داخلی
»برگ سپید
داستان علمی تخیلی همیشه طرفداران خودش را دارد و در بین ستارگان این ژانر از ادبیات، برخی اسامی از درخشش و نورافشانی خاصی برخوردارند. قطعاً ایزاک آسیموف با تنوع و گوناگونی در نگارش داستان از پلیسی، حادثهای، کاراگاهی، تخیلی و علمی در زمره پرکارترین نویسندگان این حوزه است. آثار او در ردهبندیهای اصلی دیوئی، بیشتر ردههای 500 (علوم محض) و 600 (علوم کاربردی و تکنولوژی) را شامل شده و در ردههای 200 (مذهبی) هفت عنوان، 400 (زبان) دو عنوان، 700 (هنر و سرگرمی) سه عنوان کتاب دارد(1).
او در مقدمه جلد اول کتاب «آسیموف در آغاز[1]» میگوید با آن که بیش از صد و بیست کتاب در تقریباٌ همه موضوعات نوشته اما همان طور که خود نیز به آن واقف است، بیشتر به عنوان نویسنده داستانهای علمی تخیلی شناخته میشود. گاهی در نقش یک کنشگر سیاسی نیز دیده میشود، جایی که آینده بشر را در بحبوحه جنگ سرد در خطر میبیند و با آن که از دادن پند و اندرز یا به قول خودش «پیام اخلاقی» دوری میجوید ناگزیر از نمایش هولناک عواقب کشمکشهای سیاسی و بالاگرفتن جنگ هستهای در داستان «روز شکارچیان» است(2). آسیموف سطح داستانهای علمی تخیلی را ارتقاء بخشید و متواضعانه این رشد را به دلیل توجه به نظرات دلسوزانه سردبیران در نامههای عدم پذیرش داستانهایش میداند. خود معترف است زمانی که به فهرست کسانی که با هم به مدرسه نویسندگی میرفتند نگاهی انداخته، شخص معروفی را جز نام خود نیافته است.
آسیموف که دانش زیادش از شکسپیر و آثار او را همراه با مفاهیم کتاب مقدس تلفیق کرده و جای جای داستان به نمایش میگذارد، گاهی داستانهای خود را نیز خلاصه کرده و یا ترکیب و با هم درآمیخته است.
سه کتاب «شبانگاه»[2]، «آخرین جواب»[3] و «ایزدان هم»[4] با ترجمههای حسن اصغری (1374) انتشارات شقایق، الهام حقپرست و حسین شهرابی (هر دو 1393) نشر کتابسرای تندیس نمونهای از این دست است. با توجه به عدم ثبت مشخصات کتابهای اصلی در شناسنامه هر سه کتاب، مشخص نیست کدام کتاب آسیموف از نظر انتشار در اولویت سال نشر بوده است. نام اصلی کتاب اول به انگلیسی در صفحه شناسنامه کتاب چاپ شده که این موضوع در دو کتاب بعدی بر روی پشت جلد انجام شده است.
با این حال اگر به فهرست داستانهای منتشر شده آسیموف (3) بنگریم، کتاب «ایزدان هم» در سال 1972 توسط نشر دابلدی[5] منتشر و پس از استقبال عمومی از آن، برنده جایزه نبولا[6] (در سال 1972(4))، جایزه هوگو[7] و جایزه لوکاس[8] (در سال 1973) برای بهترین رمان شد (که در مشخصات و یا مقدمهای از ترجمه کتاب ذکر نشده است). جایزه هوگو، اولین بار در سال 1953 و از سال 1955 هر ساله اهدا شده و از معتبرترین جوایز داستانهای علمی تخیلی است(5).
شایان ذکر است آسیموف سه بار موفق به کسب این جایزه شد. آسیموف دو بار جایزه نبولا را نیز دریافت کرده است. گفته شده است که آسیموف عنوان کتاب را از نمایشنامه خدمتکار اورلئان نوشته فردریش شیلر[9] الهام گرفته است. همچنین این که پس از اطلاع از وجود پلوتونیوم -186 و عوارض و عواقب آن، داستان کوتاهی نوشته بود که ناشر او را تشویق به ادامه داستان کرد و آسیموف دو قسمت دوم و سوم کتاب را نوشت. نکته جالب دیگری که در این داستان وجود دارد خلق سه موجود مستقل و در عین حال وابسته با نامهای اودین، دووآ و تریت[10] است که ریشه این اسامی به زبان روسی[11] (زبان مادری آسیموف) عبارتند از یک، دو و سه.
داستان کوتاه «آخرین جواب» به کرات به صورت داستان کوتاه در مجموعه داستانهای مختلفی از او منتشر شده است. با این حال این عنوان مجموعهای از 14 داستان کوتاه است که توسط نشر کتابسرای تندیس به چاپ رسیده و شاید به حق از برترین داستانهای آسیموف بوده لذا میتوان گفت انتخابی مناسب برای آشنایی با افکار نویسنده است.
داستان کوتاه «شبانگاه» نیز در این مجموعه منتشر شده که ترجمه اولین نسخه آن در سال 1941 است. داستان «شبانگاه» مجدداً به صورت مجموعه داستان کوتاه در سال 1969 و سپس به شکل یک رمان کامل و مستقل در سال 1990 با همراهی رابرت سیلوربرگ[12] توسط دابلدی به صورت یک داستان مستقل به چاپ رسید. با الهام از این داستان دو فیلم نیز در سالهای 1988 و 2000 ساخته شده است که رتبههای پائینی در IMDB (به ترتیب 2.6 و 3.3 از ده) (6) کسب کردهاند.
خواندن داستان کوتاه بعد از خواندن داستان بلند آن مانند آن است که کسی داستانی را به دقت برای شما خلاصه کرده باشد. فقط اسامی تفاوت دارند. احساس من در خواندن این داستان به این گونه بود. جالب آن که محورهای اصلی داستان به هیچ عنوان تغییر نکرده و دچار دگردیسی نشده بودند.
داستان طلا[13] در سال 1995 (سه سال پس از مرگ آسیموف در سال 1992) توسط هارپرپریسم[14] منتشر شد. با توجه به چاپ کتاب اصلی در سال 1972، آسیموف به یکی از داستانهای خود پس از بیست سال یعنی داستان «ایزدان هم» بازگشته و آن را (یا حداقل نسخه نمایشی آن را) با نمایش «شاه لیر»[15] شکسپیر در کفه ترازو گذاشته و داستان خود بسیار با ارزشتر میداند. زیبایی و ظرافت این روایت این است که همان طور که در داستان نیز به درستی به آن اشاره میشود یک نویسنده نیازی به توصیف افراد، اشیا و یا حوادث ندارد بلکه خواننده این کار را در ذهن خود انجام میدهد؛ اما کارگردان یک صحنه نمایشی باید آن چه را که در ذهن نویسنده وجود دارد، استخراج کرده و به آن، چنان جسم و روحی دهد که برای بیننده پذیرفتنی باشد. در نتیجه، آسیموف به شخصیتهای سهگانه خود که بیش از بیست سال پیش در کتاب، بدون توصیف رها کرده، بازگشته و آنها را برای خواننده، ترسیم و متجسم میکند.
شب مرگ[16] (که در مجموعه «آخرین جواب» با نام «مرگ شب» به عنوان دهمین داستان کوتاه آمده) اولین بار در سال 1956 منتشر شد و پس از آن چندین بار در مجموعههای دیگر تکرار شده است. نکته جالب آن، نوشته انتهایی توسط نویسنده است که اعلام میکند نه سال پس از نوشتن (1965) ثابت میشود از نظر علمی آنچه در داستان نوشته شده صحیح نمیباشد، اما این موضوع دلیلی بر تغییر روند آن نخواهد بود که بسیار جالب بوده و نشان دهنده آن است که نویسنده نتیجهگیری و پایان داستان خود را بر واقعیت علمی ثابت شده ترجیح میدهد.
هرچند باید اذعان کرد یکی از اهداف نویسندگانی چون ایزاک آسیموف و آرور سی کلارک[17]، جذاب کردن علم برای مخاطب در قالب داستان و اشاعه علم در جامعه بوده و در این راه بسیار کوشیدهاند. آنها به تمام پیشامدهای اجتماعی و فرهنگی جامعه توجه داشته و مسائل روز علمی را زیر نظر داشتند. این موضوع باعث تنوع در نگارش داستان و تطابق با حوادث روز جامعه، همراه با چاشنی پیشبینی آینده بود. اما آنچه داستانهای این دو نفر را برای شخص من جذابتر کرده است توجه به خصوصیات فردی و اخلاقی انسان در برخورد با ناشناختهها است. آنجا که رویارویی با ترس، ذات واقعی بشر را به نمایش در میآورد و صداقت و دانش، تنها محکی است در برابر آزمونهای سخت.
منابع
برجیس را بخر. ترجمه سعید سیمرغ (1398). چاپ دوم. کتابسرای تندیس.
درباره نویسنده این متن
لیلی بنیهاشمی. دانشجوی دکتری بازیابی اطلاعات و دانش دانشگاه الزهرا؛ خرداد 1400.
-----------------------------------
[1] The early Asimov, or, Eleven years of trying
[2] The nightfall
[3] The Last Answer
[4] The Gods Themselves
[5] Doubleday
[6] Nebula Award
[7] Hugo Award
[8] Locus Award
[9] The Maid of Orleans by Friedrich Schiller
[10] Odeen, Dua, and Tritt
[11] odin (один), dva (два) and tri (три)
[12] Robert Silverberg
[13] Gold
[14] HarperPrism
[15] King Lear
[16] The dying night
[17] Arthur C. Clarke
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.