داخلی
»برگ سپید
درباره نویسنده(برگرفته از ابتدای کتاب فرزانگی در عصر تفرقه)
الیف شافاک/ شفق نویسنده ترکی- انگلیسی، در سال 1971 در استراسبورگ فرانسه متولد شد.
شافاک مدرک دکترای علوم سیاسی دارد و در دانشگاههای مختلف ترکیه، امریکا و انگلیس تدریس کرده است؛ از جمله کالج سنتآن دانشگاه اکسفورد که شافاک جزو همکاران افتخاریاش به حساب می آید.
شافاک، از وزارت فرهنگ فرانسه، نشان شوالیه هنر و ادب دریافت کرده و عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان نیز هست. خبرگزاری پولیتیکو در سال 2017 شافاک را جزو فهرستی دوازده نفره میآورد که «می توانند دلگرم کننده ترین کلامی را که واقعا به آن نیاز دارید بگویند.»
شافاک در کتاب «شیر تلخ» خود را یک نویسنده، خانه به دوش، شخصیت جهانی، عاشق عرفان، صلحطلب، گیاهخوار و در اخر یک زن می داند (شافاک، 1396، ص10).
دیگر کتابهای الیف شافاک: سه دختر حوا، شیرتلخ، چهل قانون عشق، پنهان، حرامزاده استانبول، دختری که اسمش را دوست نداشت، شرافت و ... .
درباره کتاب
این کتاب الیف شافاک، کتاب کم حجم برتر سال 2020 و یکی از اثار منتخب جایزه بوکر معرفی شده است(وبسایت طاقچه). کتابی با 76 صفحه و 5 بخش، ترجمه پگاه فرهنگ مهر از انتشارات میلکان. موضوع کتاب، جامعه شناسی سیاسی، روان شناسی اجتماعی، و مناقشات اجتماعی است. کتاب با پیشگفتار شروع میشود؛ از بحران کرونا و صدای ما آدمها سخن می گوید؛ صدایی که اگر آن را از ما آدمها بگیرند مثل این است که از زندگی محروممان کنند. شافاک می نویسد: «اگر نتوانی داستان خود را تعریف کنی، اگر صدایت را خفه کنند، بدین معناست که انسان بودنت را از تو گرفته اند». او از هفت سالگی اش می گوید که به دلیل چپدست بودن که در آن زمان نوعی نقص به حساب می آمده، همیشه جزو اخرین دانش آموزانی بوده که روبان قرمز را از معلم خود دریافت میکرده است تا اینکه به حرفی از حروف الفبا می رسند، حرفی که بیصدا است و اگر آن را در کلمه ای ببینی باید نادیده اش بگیری. شافاک میگوید: مغز هفت ساله اش این حرف ناخواسته را با دستچپ ناخواسته اش مرتبط میدانسته.
شافاک از خودشیفتگی می نویسد، ویژگیهایی که اگر تنها با طرز فکرهایی مشابه خودمان ارتباط داشته باشیم به آن تبدیل میشویم. سپس از خودشیفتگی گروهی مینویسد، چیزی که «ما» را در مقابل «آن ها» قرار می دهد.
بخشهای کتاب عبارتند از: سرخوردگی و سرگشتهگی، اضطراب، خشم، بی تفاوتی، و اطلاعات، دانش، خرد.
شافاک، بیتفاوتی را مخرب ترین احساس انسانی میداند و آن را به رنگ سفید تشبیه می کند: همانطور که رنگ سفید ترکیبی از تمام رنگهاست، بی تفاوتی هم ترکیبی از تمام احساسات است.
در این کتاب، شافاک بر دیگران و انسانگرایی به جای قبیله گرایی، تاکید دارد. کتابی که شنیدن صدای دیگران را در دنیایی که تمرکز بر فردگرایی دارد به ما یادآوری میکند. گاهی اوقات قدرت تحملم پایین می آید و فراموش میکنم که باید با دیگرانی که شاید بیصدا رنج می کشند مهربان باشم و صدایشان را که شاید مخالف نظر من باشد، بشنوم. این کتاب را کمکی میدانم که نمی گذارد گوشها و قلبم بسته شوند و در دنیایی که به گفته شافاک، دلایلی حقیقی برای دلسردشدن داریم، مرحمی بر زخمهای دیگران باشیم و به چرخه ناامیدی و دلسردشدن از یکدیگر که شاید موجب احساس بیتفاوتی شود، پایان دهیم. و لازم میدانم که به یک بار خواندن آن بسنده نکنیم.
قسمتهایی از کتاب
«به اقتصاد، بازار سهام و سیاست اولویت میدهیم، ولی کمتر به چیزهایی انتزاعی تر و رمزآلودتر مثل احساسات توجه می کنیم.»
«سرزمینهای مادری، قلعه هایی شیشه ای هستند. برای ترک آنان، باید چیزی را بشکنید؛ یک دیوار، یک عرف اجتماعی، یک هنجار فرهنگی، یک سد روانشناختی، یک قلب را.»
«اگر من متقاعد شدم قبیله ام برتر است؛ هرگاه کسی از تصدیق این برتری امتناع کند، ابتدا او را مورد سوءظن و سپس مورد دشنام قرار می دهم.»
مشخصات کتاب
شافاک، الیف/ فرزانگی در عصر تفرقه؛ ترجمه: پگاه فرهنگ مهر./ تهران: میلکان، 1399.
منابع
شافاک، الیف.(1396). شیرتلخ، ترجمه: شالیزفدایی نیا و سیامک تقی زاده، تهران: میلکان.
وبسایت طاقچه،کتاب فرزانگی در عصر تفرقه اثر الیف شافاک، لینک
مشخصات نویسنده متن: مهگل کامروا، متولد سال 1379 در استان کرمان، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی.
معرفی جالبی بود و از این بابت از خانم کامروا تشکر میکنم.
از هفتهی پیش که این معرفی منتشر شده تا امروز، چند بار آن را خواندهام. برای من، این پاراگراف از همه چشمگیرتر بود:
"شافاک از خودشیفتگی می نویسد، ویژگیهایی که اگر تنها با طرز فکرهایی مشابه خودمان ارتباط داشته باشیم به آن تبدیل میشویم. سپس از خودشیفتگی گروهی مینویسد، چیزی که «ما» را در مقابل «آن ها» قرار می دهد."
جالب بود و بازهم ممنونم از خانم کامروا.
پ.ن: ترکیب همهی رنگها سفید نمیشود بلکه سیاه میشود؛ این ترکیب همهی طیفهای نور است که سفید خواهد شد. شاید اشتباه از مترجم است یا شاید از مولف.