داخلی
»سخن هفته
پیشچاپ: رقیب داوری همتراز یا مکمل آن؟
لیزنا؛ بهروز رسولی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک): پس از دوران همهگیری کووید ـ 19، موضوعی در فضای ارتباطات علمی مطرح شد که بسیاری فکر میکنند میتواند آینده این حوزه را تحت تأثیر قرار دهد. پیشچاپ (یا preprint)، اگرچه پیش از همهگیری کووید ـ 19 هم وجود داشت، ولی این همهگیری بود که آن را به شکل گستردهای مطرح کرد و موجب شد تا محافل علمی و پژوهشگران به آن بیشتر توجه کنند. دستکم، از روی آمار انتشار پیشچاپها میتوان پی برد که از سال 2019 میلادی به بعد، شمار آنها به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
تعاریف گوناگونی از پیشچاپ وجود دارند، ولی به شکل خلاصه میتوان گفت که پیشچاپ نسخة اولیة مقالهای قبل از «داوری همتراز» (یا peer-review) است که ویژگیهای کامل یک مقالة علمی را دارد، ولی هنوز داوری همتراز و در یک نشریة علمی منتشر نشده است. پس میتوان گفت که پیشچاپها میتوانند تمام ویژگیهای یک مقالة نشریه را داشته باشند، جز داوری همتراز. اگرچه، برخی هم بر این باورند که اگر این دستنوشته کامل نباشد و همة ویژگیها و بخشهای یک مقالة نشریه را نیز نداشته باشد، باز هم میتواند به شکل پیشچاپ منتشر شود.
سابقة توجه به پیشچاپ در جهان به دهة 1990 میلادی (و شاید چند سال قبل از این دهه) بازگردد، جایی که سرور «آرکایو» (یا arXiv) برای نخستین بار شکل گرفت تا پژوهشگران نسخههای اولیة مقالههای خود را بتوانند آنجا بگذارند تا همگان بتوانند به سرعت و بدون پرداخت هزینه به آنها دسترسی داشته باشند. پیش از این سرور، پیشچاپها اغلب به شکل پستی یا با رایانامه دستبهدست میشدند، ولی «آرکایو» توانست به عنوان نخستین سرور پیشچاپ در جهان شناخته شود.
اما چه نیازی پژوهشگران را به این سو میکشاند که پیشچاپ منتشر کنند؟ شاید مهمترین و نخستین انگیزه برای انتشار پیشچاپ «سرعت دسترسی» است. پژوهشگرانی که میخواهند اثرشان را در یک نشریه چاپ کنند، گاهی تا دو سال باید در صف داوری و انتشار آثارشان منتظر بمانند. اگرچه ایدة زودآیندها (early access)، که مقالهها را پس از پذیرش نهایی نشریه دسترسپذیر میکند، توانست صف انتشار را از بین ببرد، ولی صف داوری همچنان مثل گذشته پابرجاست. نشریههای باپرستیژ گاهی تا یک سال پژوهشگران را در صف داوری منتظر میگذارند. در این زمان داوری و انتشار، ممکن است دادههای پژوهشگران کهنه شوند، کس دیگری آن ایدة پژوهشی را در جای دیگر یا به شکل دیگری منتشر کند، یا آنکه یافتههای پژوهش دیگر ـ به شکلی که باید ـ بر جامعه اثرگذار نخواهند بود. فرض بگیرید که در یک اثر پژوهشی روشی برای مقابله با ویروس کووید ـ 19 به دست آمده بود؛ انتشار این اثر حتی یک روز زودتر ممکن بود جان دهها نفر را نجات دهد.
البته سرعت انتشار تنها سودمندی پیشچاپها نیست. پیشچاپها رایگان هم هستند، یعنی همگان میتوانند بدون پرداخت هزینه به گزارشهای پژوهشی دسترسی داشته باشند. افزون بر این، پژوهشهای بسیاری انجام شده که نتیجه گرفتهاند که پیشچاپها میتوانند رؤیتپذیری و تأثیر (شمار استنادها) آثار علمی را افزایش دهند. انتشار «نخستین» ایده نیز از دیگر مزایای پیشچاپهاست. گاه پیش میآید که دو یا چند پژوهشگر به شکل همزمان روی ایدهای کار میکنند، ولی آن ایده، سرانجام، به نام کسی ثبت میشود که نخستین بار آن را منتشر کرده است و سرورهای پیشچاپ جای مناسبی برای این کار هستند. شانس بازخوردگیریِ پیش از چاپ، شانس یافتن همکاری پژوهشی، انتشار رایگان نوشتههای علمی، انتشار آثار بیخانمان (آنهایی که نشریههای علمی تمایلی به پذیرششان ندارند)، نمایه شدن در نمایهنامههای استنادی (همانند وب آو ساینس و اسکوپوس)، انتشار ویرایشها/ نسخههای متفاوت از یک اثر، و نبود ساختار و سیاستهای ویژه برای تنظیم نوشتهها از دیگر مزایای پیشچاپها هستند.
با این حال، پیشچاپها معایبی نیز دارند؛ برای نمونه، بسیاری بر این باورند که با انتشار یک ایده، پژوهشگران دیگر ممکن است، نه همان ایده، بلکه موضوعهای مشابهی را کار و در نشریههای علمی چاپ کنند. به این شکل، پژوهشگرانی که ایدة نخستین را منتشر کردهاند، ممکن است سرشان بیکلاه بماند. از سوی دیگر، در مؤسسههای آموزش عالی و در فرایندهای ترفیع و ارتقا، اغلب امتیازی به پیشچاپها داده نمیشود، یا امتیاز بسیار کمی برای این آثار در نظر گرفته میشود. همین مسئله موجب شده که پژوهشگرانی که ترفیع و ارتقا برایشان مهم است، تمایل چندانی به انتشار پیشچاپ نشان ندهند. افزون بر این، از آنجا که پیشچاپها داوری همتراز نمیشوند، ممکن است دادههای نادرست، نتایج اشتباه، یا یافتههای گمراهکننده منتشر کنند و جوامع گوناگون ـ به ویژه، عامه ـ را با چالش مواجه سازند. همچنین، پیشچاپها به شکل دقیق کنترل کیفیت نمیشوند و ممکن است بدون توجه به اخلاق پژوهش، پژوهشگران یافتههای خود را از طریق این سرورها منتشر کنند.
علیرغم چند نقدی که به پیشچاپها و سرورهای پیشچاپ وارد است، توجه به این آثار به عنوان جزئی مهم از زیستبوم «علم باز» (open science) رو به افزایش است و برخی بر این باورند که پیشچاپها احتمالاً آیندة داوری همتراز را ـ با توجه به چالشهای جدیای که این داوریها دارند ـ تهدید کنند. به گفتة دیگر، ممکن است در آینده برای انتشار آثار علمی دیگر خبری از داوری همتراز ـ به شکلی که اکنون هست ـ نباشد. چراکه اکنون بیشتر سرورهای پیشچاپ به کاربران و خوانندگان امکان میدهند که دیدگاه/ داوری خود دربارة یک اثر را ثبت و به شکل برخط منتشر کنند تا همگان بتوانند به این دیدگاهها نیز دسترسی داشته باشند. پس میتوان گفت که یک پیشچاپ را همه میتوانند داوری کنند. برخی دیگر نیز معتقدند، اگر هم پیشچاپها نتوانند جای داوری همتراز را بگیرند، دستکم میتوانند به عنوان بخشی از فرایند داوری همتراز به شمار آیند. به این شکل که هر اثری پیش از داوری همتراز به شکل پیشچاپ منتشر، سپس به دست داوران سپرده شود.
هنوز تردیدهایی دربارة آیندة پیشچاپها و گسترش آنها وجود دارد و به شکل گسترده در میان پژوهشگران به یک هنجار تبدیل نشده است، ولی در یک دهة گذشته شمار این آثار به شکل چشمگیری افزایش یافته است، به ویژه در زمینههای علوم تجربی که سرعت انتشار برایشان اهمیت بسیار دارد. «بنیاد علم باز» (یا Open Science Foundation)، که یکی از مهمترین پلتفرمها برای پشتیبانی از علم باز است، اکنون میزبان پیرامون 40 سرور پیشچاپ است (که البته برخی از آنها بازنشسته شدهاند). برخی از این سرورها فراگیر و دربردارندة آثار از زمینههای گوناگون علمی هستند و برخی هم ویژة انتشار آثار یک زمینه ساخته شدهاند.
از دلایل افزایش پیشچاپها و سرورهای پیشچاپ، سیاستهای تشویقی در این زمینه است. برای نمونه، بسیاری از نشریهها آثاری که پیشتر به شکل پیشچاپ منتشر شدهاند را برای داوری و انتشار میپذیرند. حتی برخی نشریهها (همانند eLife) پا را فراتر گذاشتهاند و تنها آثاری را برای داوری میپذیرند که پیشتر به شکل پیشچاپ منتشر شده باشند. اگرچه، «ایلایف» اکنون دیگر تنها پیشچاپ منتشر میکند و فرایند داوری همتراز را کنار گذاشته است.
از دیگر عواملی که به رشد فزایندة پیشچاپها و سرورهای پیشچاپ اثر گذاشته، توجه دولتها ـ به ویژه در اروپا و امریکای شمالی ـ به زیستبوم علم باز است. اکنون بسیاری از مؤسسهها و آژانسهای پشتیبان مالی پژوهش در این دو قاره پژوهشگران را ملزم به انتشار پیشچاپ کردهاند. امروزه در واسپارگاههای سازمانی بسیاری از مؤسسههای آموزش عالی، پیشچاپها نیز منتشر میشوند. توجه دولتها به موضوع پیشچاپها نیز منجر به پدید آمدن گونهای از سرورهای پیشچاپ شده که با نام «سرورهای ملی پیشچاپ» شناخته میشوند. چین، هند، فرانسه، و بسیاری از کشورهای دیگر سرور ملی خود را راهاندازی کرده و به پژوهشگرانشان اجازه میدهند تا پژوهشهایشان را رایگان و به سرعت در دسترس بگذارند.
در ایران، اما، به پیشچاپها هنوز به شکل نظاممند یا «سیستماتیک» توجه نشده است؛ یعنی نه نشریههای ایرانی به پیشچاپها توجهی کرده و سیاست خود در این زمینه را روشن ساختهاند، نه مؤسسههای آموزش عالی ایران جایی برای انتشار پیشچاپ برای پژوهشگرانشان درست کردهاند، نه در آییننامههای ترفیع و ارتقای پژوهشگران به پیشچاپ امتیازی داده میشود، و نه در سطح ملی و فراگیر موضوع پیشچاپ در محافل سیاستگذاری و تصمیمگیری مطرح شده است. اگرچه، این خبر شگفتآوری نیست، چون از زیستبوم علم باز، در ایران تنها به دسترسی باز/ آزاد توجه و از دیگر محورهای علم باز ـ از دادههای باز/ آزاد گرفته تا زیرساخت و داوری باز ـ چشمپوشی شده است. پیشچاپها و علم باز، بیتردید، بسیار سودمند هستند و مزایای بیشماری دارند، ولی تنها به عنوان یکی از مزایای آنها میتوان به افزایش مسئولیتپذیری، شفافیت، و توجه به اخلاق علمی/ پژوهش اشاره کرد.
نگاه نظاممند/ سیستماتیک به پیشچاپها و علم باز میتواند به گسترش فرهنگ دانشگاهی (یا آکادمیک) کمک کند. شاید به همین دلیل است که در کشورهای دیگر، علم باز حتی در قوانین و سیاستهای کلان ملی مطرح میشود و پژوهشگران را ملزم به توجه به آن میکنند. فرهنگ دانشگاهی مسئولیتپذیر، شفاف، و مؤثر میتواند به اثرگذاری پژوهش و یافتههای پژوهشی در جامعه کمک کند و فاصلة جامعه را با نهاد علم به کمینه برساند. به این شکل است که نهاد علم میتواند مرتبط با جامعة پیرامونش زیستپذیر باشد.
از این رو، پیداست که توجه به علم باز و پیشچاپها به عنوان محوری از این زیستبوم باید در سطوح گوناگون سازمانی، بخشی، و ملی افزایش یابد و گامهایی اساسی و بزرگ در این زمینه برداشته شود. ساخت سرور ملی پیشچاپها، ساخت واسپارگاههای دادة باز، ساخت پلتفرمهای پژوهش باز، گسترش زیرساختهای علمی باز، پایگاههای نمایهکنندة خدمات علم باز، و غیره تنها بخشهایی از زیستبوم علم باز هستند که باید در کانون توجه باشند. توجه به این پدیدهها، نه تنها موجب میشود که مسئولیتپذیری و شفافیت نهاد علم افزایش یابد، بلکه میتواند منجر به کاهش هزینههای انجام پژوهش شود و دسترسی جامعه و عامة مردم را به پژوهش و یافتههای پژوهشی آسان سازند.
رسولی، بهروز .« پیشنهادی برای ساخت سرور ملی پیشچاپها، واسپارگاههای دادة باز، پلتفرمهای پژوهش باز، ... و گذار به زیستبوم علم باز: پیشچاپ: رقیب داوری همتراز یا مکمل آن؟» سخن هفته لیزنا، شماره 681، 23بهمن ماه ۱۴۰۲.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.