داخلی
»پژوهش و نگارش (پاورقی)
برخی از متون مراحلی را برای تحقیق و پژوهش برشمردهاند که تا حد زیادی تحت تاثیر ساختار شکلی و مراحلی است که برای تدوین و ارائۀ نتایج یک گزارش پژوهشی یا پایاننامهها از آنها استفاده میشود. بر این اساس، گامهای زیر مشخص شده است: 1) انتخاب موضوع و مسالۀ پژوهش 2) تدوین سوالات پژوهش و فرضیهها 3) مرور نوشتارها/ پیشینهپژوهی 4) تعیین روش و ابزارهای پژوهش 5) انجام پژوهش و تهیه اطلاعات و دادههای لازم 6) تجزیه و تحلیل دادهها و ارائه یافتهها 7) نتیجهگیری و تدوین گزارش پژوهش.
اما باید توجه داشت که مرور منابع تنها یک فعالیت محض یادداشتبرداری از متنهای مرتبط با یک پژوهش و درج آن به عنوان بخشی از یک پایاننامه یا پژوهش نیست. مرور نوشتارها بخشی از یک فرایند بزرگتری است که باید همواره به آن توجه شود. یعنی بخشی گریزناپذیر از هر مرحلۀ پژوهش میتواند باشد؛ از آغاز تا پایان. چه برای رفع ابهامات ذهنی در هر گام پژوهشی و چه برای مستند کردن و اطمینان از درستی انجام کارها.
اغلب پیشینهپژوهی بعد از تدوین یک مساله یا سوال مقدماتی است که محققان با آن مواجهاند. آنها میخواهند ابعاد گوناگون آن سوال، چند و چون توجه دیگران به آن پرسش، یافتهها و نایافتهها، روشها و ابزارها و بسیاری از جنبههای فنی، علمی، نظری، کاربردی و حتی اجتماعی مرتبط با آن را در متون دیگران و یا حتی فعالیتهای اجرایی و نامدون شناسایی کنند تا هر چه بهتر سوال، جوانب مساله، روشها و ابزارها، و راهبردهای مورد نظر خود را تدوین و اجرا کنند. اما گاهی یک محقق تازهکار و حتی ورزیده، در منابع و متون دیگران تورق میکنند تا موضوع جالب توجهی برای پژوهش انتخاب کنند. حتی در چنین مواردی نیز این گونه نیست که ذهن محقق خالی از سوال کلی یا جزئی باشد. اغلب موضوع کلی و حتی فرعی انتخاب شده است و تصویری هر چند خام از آن وجود دارد و با مطالعه بیشتر و بیشتر سعی میشود جنبههای آن روشنتر و برای تحقیق نهایی عملیاتیتر شود. گاهی چیزی در ذهن است که ظاهرا میتواند موضوع جالب توجهی برای پژوهش باشد اما با مطالعۀ منابع متوجه میشویم که دیگران همان مساله را با دقت مطالعه کردهاند.
گاهی چیزی را میتوان مساله پژوهشی جدی تلقی کرد اما چنان ابعاد آن ناروشن و ابزارهای مورد نیاز محدود و ناکافی است که عملا پرداختن به آن در شرایط موجود ناممکن است. گاهی قبل از پرداختن به موضوع اصلی لازم است جوانب دیگر آن بررسی و حتی پژوهش شود تا مسالۀ اصلی، آمادۀ پژوهش گردد.
ملاحظه کردید که مرور پیشینهها میتواند بخشی از کار روزمرۀ یک محقق در هر گام پژوهشی باشد و آغاز و انجام مشخصی ندارد: استفاده از تجربهها، دانش و اطلاعات مکتوب و مستند دیگران در فعالیتهای روزمره، از جمله در فرایند پژوهش و نگارش برای روشن کردن جنبههای گوناگون یک مساله، پاسخ به ابهامهای ذهنی، و مستند کردن کارها را میتوان مهمترین اهداف مرور پیشینهها ذکر کرد. مطالعۀ پیشینهها میتواند مدتها پیش از آغاز یک پژوهش آغاز شود و در تمام مراحل دیگر حتی پایان پژوهش نیز به آن نیاز باشد. گاهی حتی مرور پیشینهها، توصیف، دستهبندی و تحلیل آنها تمام کاری است که یک محقق باید انجام دهد.
مراحل متنپویی
فرایند متنپویی را میتوان به 3 قسمت عمده تقسیم کرد:
فرایند پیش از متنپویی
مطالعه و یادداشتبرداری
فرایند نگارش نهایی و استفاده از متنها
در این فرایند فکری (از جستجو و انتخاب متن تا مطالعه، یادداشت و تدوین نهایی) نتایج پژوهشها و مطالعات با همدیگر و با داشتههای ذهنی خود نویسنده یا محقق ترکیب میشود.
به نظر میرسد ابتدای آن فعالیتهایی چون شناسایی و انتخاب منابع است، مطالعه و یادداشتبرداری در نقطه میانی قرار دارد، و سرانجام آن نگارش نهایی است. اما همیشه این نیست. فرایند متنپویی یک مسیر خطی نیست که فعالیتهای مرتبط با آن یکی پس از دیگری انجام شود. فرایند مرور نوشتارها زیرمجموعه یک فرایند بزرگتر است که میتواند بارها و بارها تکرار شود. رفت و برگشتهای فکری از ویژگیهای ذهن انسان است و نمیتوان آن را در یک مسیر خطی، مهار و زندانی کرد. فرایند نگارش مرور نوشتارها نیز یک فرایند فکری است. یک محقق ورزیده و حرفهای شاید سالها درگیر فرایند مطالعه پیشینههای یک پژوهشی شود که در حال حاضر با آن مواجه است و هر بار ظاهرا دست خالی برگردد. حتی گاهی ممکن است قبل از تمام کردن طرح اصلی، دهها ایده جدید کسب کند و قبل از اتمام طرح اولیه همینها را به پایان برساند.
گاهی فرایند مطالعه پیشینه یک طرح پژوهشی باعث میشود تغییراتی کوچک یا اساسی در مسیر اولیه انجام پژوهش ایجاد شود.
نکته: پیشینه پژوهش یا متنپویی همیشه بخشی اساسی از یک پیشنهاد پژوهشی و حتی خود پژوهش است. انتظار میرود یک محقق زمانی پژوهش اصلی خود را آغاز کند که پژوهشها و مطالعات قبلی مرتبط با آن را مطالعه و تحلیل کرده باشد.
با این حال حتی در بهترین شرایط هم نباید آن را خاتمه یافته تلقی کرد. زیرا با توجه به انبوه اطلاعات موجود در جهان نمیتوان با قاطعیت ادعا کرد که همه منابع و متون مرتبط شناسایی و مطالعه شده است. گرچه باید مسیری برای جستجو و شناسایی منابع مرتبط انتخاب شود که تا حد ممکن بیشتر آنها و شرایط و مسائل تاثیرگذار بر پژوهش، پیشبینی و مطالعه شده باشد. با این حال گاهی در فرایند پژوهش، مسائل تازهای ایجاد میشود که نیازمند بررسی و مطالعه بیشتر است
1. فرایند پیش از متنپویی
مهمترین اقدام پیش از متنپویی:
الف) تعریف مساله پژوهش و سوالات اساسی مرتبط با آن. راهنمای اصلی در متنپویی این است که قرار است خود پژوهش به کدام پرسش(ها) پاسخ دهد؟
مشخص کردن مسائل یا سوالات مرتبط با پیشینه پژوهش. سوالات مرتبط با پیشینه پژوهش نشان میدهد که خود پیشینهها قرار است به چه سوالاتی پاسخ دهند؟ چه جنبههایی از یک متن باید بررسی شود؟ چه دادههایی باید از متنها استخراج شود؟ از این دادهها و اطلاعات چه استفادهای خواهد شد؟
پ) مرحله سوم انتخاب روش متنپویی است. روششناسی متنپویی در واقع پاسخ به این سوال است که قرار است "چه" متنها یا پیشینههایی و "چگونه" بررسی شود؟ زیرا از هر روش نمیتوان برای پویش و تحلیل متنها استفاده کرد.
برخی از حوزههای پژوهشی مثل علوم پزشکی و بهداشت از روشها و ابزارهای خاص دیگری هم برای مرور پیشینهها بهره میجویند. مثلا پیشینههای مربوط به مصرف داروها، تداخل دارویی، تجویزهای پزشکی، روشهای خاص درمان و مانند آنها دارای روش پیشینهپژوهی ویژهای هم میباشند. برخی از همین پیشینهها باید تبدیل به دادههای آماری شوند تا در فرایند پژوهش از آنها استفاده شود. "پزشکی مبتنی بر شواهد" اشاره به اهمیت پیشینههای پزشکی در درمان موارد مشابه دارد. برخی از پایگاههای اطلاعات پزشکی اختصاص به همین موارد به عنوان شاهد دارد. در واقع، همۀ پیشینهها در حوزههای گوناگون را میتوان از این نظر هم بررسی کرد.
انتخاب روش مناسب به سوالات پیشینه پژوهش و سوالات پژوهش مربوط است.
در هر حال، همواره نقشۀ راه خود را مرور کنید و با برداشتن چند گام مقدماتی آن را آزمایش کنید و فورا ناامید نشوید. کنجکاو، جدی و باحوصله باشید. در عین حال، به این نکته هم بیندیشید که ممکن است راه و مسیر دیگری هم برای جستجو و اطلاعیابی وجود داشته باشد.
شما قرار است به پرسشهایی پاسخ دهید که تازه است و خودتان آن را طرح کردهاید. به همین دلیل، عین پاسخ یا همۀ پاسخ در منابع وجود ندارد. قرار است خودتان و با خلاقیتتان وصلههای گوناگون و گاه ناجور را به هم متصل کنید، راههای جدید و پاسخهای تازهای را کشف کنید که مال خودتان است. توجه داشته باشید که در ابتدای راه هستید و باید چیزهای مقدماتی و پایهای را یاد بگیرید که تا به حال آنها را تجربه نکردهاید. بنابراین باید به خودتان اعتماد کنید و با جدیت و تلاش به این فکر کنید که همۀ پژوهشگران، محققان و نویسندگان با پرسشهای کم و بیش دشواری مواجه هستند که اول از همۀ باید خودشان یاد بگیرند.
یک نکتۀ بسیار مهم این است که با هر گام و تلاش تازه، چیزی یاد گرفتهاید و مهارتی کسب کردهاید که برای پاسخ به پرسشها و یادگیری فرایندهای گوناگون پژوهش و نویسندگی ضروری بوده است. یقینا همۀ آنها در آینده به کارتان خواهد آمد، حتی اگر برای این پژوهش چیز دندانگیری نبوده باشد و بسیاری از گامها و مسیرها خطا بوده است! همۀ اینها بایدها و نبایدهای جستجو، پژوهش و نویسندگی است. شاید با منبعی آشنا شدهاید که به کار امروزتان نمیآید اما احتمالا روزی دیگر به آن مراجعه خواهید کرد. با هر گام عملی چیزی را فرا گرفتهاید که نردبان آیندهتان خواهد شد. بسیاری از این مسیرهای پیموده شده را بارها و بارها باید طی کنید. به همین دلیل، در بیشتر گامهای بعدی احساس میکنید در مسیری هستید که بسیاری از نشانههای آن آشناست و چشمبسته کارهای مهمی را به خوبی و با سرعت انجام میدهید. مثل هر کاری دیگر، گاهی خسته و حتی ناامید خواهید شد. اما یقین بدانید که حتی پژوهشگران و نویسندگان بزرگ هم اغلب در لحظاتی با آن مواجهاند؛ اما آنها با تجربۀ زیاد یاد گرفتهاند که اینها به سرعت فراموش میشود و حتی به ذوق و شوقی زیبا و وصفناشدنی جایگزین آن خواهد شد. اگر جدی باشید و تلاش کنید همۀ مسیرها به تدریج باز و هموار خواهد شد؛ دیر یا زود. این تجربۀ همۀ نویسندگان و پژوهشگران دنیاست.
در گامهای بعد این اقدامات باید انجام شود:
نخستین گام عملی، شناخت انواع منابع اطلاعاتی است که احتمالا حاوی پیشینههای مرتبط با یک پژوهش میباشند. مهمترین آنها عبارتند از: کتاب، مقالههای مجلات، روزنامه، مقالههای همایشها، پایاننامه، گزارشهای پژوهشی، و هر منبع اطلاعاتی رسمی یا غیررسمی دیگری که میتوان از آنها برای آگاهی دربارۀ پیشینههای پژوهش یا نکتۀ ضروری دیگر استفاده کرد. مشورت با متخصصان را در همۀ موارد فراموش نکنید. گاهی یک متخصص میتواند منبعی را به شما معرفی کند و یا نکتهای را یادآوری کند که جستجوی شما را نتیجهبخش سازد. هر نوع منبع اطلاعاتی معمولا برای کاری خاص مناسبتر است که باید به تدریج با آنها آشنا شوید. برای مثال استفاده از کتابهای پایه برای آشنایی مقدماتی با یک موضوع و مباحث زیرساختی آن بسیار مناسب است. کتابنامۀ آنها نیز برای شناسایی منابع مرتبط، ارزشمند است. واژهنامهها، فرهنگها، و دایرهالمعارفهای موضوعی برای تعاریف کلی و نیز آشنایی با مباحث پایه مناسب است. فهرست منابع آنها نیز برای شناسایی کتابها و منابع دیگر مفید است. مجلات علمی اغلب برای تازههای علمی، آشنایی با تجربههای تازه، مطالعات موردی و غیره مناسب است. مجموعۀ مقالات همایشها و پایاننامهها نیز بسیار ارزشمندند. در هر حال، باید به همۀ منابع اطلاعاتی توجه داشته باشید و قانون نوشته شدهای نیست که پاسخ حتما در این یا آن منبع خاص باشد. گاهی پاسخها در همان منبعی است که اصلا فکرش را هم نمیکردید. انتظار نداشته باشید که همۀ پاسخها در یک منبع واحد باشد. گاهی یک جمله و یا حتی ایدۀ خوب نیز راهگشاست! نویسندگان و مترجمان مطرح هر حوزه، ناشران مهم و معتبر، آثار پایه و مهم، منابع مرجع، نهادها و دانشگاههای تخصصی مطرح ایران و جهان و مواردی مثل آن را به خاطر بسپرید. اینها کلیدواژههای مهمی هستند که برای کارهای آینده احتمالا به آنها مراجعه خواهید داشت.
شناسایی و انتخاب ابزارها و منابع جستجوی پیشینهها. شناسایی همه پیشینههای مرتبط با یک پژوهش بدون استفاده از منابع مرجع مثل انواع کتابشناسیها، پایگاههای اطلاعات الکترونیکی و غیرالکترونیکی دشوار بلکه در مواردی ناممکن است. به همین دلیل لازم است شناخت دقیقی از این منابع کسب کنید تا سرعت، دقت و جامعیت جستجو، بیشتر شود. این منابع، حاوی اطلاعات کتابشناختی، چکیده و در مواردی متن کامل پیشینههاست. با کمی پرسش و پاسخ از متخصصان و محققان باتجربه یا کتابداران متخصص موضوعی و یا جستجو در اینترنت و سایر منابع تخصصی، اغلب منابع و پایگاههای مهم به سرعت شناسایی خواهند شد. پایگاهها و منابع رایگان هم در اینترنت زیاد است اما مواظب اعتبار آنها باشید. کتابهای مرجع و آموزشی زیادی وجود دارد که پایگاههای مهم و مطرح هر حوزه و حتی روشهای جستجو در آنها را آموزش دادهاند.
جستجو در پایگاههای اطلاعاتی کتابشناختی و متن کامل. جستجو در پایگاههای اطلاعاتی یکی از مراحل اساسی در پیشینهپژوهی است. بدینترتیب همه منابع مرجع و پایگاههای اطلاعاتی انتخاب شده جستجو میشود، منابع احتمالی شناسایی و فهرستی از آنها فراهم میشود. برای جستجو در پایگاههای اطلاعاتی باید مهارتهای جستجو را فرا گیرید. پایگاههای اطلاعاتی اغلب روشهای گوناگون جستجو و تورق دارند و یادگیری آن کار چندان دشواری نیست. کافی است راهنمای آن را بخوانید و نیز کمی با آزمون و خطا جستجو کنید. نتایج را ارزیابی کنید و سپس دوباره و دوباره، روش خود را اصلاح کنید. به تدریج مهارتهای لازم را فرا خواهید گرفت. در این زمینه نیز میتوانید از کتابداران متخصص موضوعی پرس و جو کنید و از آنها راهنمایی بخواهید.
جستجو در فهرست کتابخانهها و سایر آرشیوهای شخصی و سازمانی: برخی از کتابخانههای تخصصی یا منابع و آرشیوهای خاص حاوی منابع مرجع، مجلات علمی، و پایگاههای اطلاعاتی زیادی است که بهتر است به آنجا مراجعه شود و در منابع آنها جستجو کنید.
بررسی مقدماتی منابع. منابع بازیابی شده از نظر میزان ارتباط با سوالات پژوهش، انتخاب و دستهبندی شوند. با کمی تورق با محتوای آن آشنا خواهید شد. البته انتخاب منابع به پرسشها و ابهامات ذهنی شما نیز بستگی خواهد داشت. برای مثال یک منبع ممکن است برای انتخاب روش پژوهش، مناسب باشد، دیگری برای مشاورۀ آماری، و غیره.
تهیه متن کامل منابع: مرحله نهایی در فرایند پیش از مرور نوشتارها، تهیه متن کامل منابع انتخاب شده است. در هم موارد فوق بهتر است فهرستی از پایگاهها و منابع جستجو شده، کلیدواژههای جستجو شده و و برخی از منابع خوب را یادداشت کنید. اغلب لازم است مراحل فوق، بارها و بارها و در مراحل گوناگون پژوهش تکرار شود.
نکته: اغلب فرایند مرور نوشتهها و یادداشتبرداری از آنها به شکل خطی فوق نیست. یعنی به نحوی نیست که ابتدا همه منابع احتمالی شناسایی، تهیه، و سپس مطالعه، و یادداشتبرداری، و در آخر تدوین نهایی شود. گاهی بعد از یک جستجوی ساده و دمدستی، کار تورق و مطالعه آنها همزمان آغاز میشود. چنین راهبردی بخصوص زمانی توصیه میشود که شناخت دقیقی از کمیت و کیفیت جستجو وجود ندارد. گاهی بعد از تورق و مطالعه اولیه برخی از منابع لازم است دوباره و بلکه چندباره کار جستجو تکرار شود. در چنین مواردی معمولا راهبرد جستجو و همینطور منابع جستجو هم تغییر خواهد کرد.
نکته: یک محقق و نویسندۀ خلاق، مداوم در حال ارزیابی روشها، ابزارها و رفت و برگشتهای ذهنی است تا فرایند کارها بهتر و بهتر مدیریت شود – البته نه چیزی شبیه آشفتگی و وسواس ذهنی.
2.مطالعه منابع و متنها
نیوتون زمانی که درجۀ کارشناسی خود را دریافت کرد، استادش "نظری بیتفاوت" دربارۀ او داشت. و معتقد بود وی حتی اصول اقلیدس را هم نمیداند. در واقع، نیوتون برنامۀ درسی را رها کرده و به آن بیتوجه بود. اما استادش پی نبرد که نیوتون همان هنگام از دکارت هم جلوتر رفته بود، دکارت کسی بود که به نوبۀ خود قبلا از اقلیدس بسی فراتر رفته بود. نیوتون به تمامی خودآموخته بود؛ به این معنا که عمدتا به تنهایی کار میکرد و از کتابها مطالب را میخواند و فرا میگرفت (استراترن، ص. 24)
دربارۀ اهمیت مطالعه و خواندن آثار دیگران هر چه بگوییم و بنویسیم کم است! خواندن هم میتواند به قصد لذت و سرگرمی باشد و هم به قصد آموزش، یادگیری و پژوهشی هدفمند. حتی خواندن به قصد لذت و سرگرمی نیز خالی از آموزش و یادگیری نیست بلکه در مواردی اهمیت آن از خواندن به قصد آموزش و یادگیری نیز بیشتر است! آشکار است که در سنین کودکی و نوجوانی بسیاری از مهارتهای اساسی، حتی مهارتهای گوناگون مورد نیاز برای پژوهش و نگارش، مهارتهای زبانی و شناختی، مهارتهای حسی و عاطفی و غیره را میتوان با مطالعۀ آثار ادبی و غیردرسی پرورش داد. اما معتقدم مطالعۀ آثار ادبی و هنری در سنین بالاتر و حتی برای نویسندگان و پژوهشگران باتجربۀ حوزههای گوناگون نیز بسیار درسآموز است و بر خلاقیت ذهنی آنها بسیار تاثیر خواهد گذاشت. با این حال، منظورمان از مطالعه و خواندن در اینجا مطالعۀ هدفمند و بر اساس یک مسالۀ پژوهش یا مورد مطالعه است که معمولا با فرایند اندیشهورزی و تفکر افراد دربارۀ یک مساله درآمیخته است. چنین خواندنی اغلب از نوع خواندن و مطالعۀ هدفمند و فعالانه است.
البته میزان مفید بودن منبع مورد نظر در این نوع مطالعه بیش از هر چیز به اهداف، تجربه، و دانش خواننده وابسته است. برای یک محقق و نویسنده خلاق، مطالعۀ هر منبع میتواند تاثیری مستقیم یا غیرمستقیم بر پژوهش و نوشتۀ او بگذارد (چه از آنها استفاده مستقیم کرده باشد و چه یادی از آن نکرده باشد). وی ممکن است محتوای برخی از مقالهها و کتابها را دهها بار بخواند و نکتهبرداری کند تا از آنها در اثر خود استفاده کند و برعکس؛ یعنی تعدادی از کتابها و مقالهها هرگز مطلب دندانگیری به وی ندهد. یک ذهن خلاق و پویا میتواند از منابع ظاهرا نامرتبط هم نتایجی کلی (مستقیم یا غیرمستقیم) استخراج کند که شاید به ذهن فردی دیگر نرسد. حتی حضور عددی (و نه محتوایی) این منابع هم میتواند گاهی معنادار باشد. مثلا چنین نتیجهای: از 100 منبع بررسی شده تنها 15 منبع حاوی 90 درصد استنادات آن حوزۀ تخصصی بوده است. یا تحلیل موضوعی 100 منبع نشان داده است که تنها در 20 منبع از روش مورد نظر پژوهشگر در فرایند پژوهش استفاده شده است.
آنچه نتایج مطالعۀ آثار را برای شما به داده و اطلاعات معناداری در یک پژوهش یا مقالۀ تازه تبدیل میکند هدف و خلاقیت ذهنی شماست. همینطور تلفیق این اطلاعات با دانش ذهنی خواننده است که نوشته شما را به اطلاعاتی معنادار برای وی تبدیل میکند. همواره مهارتهای شناختی و حسی – حرکتی محققان، نویسندگان، و خوانندگان است که در موقعیتهای گوناگون و بر اساس نیازها و اهداف تازه، دانش و تجربۀ خودشان را با دادهها و اطلاعات دیگران ترکیب میکنند و تصویری تازه از آن خلق میکنند. مطالعه و استفادۀ یک فرد از آثار دیگران با توجه به چنین اهداف، نیازها، فرایندها، داشتهها و تواناییهای شناختی و جسمی اغلب رنگ و بویی متفاوت داشته و چیزی متفاوت خلق میکند. روشن است که هر چه کم و کیف مهارتهای حسی، حرکتی و شناختی و داشتهها افزایش یابد، نتایج مطالعه و خواندن نیز متفاوت، بیشتر و بهتر خواهد بود. به همین دلیل است که خواندن دوباره و دوبارۀ یک متن یا متنهایی دربارۀ یک یا چند حوزۀ موضوعی نهفقط درک و دریافت انسان از آنها را بیشتر و بهتر میکند بلکه کارکرد و کارایی هر یک از این تصویرها و حتی سایر تصویرهای گوناگون شناختی و حسی – حرکتی انسان در زمانمکانهای متفاوت را نیز بارها و بارها تغییر میدهد و آن را ارتقا میبخشد.
3.فرایند نگارش با استفاده از پیشینهها
مطالعۀ پیشینههای مرتبط با یک موضوع پژوهش یک طرف، و استفاده از یادداشتها در متنی منسجم و یکپارچه سمتی دیگر. زیرا آزادی عمل یک محقق و نویسنده در مطالعۀ پیشینهها و یادداشتبرداری از آنها با نگارش مقاله یا کتاب و استفاده از همانها در متن متفاوت است. مهارتهای شناختی نویسنده در زمینههای گوناگون، عاملی تعیینکننده است: هم در زمینۀ موضوع مورد نظر و هم مهارت او در استفاده از تواناییهای تفکر منطقی، استدلال، تخیل، و مانند آن. شناخت او دربارۀ ساختار کلی یک مقاله، کتاب یا هر متن علمی دیگر و تاثیرپذیری ساختار اثر از توان و تجربۀ شناختی نویسنده در تولید و بستهبندی محتوا نیز بسیار اهمیت دارد.
در بخشهای قبل به این نکته اشاره کردیم که همۀ مقالهها، کتابها و آثار فکری، مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر دیگران یا چیزهای دیگری است که بیرون متن هستند. حتی جریان فکری یک فرد معمولی نیز تحت تاثیر چنین گذشته یا پیشینهای است. گویی تفاوت در این است که پیشینههای یک اثر علمی با پیشینههای فکری یا حسی – حرکتی یک مهارت شناختی یا جسمی دیگر از نظر نمود ظاهری متفاوت است. و این تفاوت زمانی بیشتر به چشم میآید که قرار باشد آن را مکتوب و مستند کنیم. وگرنه یک گزارش علمی که حتی تمام اجزایش از متن دیگران باشد اغلب به گونهای میتوان آن را نوشت که انگار همۀ آنها از قلم خود نویسنده تراوش شده است. البته تسلط محقق و نویسنده در تولید و نگارش یک متن علمی و استفاده از افکار و متنهای دیگران بسیار اهمیت دارد. کافی است او دربارۀ موضوع پژوهش و نگارش، و یافتهها و داشتههای خود و دیگران در همان زمینه تسلط داشته باشد و بتواند آنها را در یک ساختار منطقی قرار دهد. آنچه در نگارش یافتهها و پیشینهها اهمیت دارد این است که او الگو یا تصویری را از پیش در ذهن خود داشته باشد؛ همیشه لازم نیست این الگو یا ساختار کامل و بینقص باشد. بالطبع این الگو با مطالعه و پژوهش وی بهتدریج کامل و کاملتر میشود. اجزای این الگو همان قطعاتی است که از قبل با مطالعه، پژوهش و تجربه فراهم شده است؛ مهمترین چیز باقیمانده، سرهم کردن همین قطعات کوچک و بزرگ است. مطالعۀ چند کتاب علمی و دقت در ساختار، محتوا، و چند و چون استدلال آنها درسهای زیادی خواهد داشت که سعی میشود چند نمونۀ آن ارائه شود. نسبت ساختار و محتوا چیزی شبیه ظرف و مظروف است؛ ساختار در اینجا ظرف، و محتوا مظروف فرض شده است: با این تفاوت که خود ظرف نیز از محتوا ساخته شده است!
ساختار کلی یک مقاله یا کتاب علمی (از جمله مقالههای مروری و دایرهالمعارفی) معمولا با مقدمه آغاز شود. در این مقدمه ابتدا مسائل اساسی مرتبط با همان مطالعه یا پژوهش مطرح میشود، تا زمینۀ ورود به مرور نوشتارها مطرح شود. در همین مقدمه، سوالات اساسی مربوط به مرور نوشتارها و دلایل نویسنده برای مرور نوشتارها مطرح میشود. روشها و راهبردهای مرور نوشتارها و دلایل انتخاب یک راهبرد و روش خاص و مزیتها و محدودیتهای آن، شاخصهای انتخاب شده در بررسی و تحلیل نوشتارها، دلایل حضور یا عدم حضور نتایج برخی از پژوهشها، محتوای معرفیشده از هر پژوهش، نحوه نگارش و سازماندهی نتایج پژوهشها را نیز میتوان در ادامۀ آن ذکر کرد.
سپس برخی از نتایج و ویژگیهای کلی پیشینهها مطرح میشود، از جمله: رویکردهای کلی موجود در پژوهشها و نوشتارها، رویکردها و چشماندازهای تازه در پژوهشهای حوزه، روششناسیهای موجود در پیشینهها، موضوعات اصلی و فرعی مطرح شده در متنها، تفاوتها و شباهتهای اصلی، شکافها و خلاهای پژوهشی، روند کلی نشر منابع اطلاعاتی در حوزه مورد نظر و غیره.
نمونه مقدمه برای "مبانی نظری مدیریت دانش "
مقدمۀ زیر حاوی چکیدهای مختصر و مفید از مطالب یکی از فصلهای کتاب "مدیریت دانش: مفاهیم و زیرساختها" (اثر حسنزاده) است. در واقع، مقدمۀ ورود به مطالب یک فصل است. با دقت در مطالب مقدمه، متوجه ساختار سایر بخشهای فصل نیز خواهید شد. سعی کنید سایر بخشهای این فصل و زیرفصلهای آن را حدس بزنید و در زیر آن یادداشت کنید. یک مقدمۀ خوب باید چنین کارکردی داشته باشد. برخی از مقالهها، کتابها، گزارشها و غیره به ترتیب فصلها، و سپس تیترهای اصلی و فرعی شمارهگذاری میشود. اندازۀ فونتها نیز بر همین اساس، کوچک و بزرگ میشود.
فصل 2
مبانی نظری مدیریت دانش
2-1. مقدمه
دانش یکی از منابع اصلي سازمانها تلقي ميشود. مديريت دانش به عنوان يك سرمايۀ سازماني به عوامل زيرساختي مناسبي نیاز دارد. فراهمآوري عوامل زيرساختي نيازمند مجموعههاي سازماني و سازوكارهاي خاصي است. نظريه دانشمدار "شركت" بهخوبي لزوم وجود مجموعههاي سازماني و توجه به دانش سازماني را توجيه ميكند. به همین دلیل ابتدا نظريه "شركت" به عنوان بحث زيربنايي و ابعاد دانشمداري آن مورد توجه قرار گرفت.
نظریه"تعادلات سه جزئي" يكي ديگر از نظريههايي است كه توجه به دانش در سازمانها (به ويژه جلوگيري از گسترش حجم سازمانها) را به خوبي توجيه ميكند. "نظرية خلق و تبديل دانش" سازماني نيز به این دلیل بررسی شده است که به صورت خاص فرايندهايي را در اختيار سازمان قرار میدهد. "سازمان يادگيرنده" یکی دیگر از نظریههایی است كه پيشزمينه مديريت دانش است.
کتاب حاضر مقدمۀ پژوهش دربارۀ زيرساختهاي مديريت دانش در بخشهای دولتي نیز میباشد. به همین دلیل، اهميت دانش و مسائل و ملاحظات مديريت دانش در بخش دولتي که نياز به رویکردهای خاص دارد بررسی شد. سپس زيرساختهاي مديريت دانش در سه دسته كلي "منابع انساني"، "فرايندها" و "فناوريها" با رویکرد انتقادی نسبت به دیدگاههای مطرح شدۀ دانشمندان در منابع بررسي شد. در پايان، مباني نظري مدیریت دانش با توجه به پیشینهها دستهبندی و نتیجهگیری شد.
مقدمۀ فوق نشان میدهد که نویسنده ابتدا پیشینههای مرتبط با نظریههای مدیریت دانش در سازمانها را مطالعه کرده است. تحلیل ساختار محتوایی مقدمه نشانگر اهمیت چند کلیدواژۀ زیر است: دانش، مدیریت دانش، سازمانها (دولتی و غیردولتی)، زیرساختها، و نظریههای مدیریت دانش. بسط همین چند کلیدواژه با استفاده از چند گزارۀ محوری زیر به مقدمهای کوتاه و مناسب ختم شده است:
دانش در سازمانها اهمیت دارد. در نتیجه مدیریت دانش نیز مهم است. مدیریت دانش به زیرساختهای مناسب نیاز دارد. هر کدام از نظریههای مدیریت دانش بر جنبههایی خاص از این زیرساختها تکیه دارد. و در ادامه به طور مختصر چند نظریۀ مطرح و مهم مرتبط با مدیریت دانش معرفی شدند.
ملاحظات مربوط به مدیریت دانش در نهادهای دولتی، معرفی ساختار شکلی و محتوایی اثر با تاکید بر رویکرد انتقادی نویسنده نسبت به پیشینهها، سازماندهی و دستهبندی یافتهها بر اساس نظریهها و دیدگاههای محققان، پایانبخش مقدمه است. در واقع، نویسنده خلاصهای مختصر و مفید از محتوای کل اثر را در این بخش ارائه کرد. ساختار محتوای کل اثر نیز با همین مقدمه، کم و بیش آشکار شده است.
بعد از نگارش مقدمه، نوبت نگارش بدنه اصلی مرور نوشتارهاست. در ابتدا بهتر است نتایج یادداشتها بر اساس نظمی خاص دستهبندی شود (همان نظمی که در مقدمه ذکر شد). مثلا میتواند بر اساس برخی از ویژگیهای کلی زیر باشد: رویکردهای پژوهشی، دستههای موضوعی اصلی و فرعی، اهداف و نتایج پژوهشها، سوالات اساسی پژوهش، منطقه یا کشور، اهداف و نتایج، نویسندگان و محققان، سیر زمانی و تاریخی و مانند آن، نوع منابع اطلاعاتی (مثل کتاب، مقاله، پژوهش، پایاننامه و غیره)
سپس نتایج یادداشتهای مرتبط در صورت لزوم بازنویسی، خلاصه و یا بیشتر بسط داده میشود. گاهی نتایج با هم ترکیب یا جدا میشوند. همینطور بهتر است نتایج هر گروه بر اساس اهمیت، دوره زمانی یا سایر شاخصها مرتب شوند. گاهی نتایج با هم مقایسه یا نقد و تحلیل میشوند.
در ابتدای هر بخش یا پاراگراف بهتر است نتایج کلی مرتبط با همان پژوهشها/ نوشتارها خلاصه شود تا خواننده با دیدگاهها و نتایج کلی هر حوزه آشنا شود.
در پایان میتوان برخی از نتایج کلی متنپویی را خلاصه کرد. برای مثال تحقیقات اصلی و برجسته، افراد یا موضوعات شاخص، تحلیل وضعیت جاری پژوهشها، طرح رویکردهای تازه و تحلیل آینده از جمله مواردی است که در بخش نتایج متنپویی میآید.
نمونهای از تدوین روش پیشینهکاوی (در یک پایاننامۀ فرضی)
شناسایی منابع اطلاعاتی مرتبط یکی از مهمترین گامهای آغازین در فرایند پیشینهپژوهی و مرور نوشتارهاست. به همین دلیل گامهای زیر برای اطمینان از جامعیت و دقت در شناسایی منابع جستجو طی شد: ابتدا مهمترین و بزرگترین پایگاههای اطلاعاتی ایرانی و خارجی مرتبط با این حوزه شناسایی شد. برای اطمینان از جامعیت جستجوی موضوعی از پایگاههای اطلاعاتی موضوعی و تخصصی و نیز پایگاههای بینرشتهای و چندرشتهای مرتبط استفاده شد. برای یافتن مقالههای مورد نطر از پایگاههای مدلاین، امبیس، اسکوپوس، کمیکال ابسترکت، و .... استفاده شد. بوکس این پرینت، کتابشناسی ملی امریکا، کتابشناسی ملی بریتانیا، کتابشناسی ملی ایران و .... برای پوشش کتابها استفاده شد. برای شناسایی پایاننامهها و همایشهای علمی از دیزرتیشن ابسترکت و ... استفاده شد. پروانههای ثبت اختراعات نیز با استفاده از پایگاههای اداره ثبت اختراعات امریکا و اروپا و سایر کشورهای مهم مورد جستجو قرار گرفتند.
پایگاههای پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، مرکز منطقهای علوم و تکنولوژی شیراز، کتابشناسی ملی ایران، نمایه، و ...... برای شناسایی اطلاعات مرتبط با پژوهشها در ایران نیز جستجو شد.
علاوه بر پایگاههای اطلاعاتی بزرگ فوق، سایر منابع مرجع از جمله دایرهالمعارفهای تخصصی مرتبط با پژوهش نیز با دقت شناسایی و کاوش شدند.
وبسایتها و پایگاههای اطلاعاتی سازمانها، انجمنها و دانشگاههایی که در این زمینه، تخصص موضوعی و انتشارات زیادی دارند نیز جداگانه جستجو شدند.
یکی دیگر از روشهای شناسایی منابع مرتبط، استفاده از کتابشناسیهای پایان مقالهها و کتابها و منابع بازیابیشده بود. همچنین از مشورت برخی از متخصصان موضوعی هم بهره گرفته شد.
برای جستجو در این پایگاهها همه کلیدواژههای موضوعی مرتبط با دقت شناسایی، و با استفاده از راهبردی مناسب، جستجو شدند.
کمبود پایگاههای اطلاعاتی مرجع در ایران از جمله مشکلات شناسایی منابع مرتبط بود که تلاش شد تا حد ممکن علاوه بر پایگاههای موجود و استفاده از روشهای فوق از رویکردهای زیر نیز برای شناسایی منابع مرتبط استفاده شود:
جستجوی منابع مرتبط در کتابخانههای سازمانها، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها، مشورت با متخصصان موضوعی، استفاده از کتابشناسیهای چاپی، و ردیابی زنجیره استناد و کتابشناسیهای موجود در منابع فارسی.
گام بعد، تهیۀ و مطالعۀ منابع مرتبط با موضوع پژوهش، یادداشتبرداری، و استفاده از آنها در مراحل گوناگون پژوهش و نگارش بود.
نمونۀ دیگری از مقایسه دیدگاهها و رویکردها با استفاده از پیشینهپژوهی
نکته: اغلب یک پژوهش را میتوان بر اساس رویکردها و فرضیههای مختلف انجام داد. آشنایی با رویکردها و نظریههای مطرح، قوت و ضعف آنها و تناسبشان با موضوع مورد بررسی از جمله وظایف یک پژوهشگر است. وی باید توضیح دهد که چرا از بین روشها و رویکردهای گوناگون از رویکردی خاص یا ترکیبی از آنها استفاده شده است و یا حتی خود با استفاده از مجموع رویکردهای موجود و نیاز پژوهشیاش به تدوین رویکردی تازه پرداخته است. اهمیت برخی از پژوهشها در ابداع همین ابزارها و روشهای تازه و ابتکاری است.
علاوه بر سازوكارهاي فيزيكي و سخت افزاري براي خلق و انتقال توانمنديهاي سازماني بايستي جنبه انساني و نرم افزاري آن را نيز مورد توجه قرار داد. آثار ناهاپيت و گوشال (1998) و ون كرو (1998) هر دو بر روابط اجتماعي به عنوان عامل اصلي درك همكاري در تولید دانش تاكيد كردهاند. البته رويكرد اين نويسندگان به مساله كاملا متفاوت است. ناهاپيت و گوشال بحث خود را بر مبناي نظريه شبكه استوار كردهاند. در اين نظريه افراد به عنوان عناصري در نظر گرفته ميشوند كه به دنبال علايق خود هستند (برت، 1992). اين نوع نگاه بعدها توسط براون و دوگويد، 2000؛ چو, 2000؛ ونگر و سنيدر، 2000؛ پروساک و کوهن، 2001؛ به عنوان ديدگاه تاويلي پيگيري شد. اما ون كرو (1998) بر مفهوم مراقبت تمركز كرده بود، كه به عنوان كمك به ساير افراد جهت رشد و بالندگي آنها تعريف شده است. اين نوع نگاه نيز بعدها تحت عنوان ديدگاه عملگرايانه مورد توجه صاحبنظران قرار گرفت.
برگرفته از: حسنزاده، محمد. (1386) مدیریت دانش: مفاهیم و زیرساختها، تهران: کتابدار.
برخی از جملات و عبارتهای کلیدی و تکراری در مقایسه و نقد دیدگاهها:
ون كرو معتقد بود که ....... در حالی که .......
واژۀ ..... در تعریف/ الگوی ارائه شده توسط .....در معنایی متفاوت از دیگران استفاده شد. او بیشتر بر ... تاکید دارد تا ..... اما نقطۀ مشترک این است که .....
نویسنده در منبع فوق بر این مسائل تاکید/ تمرکز داشت:
بیشتر نویسندگان و محققان معتقدند/ بر این اعتقادند که ... نقطۀ اشتراک و تفاوت آنها بیشتر ....
این دیدگاه بعدها توسط افراد مختلفی نقد شد/ توسعه یافت. تعدادی موافق دبدگاه وی بودند و برخی از نویسندگان نیز انتقادات جدی به آن وارد کردند (در ادامه دیدگاههای موافق و مخالف بررسی میشود ...)
با توجه به مجموع دیدگاهها و تجربههای فردی نگارنده میتوان تعریف/ الگو/ پیشنهاد زیر را از ...... ارائه کرد: .......
تمرین:
با مطالعۀ متنهای مشابه میتوان به الگوهایی رسید که کم و بیش تکرار میشود. دقت در این الگوها میتواند راهگشای شما در متنهای مشابه باشد. در ادامه تعدادی از آنها ذکر شده است. سعی کنید متنهای خوب را چند بار مطالعه کنید و الگو، ساختار، و تحلیل آنها را در ادامۀ همین قسمت یادداشت کنید.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.