داخلی
»برگ سپید
رضیه غبیشی همسر شهید جانباز حاج محمود عطشانی است. او دارای ۴ فرزند پسر که ۳ تا از فرزندانش در بحبوحهی جنگ به دنیا آمدهاند. خانم غبیشی در جنگ به عنوان مترجم و تدارکات و روابط عمومی سپاه فعالیت کرده است. در سال ۵۹ ازدواج کرده و به علت محاصرهی شهر به بندر چوئبده رفته و بعد از آن به جزیره مینو رفته و شروع به نوشتن خاطرات جنگ کرده است. کتاب منتشر شده از خاطرات ایشان "گنجینهی رنج" میباشد. وی همچنین مشغول به نوشتن کتاب درباره شهدا و خانوادههایشان نیز هست که در این میان میتوان به کتابی درباره مادر شهید، خانم کارکوبزاده با عنوان "خانم کارکوب" و کتاب "ملاصالح" اشاره کرد.
خلاصهای از کتاب
ملاصالح سرگذشت عجیبی دارد. آبادانی است ولی تبعیض انگلیسیها را با چشمان خود لمس کرد. آرزوی تحصیل در دبیرستان داشت ولی پدرش او را به عراق فرستاد تا با عمویش زندگی کند. بعد از مدتی، طلبه حوزه نجف شد. آگاه به امور سیاسی و تحلیلهای سیاسی میشود که بعثیها قدرت را به دست میگیرند. او هم به ناچار از عراق اخراج میشود. حضورش در حوزه علمیه قم هم با جریان حمله مأموران شاه به فیضیه مصادف است و فرار از قم و آن مهلکه.! مبارزات سیاسی او با شاه، کار دستش میدهد؛ دستگیری، شکنجه، زندان، حبس ابد و حتی اعدام! که با شانس و بخت و اقبال آزادش میکنند، کارمند انگلیسیزبان هتل میشود و به صف مبارزه برمیگردد. ماجراهای بعد از پیروزی انقلابش که برایش رخ میدهد. اما ابتکارهای جنگیاش جالب توجه است. مثل برگزاری کنگره شعر عربی مقاومت و ایدهاش برای صدور پیام مظلومیت انقلاب به کشورهای دیگر که نهایتا در همین جریانها روی لنج اسیر عراقیها میشود. دوباره شکنجه و گرفتاری! منافقین او را میشناسند و میدانند او «بلبل خمینی» است که در رادیو عربی، عراقیها را تشویق به تسلیم شدن میکرد. دست امداد غیبی کاری میکند او از این وضع نجات پیدا میکند و منافقان خوار و ذلیل بشوند. او میشود مترجم اسرای ایرانی و حتی با صدام دیدار میکند. به عنوان مترجم، خدمات فراوانی به اسیران ایرانی ارائه میدهد. حضور سید ابوترابی و نیز نوجوانان کتاب آن ۲۳ نفر از جذابیتهای این بخش است. سرانجام لو میرود! و دوباره مشکل و گرفتاری و بدشانسی و باز هم با امداد غیبی در سال ۱۳۶۴ به همراه گروهی از اسیران بیمار و معلول به کشور برمیگردد. در جمهوری اسلامی ایران هم بدشانسی همراهش بود و به عنوان خیانتکار حکم اعدامش را صادر میکنند! لطف خدا آنجا خود را نشان میدهد که رفیقش، علی فلاحیان، حکم را لغو میکند. خلاصه با بازگشت اسرا و تمجیدهای سید ابوترابی تبرئه میشود و سرگذشت شگفتانگیز ملاصالح همچنان ادامه دارد... آخرین ماجرای شگفتانگیز او زندهماندن از حادثه مناست.
نکات جالب درباره شخصیت ملاصالح
شخصیت و وجود ملاصالح از دوره نوجوانی این که چگونه تا زمان حال زنده میماند چیزی جز معجزه نمیتواند باشد چرا که این حجم از بدشانسی در مخیله یک فرد عادی نمیگنجد، چه برسد به اینکه برای یک فردی رخ بدهد. شاید اگر قدرت ایمان و صبر را نداشت تحمل این همه مشقت برایش مقدور نمیبود. او که ذکر هر روزهاش خدا بود و راضی بود به رضای او.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در خصوص ملاصالح این بود که او را میتوان نیروی جهادی فرهنگی دانست. مقاومت و تلاش او در زمینه فرهنگ و اعتلای آن مثالزدنی است.
نکات مثبت کتاب
اولین نکته درباب این کتاب که باید ذکر کرد این است که کتاب شالوده خاطره است و این سبک خاطره کمک زیادی برای ترویج کتابخوانی میکند. چراکه در جامعه ایرانی مخاطب خاطرهنویسی از هر نوع سبک دیگری بیشتر است و میتوان این سبک را گسترش و بسط داد. در واقع بیان خاطرات به شیوه و مآخذ تاریخ شفاهی است.
این که کتاب توسط فردی نگارش و تهیه شده است که خود با همه مسائل جبهه و جنگ آشنا بوده است شاخصه اصلی و نقطه قوت کتاب محسوب میشود. رضیه غبیشی خود در جنگ حضور داشته و بعد از آن همسر یک رزمنده و جانباز سرافراز است که این جانباز در سال ۹۴ به فیض رفیع شهادت نائل آمده است. پس اینکه نویسنده اشرافیت کامل و مبسوط به دفاع مقدس دارد، بر کیفیت نگارش و سندیت آن میافزاید.
نکته دیگری که به نظر باید به آن اذعان کرد، این است که نمیتوان در صداقت ملاصالح شک کرد. او تمام وقایع را همانگونه که رخ داده است بازگو نموده است و نویسنده در انتقال صحبتهای ملاصالح کمال صحت و امانت را به کار برده است و درجاهایی که نیاز بوده برای حفظ اصالت و صحت مطالب به همان زبان ملاصالح و عربی آن را بیان میکند.
نکته و نقطه قوت سوم این رمان روایت ساده و روان، قلم زیبا و رسای نویسنده کتاب است، که باعث میشود کتاب خوشخوانی باشد و مخاطب را تشنه شنیدن ادامه ماجرا و داستان میکند.
ملاحظاتی درباره کتاب
اولین مطلبی که باید درباره ملاحظات و به نوعی کاستیهای اثر یاد کرد طراحی جلد کتاب است که بیش از حد ساده و مبتنی بر عدم طرح واحد در طراحی آن است و میتوانست زیباتر باشد که در جذب مخاطب موفقتر عمل کند.
دومین نکته به جای مقدمه عبارت «برای سلام» انتخاب شده است. اگرچه شاید کاری ابداعی و طرح متفاوتی باشد ولی به نظر من به دلیل نامانوس بودن، خواننده را در اول کتاب با ابهام و گیجی همراه میکند و شاید سبب منصرف کردن وی از مطالعه این کتاب بشود.
نکته سوم اشاره مختصر و موجز به دوران کودکی و نوجوانی ملاصالح است که به نسبت سایر بخشها کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به نوعی باید مانور و پردازش بیشتری روی این بخشها میشد. از سایر برادران و خواهران و حتی دوستان دیگر صالح چیزی گفته نمیشود و عموما این دو بخش با بیان تنها یک خاطره به اتمام میرسد.
نکته چهارم تصویرسازی کلیشهای است. در بیان خاطرات هرچند کوتاه دوره کودکی و نوجوانی و حتی جوانی ما با این تصویر روبهرو میشویم که «پدر از سرکار میآید، مادر در حال پختن نان است، زنان همسایه منتظر دریافت دعا از پدر هستند»
نکته پنجم هم این موضوع است که نویسنده میتوانست پردازش بیشتری روی زمانی که صالح از عراق اخراج شد و به قم رفت داشته باشد. این که عکسالعمل خانواده وی نسبت به این موضوع چه بود و چگونه از این موضوع آگاه شدند و....
نکته ششم این است که حجم اصلی کتاب به دوران اسارت اختصاص یافته است؛ دورهای که به نوعی مبهمترین و حماسیترین دوره زندگی اوست. هم جذاب و هم مبهم، هم شیرین و هم شور. به نظر میرسد باید نویسنده این ابهام را در خصوص شخصیت صالح برطرف کند تا درباره صحت و اصالت مطالب این قسمت دچار شک نشویم.
نکته هفتم که در ادامه نکته ششم و به عنوان تکمله آن است بدین شیوه است که صالح در زندان شاه به معاون صدام محبت میکرد. پس انتظار جبران محبت از سوی معاون صدام به صالح عادی است. این که او را به عنوان مترجم اسرا انتخاب میکند به نظر من سپاسگزاری از صالح محسوب نمیشود و حداقل کاری که میتوانست بکند آزادی او بود. چرا که اگر صالح آزاد بود شاید خدمات بیشتری میتوانست ارائه دهد.
نکته هشتم این که در برخی از بخشها لغاتی یا اصطلاحاتی ذکر میشود که معنی آن ذکر نشده است و واگذار کردن فهم آن به مخاطب به نوعی گیجی خواننده را به دنبال دارد.
نکته نهم و پایانی این که کتاب در رفع ابهامها از زندگی او ناتوان است؛ هرچند توانسته یک قهرمان شورانگیز را به ما معرفی کند.
منابع:
وبسایت صدا و سیمای مرکز آبادان. رضیه غبیشی. بازیابی شده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸ به آدرس: لینک.
مشخصات کتاب:
غبیشی، رضیه. ملا صالح: سرگذشت شگفتانگیز مترجم اسیران ایرانی در عراق. قم: انتشارات شهید کاظمی، ۱۳۹۶.
درباره نویسنده این متن
محمدرضا خورسندی متولد ۱۸/۸/۶۵ شهرری تهران. رئیس اداره کتابخانههای شهرستان مهدیشهر استان سمنان که با حضور مداوم در محیط کتابخانهها انس با فضای مطالعه و کتابخانه پیدا کرده است. ایشان از سال ۱۳۹۰ به علت شغل اصلی به طور مستقیم با کتاب، کتابخانه و کتابداران سرو کار دارد. کارشناس فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاهها و همکاری با واحد صنفی اداره استاندارد از دیگر فعالیت های ایشان است.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.