داخلی
»برگ سپید
معرفی نویسنده
روتخر برخمان متولد آوریل 1988، نویسنده و تاریخ نگار هلندی است که تاکنون کتابهایی درباره اقتصاد، فلسفه و تاریخ نوشته و ایدههای نو و امیدوارکنندهای درباره سرشت بشر بیان کرده است. گاردین او را «پسر شگفتانگیز هلندی ایدههای نو» معرفی میکند و تیموتی اسنایدر نویسنده کتاب استبداد درباره وی مینویسد: روتخر برخمان اندیشههای خاص خود را دارد و عزم خود را جزم کرده تا با بهرهگرفتن از حقایق تاریخی، این فرصت را برایمان فراهم آورد که آیندهای بسازیم به مراتب روشنتر از آنچه در ذهن من و شماست.
درباره کتاب
تم اصلی کتاب راجع به سرشت انسان است. سرشت انسان همواره از دو دیدگاه متضاد تاریخی به تصویر کشیده شده است. یک دیدگاه انسان را بد سرشت میپندارد و دیگری نیک سرشت. شواهد و نظریههای مختلفی له و علیه هر دو دیدگاه وجود دارد. برخمانِ تاریخ نگار، با بررسی سیر تاریخی زندگی انسان و بهرهگیری از معارف مختلف، به ذات سرشتۀ بشر در گذر زمان پرداخته و سعی کرده با دیدگاهی جامع قضاوت منصفانهای نسبت به آن ارائه دهد. رویکرد تحلیلی کتاب شیوهای روانشناختی و گذشتهنگر به زیست فردی و اجتماعی انسان است.
کنکاشی در کتاب
در بخش زیادی از تاریخ آفرینش، انسان خوراکجو بوده است. در آن ایام متناسب با طبیعت ذاتی خود زیسته و برخورداری از زیست طبیعی و آزادی، صفات نیکی را در وی نهادینه کرده است. کمونهای اولیه و فمینیست به معنای واقعی وجود داشته و انسان در جهانی دارای مساوات و اشتراک عمومی به سر برده است. شواهد حاکی از این است در شرایط صلح و صفا نه از جنگ و خونریزی خبری بوده و نه خودخواهی و منفعت طلبی! "اصلا ساز و کار تکامل انسان به گونهای بوده که مهربانترین انسانها امکان بقا و تکثیر نسل خود را داشتهاند" (ص: 83). با این اوصاف چه تحولاتی رخ داد که عدالت اجتماعی دگرگون شدند، انسانها بر علیه هم قرار گرفتند و سرشت بد به پیشانی ما چسبید؟ به گواه تاریخ از آن هنگام که نیاکان ما کشاورزی را به وجود آوردند و مالکیت خصوصی شکل گرفت، روحیات انسان نیز دستخوش تغییر گردید. "حتما تصادفی نیست که اولین شواهد باستان شناختی جنگ حدود ده هزار سال پیش ظاهر میشود که با توسعه مالکیت خصوصی و کشاورزی همزمان است" (ص:227). شیوه نوین زندگی کشاورزی با واقعیت وجودی و تکاملی ما سازگار نبود و در واقع به جایی پرتاب شدیم که آمادگیش را نداشتیم. "به تعبیر برخمان آیا در این برهه بود که روشی را برای زیستن برگزیدیم که بدن و مغز ما برایش آمادگی نداشت؟" (ص:227). یووال نوح هراری نیز در کتاب انسان خردمند که به سیر تحولات تاریخی زندگی انسان پرداخته، کشاورزی را تلهای برای گونه انسان معرفی میکند که سبب رنج جسمی و روانی بیشتر وی نسبت به دوره خوراکجویی شده است. بنابراین کشاورزی با تغییرات بنیادی در شیوه زیست انسان همراه بود. همزمان با کشاورزی و مالکیت خصوصی، جنگ و به دنبال آن انتخاب فرمانده کارآزموده برای دفاع از منافع مشترک گروههای یکجانشین به وجود آمد. فرماندههان به تدریج قدرت را گسترش دادند و پادشاهی شکل گرفت. مردم آزادیشان را در قبال امنیت به حکام فروختند و حکام نیز برای مشروعیت بخشیدن به وجود خود تئوری جنگ و دشمن را تعمیم دادند. به قول روسو، ظهور تمدن انسان را از زیست طبیعی خود دور کرد و صفاتی را به وی تحمیل کرد که مغایر با سرشت نیک وی است.
نویسنده به تحولات مهم عصر روشنگری در قرن هفدهم و تاثیر آن در نگرش ساخته شده درباره سرشت بشر نیز پرداخته و آن را یکی از دلایل شکلگیری نگرش منفی نسبت به سرشت ما میداند. "فیلسوفان دوره روشنگری با این فرض شروع کردند که سرشت انسان فاسد است" (ص:274). در این دوره، خودخواهی انسان بنیانی شد برای رشد جامعه سرمایهداری و انباشت سرمایه. "شعار روشنگری گناهان شخصی، فواید جمعی بود"(ص: 275). بر اساس آن خودخواهی بشر را به زعم برخمان برساختند و جامعه مدرن را شکل دادند. "اقتصاددانان مدرن استدلال میکردند که خودخواهی را نباید له کرد بلکه باید مهارش را گشود. با این کار تمنای ثروت ما را به چیزی میرساند، که از توان همه ارتشها و وعاظ خارج است: متحد کردن مردم سراسر گیتی" (ص: 276). انسان منفعت طلب تلاش بیشتری برای سود بیشتر انجام میدهد و در نتیجه مردم از تولید وی بهره خواهند گرفت. بر مبنای این تفکر عصر روشنگری، خودخواهی گونه انسان به باور فکری ما تبدیل شد؛ چیزی که در واقع در نهاد ما نبوده و نیست.
برخمان در این کتاب با نگاهی ژرف و شیوهای روان، برگهایی از تاریخ اجتماعی انسان را ورق میزند و با رویکردی تحلیلی- تفسیری آن را پیش روی ما میگذارد. شواهد زیادی برای اثبات ادعاهای خود میآورد و به برخی از کاستیهای اعتبار پژوهشهای روانشناسی مشهوری مثل زندان استنفورد فیلیپ زیمباردو، آزمایش غار دزدان مظفر شریف و دستگاه شوک استنلی میلگرم که بر پایهی وجود شرارت زیر پوست هر انسانی، طراحی شده، اشاره میکند و با واکاوی واقعیتهای تاریخی، سعی میکند پرده تیره را از روی سرشت سفید انسان بردارد.
نویسنده معتقد است تغییر نگاه به سرشت انسان و باور به نیک بودن آن، دنیایِ بهتری برای ما میسازد! وقتی نگاهمان را تغییر دهیم، رفتارمان نیز بر اساس آن تغییر خواهد کرد.
سخن آخر
شالوده اصلی مطالعه برخمان بر نیکبودگی سرشت انسان است. انسان علیرغم باور کلی، از ذات نیکی برخوردار است. و همواره در بزنگاه تاریخ، ذات نیک خود را هویدا کرده است. تغییر باور و عقیده عموم به این مسئله حیاتی است. به نظر وی نگرشی که در طول تاریخ و غیرمنصفانه در مورد مهربانترین موجود کره زمین شکل گرفته باید تغییر کند و بر پایه این تغییر، اساس و عمل ما و بسیاری از نهادهایمان نیز دگرگون شود.
همنوا با سهراب سپهری: چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!
مشخصات کتاب
روتخر، برخمان. آدمی، یک تاریخ نویدبخش. ترجمه مزدا موحد. تهران: نشر فرهنگ نو با همکاری نشر آسیم، 1399.
درباره نویسنده این متن
حیدر کریمیان، دانشآموختهی دکترای مدیریت آموزشی از دانشگاه خوارزمی تهران هستم. در آموزش و پرورش استان کردستان و در منطقه تاریخی زیویه خدمت میکنم.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.