داخلی
»گفتگو
«ای کاش از کودکی پی به ارزش کتاب برده بودم»
به گزارش لیزنا، در حال و هوای کرونایی این روزهای کشور، و البته داغ شدن موضوعاتی همچون کتاب و کتابخوانی به عنوان راهی برای پرکردن اوقات فراغت مردم، فرصتی دست داد تا در قالب یک گپ و گفت اینترنتی، نقطه نظرات دکتر رحمت الله فتاحی استاد بازنشسته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد را در ارتباط با ویژگیهای کتاب خوب، شیوه های تبلیغ کتابخوانی، و دلایل کتاب نخوانی مردم جویا شویم. آنچه در ادامه می آید ماحصل این گپ و گفت است:
* از دیدگاه شما کتاب خوب، چه کتابی است و آیا اصولاً اعتقادی به این نوع دسته بندی دارید یا خیر؟
از آنجایی که همه چیز در زندگی نسبی و بسته به شرایط و بافتی است که در آن به سر می بریم و می اندیشیم، نمیتوان گفت که چه کتابهایی خوب است و چه نوع کتابهایی خوب نیست. اگرچه معیارهای کتاب خوب از سوی بسیاری از نهادها و همچنین اندیشمندان مطرح شده، اما بازهم خوب بودن کتاب بستگی به فرد (خواننده) و مجموعه شرایط دارد. در این زمینه می توان حداقل چند پرسش را مطرح کرد و به نتیجه نسبی دست یافت: خواننده چه کسی است؟ گستره تجربه ها و دانش او چیست؟ در چه زمینه هایی دارای تجربه و دانش است؟ در چه موقعیتی به سر می برد؟ حوزه مطالعاتی ویژه ای دارد یا خیر؟ نیاز او به کتاب بر پایه چیست؟ انتظارات او از خواندن کتاب چیست؟ آیا او تحت تاثیر دیگران بوده و به خواندن کتاب مربوطه تشویق یا مجبور شده؟
بارها اتفاق افتاده که خواننده ای با پیش فرض خاص و اینکه کتاب خوبی به وی معرفی شده، آغاز به خواندن کتابی کرده اما آن را کنار گذاشته است. عکس آن نیز صادق است. گاهی اوقات پیش می آید که کتابی که ظاهرا معمولی به نظر می رسیده، با یک مرور اجمالی، مثلا در نمایشگاه کتاب، یا کتابفروشی، یا کتابخانه و مانند آن، خواننده را بسیار جذب کرده و او پس از خواندن به این نتیجه رسیده که کتاب «خوب» بوده است. با همه این شرایط و بافتهای متغیر، اما می توان یک توصیه کلی را در مورد کتابهای خوب ارائه داد: کتاب خوب کتابی است که بتواند به خواننده در کسب آگاهی و بالا بردن تجربه ها، به شکلی واقع بینانه، در حداقل یک یا چند مورد کمک کند. کتاب خوب آنی است که بتواند برشخصیت خواننده تاثیر مثبت و مانا بگذارد، چه آن کتاب رمان باشد، تاریخی باشد، یا حتی تخصصی.
* با توجه به ضریب نفوذ بالای اینترنت در زندگی مردم، کدام ابزار یا ابزارها را برای ترویج فعالیتهای کتابخوانی در این محیط مناسب تر می دانید؟
فضای وب اکنون مهمترین بستر برای در دسترس گذاردن و نیز دسترسی به اطلاعات و دانش است. آنچه تا دو دهه پیش رؤیا و یک انتظار ما ممکن می نمود، اکنون به واقعیت پیوسته است. جزئی ترین و تازه ترین اطلاعات، از هر نوعی که مورد نیاز باشد، در وب قابل دسترس است. اگر در گذشته و با زحمت بسیار می توانستیم واژه یاب یا کشف الابیات برای یک اثر مانند مثنوی معنوی یا شاهنامه، یا هر اثر دیگری درست کنیم، نیاز به صرف وقت بسیار داشتیم در حالی که با جستجوی دو یا سه واژه میتوانیم دقیقاً ابیاتی را که در نظر داریم در وب بیابیم. وب تاثیر بزرگی بر زندگی شخصی، اجتماعی و حرفه ای افراد گذاشته است. به همین دلیل، روی آن حساب می کنیم و تلاش داریم تا از قابلیتهای آن به خوبی بهره مند شویم.
در وب، ابزارهای گوناگونی برای آشنایی با دنیای کتاب و ترویج کتابخوانی وجود دارد. در حال حاضر، گستره بزرگی از امکانات، از جمله وب سایت کتابخانه های عمومی و دانشگاهی، وب سایت ناشران و کتابفروشی ها، وب سایت انجمنهای علمی و ادبی، وبسایت مجله های علمی و ادبی، وب سایتهای ویژه معرفی و نقد کتاب، و همچنین انواع وبلاگهای شخصی و کتابخانه ای و مانند آنها وجود دارد. جذابیت این امکانات به قدری است که بسیاری از علاقهمندان به مطالعه را به خود جذب کرده است. اکنون بخش بزرگی از کتابها به شکل دیجیتالی در دسترس است، یا در ازای اشتراک و پرداخت هزینه و یا به شکل رایگان. به همین دلیل، کتابخانه ها در مقایسه با وب، نمی توانند در جذب خواننده رقابت کنند. از این رو، آنها باید از امکانات گوناگون وب برای ترویج کتابخوانی بهره برند و انواع راهها و رویکردهای جذب کننده را پیش گیرند. ایجاد اپلیکیشنهای جذاب و تشویق افراد جامعه (از همه قشرهای اجتماعی) تنها یکی از راههاست. کتابخانه ها نه تنها باید اینگونه امکانات را در دسترس مردم گذارند بلکه می توانند نقدها و نیز رتبه بندی مردمی درباره کتابها و حتی میزان فروش و بازچاپ آنها را نیز به آگاهی مردم برسانند. برچسب گذاری اجتماعی کتابها از سوی مردم، یکی از بهترین راهها برای سازماندهی موضوعی کتابها و معرفی آنها می باشد. به بیان خلاصه، کتابخانه ها و مردم باید یکی شوند و درهم بیامیزند. این ویژگی وب است که باید از آن بهترین بهره را برد. شبکه های اجتماعی نیز قابلیتهای بسیاری دارند که کتابخانه ها می توانند در راه اندازی و مدیریت آنها تلاش کنند.
* از دید شما، چه دلایلی را میتوان با توجه به وضعیت حاکم بر جامعه ایران، برای عدم اقبال مردم به کتاب و کتابخوانی ارائه کرد؟
در ارتباط با کمبود علاقه مردم ایران به کتابخوانی، تاکنون بحثها، میزگردها و همایشهای بسیار برگزار شده و همچنین صدها پژوهش، به ویژه در قالب پایان نامه انجام گرفته است. بر این اساس، مجموعه عوامل بسیاری برای نخواندن یا کم خواندن شناسایی شده است. از دیدگاه من، ریشه ها و عوامل کم خوانی در جامعه ایران را می توان در نظام های کلان کشوری ردیابی کرد:
نظام آموزشی، که نقش ناچیز و حتی در برخی موارد نقش منفی در ترویج مطالعه در میان دانش آموزان دارد. نظام درسی برپایه حفظ کتاب، آن هم از روی اجبار مخرب است و موجب بی علاقگی به خواندن می شود. از این رو، نخواندن یا کم خوانی از دوران کودکی شکل می گیرد در حالی که باید برعکس باشد. در مقاطع آموزش عالی نیز همین وضعیت حاکم است. دانشجویان ناچارند تعداد زیادی از واحدهای درسی را بدون آگاه شدن درباره ارزش و اهمیت آنها بگذرانند و بیشتر دنبال پاس کردن واحدها باشند تا دانش اندوزی و کسب توانمندیهای حرفه ای.
نظام فرهنگی-اجتماعی، که با وجود تأکید بر ارزشمندی مطالعه، شرایط زندگی را به سویی پیش برده که بخش عمده ای از افراد جامعه از کتابخوانی رویگردان شده اند. رسانه های گروهی کلاسیک مانند روزنامه ها، مجله ها، رادیو و تلویزیون از یکسو و هجوم رسانه های جدید مانند اینترنت، شبکه های ماهوارهای، شبکه های اجتماعی و غیره از سوی دیگر، بخش عمده ای از وقت افراد را به خود اختصاص داده اند. اکنون کم خوانی و بسندهجویی در مطالعه جای پرخوانی و ژرف خوانی را گرفته است.
نظام اقتصادی، که شرایط دشواری را برای اغلب قشرهای جامعه به وجود آورده است و آنها را ناچار کرده برای کسب درآمد بیشتر به منظور راه بردن زندگی پرهزینه کنونی، به اضافه کاری یا شغلهای دوم و سوم روی آورند. در این شرایط دشوار اقتصادی، بسیاری از خانوادهها نه توان خرید کالاهای فرهنگی از جمله کتاب را برای فرزندان خود دارند و نه قادرند وقت کتابخوانی برای آنها ایجاد کنند.
نظام مدیریتی، که به دلیل درگیرکردن مردم در فرایند دیوان سالاری و صرف وقت در ادارات و نهادها، توان ذهنی آنها را صرف جستجو برای یافتن راه حل مشکلات اداری کرده است. در مقایسه با گذشته، تعداد امور اداری که افراد ناچارند دنبال کنند و به اداره های مختلف مراجعه کنند بسیار افزونتر شده است.
بر این اساس، هنوز بخش بزرگی از افراد جامعه ایران ارزش خواندن را درک نکرده و حتی باور ندارند. جّو حاکم بر فضای ایران به گونهای بوده که برخی افراد کم سواد یا حتی بی سواد به مال و مکنت رسیده و دیگرانی را که در دنیای علم و فرهنگ زندگی یا فعالیت میکنند مورد تمسخر قرار می دهند. به دلیل شایع شدن چنین ذهنیتی، هنوز بخش بزرگی از جامعه ایران نتوانسته به این پرسش پاسخ دهد که: علم بهتر است یا ثروت؟
* چه کتاب یا کتابهایی را اخیراً مطالعه نموده و یا در دست مطالعه دارید؟
من معمولا دو یا سه کتاب را به طور متناوب می خوانم. معمولا یک کتاب تاریخی-اجتماعی، یک کتاب روانشناختی-مدیریت زندگی، و یک کتاب در زمینه پزشکی و بهداشت را در نظر می گیرم و در پایان شب می خوانم. در زمینه تاریخی، همچنان مشغول مطالعه کتاب "تاریخ کامل ایران" از مشیرالدوله پیرنیا هستم. در خواندن این کتاب، تلاش میکنم علل رخدادهای سیاسی-اجتماعی در تاریخ ایران را که غالبا منجر به شکستهای بزرگ برای جامعه ایران شده درک کنم. در زمینه مدیریت زندگی و مسائل روانشناختی، کتاب هنر خوب زندگی کردن، نوشته رولف دوبلی و ترجمه عادل فردوسی پور، بهزاد توکلی و علی شهروز را خوانده و بهره برده ام. این کتاب، نکته های تازه و متفاوتی نسبت به سایر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده اند دارد که برای من، با وجود تحصیلات بالا و عمر 69 ساله تازه و کاربردی بود. در زمینه بهداشت هم دارم جسته و گریخته کتاب آناتومی حرکات کششی نوشته آرنولد جی نلسون و دیگران با ترجمه دکتر حمید طباطبایی را میخوانم که فکر میکنم میتواند در نگهداشت جسمی-فیزیکی من در این سن سودمند باشد.
و سخن پایانی با خوانندگان...
در آخر، با وجود مشکلات حوزه نشر و گرانی کتاب، می توانم بگویم که کتاب خوب زیادی داریم. براستی کتاب می تواند زندگی ما و اطرافیان و جامعه ما را بهبود بخشد. باید روی باور به ارزش خواندن[1] بیشتر تأکید کنیم و آن را به شکل اجرایی در نظامهای کلان کشور و در زندگی مردم جاری نمائیم. تنها راه اصلاح جامعه و رسیدن به رفاه و سعادتمندی، تلاش برای کسب و ترویج دانش و خرد است، که آن هم در دنیای کتابها در دسترس است. من اکنون و در این مرحله از زندگی ارزش خواندن را بیشتر درک می کنم. ای کاش از دوران کودکی هم پی به این ارزش برده بودم.
گفتگو: رضا مختارپور، دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی
-----------------------------------------------------------------
[1] در این زمینه می توانید به مقاله زیر مراجعه کنید:
رحمت الله فتاحی. "باور به ارزشمندی خواندن: از نگاه فلسفی به خواندن تا چالش در درک ارزشمندی کتاب برای زندگی بهتر"، در: مجموعه مقالات همایش خواندن، سنندج، 30 آبان تا 1 آذر 1394.
ممنون هستم از آقای دکتر فتاحی که همیشه راهنما بوده و با ارایه دیدگاه های ارزشمند هدایتگر جامعه بوده آمد.نکته ای که نباید از آن غفلت کرد وجود بسیاری کتاب گویاست که افراد می توانند در همه حال و همه وقت از آنها استفاده کنند
گفتگوی دلنشینی بود استفاده کردم، به ویژه آنجا که اشاره کردید معمولا سه طیف موضوعی کتاب را دست میگیرید و میخوانید.
نکتهای که من خودم گاهی هنگام انتخاب کتاب و خواندن آن باهاش مواجه هستم مودم هست. یعنی پیش اومده که اثر خوبی به دستم رسیده و کمی ورق زدم ولی کشکشی بهش نداشتم و گذاشتمش کنار یعنی تو مود آن کتاب نبودم. همین کتاب را چند وقت بعد در شرایط شاید روحی متفاوت خواندم و خیلی هم لذت بردم.