داخلی
»برگ سپید
درباره نویسنده
صادق هدایت نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی در 28 بهمن ماه 1281 چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دارالفنون سپری کرد و در سال 1298 به مدرسه فرانسوی (سن لویی) فرستاده شد. هدایت به رشته تحصیلی خود علاقهای نداشت و در پی این نارضایتی سرانجام به عشق دیرینه خود رشته ادبیات روی آورد. کار نویسندگی هدایت با کتاب (فواید گیاهخواری) آغاز شد وی این کتاب را زمانی که در پاریس بود در سال 1306 نوشت که در سلسله انتشارات ایرانشهر در برلین چاپ شد. وی یکی از نویسندگان مشهور ایرانی بود.
صادق هدایت در زمینه ترجمه نیز قلمی پربار داشت و از آثار مهمی که ترجمه کرده میتوان به زند و هومن یسن اشاره کرد که یکی از آثار کهن ایرانی است. همچنین کتابهایی از نویسندگان خارجی مانند آنتوان چخوف و فرانتس کافکا در کارنامه خود دارد اما تخصص اصلی او در داستاننویسی است.
هدایت در سال 1309 به ایران بازگشت و ثمره این چند سال تحصیل و اقامت در فرانسه تجاربی بود که در زمینه نویسندگی کسب کرده بود. بعد از بیست سال زندگی در ایران که حاصل آن حدودا سی جلد کتاب بود به پاریس بازگشت سرانجام در پاریس خودکشی کرد. براساس تحقیقات صورت گرفته خودکشی صادق ناشی از نوعی بیماری روانی بوده که تحت عنوان دو قطبی شناخته شده است چند روز بعد از خودکشی صادق در 19 فروردین 1330 درگذشت (ناتل خالنری، 1330).
واکاوی آثار صادق هدایت و سبک نوشتههای او
هدایت در داستانهای خود توجه زیادی به عنصر مرگ و ناامیدی دارد مانند داستان آبجی خانم یا زنده به گور که مرگ عنصر اصلی نیست اما به شخصیتهای اصلی داستان تحمیل شده است. در داستان داش آکل هم ناامیدی به چشم میخورد که شخصیت اصلی (داش آکل) با اینکه تا به حال عاشق نشده بود عاشق میشود و به عشق خود نیز نمیرسد. توجه زیاد نویسنده به این عناصر شاید به حالت درونی خودش و مشکلات روانی که داشت و به خاطر آن نیز دست به خودکشی زد باشد (بهارلو، 1379).
داستان داش آکل
داستان داش آکل یکی از کارهای صادق هدایت است که مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفته است در کل آثار هدایت مورد توجه نویسندگان و منتقدان زیادی قرار گرفته و این نشان دهنده لزوم توجه به کارهای هدایت است.
داستان داش آکل نیز که به صورت یک مجموعه داستان نوشته شده است شامل داستانهای سه قطره خون، گرداب، داش آکل و صورتکها میشود.
خلاصه داستان
هدایت زندگی فردی را به تصویر میکشد به نام داش آکل که به ایاشی و خوشگذرانی مشغول است داش آکل اهل شیراز بود و کار او دعوا و معرکهگیری و از این قرار بود. روزی داش آکل در قهوخانه مشغول چای خوردن بود که کاکا رستم وارد شد این دو نفر دشمن قدیمی هم بودند و همه شهر این را میدانستند داش آکل نیز دو بار کاکا رستم را در میدان نبرد زمین زده بود. ناگهان فردی از در وارد شد خبرمرگ حاجی صمد را به داش آکل داد و گفت که حاجی صمد تو را به عنوان وصی خود انتخاب کرده داش آکل نیز چون از قبل حاجی را میشناخت قبول کرد و به خانه او رفت.
از همان روز اول داش آکل مشغول رسیدگی به کارهای حاجی صمد شد و دارایی او را به گردش انداخت و مواظب زن و بچه او بود اما داش آکل که تا قبل از این تمام وقت و ثروت مرحوم پدرش را خرج میکرد و عرق دو آتیشه میخورد دیگر کمتر در کوچه و بازار بود سرش گرم خانه و زندگی حاجی صمد شده بود و با وجود این که تا به حال عاشق نشده بود، عاشق مرجان دختر حاجی صمد شد. اما از این موضوع دم بر نیاورد به دلیل این که خود را مدیون حاجی صمد میدانست.
این مسائل باعث شد که مردم برای او حرف در آوردند ((سر پیری و معرکه گیری! یارو عاشق دختر حاجی صمد شده! گزلیکش را غلاف کرده! خاک تو چشم مردم پاشید، کترهای چو انداخت تا وکیل حاجی شد و همه املاکش را بالا کشید. خدا بخت بدهد.)) هفت سال به این صورت گذشت و داش آکل فقط به کارهای حاجی صمد رسیدگی میکرد و عشق مرجان در دلش بیشتر میشد تا اینکه برای مرجان خواستگار پیدا شد و....
سخن آخر
این داستان نیز مانند بقیه داستانهای هدایت که اکثرا رو به نامیدی دارند به ناامیدی کشیده شد. به نظر من به تصویر کشیدن ماجرا از دید هدایت بسیار زیباست. هدایت به گونهای داستان به تصویر میکشد که انگار با افراد حاضر در داستان همراه شده ای مثلا بیان اون کوچه و محلههای قدیمی شهر و وجود افرادی که عیش و نوش و دعوا روزگار سپری میکنند حس حضور در چند سال گذشته را به آدم میدهد و همچنین بیان داستان به گونهای است که فرد را ترغیب به ادامه خواندن میکند.
پیشتر این داستان کوتاه، با معرفی زهرا مرادی در ستون برگ سپید به آدرس لینک منتشر شده است.
منابع
ناتل خالنری، پرویز (1330). مرگ صادق هدایت. یغما 33 (3): 106-112.
بهارلو، محمد (1379). عشق و مرگ در آثار هدایت. گلستانه (17 و 18): 88-91.
خلیلی، محمد. نگاهی به زندگی و شخصیت صادق هدایت. منتشر شده در وبلاگ فردای خوب. بازیابی شده در تاریخ 30 تیر 1399 به آدرس لینک.
مظاهری، علی اکبر. آشنایی با شخصیت و نوشتههای صادق هدایت. منتشر شده در وبسایت راسخون. بازیابی شده در تاریخ 30 تیر 1399 به آدرس لینک.
مشخصات کتاب:
هدایت، صادق. داستان داش اکل (برگرفته از مجموعه سه قطره خون)/ تهران: انتشارات صادق هدایت، 1384.
درباره نویسنده این متن:
محمدجواد زارعی مرادحاصلی، متولد سال 1372. دانشجوی ارشد رشته علم اطلاعات و دانششناسی، گرایش مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی و علاقهمند به حوزه آرشیو.
کوته فکرانی که کتابها و عقاید هدایت را نخوانده سانسور میکنند. عکسش رو در میان شعله های آتش میکشند و لعن و نفرین نثارش میکنند.
تجربه تلخی بود زمانی که یکی از کتابهای هدایت را که زیر قفسه پنهان شده بود تا از به جهنم رفتن خواننده اش جلوگیری شود، سرجایش بازگرداندم.
صادق هدایت یک روشنفکر بود که درک عمیقی از حقیقت دنیا داشت. حقیقت تلخی که توان روبرو شدن با آن را نداشت.