داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، حمید رضا جمالی مهموئی، دانشگاه خوارزمی: شنیدن جملههایی نظیر «دانشجوها خیل بیانگیزه و تنبلند»، «سطح دانشجوها واقعاً پایینه» و «فقط دنبال یک نمرهاند که پاس کنند» در دانشگاهها چیز رایجی است. اگر بر اساس گفتار و رفتار دانشجوها قضاوت کنیم، شاید حقیقتی هم در این جملهها باشد. اما از منظر اصول آموزش و وظیفه معلم، اینها جملههایی بیربط هستند. جان بیگز در کتاب «اصول تدریس در دانشگاه: ارتقای کیفیت یادگیری» استادان را از نظر سطح تفکر در مورد تدریس در سه سطح جای میدهد. سطح نخست گروهی هستند که توجهشان به کیستی دانشجو و تفاوتهای میان آنان معطوف است، لذا قائل به دانشجوی زرنگ و تنبل، باانگیزه و بیانگیزه، خوب و بد و صفاتی نظیر اینها هستند. آنها موفقیت و ناکامی دانشجو را به تفاوتهای میان آنها ربط میدهند. وظیفه خود را انتقال اطلاعات (معمولاً از طریق سخنرانی) میدانند و معقتدند حضور سرکلاس و گوش دادن و یادگیری دست خود دانشجو و مقصر ناکامی نیز خود اوست. بدون تردید همه دانشجوها به یک اندازه از انگیزه، آمادگی و علاقه برخوردار نیستند. منتها ایجاد انگیزه بخشی از وظایف نظام آموزشی و معلم است. چه بسا دانشجو ممکن است باانگیزه و آماده نیز باشد اما در محیط آموزشی یا به دلیل عملکرد معلم، بیانگیزه و سرخورده شود. انگیزه، به زعم بیگز، محصول تدریس است و نه پیش شرط آن.
در سطح دوم، توجه استادان به وظایفی است که خودشان انجام میدهند لذا به این که به موقع به کلاس رفتهاند، از وقت کلاس نزدهاند، محتوا را خوب ارائه کردهاند، سرفصلها را پوشش دادهاند، برگهها را خوب صحیح کردهاند و به طور کل به انجام درست وظایف خود میاندیشند و این وظیفهشناسی موجب خشنودی آنهاست. آنها هم وظیفه خود را انتقال میدانند منتها نه انتقال اطلاعات بلکه فهم و دانش. آنها بر مهارتهای خود متکی هستند تا حق مطلب را در آموزش ادا کنند و اگر موفقیت حاصل نشد خود را مقصر می دانند. استاد وظیفه شناس و ماهر طبعاً بهتر از استادی است که احساس مسئولیت کمتری دارد. اما در نهایت هدف از آموزش و وظیفه معلم، خلق فرصت و شرایط لازم برای ایجاد تجربه یادگیری برای دانشجو است.
در سطح سوم استادانی قرار دارند که بیشتر توجهشان به فعالیتهایی معطوف است که دانشجوها انجام میدهند. از نظر آنها مهم فعالیتهایی است که برای کمک به یادگیری دانشجو طراحی میکنند. در این سطح، تدریس در خدمت یادگیری است و آموزش، دانشجو-محور است. استاد به دنبال این است که یادگیری عمیق حاصل شود. اینکه دانشجو در فضای یک درس و کلاس چکار میکند مهمتر از این است که استاد چکار میکند. از جمله وظایف معلم طراحی فعالیتهای یادگیری برای دانشجو است. این گروه، استادانِ مطلوب هستند.
هر درسی باید دارای فعالیتهایی باشد که به دانشجو در دستیابی به اهداف یادگیری کمک کنند. این نوع فعالیتها که فعالیت یادگیری نامیده میشوند در همه درسها وجود دارند. گوش دادن، پرسیدن و یادداشت برداری از صحبتهای استاد نوعی فعالیت یادگیری هستند اما محدود کردن همه یادگیری به این چند فعالیت، شیوه مؤثری نیست. انتظار این که یادگیری برای همه دروس تنها از طریق خواندن (کتاب و جزوه و غیره) و گوش دادن (به سخنرانی استاد) حاصل شود، انتظاری غیرعلمی است. این فعالیتها باید تنوع و با نوع و محتوای درس همخوانی داشته باشند. مشاهده، تأمل، خودارزیابی، نگارش، ایفای نقش، ارزیابی همکلاسی، کار گروهی، بحث گروهی یا کلاسی، حل مسئله، و موارد متعدد دیگری را میتوان نام برد که به عنوان فعالیت یادگیری میتوان در درسها گنجاند.
این فعالیتها باید دانشجو را به اعمال مختلفی مثل تأمل، اکتشاف، کاربست، خلق، بحث، مقایسه، استدلال و غیره وادار کنند. به عنوان یک مثال در حوزه سازماندهی اطلاعات میتوان فعالیتهای مختلفی داشت مثل موارد زیر که میتوانند با نگارش مطلبی کوتاه یا بحث در کلاس یا در محیط آنلاین همراه باشند. این فعالیتها به دانشجو فرصت کشف، مقایسه، و کاربست میدهند.
· یک کتاب معروف را انتخاب کنید و بر اساس موجودیتهای فربر (FRBR)، بیانها و نمودهای مختلف آن را شناسایی کنید.
· به وب سایت کتابخانه ملی مراجعه کنید و ببینید که چه ابزارهای برای جستجو و اکتشاف منابع دارد و جستجو چه نوع منابعی را آشکار میکند.
· یک جستجو را در دو موتور جستجوی متفاوت انجام دهید و نتایج و عمکرد دو موتور را با هم مقایسه کنید.
· یک اصطلاحنامه انتخاب کنید و آن را بررسی کنید، آیا ساختار سلسله مراتبی دارد، آیا یادداشت دامنه دارد...
· به سایت فهرست مستندات کتابخانه کنگره بروید و برای چند منبع مورد علاقهتان (نویسنده، عنوان، موضوع ...) جستجو کنید. اگر در فهرست نبودند، فکر میکنید چه چیزی میتواند دلیل آن باشد.
جمالی مهموئی، حمید رضا. «دانشجوی زرنگ، استاد وظیفهشناس، و فعالیت یادگیری». سخن هفته لیزنا، شماره ۴۶1، 6 آبان ۱۳۹۸.
خیلی نکات قابل و توجه و عمیقی فرمودید. قطعاً در میزان روشن شدن مسیر یک فرد در نقش دانشجو خیلی کمک میکنه (البته با تفکر).
مثل همیشه مطالبی کاربردی و جذاب.
دنیا هم از نظر ذهنی و هم از نظر فیزیکی دائم در حال تغییر است. یک اشکال عمده این است که دانشجوهای الان حدود 20 سالگی هستند و اساتید در حدود 50 سالگی. برخی از اساتید از 20 سالگی فقط خاطراتی با کمبودهای فراوان امکانات و فناوری دارند و هیچ شناختی از دنیای 20 ساله های کنونی ندارند. طبیعی است که این شکاف اساتید را کهنه و خسته کننده و نامطلع و دانشجویان را سطحی و تنبل و سربه هوا تلقی می کند.
مشکل دیگر این است که بسیاری از همکاران ما در تدریس فقط به دنبال انتقال اطلاعات هستند و فکر می کنند هر چه بیشتر، هدف به دست آمده تر. مثل آموزش و پرورش که به جای درست زندگی کردن، ولع اطلاعات به داشتن را آموزش می دهد.
یادمان نرود که همه مدرسه و دانشگاه برای این است که زندگی کردن را بیاموزیم و مهمتر اینکه در شرایط بی خطر آن را تجربه و آزمایش کنیم.
ممنون از نکات مفیدی که مطرح فرمودید، ملاک خوبی بود برای اینکه عملکرد خود را به عنوان یک مدرس تازه کار ارزیابی کنم.
پاینده باشید