داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا: نصرت اله امیری خواه، کتابدار کتابخانه های عمومی لرستان: دکتر نعمت اله فاضلی 15 آبان ماه سال جاری، در کنگره سالانه متخصصان علوم اطلاعات سخنرانی با موضوع «مساله کتابخانه های عمومی در ایران معاصر» ارایه نمودند.
دکتر فاضلی که از محققان خوشنام حوزه های جامعه شناسی، انسانشناسی، مطالعات فرهنگی است با نگاه آسیب شناسانه به تحلیل این موضوع می پردازد که مساله کانونی کتابخانه های عمومی در ایران معاصرچیست؟
از دیدگاه دکتر فاضلی مساله کتابخانه های عمومی از عملکرد تاریخی آنها و ذهنیتی که از این مفهوم در جامعه شکل گرفته، نشات می گیرد. مساله کتابخانه های عمومی در ایران معاصر از دیدگاه دکتر فاضلی، ناعمومی و ناهمگانی شدن کتابخانه های عمومی در طول تجربه تاریخی خود است و کتابخانه عمومی در اختیار قشر خاصی از طبقات شهری درآمده است. کتابخانه های عمومی در مناطق حاشیه نشینی که حدود 16 میلیون سکنه دارد نتوانسته است شبکه خود را گسترش دهد. بحث ایشان به شکل موجز(و شاید ناقص- از طرف نویسنده) این بود که کتابخانه های عمومی باید برای همه اقشار و اصناف بخصوص محرومان و مراکز پیرامونی و حاشیه ای، خدمات ارایه کند و علت عدم استقبال عموم از کتابخانه های عمومی را عدم توجه این نهاد به اقشار و اصناف مختلف و حاشیه نشینان و عدم تلاش در راستای کاهش محرومیت اجتماعی عنوان نمودند.
تمام زوایا و نکاتی را که استاد فاضلی عرضه کردند را بدون شک مورد تایید اهالی حوزه کتاب خواهد بود ولیکن مساله فقط کتابخانه های عمومی نیستند!
--اینکه شاهد کاهش اعضای کتابخانه های عمومی در سطح کشور هستیم یک واقعیت ملموس است.
--اینکه تنها سه درصد از جمعیت ایران عضو کتابخانه های عمومی هستند، متاسفانه صحت دارد.
--اینکه کتابخانه های عمومی در بسیاری از نقاط دور افتاده نتوانسته اند نفوذ پیدا کنند نیز یک واقعیت است.
--اینکه مجموعه کتب کتابخانه های عمومی جوابگوی نیازهای متنوع و مختلف همان تعداد اعضاء و مراجعین نیست هم یک واقعیت است.
--اینکه تجهیزات بعضا مستهلک شده در کتابخانه های عمومی اسباب راحتی و رضایت مراجعین را فراهم نمی کند متاسفانه یک واقعیت است.
ده ها مشکل دیگر هم می توان ذکر کرد که از عوامل درون سازمانی نشات گرفته است ولی سوال اینجاست آیا نهاد کتابخانه های عمومی نخواسته است که وظایف و رسالت های خود را توسعه دهد؟ یا نه، نتوانسته است؟
بنده در مقام پاسخگوئی نیستم ولیکن بعنوان عضوی از مجموعه نهاد، که تا حدودی مطلع از وضعیت نهاد کتابخانه های کشور هستم ضرورت میدانم مطالبی را یادآوری نمایم.
واقعیت این است کتابخانه های عمومی کشور بعنوان بخش مهمی از مجموعه فرهنگی کشور توانسته است در اقصی نقاط کشور از مناطق شهری و کلانشهری گرفته تا بخشها و دهستان های مختلف، حضور داشته باشد. در بسیاری از نقاط روستایی که حتی کتابفروشی وجود ندارد بعضا کتابخانه عمومی فعال بوده و خدمت ارایه می نماید. اساسا اگر بخواهیم ضریب نفوذ کتابخانه های عمومی را در مقایسه با سایر فضاها و مکانهای فرهنگی مانند سالن سینما، نگارخانه، تماشاخانه، آمفی تئاتر و... بسنجیم، مطمنا کتابخانه های عمومی درصد بالاتری خواهند داشت!(هر چند این امر هم با وضعیت مطلوب فاصله داشته باشد). پس مشکل جای دیگری است!
«کتابخانه های مشارکتی» در زندان ها و بیمارستان ها و سایر اماکن خاص نیز از جمله خدمات نهاد کتابخانه های عمومی به بخشی از محرومین اجتماعی است.(کدام سازمان فرهنگی بجز نهاد کتابخانه های کشور در زندان ها و بیمارستانها خدمات ارایه می کند؟)
«ایستگاه های مطالعه» که در برخی از ادارات و اماکن عمومی همچنان فعال است نیز در راستای دسترسی هر چه بیشتر افراد مختلف به کتاب است.
طرح «پایتخت کتاب ایران»، »جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب»، از دیگر برنامه های است که در راستای کاهش تمرکز در کلان شهرها و توجه به مناطق پیرامونی است، طرح های است که نهاد کشور فعالانه در آن مشارکت دارد.
توجه به کتابداران روستایی و تلاش در جهت رفع نسبی دغدغه های مالی و امنیت شغلی ایشان نیز از اقدامات مناسب نهاد جهت، افزایش کیفیت خدمات در کتابخانه های مناطق روستایی است.
بنظر میرسد علل کاهش سرانه مطالعه (اگر پژوهشی این فرضیه را تایید کند!) و کاهش گرایش به کتاب در جامعه ایرانی بسیار فراتر از وظایف یک نهاد خاص مانند کتابخانه های عمومی کشور است و نبایستی یک طرفه به مسند قضاوت نشست.
دکتر فاضلی در بخشی از صحبتهایشان بیان کردند که کتابخانه ها در اختیار طبقه متوسط شهری قرار گرفته اند! واقعیت این است که امروزه حتی بسیاری از کتاب های نویسندگان شاخص داخلی و خارجی در حوزه های مختلف علمی، رمان، شعر، روشنفکری و... نیز خواهان چندانی ندارد؛ شاهد مدعا تعطیل شدن یکی پس از دیگری کتابفروشی های مختلف در تهران و دیگر نقاط کشور است. دلیل دیگر، کاهش تیراژ کتب غیر درسی است که گویا به زیر 500 نسخه رسیده است. مسئله وجود کتابخانه های در بخش ها و مناطق مختلف، مسئله دسترسی به کتاب را حل خواهد کرد ولی مسئله اصلی که «کتاب نخواندن بخشی از جامعه است»، را حل نخواهد کرد.
مطمئنا صدا و سیما، مدارس، مطبوعات، خانواده، رسانه ها و نشریات، وزارت ارشاد، حوزه هنری، ناشران، نهاد کتابخانه ها، کانون پرورش فکری و سایر نهادهای بالا دستی و سیاستگذار مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و... بایستی با حساسیت های مضاعفی در این مساله بنگرند، تا کتابخوانی بعنوان یک فضیلت در جامعه ترویج شود.
در پایان ضمن تصدیق فرمایش استاد فاضلی، ضرورت بازاندیشی و خود انتقادی را بعنوان یکی از اصول پویایی هر سازمان و نهادی ضروری میدانم.
امیری خواه، نصرت اله. «مساله کتابخانه های عمومی نیستند!» .سخن هفته لیزنا، شماره ۳۶9، 4 دی ۱۳۹۶
بیاییم خود ما کتابداران هم تمام تلاشی را که باید انجام دهیم... و کوتاهی نکنیم
بسیار زیبا
ممنونیم
بنده هم آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و خانواده محترمتان دارم.
با تشکر از پژوهشگر فعال که به درستی زوایای مغفول مانده کتابخانه های عمومی را مورد بررسی قرار دادند. جای تقدیر و تشکر دارد.
مسئله وجود کتابخانه های در بخش ها و مناطق مختلف، مسئله دسترسی به کتاب را حل خواهد کرد ولی مسئله اصلی که «کتاب نخواندن بخشی از جامعه است»، را حل نخواهد کرد....
این متن آنقدر دقیق و واقعی است که حرفی برای گفتن نمی ماند ولی واقعا چطور میشود کسی یا کسانی در حوزه جامعه شناسی فعال باشند و در خصوص وضعیت فرهنگی جامعه (سرانه بسیار پایین مطالعه) همین قدر بسنده کنند که کتابخانه های عمومی یا نهاد متولی این کتابخانه ها نقشی ناکارآمد در سرانه پایین مطالعه دارد؟؟؟؟
کتابخانه عمومی وسیله است نه هدف ، یعنی وسیله دستیابی برای کسانی که طالب و تشنه دانستن و خواندن هستند تا سراغی از کتاب و کتابخانه بگیرند و این فرآیند را وضعیت فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی جامعه مهیا میکند تا مردم به سوی کتابخانه ها بروند و آنچه را می خواهند مطالبه کنند ....
به نظر می رسد علاوه بر نکاتی که به درستی شما اشاره کردید، نکته مغفول مانده این است که شاخص سرانه مطالعه از الگوی همانندی با دیگر شاخص های توسعه پیروی می کند. رشد متوازن و همه جانبه توسعه سرانه مطالعه را نیز بهبود و ارتقا خواهد داد.
به عبارت ساده تر رشد فرهنگی در تمامی ابعاد و رشد اقتصادی در تمامی ابعاد زیربنای رشد مطالعه است.
مسلما مطالعه در ژاپن و سوئد بسیار بهتر از زیمباوه و کنگو است