داخلی
»مطالب کتابداری
»ستاد خبری ۲۵
بین نشاط اجتماعی و کتاب، فرهنگ و هنر نسبتی مستقیم وجود دارد
احمد مسجدجامعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، یکی از چهرههای فعال برای گسترش فرهنگ کتابخوانی و پایهگذار بسیاری از رویدادها و نهادهای مرتبط با حوزه كتاب است. او در طول سالهای فعالیت خود تلاش بسیاری برای گسترش فرهنگ کتابخوانی داشته است. «کتابگردی» از جمله طرحهایی است که هرساله با دعوت وی بسیاری از چهرههای فرهنگی و مدیران حوزه فرهنگ، کتاب و نشر کشور را به کتابفروشیها و انتشاراتیها میکشاند.
خبرنگار لیزنا (ستاد خبری بیست و پنجمین دوره هفته کتاب ایران) در گفت و گویی با وی ار اهداف برگزاری هفته کتاب و دستآوردهای آن پرسید.
با توجه به اینکه شما پیشنهاد دهنده برگزاری هفته کتاب بودید، اکنون فکر میکنید برنامههای اجرا شده در این هفته در مطرحشدن فرهنگ کتابخوانی در جامعه چقدر موثر بوده است؟
در حقیقت جنس هفته کتاب با رویدادهایی مثل نمایشگاه کتاب متفاوت است. در نمایشگاه کتاب مردم به دیدن کتاب میبیایند ولی در هفته کتاب فضای اختصاصی برای آمدن مردم وجود ندارد بلکه همه کشور در شور و شوق کتاب و کتابخانه قرار میگیرد و همه کتاب فروشیها و ناشرها، نویسندهها، مترجمان و مخاطبان درگیر کتاب میشوند. یعنی بر خلاف رویدادهایی مانند کتاب سال که تعدادی افراد در سالنی مانند تالار وحدت جمع میشوند، میتوانیم همه را به کتابفروشیهای سراسر کشور بکشانیم. از ناشرها درخواست کردیم تا نویسندهها را دعوت کنند و نشستهایی را ترتیب دهند، معلمان نیز همراه با دانشآموزان به کتابفروشیها بروند و نویسندگان در انتشاراتیها و کتابفروشیها کتابهای خود را امضا کنند. این فعالیتها نوعی رابطه متقابل و گرم ایجاد میکند و زمینه گفتگو و تبادل نظر فراهم میشود؛ چه بین خود دستاندرکاران کتاب با مدیران اجرایی و چه بین دستاندرکاران کتاب با پدیدآورندگان، مترجمان، نویسندگان و ویراستاران و چه بین دستاندرکاران، پدیدآورندگان و مدیران اجرایی با مردم.
همچنین دستاندرکاران فرهنگ و وزرای ارشاد همیشه در فضاهای محدود با ناشران، نویسندگان و مردم روبرو میشدند ولی در این هفته این دیدارها در فضای باز صورت میگیرد.
در مورد طرح کتابگردی توضیح دهید؟ آیا زمان طرح این بحث انتظار داشتید تا به این اندازه مورد استقبال قرار گیرد؟
در سال اولی که این دعوت برای حضور مسئولان در کتابگردی را عنوان کردم برخی مطرح میکردند که نکند به علت نگرانی از سوالات ناشران، نویسندگان یا مردم از مسئولین این دعوت مورد استقبال واقع نشود. ولی در هفته کتاب فضای گفتوگو فراهم شده و این گفتوگوها از فضای خصوصی به فضای عمومی انتقال یافته است. در حال حاضر مسئولین خود را ملزم میدانند که به کتابفروشیها مراجعه کنند و گویا کتابگردی به شکل یک آداب و مناسک درآمده است.
هدف ما این بود که در فضای جدید از حوزه رسمی و کلاسیک گذشته خارج شویم. این حجم از استقبال هم برایمان قابل پیشبینی بود. این موضوع همان اندازه در حوزههای دینی و علمی مورد استقبال قرار گرفت که در حوزههای دانشگاهی روشنفکری و نشان میداد که جامعه به دنبال راهکاری است تا این این عطش خود به کتاب را بنشاند و این نیاز خود را بروز دهد.
برخی این انتقاد را دارند که رویدادهای کتابی به شکل گسترده در هفته کتاب مطرح میشود ولی پس از پایان یافتن این هفته گویا صحبت در مورد کتاب نیز پایان مییابد! درست مثل یک بخشنامه دولتی که اجرایی میشود.
به نظر من این نوع انتقاد کمی اغراقآمیز است. اتفاقاً رویدادهای هفته کتاب نشان میدهد که این مسئله پیشرونده است. زیرا در ابتدا برگزاری روز کتاب مدنظر بود ولی همین استقبال و فضای اجتماعی آن را تبدیل به یک هفته کرد. برای مثال در آغاز این طرح «روز کتاب و روستا» اجرا میشد. در این دوره در مورد چگونی استفاده از ظرفیتهای متقابل کتاب و روستا بحث میکردیم.
همین طور بحث کتابخانههای زندان مطرح شد. برای اولین بار نمایشگاههای کتاب را به زندانها بردیم. برخی زندانیان کتابها را میخریدند و پس از دریافت امضای نویسنده، آنها را به کودکان و خانواده خود هدیه میدادند. یکی از شیرینترین امضای کتاب من آن زمان در زندان بود. در آن سالها هم کتابخانههای زندانها تجهیز شد و هم خود زندانیان برنامههای مختلف فرهنگی مثل اجرای نمایش و غیره برگزار کردند.
هدف ما از برگزاری روزهای مختلف مثل«کتاب و کارخانجات» و « کتاب و دانشآموز» این بود که ما کتاب را عمومی کنیم تا در اختیار همگان قرار بگیرد و از این حالت که کتاب مخصوص نخبگان است دربیاید.
اما مهمترین مسئله این بود که ما احساس نمیکردیم تنها هستیم؛ وقتی به روستا مراجعه میکردیم و یا زمانی که به مدرسهها میرفتیم، میدیدیم آنها هم نسبت به بحث کتاب علاقمند هستند. به این شکل روز کتاب به هفته کتاب تبدیل شد. همین مسئله نشان میدهد که در آن زمان چشمانداز را بهدرستی انتخاب کردیم.
از نظر شما دلیل اینکه در حال حاضر مردم چندان کتابخوان نیستند چیست؟
این مسئله دلایل مختلفی دارد. نظام اجرایی ما نسبت درستی بین کارآمدی و حقوق و دستمزد برقرار نمیکند. برای مثال معلمها و اساتید ما سالهاست که یک جزوه را تدریس میکنند. اگر قرار باشد نسبتی بین توانمندی افراد و مزایا و حقوقی که دریافت میکنند و تشویقهایی که میگیرند برقرار شود، قطعا همه به نوعی رغبت بیشتری نسبت به کتاب و کتابخوانی پیدا میکنند، چرا که کتاب خواندن سطح سواد و تخصص را بالا میبرد. اگر سطح سواد و تخصص شما بالا رفت و شما تشویق شدید و به خاطر آن پاداش گرفتید، تلاش میکنید بالاتر هم بروید؛ ولی اگر ببینید که این سطح سواد و فرهیختگی برای شما هیچ مزیتی ندارد این علاقه محدود و مخصوص افرادی میشود که انگیزههای شخصی برای دریافت این سواد و فرهیختگی دارند و پاداش این فرهیختگی را به شکل دیگری مثل نوشتن مقاله دریافت مینمایند.
از طرف دیگر باید توجه کرد که خواندن و مطالعه عملی اکتسابی است. متاسفانه نظام آموزشی ما حافظهمحور است. هرچند در حال حاضر در پایان کتابهای درسی، برخی کتابهای غیر درسی نیز معرفی میشود که یکی از دستاوردهای هفته کتاب است. با مسئول تدوین کتابهای درسی جلساتی برگزار و تصمیم گرفته شد کتابهایی در حوزههای مختلف فیزیک، شیمی، علوم اجتماعی، روانشناسی و غیره در پایان کتابهای درسی معرفی و به دانشآموزان توصیه شود این کتابها را نیز بخوانند. این کار انجام شده و در فروش آن کتابها نیز تاثیر داشت.
از طرف دیگر رادیو و تلویزیون نیز در این امر موثر است. در سالهای گذشته عروسکهای دانا و توانا را طراحی کرده بودیم که با زبان کودکانه با نویسندههای مختلف صحبت میکردند. برنامههایی از این قبیل که به نوعی شوق برانگیز باشد تولید نمیشود.
در کنار همه این مسائل خود فضای آزاد نقش بهسزایی دارد. یعنی این امکان باشد که کتابهای مختلف منتشر و زمینه نقد آنها، گفتگو در مورد این کتابها و معرفیشان ایجاد شود. هر وقت جامعه بسته میشود کتابخانه نیز کم میشود. جامعه باید به حوزه نشر اعتماد کند. هرچه فضای گفتگو در جامعه گسترش پیدا کنند مصرف کالای فرهنگی نیز افزایش مییابد. زمانی که مصرف کالاهای فرهنگی بالا رود نشاط اجتماعی ایجاد میشود. یعنی بین نشاط اجتماعی و کتاب، فرهنگ و هنر نسبتی مستقیم وجود دارد.
به نظر میرسد در دهههای گذشته بچهها کتابخوانتر از الان بودند، هرچند همه این مشکلاتی که شما بر شمردید مانند فضای بسته و مسائل اقتصادی و فرهنگی در آن زمان نیز وجود داشت.
در حال حاضر نیز در بین نسل جدید بچههای کتابخوان بسیار زیادی وجود دارد. زمانی که کتاب مربوط به حوزه تخصصی باشد مسلما میزان فروش آن نیز کاهش دارد. برای مثال حدود ۱۶ سال پیش به چاپخانه ای در اروپا مراجعه کردم. چاپخانه با تیراژهای بسیار بالا کتاب چاپ میکرد. خریداران این کتابها بیشتر کشورهای این سوی عالم بودند. چاپخانههایی نیز وجود داشت که با تیراژ بسیار کمتر کتاب به چاپ میرساند که مخاطبانش بیشتر مردم آن سوی عالم بودند. زیرا کشورهای حوزه ما تازه به مرحله رسیده بودند که کتابهای با موضوعاتی که در تیراژ بالا به چاپ میرسد مطالعه میکردند ولی کشورهای غربی این مرحله را رد کرده و به کتابهای تخصصی روی آورده بودند.
از طرف دیگر باید توجه کرد که کتاب الان از طریقهای دیگری نیز در دسترس قرار دارد و برای خواندن یک کتاب الزامی برای خرید کتاب کاغذی نیست.
مشکل اینجاست که ما خود کتاب را به درستی تولید و توزیع نمیکنیم و فکر میکنیم که مخاطب ندارد!
در پایان، شما حوزه کتاب را حوزهای فعال و زنده میدانید؟
در گذشته هفته کتاب نشریهای به نام «کتاب هفت» داشت. در آن زمان وقتی که به مطبوعات پیشنهاد میدادیم مانند صفحه فرهنگ و هنر، سینما و غیره صفحه کتاب هم به داشته باشند قبول نمیکردند. ولی در همین نشریه نشان دادیم که حوزه کتاب چقدر میتواند خبرساز باشد. هر هفته حداقل ۱۶ صفحه مطلب راجع به حوزه کتاب چاپ میشد و بعدها به ۳۴ صفحه نیز رسید. این نشریه در واقع نوعی خبرسازی پیرامون حوزه کتاب بود.
در حوزه مشاغل هم این مسئله مطرح شد که در هر حوزه چقدر میتوان شغل ایجاد کرد. این تصور وجود داشت که حوزه فرهنگ و هنر حوزه ای مولد نیست و باید دائماً حمایت شوند و سوبسید بگیرد. فهرستی تهیه شد که نشان میداد شغلهای مختلفی در ذیل حوزه فرهنگ و هنر، کتاب، چاپ سینما، موسیقی و غیره قرار دارد. در حوزه کتاب طبقه بندی مشاغل انجام دادیم و نشان دادیم که این حوزه چه قدر زنده است.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.