داخلی
»تورقی و درنگی و گوشه چمنی
لیزنا؛ مریم صرافزاده ،عضو هیأت علمی سابق گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه تهران و دانشگاه خلیج فارس بوشهر: خاله جان روضه داشت.گفته بود بروم کمکش و چای بدهم دستِ مردم. خانم جلسهای حرف حساب نمیزد و چیزهایی میگفت که نه بدردِ دنیای مردم میخورد و نه آخرتشان. اما قسمتِ خوبِ برنامه بعد از اتمام سخنرانی شروع میشد. خانمها مینشستند به گپ زدن و چای خوردن و برخیهاشان هم با چیزهایی مثل عسل و رخت و لباس که برای فروش آورده بودند توی هال بساط پهن کرده بودند. خانمها آنقدر مینشستند تا خاله با گفتنِ اینکه پسرم از سرِ کار آمده و در ماشین منتظرست که شماها بروید و بیاید خانه، شیک و مجلسی بیرونشان میکرد. شنیدم یکی از خانمها گفت حیف شد محرم و صفر تمام میشود و دیگر روضهای نیست. گفت برای من روضه یک تفریح است که دوستانم را ببینم. دیدم راست میگوید. کجا برود از اینجا بهتر؟ پارکها که با وجود معتادان آنقدرها امن نیستند و در سرما و گرمای شدید هم نمیشود رفت. کافیشاپها که گران و پر از دود هستند. مساجد که فقط وقت نماز باز هستند. رفت و آمد خانگی هم که هزینه دارد.
امروز که رفتم کتابخانه عمومی پرینت بگیرم اطلاعیه بالا را دیدم و یاد روضههای خاله افتادم. نوشته بود روزهای چهارشنبه بیایید کتابخانه و گپ بزنید و قهوه بنوشید و زبانتان را هم تقویت کنید.
الدنبرگ، جامعهشناس آمریکایی راست میگفت. برای اینکه جامعهای سالم باشد باید مکانهای عمومی غیررسمی مثل کافیشاپ و کتابخانه و مسجد وجود داشته باشد تا امکان دیدار و گپ و گفت آدمها با همدیگر وجود داشته باشد. او اسم این مکان را مکان سوم گذاشت. مکانِ اول خانه و مکانِ دوم هم محل تحصیل و کار است.
شرایط فعلی جامعه ایران به شدت نیازمند مکانهای سوم است. بیشتر خانوادهها تکفرزند شدهاند. کودکان ما فضایی برای تعامل با همسن و سالان خود ندارند. جمعیت جوان ایران برای دیدارهای دوستانه فضای امنی ندارند. بیماری آلزایمر در بین سالمندان گسترش بسیاری پیدا کرده است. روانشناسان اهمیت ارتباطات اجتماعی را در پیشگیری و یا حداقل به تعویق انداختن این بیماری گوشزد میکنند اما به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، رفت و آمدها و دیدارهای خانوادگی محدود شده است و این عزیزان معمولا از نعمت مصاحبت دیگر افراد بیبهره اند.
نظرات تنی چند ازکتابداران کتابخانههای عمومی ایران در ذیل به خوبی گویای نیاز به فراهم کردن فضایی با کارکرد مکان سوم است:
"کتابخونه ما در منطقه ای است که اکثرا خانواده ها پرجمعیتن و خونه ها کوچیکن و اعضا روزهای تعطیل جایی رو ندارن که برن. دخترا برای کارهای گروهی و حتی صحبت کردن باهم جایی رو ندارن و وقتی میان کتابخونه هم فقط میتونن از اتاق کودک اون هم به مدت تنها یک الی دو ساعت با حضور اعضای کودک استفاده کنن... برا خوردن غذا و یا خوراکی و استراحت کوتاه مدت فضایی ندارن. اینا مسائلیه که خیلی آزار میده".
"اونها میان کتابخونه چون متراژ خونشون کمه و اتاق به تعداد کافی ندارن.شاید میان کتابخونه چونکه پدر بزرگ یا مادربزرگ مریض تو خونه دارن شایدم از دست پدر یا مادری درگیر با اعتیاد به اینجا پناه آورده اند .همه که وضع مالیشون خوب نیست برای بچه هاشون رفاهیاتو فراهم کنند.اگه نگاهمان را عوض کنیم شاید برخورد شان با ما بهتر شود. فکر کنیم همون دختر و پسری که با هم توی کتابخونه قرار میزارند اگه از کتابخونه بیرون شون کنیم کجا می روند.میروند پارک و معلوم نیست از کجا سر در میارند.ولی اگه توی کتابخونه گشتی بزنند و یک کتاب خوب نظرشان را جلب کند و مشغول خوندن کتاب بشوند مسیر زندگیشان عوض بشه چه کار بزرگی کرده اییم .باور کنید می شود".
"جوانها و نوجوانها و حتی کودکان فضای امن و آرامی لازم دارند تا بتوانند فعالیتهای گروهی و جمعی انجام دهند. واگذاری بخشی از فضای کتابخانه ها به این نوع فعالیتها و اینگونه گروها آیا نمی تواند مشارکت آنها و خانواده های آنها را گسترش دهد؟"
کتابخانهها با فضایِ امن خود بخوبی میتوانند نقش مکان سوم را ایفا کنند. چند سال پیش که به دعوت آقای مقیمی به همراه دانشجویانم به بازدید از کتابخانه آستانه حضرت عبدالعظیم رفتیم متوجه شدم که بوفه کتابخانه بنوعی کارکرد مکان سوم را ایجاد کرده است. افراد از سالن مطالعه که خسته میشدند میآمدند آنجا دمی مینشستند و با دوستان گپی میزدند.
امیدوارم روزی برسد که کتابخانههای ایران، مکانِ سوم مردم بشوند. روزی که کودکان و نوجوانان بروند کتابخانه که بازی کنند. مادران بچهها را بیاورند کتابخانه که جلسات قصهگویی شرکت کنند و با دیگر مادران تجارب فرزندپروری را به اشتراک بگذارند. بزرگترها در جلسات کتابخوانی گروهی و کارگاههای آموزشی مختلف شرکت کنند. سالمندان در مبلهای راحت کتابخانه لم بدهند و روزنامه بخوانند و با دوستشان صحبت کنند.
صرافزاده ، مریم . « از روضههای خاله جان تا کافیچتِ کتابخانه عمومی ملبورن». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا: شماره 83، 1 شهریورماه 1402.
-----------------------------
منبع:
صراف زاده، مریم، رباب محمدی منفرد و محمد عزار سقلی. "کتابخانهها به عنوان مکانی برای تعامل اجتماعی." ماهنامه ارتباط علمی (نما) 42، 2 (1397): 1-10. قابل دسترسی از اینجا
آرزو و پیشنهاد بسیار خوبی برای ایران غافل از امکاناتی است که باید برای تعامل فرهنگی مردم فراهم شود.
من همیشه کتابخانه عمومی را خانه دوم برای توسعه فرهنگی جامعه می دانم. غفلت هم در این مسیر بخشوده نیست. کاروان عمر در حال گذار است. سلامت باشید.
عالی بود خانم دکتر