده است. در آن سال‌ها که پست کتابداری به قوت خود باقی بود. در سیستم آموزش و پرورش از معلمانی که به هر دلیلی نمی‌توانستند در بخش‌ آموزشی مشارکت و فعالیت داشته باشند، در پست کتابداری گمارده می‌شدند. از آنجا که این افراد قادر به پرداختن در امور آموزشی نبودند، برای آن‌ها گزینه کتابخانه که قلب آموزش و مدرسه محسوب می‌شود در نظر گرفته می‌شد. این موضوع چالش جدی برای کتابخانه‌های آموزشگاهی بود و همواره ذهنم را به خود مشغول کرده بود. مگر نه این که کتاب و کتابخانه باید بخش جدایی ناپذیر آموزش باشد. با خود می‌اندیشم، چگونه می‌توان این زخم کاری را بر بدنه نظام آموزشی کشور التیام بخشید.

این موضوع در همین جا بسنده نشد، آن سال با همه مشکلاتش به پایان رسید. شهریور 86 بود که برای سال تحصیلی جدید کتابخانه را سازماندهی و آماده می‌کردم که بخش‌نامه‌ای به ادارات آموزش و پرورش کشور ابلاغ شد و پست کتابداری از سیستم آموزشی حذف شد. حذف شدن پست کتابداری ضربه سنگینی به پیکر کتابخانه و آموزش وارد می‌کرد. به همین دلیل نامه‌ای به انضمام گزارشی از کتابخانه برای وزیر وقت ارسال نمودم و وقت ملاقاتی گرفتم. اما تلاش و رفت و آمدهایم به وزارت‌خانه بی‌نتیجه ماند. در همین اوضاع و احوال بود که مدیر مدرسه هم بازنشسته شد و جای خود را به مدیر جدید داد. تغییر و تحول در اوضاع مدرسه و حذف پست کتابداری از سیستم آموزشی سبب شد پست معاونت بگیرم. این ارتقا نقطه‌ی امیدی برای بقای کتابخانه محسوب می‌شد. زیرا در کنار کار معاونت می‌توانستم به امور کتابخانه هم بپردازم و کتابخانه باز هم به حیات خود ادامه دهد. من و کتابخانه پویش فراز و فرودهای زیادی پشت سرگذاشتیم. کتابخانه بخشی از زندگی کاریم شده بود. انس عجیبی به آن داشتم، چرا که با بودنش دانش‌آموزان طعم برد و باخت‌ را آموخته بودند، بزرگ می‌شدند و رشد می‌کردند، می‌توانستند در مسابقات علمی و آموزشی شرکت کنند و رتبه بیاورند. مگر می‌شود بدون کتاب و کتابخانه به حیات ادامه داد. به نظر می‌رسد، کتابخانه فقط جایی برای نمایش یا زندانی کردن کتاب‌ها نیست. مقصود از کتابخانه در فراسوی چون و چراهای آن، نظامی فراگیر و چند ساحتی است که به طور قطع و یقین اصل و جوهره‌ی ابعاد ذهنی ما را شکل می‌دهد. خاصیت وجودی کتابخانه‌ها در هر مقیاس و مقدار، بر تمامی ابعاد و جنبه‌های فکری، آموزشی، اخلاقی و فرهنگی انسان تاثیر می‌گذارد و طیف گسترده ای از فعالیت‌های اجتماعی، از جمله ترویج ارزش‌های اخلاقی و مهارت‌های زندگی را تحقق می‌بخشد.

نقش کارکردی و اجتماعی این فضاها، در ترویج ارزش‌های اخلاقی یکی از مولفه‌های ارزشمند در نظام آموزشی بشمار می‌رود. در دنیای گسترده امروزی، حس نیاز به آرامش، متانت و عطوفت که بخش مهمی از خویشتن درونی ما را شکل می‌دهند، پیوند این نیاز و خلاء آن‌ را، تنها می‌توان در کتاب و کتابخانه جستجو کرد.

از دید دو باتن [7] اگرچه کتابخانه ممکن است مانند مسجد متن مقدسی برای ستایش نداشته باشد، اما درست همانند مکان مقدس افراد تحت تاثیر دایره نفوذ آن قرار می‌گیرند و همانند این معابد در یادآوری خویشتن واقعی‌مان به ما کمک می‌کند.  

به امید روزهای روشن‌تر برای کتابخانه‌های عمومی و مدارس که حال دلم برایشان خوب نیست.

تا تحریر دیگری از موانع و اتفاقات کتابخانه پویش.........

بدرود، در مسیر نور و مهر باشید.

 

جاودانی، شه‌ناز (1400) . « کتابخانه پویش؛ ارزش‌های پنهان و گمشده در نظام آموزش». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزناشماره  53، 2بهمن ۱۴۰۰.

 ---------------------------------

پی نوشت‌ها:

  1. Trancik (1986)
  2. Jahn Lang, (1389)
  3. Alexsander, (1387)
  4. Gehl, (387)
  5. Invironmenal Quality
  6. Kurt Lewin, (1989)

7.De Botton (1388)