داخلی
»پژوهش و نگارش (پاورقی)
در همین زمان ناگهان بحرانی پیش آمد و یکی از فیزیولوژیستهای برجسته با من تماس گرفت برای یک پیشنهاد کاری. ... مصاحبه به خوبی انجام شد و او کاری را به من پیشنهاد کرده بود که در زمینه نوروبیولوژی بود. مشکل من این بود که هفتۀ پیش تصمیم گرفته بودم که زمینۀ جدید پژوهشیام زیستشناسی مولکولی باشد. تصمیم مشکلی بود. ...به خودم گفتم نباید به خاطر این که بهطور تصادفی کسی به من کاری پیشنهاد کرده است از مسیر منحرف شوم. به همین دلیل آن را رد کردم. (کریک، پیگیری دیوانهوار، ص. 35)
انحراف از مسیر و در نتیجه پراکندهکاری یکی از آفتهای معمول و مخرب در مسیر پیشرفتهای شغلی و یادگیری است. این مشکل زمانی بیشتر میشود که یک محقق یا نویسنده به خاطر مشکلات مالی، روابط دوستانه، وظایف سازمانی، و یا از سر ناچاری و دیگر دلایل به پیشنهاداتی پاسخ مثبت دهد که با موضوع اصلی تخصص و یا هدف وی تعارض دارد.
البته هر پژوهش، هر زمینۀ موضوعی و هر نوشتۀ علمی و ادبی به ناگزیر نوعی رابطه با حوزههای دیگر دارد؛ به همین دلیل ساده که هر چیزی در بافت و زمینهای قرار دارد که اغلب بزرگتر است و اجزا و زیرمجموعههایی دارد که نسبت به آن خاصتر و کوچکتر است. اما مطالعۀ همین رابطه باید به گونهای باشد که موضوع اصلی چیزی را از حوزههای دیگر بگیرد، در خود جذب و هضم کند و در خدمت اهدافش قرار دهد؛ نه این که پژوهش و پژوهشگر را همچون خوره به تدریج بخورد و یا مثل یک سیاهچاله در خود ببلعد. مگر چیزی نامنتظره و نوعی آگاهی حاصل شود که نشان میدهد موضوع فرعی خود باید در مرکز توجه باشد و کم و کیف رابطه تغییری اساسی کرده است.
هر کدام از اهداف فرعی و اصلی، تخصصی و عمومی، فردی و اجتماعی زیرمجموعۀ اهدافی دیگر هستند که باید به آنها توجه شود. ارتقای کم و کیف زندگی فردی و اجتماعی از طریق کشف و توصیف واقعیتها و الگوهای ذهنی خود و دیگران و نیز تغییر یا بهبود فرایند انجام کارها با ابداعات علمی و فنی از جمله اهداف بزرگتری است که باید در ناخودآگاه هر فرد و نهادی حک شده باشد.
آن چه در بالا ذکر شد به اهداف کلی و راهبردی خودتان مربوط است. اما هدف خود پژوهش و کم و کیف آن نیز به همین اندازه، و بلکه بیشتر اهمیت دارد. دوری از هدف پژوهش، اعتبار پژوهش را پرسشدار میکند.
بر اساس دیدگاه اسکاولینگ و برایان (ص. 65) "دانش، اندازهگیری است"؛ فقط در صورتی میتوانید خوب اندازهگیری کنید که (اهداف) سیستم را درک کنید و بفهمید که چه چیزی را میخواهید اندازه بگیرید. تنها زمانی میتوانید چیزی را به طور معنادار اندازهگیری کنید که فهمیده باشید چرا آن را اندازه میگیرید. ما این را اعتبار محتوا نامیدیم: یعنی این دانش که چیزی را که اندازه میگیرید نمایندۀ همان چیزی است که میخواهید بدانید. بر روی متغیرهایی تمرکز کنید که نمایندۀ فرایندهاست، و نه روی چیزی که اندازهگیری آنها آسان است.
شاید گاهی لازم باشد زیرآب پژوهش خود را خالی کنید!
در بخشهای قبل به افرادی اشاره کردم که به دنبال کتاب یا مقالهای هستند که کم و بیش تکلیف مسالۀ آنها را روشن سازد. آنها اغلب از این مساله مینالند که هیچ منبعی دربارۀ پژوهششان وجود ندارد! البته گاهی حق دارند و باید ناامید باشند! نه از این جهت که منبعی دربارۀ پژوهششان وجود ندارد بلکه از این نظر که اصلا موضوع مناسب یا راه و روش درستی انتخاب نشده است. برخی از آنها به این نکته اشاره میکنند که استادشان آن را پیشنهاد داده است! شاید همین باشد و شاید برداشتی نادرست از پیشنهاد استادشان داشتهاند! این پدیده بیشتر به کسانی مربوط است که شایستۀ ادامۀ تحصیل نیستند و یا حداقل ادامۀ تحصیل آنها وابسته به مطالعۀ بیشتر، و نیز دانش و تجربۀ زیادی است که کم و کسریها جبران شده باشد.
البته پیش میآید که حتی یک محقق ورزیده نیز موضوعی را انتخاب کرده باشد که باید آن را تغییر دهد. هر محقق به هنگام مطالعۀ اولیۀ یک پژوهش باید به این نکته هم توجه کند که ممکن است افراد دیگری همان را یا بخشهایی از آن را انجام داده باشند. گاهی ممکن است محدودیتهای اساسی وجود داشته باشد و باید کم و بیش تغییراتی در راهبردها و موضوع پژوهش ایجاد شود. یکی از اهداف مطالعۀ پیشینهها و مشورت با متخصصان نیز همین است. همیشه محقق در طرحریزی مقدماتی یک پژوهش، در ادامۀ آن و وسط کار باید نیمنگاهی به این مساله داشته باشد که ممکن است جایی در روشها، رویکردها، برنامهریزی پژوهش، و حتی درک و فهم مفاهیم و غیره خطایی کرده باشد. به عبارت دیگر، برخی از بنبستها یا کاستیها ممکن است به همین دلیل باشد. برخی از این کاستیها با تغییراتی کم و بیش اصلاح میشود اما گاهی لازم است به طور کل بیخیال یک پژوهش خاص شد! این موضوع البته بیشتر گریبانگیر افرادی میشود که بسیار از موضوع پرت هستند، تا حدی که ممکن است تا آخر پژوهش هم متوجه ضعفهای اساسی خود نشوند. بر همین اساس بهتر است در آغاز کار و به هنگام مطالعۀ پیشینهها، مشورت با منابع و افراد منتقد و متخصص در یک زمینه نسبت به درستی راه و روشها، موضوع و بسیاری از محدودیتها و بایدها و نبایدها توجهی اساسی شود و سختگیر بود.
خاطرات مطرح شده از کندل و کریک (هر دو برندۀ جایزۀ نوبل) دربارۀ صورتبندی و اجرای پژوهشهای متعدد نشان میدهد که تا چه حد گاهی از مسیرشان دور بودهاند.
تمرین:
پژوهش، مقاله، کتاب یا دیدگاهی را انتخاب کنید و دربارۀ ضعفها و جنبههای منفی آن بحث کنید.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.