داخلی
»سخن هفته
زندگی با هفتخوان (خان) اش شیرین است
لیزنا؛ سید کاظم حافظیان رضوی، کتابدار: نوشتن خاطرات کامل و بیان جزئیات حیات آدمی و به تصویر کشیدن امواج کوتاه و بلند زندگی چه در قلم و چه به خامه دیگران در طول تاریخ نوشتن بشر، بعید و غیر ممکن است، اما نوشتن چکامههایی از دوران زیست و انتخاب آنچه بنوعی در نظر افتد، کاری ممکن و شدنی است.
رحمتالله فتاحی که در جامعه کتابداری و اطلاع رسانی ایران چهرهای موجه و شناخته شده است، به چند دلیل آشکار که عبارتند از 1) معلمی خستگی ناپذیر، 2) مولفی پرکار، و 3) فعالی مدنی و پویا اکنون در آستانه 73 سالگی – که عمرش دراز باد – دست به انتشار حکایتهای کوتاه از تلخ و شیرین زندگی خود زده است.
نگارنده که این بخت را داشتم که به عنوان یک دوست و هم حرفه و تا حدودی همشهری - زیرا فتاحی زاده جایی دیگر است، ولی بیشتر عمر خود را در مشهد سپری کرده است – کتاب خاطرات او را زودتر از خودش ببیند و مطالعه کند که البته پس از چاپ یک نفس و به مدت دو روز کل کتاب را خواندم و شیرینی خاطرات و روانی و صمیمیت قلم و اشتراک وقایع و دیدگاههای حرفهای در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی، بر آنم داشت که معرفی این اثر را به همکاران حرفهای و دانشجویان عزیز رشته متحول علم اطلاعات و دانش شناسی، در دستور کار قرار دهم.
فتاحی در این کتاب وقایع زندگی خود را به چند دوره به شرح زیر تقسیم کرده است که توجه به آنها شرح هفت خوان حیات اوست بزعم خودش:
دوره نخست: کودکی و بازیگوشی
دوره دوم: جوانی و زندگی دانشگاهی
دوره سوم: ادامه تحصیل، و کار و ازدواج در تهران
دوره چهارم: انتقال به مشهد، خدمت در دانشگاه فردوسی و آغاز یک زندگی تازه
دوره پنجم: تحصیل و زندگی در استرالیا
دوره ششم: بازگشت به ایران ، معلمی و تلاش عاشقانه
دوره هفتم: و اما بعد (پایان یاپیام؟) 1394 تا سرنوشت.
کتاب با مقدمه خانم دکتر مهری پریرخ (همسر و همراه) وی که خود از فرهیختگان و شایستگان حرفة کتابداری و اطلاعرسانی است با عنوان "بر شانة غولها" آغاز میشود، و بزعم من بهتر از این قاضیالقضات در زندگی فتاحی یقینا" نمیتوان یافت. پریرخ در این مقدمه حاصل جمع زندگی یار خود را در تلاشهای علمی و ترویج محبت، مثبت اندیشی و همیاری بیان میکند.
فتاحی در بخشی کوتاه پس از مقدمه مینویسد ":چرا سرگذشتنامه خودم". او معتقد است حکایتها و خاطرات وی تابلوی کوچکی از وضعیت مردم ایران در هفت دهة گذشته است. و من اضافه میکنم، بدلیل نقش او در آموزش و تحولات حرفهای و تصممیمگیریهای تاثیرگذار در رشته کتابداری و اطلاع رسانی، باید نسل امروز بداند چگونه یک فرد از پست و بلند زندگی با مشکلات تلخ و شیرین برای دستیابی به هدف یا هدفهای مثبت تلاش کرده است و هر پلة نردبان را چه سُست و چه محکم، پا گذاشته و در مسیر فراز پیش رفته است. قابهای حیات رحمتالله فتاحی در این کتاب سرگذشتنامة خود نوشت، حدود 95 بخش انتخاب شده، بوسیلة خود اوست. بدون شک آنچه در ذهن اوست بیش از اینهاست ولی او در جمع بندی به ضرورت بیان همینها بسنده کرده است.
همه نوشتار او در این کتاب خواندنی است، اما برخی اشارات او، و خاطرات وی برای خردمندان حوزه کتابداری و اطلاعرسانی قابل مداقهتر است. برای مثال آنجا که دربارة تغییر نام رشته و بازتابهای آن مینویسد. البته با توجه به اینکه بیشترین دوران زندگی، تحصیلی، حرفهای و آموزشی فتاحی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی گذشته است، بدیهی است پیشنهاد نگارنده به عنوان یک کتابدار زیر بغل کتاب به مطالعه این اثر سرشار از نشیب و فراز باشد.
در جایی از کتاب به ترکیدن لاستیک چرخ هواپیمایی اشاره میکند که پس از عمری تلاش برای پرواز به استرالیا برای ادامه تحصیل به همراه خانواده اتفاق میافتد، در آغاز حرکت. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. هر کس بود تا استرالیا باید وان یکاد میخواند.
بدون شک کتاب خاطرات یک کتابدار و آرشیویست نمی تواند فاقد عکسها و تصاویری از دوران هفتاد ساله عمر باشد، به همین جهت در بخش پایانی کتاب حدود سی صفحه از کتاب اختصاص به عکسهای منتخب داده شده است، و صد البته این تصاویر سرشار از عکسهای اساتید و کتابداران پیش کسوت ایران است.
به نشر کتابدار به خاطر انتشار این کتاب باید تبریک گفت و بخاطر انتشار آثار وزین حوزه کتابداری و اطلاع رسانی به عنوان ناشر تخصصی باید خسته نباشید و دست مریزاد.
بدون شک به عنوان یک کتابدار و حالا دیگر یک معلم دوستدار کتاب و کتابداری، دو انتظار موجه دارم:
فردا دیر است .
حافظیان رضوی، سیدکاظم. « به مناسبت انتشار کتاب سرگذشتنامه خود نوشت دکتر رحمتالله فتاحی: زندگی با هفتخوان (خان) اش شیرین است». سخن هفته لیزنا، شماره 620، 21آذر ماه ۱۴۰۱
به حق باید گفت که جناب دکتر رحمت الله فتاحی از استادان بی نظیر کتابداری و دانش شناسی چه از نظر اخلاق، انسانیت، مسئولیت، دانش و دارای جمیع صفت های یک انسان متعالی و مترقی و آزاد است البته در کنار استاد فتاحی سرکار خانم دکتر مهری پریرخ ستاره درخشانی است که همیشه در کنار همدیگر گره گشای واقعی مشکلات دانشجویان بوده اند همین بس که بگویم در یک کلام قلم من از گفتن و نگاشتن تلاشهای علمی و خصوصیات عالی جناب دکتر فتاحی ناتوان است
تنتان به ناز طبیبان نیازمند مباد
Old professors never die
شاد، مانا، و پیروز باشید
به اشتراک گذاشتن تجربه زیسته به ویژه اساتیدی که فراتر از حرفه به مسئولیت اجتماعی نیز می پردازند بسیار ارزشمند می باشد. تدوین این اثر توسط استاد معزز جناب آقای دکتر فتاحی که مصداق اخلاق، حرفه ای بودن و دغدغه همگان را داشتن، قطعا خواندنی و اثرگذار خواهد بود. به امید روزی که مردم این جامعه قدر بزرگان خود را در عمل بیشتر بدانند.