داخلی
»اخبار کتاب
چشمه «مه» را نقد کرد
به گزارش لیزنا، بر اساس اعلام روابط عمومی نشر چشمه، در ابتدای جلسه کامران محمدی در رابطه با فرایند نوشته شدن داستان «مه» گفت: شش ماه بعد از کتاب «اینجا باران صدا ندارد»، یعنی اواسط سال 90 ایده کوچکی به ذهنم آمد، که مرتبط با مفهوم هویت بود، به معنای فردی و جمعی. نهایت به این نتیجه رسیدم که این رمان بهتر است یک ساختار داستان در داستان باشد. بعد به این نتیجه رسیدم که این دو داستان را باید کاملا جدا از هم بنویسم. حتا مجبور شدم به خاطر آن یک سفر به اروپا بروم، چهار سال طول کشید که من این دو رمان را بنویسم و هر دو را کاملا جدا از هم نوشتم.
شهریار عباسی یکی از منتقدین حاضر در جلسه با اشاره به اینکه تلاش دارد یک نقد هرمنوتیک برای درک بهتر داستان «مه» داشته باشد، گفت: در این بخش دو مطلب برای گفتن دارم و هر دوی آن بیشتر مربوط به درونمایه است. در توضیح یک بخش آن، تصورم این است دوستانی که صحبتهای ما را میشنوند و میخوانند کتاب را خواندند. نکتهی دیگری که باید بگویم در ارتباط با کامران محمدی نیست، درباره متن رمان مه است.
عباسی افزود: نویسنده چهار مفهوم اساسی را به شکل شطرنجوار در این رمان پیش میبرد. مفاهیم مرگ، زندگی، امید و ناامیدی. رمان با مفهوم مرگ آغاز میشود. بعد جلوتر با ورود طراوت خیلی زیرکانه و این دفعه از نقطه مقابل زندگی را حرکت میدهد. با وارد کردن ساتیار به داستان، از طرف زندگی، امید بازی میدهد. از طرف دیگر ناامیدی را حرکت میدهد که برای رفتن به اروپا به مشکلی برمیخورد.
در ادامه علیرضا محمودی با تایید گفتههای عباسی درباره رمان، گفت: نویسندهگاران کسانی هستند که جهان را دوباره بازآفرینی میکنند. اسلوبهای زبانی را میشکنند یا به قول رولمان به درجه صفر نوشتار نزدیک میشوند. یعنی از غالبهایی که حاکمیت سیاسی یا اجتماعی یا تفکر ایدئولوژیک ایجاد میکند سعی میکنند بیرون بیایند و به یک نوع فردیتی دست پیدا کنند که کاملا خودش را در متن تجلی میکند.
محمودی افزود: کامران سعی میکند در این داستان و به ویژه در این کتابش یک کار ویژه انجام بدهد و آن سطح زبان را دارد به صورتی شخصیسازی میکند. اینجاست که ارزش این متن شکل میگیرد، در جایی که سطح آگاهی نویسنده را در هستی طوری جدا میکند که شما به راحتی نمیتوانید آن را در یک اسلوب کاملا مشخصی قرار بدهید. به عبارت دیگر از هر نوع نگاه کلی و حاکمیت و ایدئولوژی فرار میکند. ایدئولوژی منظورم ایدئولوژی زبانی است. و این اتفاقی است که اینجا برای کامران میافتد. این ویژگی، ویژگی فردی است و استایل دارد.
عباسی با اشاره به جهتگیری اخلاقی نویسنده در این کتاب گفت: این رمان به لحاظ شکلی و به لحاظ فرمی به کارهای پست مدرن نزدیک میشود، و اعتقاد دارم این کار از پس فرم خودش برمیآید. یعنی با همه تلاشی که میکند میتواند داستان را به شما غالب کند. از لحاظ درونمایه کار به نظر من رمان «مه» از نوع اخلاق کانتی پیروی میکند.
کامران فهمیدن کتاب خود توسط خوانندگان را برای نویسنده کتاب لذتبخش توصیف کرد و گفت: من این احساس را امروز داشتم. چیزهایی که حاضرین، علیرضا و شهریار گفتند خیلی برای من جالب بود و خیلی لذت بردم و احساس کردم خیلی کار خوب درک شده است. موضوعی که شهریار در مورد اخلاق کانتی گفت یا نکتهای که درباره امید گفته شد یا حتا نکتههایی که درباره جهان سومی بودن یا بحثهای زبانی شد، اینها نکاتی است که در واقع در دنیای ادبیات امروز، انتظار نداریم خیلی به این چیزها توجه شود و وقتی کسی توجه میکند به نظرت خیلی اتفاق خوبی است.
محمدی پیش از این کتابهای بسیار موفقی چون «بگذارید میترا بخوابد» و «آنجا که برفها آب نمیشوند» و مجموعه داستان «رولت روسی» را به چاپ رسانده است. رمان «مه» کار نویی از کامران محمدی هم در اجرا و هم در مضمون داستانی است.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.