داخلی
»برگ سپید
درباره نویسنده
مکرمه شوشتری، متولد 30 شهریور 1358 در شهرستان قائم شهر استان مازندران است. وی فارغ التحصیل رشته تئاتر در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران بوده و سابقه همکاری با گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما، رادیو نمایش، مجله همشهری داستان و مجله ناداستان را دارد. شوشتری تقدیر شده داستان کوتاه در دومین جشنواره داستان تهران و نفر اول اولین دوره جایزه جمالزاده در بخش ناداستان است. (فروشگاه ایران کتاب)
درباره کتاب
ماهی شخصیت اصلی داستان، دختر پنج سالهای است که در یک شهر ساحلی با پدر و مادری شاغل زندگی میکند. کتاب در سه داستان با عنوانهای «بابا بزرگ کجا رفته؟»، «سنگ صبور، چرا صبر نمیکند؟» و «یک دختر کافی است» به نحوه رویارویی شخصیت کودک با مشکلاتی در موضوعات مرگ، ازدست دادن، تولد نوزاد جدید میپردازد. در مواجه با این مشکلات، انوش دایی، دختر دایی قلنبه، محمدآقا مکانیک، محبت خانم، شوهرخاله دکتر و هاشم آقا راننده از جمله آشنایان و اهالی محله هستند؛ که در طی داستان ماهی را همراهی میکنند.
نقد و بررسی کتاب
روای داستان سوم شخص است که سه داستان را از طریق پیوند زمانی و محتوایی به هم متصل کرده است. موضوعات بیان شده در کتاب، موضوعاتی هستند که در ادبیات کودک به آن، زیاد پرداخت شده است، با این وجود نویسنده برای بررسی و حل آنها در دنیای کودکی دیدگاه و رویکردی امروزی داشته است به عنوان نمونه در داستان «بابا بزرگ کجا رفته؟» برای آشنایی کودک با مسئله مرگ، از به کارگیری نمادهایی مثل درخت یا چراغ استفاده میکند.
پرداخت و پیرنگ در داستان اول، بهتر از دو داستان دیگر بویژه داستان سوم است. تصاویر کتاب سیاه و سفید هستند و در مواردی نقش پیش برنده در داستان دارند مثلا در داستان سوم در جایی که در متن اشارهای به حضور مادربزرگ نشده است، تصاویر حاکی از حضور مادربزرگ در داستان است.
تکرار جملات شبیه آنچه در ادبیات عامیانه وجود دارد، بخش قابل توجه این داستان است که گاها به دلیل استفاده ناروا در متن از جذابیت اثر میکاهد. بنظر میرسد نویسنده در ذهن تعلیقهای زیبا برای داستان در نظر داشته که پروراندن آن در اثر جای کار بیشتری داشت. در داستان سوم، شخصیت مادربزرگ بدون بیان جایگاهشان در رویه داستان رها میشود و ناگهان با ورودی بدون پیوند قبلی در متن ظاهر میشوند. به کاربردن برخی صفات برای خطاب قرار دادن کودک تازه متولد شده، در داستان مثل میمون، کرم خاکی، گیلاس کرمو، بیریخت و... آن هم از زبان دانای کل (یعنی نویسنده)، نه شخصیت داستان (ماهی)، مناسب بنظر نمیرسید. تعداد شخصیتهای فرعی زیاد بوده و شخصیتپردازی در مورد برخی از آنان به صورتی گذرا و کلی صورت گرفتهاست.
قسمتهایی از کتاب
ماهی همیشه دوست دارد توی حیاط بازی کند. پرتقالهای لهیده را از زیردرختها جمع کند. عروسکهای بداخلاق را توی دستشویی بوگندو زندانی کند و برای انباری نقشهی گنج بکشد. بابابزرگ هم همیشه توی حیاط است. او لای درختها برای مادربزرگ سبزی میکارد. زیر تنهی درختهای قد کوتاه چوب میگذارد تا وقتی زیاد میوه میدهند قدشان بلند بشود. باغچه را آب میدهد. انباری را مرتب میکند. عروسکهای تنبیهشده را از دستشویی بوگندو نجات میدهد و مواظب است شلنگ دراز آب به لانهی مورچهها حمله نکند. بابا همیشه میگوید بابابزرگ رییس حیاط است اما ماهی فکر میکند بابابزرگ رییس حیاط نیست، بابابزرگ، بابابزرگ حیاط است.
سخن آخر
کتاب در خلال سه داستان کوتاه به روایت زندگی ماهی، دختر پنج ساله میپردازد؛ با توجه به اینکه گروه سنی مخاطب در کتاب گروه سنی ج در نظرگرفته شده است، انتظار میرود به بیان مسائلی از دنیای کودکی برای این گروه پرداخته شود که حاوی موضوعاتی جذاب یا دارای پرداخت قویتر باشد.
مشخصات کتاب
شوشتری، مکرمه. ماهی دختر. نشر پیدایش، 1400 (94ص).
منابع
معرفی نویسنده متن
فاطمه فیاض، بزرگ شده شهر یزد، دانشجوی علم اطلاعات و دانش شناسی گرایش مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، کتابدار نهاد کتابخانههای عمومی کتابخانهای در یزد, علاقهمند به ادبیات کودکان و کار با این قشر هستم.
معرفی نسبتا خوبی بود، اما انتظار این بود که در بخش "سخن آخر" گفته شود که نویسندهی متن از مطالعهی کتاب لذت برده یا پشیمان است و درواقع مطالعهی این کتاب را به دیگران توصیه میکند یا خیر.
از زحمت خانم فیاض قدردانی میکنم.