داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:
برنا
سلام، خوب است کمی هم از تاثیر کنگره ها بر متخصصان بگویید. ظاهرا کنگره مذکور مدعی بود خیلی متفاوت از کنگره های قبلی است. حال چه کرده؟ یادداشتهای پر شکایت شما در همین سالها که عموما حول محور مسایل صنفی و حرفه ای می چرخد که حاکی از آن است که این کنگره ها هم کاری نکرده... و بازتکرار متسلسل همان حرفها و درددل های شما در لیزناست. شاید هم هدفش همان در حد چند دورهمی حرفه مندانه و چند جایزه خوش اسم بوده.
هفته پیش خدمتتان عرض کردم شکایتها و درد دلهای من در لیزنا درست است که به مسایل مختلف حرفه و به ویژه رشته و دانشگاه برمیگردد، ولی به هر حال فردی است و با مسئولیت شخصی ارائه می شود، حال آنکه کنگره یک جریان است و امید است که بتواند حرکتی منسجم را سازماندهی کند.
وقتی از کنگره به عنوان یک جریان صحبت می کنیم، منظورما این است که کنگره با یک نفر و یک تصمیم و یک شبه به وجود نمی آید. انجمنها همواره باید برای اهل رشته و حرفه کار کنند و این کار، همانطور که از اسمش بر میآید کاری است گروهی و انجمنی و نه فردی. بنابراین سوالی که سابقهای 50 ساله دارد را کنار بگذاریم و به میدان بیائیم. در یادداشت بالا هم میبینید، این سوال تکرار شده، انجمن برای ما چکار کرده؟ کنگره برای ما چکار کرده؟ انجمن یا کنگره مرتبط با انجمن یک جریان و یک بستر هستند که شما باید بیائید و برای خودتان در این بستر کاری بکنید.
محفلی برای جمع شدن کتابداران و استادان و دانشجویان: انجمن در همه 18 سال گذشته تلاش کرده که راهی برای رشد و منزلت رشته بیابد. در اولین قدمها، در سال 1379، تلاش کرد خلاء نزدیک به بیست سال نبود محفلی برای اینکه کتابداران از حال روز هم با خبر شوند را پرکند که کرد. اگر باور ندارید، از جوانان سال 1379 و 1380 بپرسید. وقتی انجمن تاکیدی بر همایشها گذاشت، واقعا لازم بود و لازم داشتیم که یکدیگر را از نزدیک ببینیم. فضای بسیار خوبی به کمک یکایک اهل رشته و حرفه ایجاد شد، حتی استادان در آن سالها که تعدادشان هم اندک بود، کمتر یکدیگر را می دیدند و ملاقات می کردند، دانشجویان از حال و روز دانشجویان دانشگاههای دیگر بی خبر بودند. از دانشجویان آن سالها بپرسید که انجمن در آن مقطع اثر گذار بود یا نه.
رویکردهای نو در انجمن: جز ایجاد محفل، خواهش می کنم ابتدا به آن سالها برگردید و بعد فهرست همایشها را ببیینید و باور کنید که انجمن در طرح مسایل روز بسیار تلاش کرد و اغلب موضوعهای تازه از سوی اهل رشته و حرفه در همایشهای ماهانه انجمن طرح شد. خیلی مراقبت می کردیم که موضوعها را از بین نبریم و نفله و نیمه جان نکنیم، بروید و نقادانه بررسی کنید. به مجموعه همایشهای دیگران هم نظری بیندازید و مقایسه کنید. موضوعی داغ را سوژه همایش خود میکردند که بگویند خیلی به روز هستند، ولی با گرفتن مقاله هایی که متاسفانه اغلب با کج فهمی از مساله، شکل مقاله به خود گرفته بود، موضوعی مهم را از حیز انتفاع می اندازند. انجمن اگر همایشی با رویکردی نو برگزار کرده باشد، حتما استادی توانا را هم برای آن به کمک گرفته است. همایشهای مهمی مانند هر کتابخانه یک رصد خانه، و همایش سازماندهی دانش انجمن همایشهای موفقی بودند که بازخوردهای خوبی دادند و تکراری نبودند.
در همه این 18 سال، هر دورهای، گروهی که در انجمن و کنار انجمن بودند واقعا از دل و جان مایه گذاشتند و هرکاری بلد بودند کردند. حال اگر بگوئید در حدی که شما می پسندید نبوده، بنده هم عرض می کنم که خوب شما نیامدی کمک کنی. شما آستین بالا نزدی و نیامدی که بگوئی بیائید و این راه را هم امتحان کنیم. شما نیامدی که ببینی در ایران زندگی میکنیم و درمواردی مجبوری، آنچه را که می خواهی انجام دهی یا به زبان بیاوری باید در لفافه های زیبا بپیچی و تقدیم کنی که به پر قبای کسی بر نخورد. شما نیامدی تا ببینی که کنگره ای با بیش از هزار نفر ثبت نام فردی و سازمانی، با بودجه صفر ریال چگونه برگزار می شود. ما که انجمن وابسته به کتابخانه ملی یا سازمان یا موسسه دیگری نیستیم که مشکلی به نام بودجه نداشته باشیم و با اینهمه اینها برایمان مهم نبود، مهم این بود که شما به کمک بیائی تا آنچه را که خودت می خواهی در این بستر بسازی.
این را با صدای بلند بگویم، به عنوان کسی که در این سالها هر بار به گونه ای درکنار انجمن و در بیرون از هیات مدیره حاضر بوده. بدون ضعف و مشکل نبودیم. اغلب کارها با شاخصها و معیارهایی که داشتیم انجام میشد ولی منکر نیستم که مثل همه جای کشور عزیزم ایران، جریانها، تعارفات و رودربایستیها هم وجود داشت و در کنار همه آن موضوعات تازه و خوب، کارهای تحمیلی هم داشتیم.
همایش زدگی و کم شدن مشارکت: مدتها این روال را داشتیم تا به ناگاه با انبوهی از همایشها از نیمه دوم دهه هشتاد روبرو شدیم که احساس می کردم برای تقویت و تثبیت جریانهایی نو دارد برگزار می شود و حق هم همین بود که گروههای آموزشی و پژوهشی همایشهایی را که دوست دارند و توانش را دارند برگزار کنند که همه اینها به نفع رشته و حرفه بود، البته همواره بر کیفیت تاکید داشته و دارم و مشکلم تنها با همایشهایی است که تیتر نو و دهان پرکن دارند ولی محتوای جدی ندارند و تا کنون ندیده ام که حتی یک نفر به آن نوشته ها استناد کند، لیکن در رزومه آدمها باعث شادی روح شده اند.
از سویی از سال 1388 ما با تخفیف مشارکت در همه فعالیتهای اجتماعی روبرو شده بودیم و همایشها مخاطب خود را از دست داده بودند. من این سخن را از آمار نفرات شرکت کننده در هر همایش حضورتان نقل میکنم. همایشهایی در این سالها داشتیم که از نظر محتوایی بسیار خوب بودند، ولی در تالارهای انجمن به ندرت تعداد شرکت کنندگان به 50 نفر میرسید، حال آنکه قبل از آن بین 100 تا 200 نفر، بسته به موضوع و سخنران در تالارها جمع میشدند. همایشهای داوری شده انجمن هم در سالهای 1389 تا 1392 محدود به دو سه همایش ملی مهم است و همایشهای ماهانه آن همانطور که عرض کردم بسیار کم مخاطب بود. البته این را هم به عرض برسانم که این از دست رفتن مخاطب در این سالها، خاص انجمن ما نبود و من با حضور درجوار یکی دو انجمن دیگر، میگویم که حتی در رشتههای علوم پایه، انجمنهای علوم اجتماعی، وحتی انجمنی در حوزه هنر که از نزدیک با آنها همکاری داشتم، یا شاهد تلاششان بودم، وضع به همین منوال بود و چیزی بهتر از این نبود.
در همین سالها، انجمن بیشترین مشکلات را داشت، خبرنامه چاپی انجمن دربرابر شبکه های اجتماعی و خبرگزاریهای رشته و نبود پول کافی برای انتشار و پست خبر نامه، بصورت الکترونیکی منتشر شد که در عمل زیاد نپائید و سایت انجمن نیز حال و روز خوبی نداشت. کمیته هایی موضوعی برای انجمن تصویب شده بود که هر یک بعد از مدتی فعالیت خوب، مثل کمیته کتابخانه های تخصصی، به ناگاه به محاق رفتند. ولی یاوران انجمن فراز و نشیبهای زیادی دیده بودند و خوب می دانستند که انجمن یک جریان است، یک جریان پویا و زنده، و نیاز به متابولیسم دارد، باید و به دنبال راه حل به کنگره رسیدند، با هدف فراگیرشدن مجدد.
کنگرهای با بودجه صفر
از زمانی که فکر کنگره شکل گرفت تا برگزاری اولین کنگره، همه فکر و ذکر و وقتمان را صرف چیزی میکردیم که نمیدانستیم، چگونه محقق خواهد شد، چون بودجهای برای آن نداشتیم. کمک کتابخانه ملی در همان ابتدای کار مشکل اصلی یعنی سه تالار همزمان را حل کرد و بقیه کارها هم همه داوطلبانه جلو رفت و در نهایت کنگره با موفقیی، بیش از آنچه ما انتظار داشتیم برگزار شد. در فقر مخاطبی که گریبان همه همایشهای علمی را گرفته بود، انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران موفق شده بود جریان تازهای بسازد، جریانی که دوستانی مانند برنا از آن انتظار داشته باشند. انتظار داشته باشند که کاری بکند و من امیدوارم که بکند.
شاهد هستم که کنگره طی چهار سال (الآن در چهارمین سال آن هستیم) نظام مند شده، برنامههایش کم کم دارد به نظم می رسد، هر کاری بر اساس نظامنامه و شیوه نامه ای دارد انجام می شود و برای خودش دارای روالی خاص و بوروکراسی خاص شده و این امید می رود که این پدر و پسر یعنی انجمن و کنگره روی عملکرد یکدیگر اثر مثبت بگذارند که گذاشتهاند. انتظاراتی که الآن دوستان از کنگره و انجمن دارند، کاملا متفاوت از سالهای قبل است، این را کنگره به انجمن تحمیل کرده و انجمن زیر فشار انتظارات، وب سایتش را به خوبی ارتقاء داده، کمیته هایش را باز سازی کرده، آیا برنا و شما د.وستان می دانید که الآن علاوه بر کمیته های ثابت قبلی (آموزش، پژوهش، انتشارات، همایشها و روابط عمومی) چندین کمیته دیگر در انجمن فعال شده اند و جلسات مرتب دارند (البته امکانات مجازی هم کمک کرده) و مشغول فعالیت هستد. جوانان و به ویژه اساتید جوان درکنار کتابداران پیشکسوت، داوطلبانه، مسئولیت کمیته های انجمن را برعهده دارند و امیدواریم که از دل این کمیتهها جریانهای تازه به ظهور برسد.
کنگره یک جریان است، و خوشبختانه در این سه دوره، دارد جریان سازی می کند و وارد مسایل و مشکلات رشته چون مسایل صنفی و مشکلات کتابخانه های آموزشگاهی شده، این دو موضوع را مشخصا مثال زدم که خیلی درباره آن بحث و صحبت شده است.
برنای گرامی، دوستان، کتابداران بزرگوار، دانشجویان عزیز و استادان محترم، در همه این روزها انجمن نیاز به کمک یکایک شما دارد و باید به کمک بیائید. نیروی جوان باید از انرژی خود در این کار بدمد و استادان از دانش و کتابداران و آرشیویستها از تجربه خود تا بتوانیم روزهای بهتری را برای حرفه و رشته در پیش داشته باشیم. انجمن به دنبال دو مرجعیت جدی است. مرجعیت حرفهای و مرجعیت علمی. همه شما می توانید در این امر مداخله داشته باشید، اگر به انجمن در این راه یاری برسانید، این مرجعیت اجازه تصمیمگیریهای بزرگی به انجمن می دهد، که اینک هنوز به اندازه کافی ندارد و این شما هستید که به انجمن رشته و حرفه خودتان مرجعیت میبخشید. به انجمنهای بزرگ دنیا که جریان سازی کرده اند نگاه کنید، همه روز اول جریان نساختهاند فقط اجماع اهل رشته یا حرفه به آنها مرجعیت بخشیده، مرجعیت حرفه ای ومرجعیت علمی، و پس از آن توانستهاند جریانهای تاثیرگذار بسازند.
مرکز خدمات کتابداری در دهه پنجاه هجری در ایران و در رشته ما مرجعیت علمی و حرفهای داشت. این مرجعیت نتیجه تلاش عدهای دلسوز بود که با خودشان آن را به انجمن کتابداران آن زمان آوردند و بعد از انقلاب هم آن را با خود به کتابخانه ملی آوردند و در حوزه ای که کار می کردند، هنوز مرجعیت خود را حفظ کردهاند. حاصل کاری جمعی، بی ادعا و علمی، مجموعه ای برای ایران فراهم کرد که ایران لیاقتش را داشت. اگر به سایر بخشهای حرفه و رشتهمان نگاه کنید، این مرجعیت، جایی مثلا در یک گروه کتابداری به وجود نیامده و پراکندگی بیشتر حاکم بوده است.
اگر میخواهید انجمن بتواند کاری کارستان بکند، باید با حضور جدی خودتان و فعالیت در یکی ازکمیته ها به نوبه خودتان به آن مرجعیت ببخشید، انجمنی که مرجعیت علمی وحرفهای داشته باشد، حتما خواهد توانست، گروهها را به گونهای ارزیابی کند، که آموزش از این وضعیت بیرون آید. انجمن مرجع که حمایت همه اهل حرفه را پشت سر خود داشته باشد، می تواند در مشکلات صنفی دخالت جدیتری داشته باشد و مشکلات حرفه را به حد اقل برساند. من با توجه به جریانی که با کنگره بیشتر خودش را نشان داده، امیدوارم که انجمن و فرزندانش، کمیتهها و کنگره، بتواند در سالهای پیش روی، جواب برنا را بدهد و کاری را که او دوست دارد بتواند برایش انجام دهد، البته به شرط آنکه برنا هم قدمی جلو بگذارد، همه شما در هر جایی که هستید فقط یک قدم جلو بگذارید، می شود هزاران قدم.
عمرانی، سید ابراهیم«جریانی به نام کنگره متخصصان علوم اطلاعات ایران/ ادامه سخن هفته 400». سخن هفته لیزنا، شماره ۴۰1، 21 مرداد ۱۳۹۷.
کنگره و ساختار متفاوتش هم از اتفاقات خوب این سالها بوده که باعث شده کتابداران بیشتر باهم معاشرت کنند و در کنار این کنگره همکاری های علمی و اتفاقات مهمی شکل گرفته
از همهی عوامل برگزاری آن کمال تشکر را دارم