کد خبر: 47999
تاریخ انتشار: دوشنبه, 29 آبان 1402 - 10:17

داخلی

»

سخن هفته

نابرابری در محیطهای آکادمیک:

نابرابری در استنادها

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
نابرابری در استنادها

لیزنا؛ سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:

بخش دوم: نابرابری در استنادها

 در بخش اول «نابرابری در محیطهای آکادمیک» به «نابرابریهای نژادی، جنسیتی و اقلیتی» پرداختیم و در این بخش به نابرابری استنادها با استفاده از منابع موجود خواهیم پرداخت:

نابرابری در استنادها

همان‌طور که در مقدمه عرض شد، تبعیض و نابرابری در علم توجه مرا به خود جلب کرد و به عنوان یک کتابدار، از میان همه وجوه برایم نابرابری و تبعیض در استناد خیلی مهمتر بود. بنابراین با همین عبارت به شبکه بازگشتم و چند مقاله در این زمینه یافتم که مواردی از آنها را که گویای مساله هستند در اینجا اشاره و در پایان سوالهای خودم را طرح می‌کنم:

نابرابری استنادی و شیوه های استناد جنسیتی در فیزیک معاصر[1].

 اولین مورد مقاله‌ای است با  10 نویسنده (6 نویسنده مرد و 4 نویسنده زن)، که در اینجا یک بخش از چکیده و یک پاراگراف از نتیجه گیری را تقدیم می‌کنم و دیگر حرفی نمی زنم. مقاله ای است که اگر به این موضوع علاقه مند هستید،‌ حتما بخوانید.

چکیده:

توصیف یا گزارش نکردن کمک های زنان به تحقیقات علمی چه در پژوهشهای گذشته و تاریخی و چه در پژوهشهای معاصر به خوبی شناخته شده و به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است، آن هم با وجود تأثیرهای مشخص زنان، و روش‌های بی شماری که در پژوهشهای زنان دانشمند بکار گرفته می‌شود. یکی از موارد شاخص این کم توجهی و نادیده گرفتن تاثیرهای زنان در پژوهشهای علمی، به اصطلاح شکاف استنادی بین مردان و زنان است. در این مقاله کمتر استناد دادن به مقالات تألیف شده توسط زنان نسبت به نرخ های مورد انتظار، همراه با بیش از حد انتظار استناد دادن به مقالات تألیف شده توسط مردان نسبت به نرخ های متعادل و متوازن‌، مورد بررسی قرار گرفته است. ما شکاف استنادی در مقاله‌های فیزیک معاصر را بررسی می کنیم و بیش از یک میلیون مقاله منتشر شده در 25 سال گذشته در 35 مجله فیزیک را که طیف گسترده ای از زیرشاخه ها را در بر می گیرند، تجزیه و تحلیل کرده‌ایم. با استفاده از مدلی که نرخ استناد مورد انتظار مقالات را با توجه به مجموعه‌ای از ویژگی‌های جدا از جنسیت نویسنده پیش‌بینی می‌کند، ما یک سوگیری جهانی پیدا می‌کنیم که در آن مقالات نوشته شده توسط زنان به طور قابل‌توجهی کم استناد می‌شوند و مقالات نوشته شده توسط مردان به میزان قابل توجهی بیش از حد استناد می‌شود. علاوه بر این، متوجه می‌شویم که رفتار استنادی در چندین بعد متفاوت است، به طوری که عدم تعادل بر اساس اینکه چه کسی استناد می‌کند، کجا استناد می‌کند و چگونه استناد می‌کند متفاوت است. به طور خاص، نبود تعادل در استناد در مقالاتی که توسط پژوهشگران تألیف شده، بسیار بالا و به نفع مردان است، به ویژه در مقالات منتشر شده در مجلات فیزیک عمومی و مقالاتی که احتمالاً برای نویسندگان استنادکننده کمتر آشنا هستند. نتایج ما نشان می‌دهد که اگرچه تصمیم‌گیری برای استناد به مقاله‌ها یک انتخاب فردی است، اثرات جمعی این انتخاب‌های بی‌مورد، به مجموعه‌ای از محققان آسیب می‌زند. ما چندین استراتژی را برای کاهش این اثرات، از جمله تغییرات رفتاری آگاهانه در سطح فردی، مجله و جامعه مورد بحث قرار می دهیم"[2].

نتیجه گیری:

  کار ما تجزیه و تحلیل جمعیت شناختی جنسیتی و شیوه های استناد مقالات منتشر شده در 14 35 مجله فیزیک در 25 سال گذشته را نشان می دهد ما دریافتیم که منحنی شیوه‌های استناد به سمت استناد بیش از حد به مقالات نویسنده مرد (و کمتر استناد به مقالات نویسنده زن) انحراف دارد، و رفتار استنادی به شدت تحت‌تاثیر 1) استناد‌ دهندگان است (همان ترکیب جنسیتی پیش‌بینی‌شده نویسندگان  استنادکننده)،2) تحت تاثیر  محل استناد (زمینه موضوعی و مجله‌ای که استناد در آن ظاهر می شود)، و 3) شکل استناد (این که آیا استناد مربوط به کاری است که احتمالاً نویسندگان با آن آشنا هستند) است. نتایج ما نشان می‌دهد که میزان استناد با عدم تعادل استنادی در سطح جمعیت ارتباط دارد که نشان‌دهنده اقداماتی است که افراد و مجلات می‌توانند فوراً برای کاهش عدم تعادل استنادی در فیزیک انجام دهند، از جمله (برای افراد) تأیید و افشای جمعیت‌شناسی "فهرست منابع ساخته شده[3]"، با در نظر گرفتن گسترش فهرست‌های منابع مذکور، و دقت کردن و جمع کردن حواس در  استناد دادن به خارج از تخصص خود می تواند موثر باشد؛  و (مورد توجه مجلات)، افزایش ارائه نویسندگان زن، کاهش محدودیت‌های طول فهرست منابع، و تشویق افشای اطلاعات در قالب بیانیه‌های تنوع استنادی. التزام مسئولانه به تعادل استنادی در تمام سطوح سلسله مراتب انتشارات،  و در ( واقعیت)  حال و آینده پیشرفت‌های علمی. ما از خوانندگان دعوت می‌کنیم که این روش و راه‌های دیگری را که می‌توانند مشارکت همه محققان را در تلاش علمی نمایان کنند، در نظر بگیرند[4]".

کوزلوسکی و همکاران نیز در مقاله «نابرابری های مقطعی در علم[5]» به تبعیض در استناد اشاره دارد:

«نیروی کار علمی ایالات متحده عمدتاً از مردان سفیدپوست تشکیل شده است. مطالعات نشان داده اند که موانع سیستمی مانع از ورود زنان و سایر جمعیت های اقلیت به علم می شود. با این حال، این مطالعات تعداد کمی از «دیدگاه‌های بین بخشی»[6] در نظر گرفته شده، و پیامدهای این نابرابری‌ها را بر دانش علمی بررسی کرده‌اند. ما یک تحلیل کتاب‌سنجی در مقیاس بزرگ از رابطه بین "هویت‌های بخشهای مختلف[7]" ، موضوعات و تأثیر علمی ارائه می‌کنیم. ما بین هویت ها (در اینجا پژوهشگران – گروههای پژوهشی)  و موضوع ها "تجانس[8]" پیدا می کنیم که نشان دهنده رابطه بین تنوع در نیروی کار علمی و گسترش پایگاه دانش است. با این حال، انتخاب موضوع برای افرادی که از گروههای اقلیت هستند، هزینه دارد و مشکلات استناد ندادن بین رشته ای و درون رشته‌ای را در مورد آنها می‌بینیم. برای افزایش استحکام علم، سازمان‌های تحقیقاتی باید منابع کافی را برای حوزه‌های تحقیقاتی که از لحاظ تاریخی بودجه کمتری دارند، فراهم کنند و همزمان دسترسی افراد اقلیت‌ را به شبکه‌ها و موضوعات با اعتبار بالا فراهم کنند[9]».

و در پایان به مقاله ای از هلن بورستین در مجله معتبر و پراستناد JAMA (Journal of American Medical Associatio)  با عنوان «نابرابری های جنسیتی در استنادات مجلات - معیار دیگری از نابرابری در دانشگاه[10]» می پردازیم و برای کوتاه کردن صحبت، تنها دو پاراگراف از ابتدای این مقاله را تقدیم می‌کنم تا خودتان در صورت تمایل به آن رجوع کنید.

«از آنجایی که زنان به طور فزاینده ای در حرفه پزشکی حضور دارند، همچنان با موانع قابل توجهی برای پیشرفت در پزشکی آکادمیک روبرو هستند. تحقیقات به طور پیوسته تفاوت‌هایی را برای زنان در ارتقای تحصیلی، تألیف در مجلات، بودجه تحقیقاتی، نقش های مدیریت و راهبری و پاداش نشان می دهد. مقاله  اخیر (استناد داده شده) نشان داد که شکاف زنان برای ارتقاء به مرتبه دانشیاری، استاد تمام، یا کرسی مدیریت دپارتمان در طول زمان کاهش نیافته و احتمالاً در طول همه‌گیری (کوید 19) بدتر شده است[11]».

«در جای دیگر در شبکه JAMA Open، چاترجی و ورنر (استناد داده شده) معیار جدیدی از نابرابری جنسیتی را توصیف می‌کنند که ممکن است دلیل دیگری برای عقب ماندن پیشرفت زنان در پزشکی آکادمیک ارائه دهد – «نابرابری در استناد به تحقیقات زنان در مجلات با تأثیرگذاری بالا»[12]. مقاله چاترجی و ورنر دو یافته مهم را نشان می دهد: پژوهشهای زنان کمتر در مجلات با ضریب تأثیر بالا چاپ می شوند و احتمال کمتری دارد که تحقیقات آنها توسط دیگران استناد شود. در ترکیب نویسندگان اول و نویسندگان مسئول در مقالات، مردان بیشتر نویسنده اول و مسئول قرار گرفته  اند، در حالی که در میان  نویسندگان اول و مسئول، نویسندگان زن کمتر دیده‌ می‌شود. در حالی که دیگران قبلاً به تفاوت‌هایی در انتشار در مجلات با ضریب تأثیر بالا اشاره کرده بودند، این مقاله با نشان دادن این نکته از تحقیقات پیشین فراتر می‌رود، این نکته که حتی پس از دستیابی به هدف، یعنی انتشار در یک مجله با ضریب تأثیر بالا، تحقیقات زنان کمتر مورد استناد قرار می‌گیرند و استنادهای ایشان بسط داده می‌شود. نویسندگان خاطرنشان می کنند که استنادهای تحقیق اغلب در ارتقاء و پیشرفت علمی به عنوان شاخصی برای تأثیر علمی استفاده می‌شود[13]».

و اما بعد، ایران ما:

جهان مرد سالار، بصورت کاملا نابرابر، در هر نقطه از کره زمین هنوز مرکب خود را سوار است و می‌تازد و گاهی نیم نگاهی هم به زنان دارد. همزمان جهان نخبگان برگزیده سفید، نیز راه را بر رنگین پوستان، آسیائیها، و امریکای لاتینی‌ها بسته‌اند و به ندرت کسی را میان خود راه داده‌اند. این شکل دیگری از خود استنادی است که در نظر مضموم است، لیکن در عمل وجود دارد.

این یادداشت را با این سوالها که امیدوارم پژوهشی در این راستا تعریف و مقاله‌های ایرانیان، یا دست کم مقاله های پژوهشی فارسی را مورد بررسی قرار دهند به پایان می‌برم: ما در علم به چه چیزهایی ارزش می دهیم؟" در مقابل "چه چیزی را اندازه گیری می‌کنیم و پاداش می دهیم؟" آیا سیستم‌های تشویقی در سیستم‌های علمی ما پاسخگویی برای انجام کارهای اشتباه و پاداش برای انجام کارهای درست ارائه می‌کنند؟ ما در ایران خودمان چه کرده ایم؟ یکی دست بالا بزند و بگوید وضعیت ما در مورد زنان و اقلیتها در کارهای علمی چیست؟ تا جائیکه خوانده‌ام، ایرانیها هرگز نژاد پرست نبوده اند، و زنان تحصیلکرده در جامعه ایران، آمار بالایی دارند. آیا زنان و اقلیتها نفوذ بالایی هم دارند؟‌   آیا در استناد به زنان در ایران نیز با تبعیض و نابرابری روبرو هستیم؟ چند نفر از پژوهشگران پر استناد ایرانی زن هستند؟ در چه رشته‌هایی؟ آیا نظام مسلط بر پژوهش دانشگاهی در ایران به موفقیت مربیان و استادان بیشتر از دانشجویان اهمیت و امتیاز می‌دهیم؟

 

عمرانی، سید ابراهیم. « نابرابری در محیطهای آکادمیک: نابرابری در استنادها ». سخن هفته لیزنا، شماره 669، 29 آبان ۱۴۰۲.

 

-----------------------------------

[1] . Citation inequity and gendered citation practices in contemporary physics / Erin G. Teich,1 Jason Z. Kim, Christopher W. Lynn, Samantha C. Simon, Andrei A. Klishin, Karol P. Szymula, Pragya Srivastava,1 Lee C. Bassett, Perry Zurn, Jordan D. Dworkin, and Dani . Bassett .

arXiv:2112.09047v1 [physics.soc-ph] 16 Dec 2021

[2] . همان.

[3] . constructed reference lists,  فهرست مرجع فهرستی بر اساس حروف الفبا از تمام منابعی است که در سند خود ذکر کرده اید.

[4] . همان.

[5] .  Kozlowski, Diego . Intersectional inequalities in science/ https://orcid.org/0000-0002-5396-3471Vincent LarivièreCassidy R. Sugimoto, and Thema Monroe-White.  Plos one, 2022. January 4, 2022, https://doi.org/10.1073/pnas.2113067119

[6] . intersectional perspective   از منظر گروههای مختلف و نه افراد مختلف 

[7] . intersectional identities

[8] . Homophily

[9] . Kozlowski. همان

[10] .  Burstin, Helen R. Gender Disparities in Journal Citations—Another Metric of Inequity in Academia/ Helen R. Burstin, and Vineet M. Arora. JAMA Netw Open. 2021;4(7):e2114787. doi:10.1001/jamanetworkopen.2021.14787  

[11] . همان

[12] . Chatterjee Paula ,  and  Rachel M. Werner. Gender Disparity in Citations in High-Impact Journal Articles. JAMA Netw Open. 2021;4(7):e2114509. doi:10.1001/jamanetworkopen.2021.14509

[13] . همان