کد خبر: 48930
تاریخ انتشار: دوشنبه, 29 مرداد 1403 - 16:35

داخلی

»

سخن هفته

هدف بزرگ‌تر شرکت‌ها تبدیل خلاقیت به یک کالا است

هوش مصنوعی فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد کند

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
هوش مصنوعی فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد کند

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: داستان هوش مصنوعی و خلاقیت را چند باری اشاره کرده بودم و دنبال مطالبی می‌گشتم از استادان در تایید نظر خودم که معتقدم هوش مصنوعی در تضاد با خلاقیت قرار خواهد گرفت. خوب نظر دوستانی که هر چیزی را که بتواند در کوتاه مدت منافعی تولید کند، ستایش می‌کنند، را می‌دانم، و گور بابای دراز مدت، به نظر آنها هر وقت که زمانش رسید، دنیا خودش یک فکری می‌کند. کسانی که ماشینهای هوش مصنوعی هوش از سرشان ربوده و می‌توانند از مزایای آن سوء استفاده کنند بر این باورند که خیام گفته دَم غنیمت است، از فردا که نیامدست فریاد مکن.

من منکر خوبیهای AI نمی‌شوم، ولی سوالم این است که نسبت AI با خلاقیت چیست؟ و در دراز مدت با بشر هوشمند چه می‌کند؟ این سوالی بوده که یکی دوبار به آن اشاره کرده‌ام. دیگران هم نوشته ‌اند و حتی سام آلتمن مدیر Open AI خود نیز بیان می‌کند که "بسیاری مشاغل تحت تاثیر قرار دارند و از بین می‌روند". و من در ادامه سوالم می‌پرسم: اگر این مشاغل مانند کارهای هنری مستقیما با خلاقیت ارتباط داشته باشند چه؟

پیش از ورود چند گزاره را نقل کنم:

در این یادداشت و دو مقاله‌ای که معرفی می‌کنم تنها درباره خلاقیت صحبت می‌کنیم.

در کنار مشکلی که طرح می‌شود،‌ هیچیک از مزایای هوش مصنوعی از نظرم دور نیست و زیر سوال نمی‌رود.

می‌دانیم اگر بر شغلهای بسیار تاثیر می‌گذارد و حتی آنها را حذف می‌کند، مشاغل تازه مبتنی بر هوش مصنوعی هم حتما ظهور خواهد کرد که باید منتظر باشیم و ببنیم.

و اما بعد.

در جستجوهای خود، به مقاله اول از استاد خلاق و هنرمند، لوید آلتر برخوردم که به خوبی و با عصبانیت مشکل مرا طرح کرده است و مقاله دوم از مجله معتبر "  Journal of Creativity " که تایید  می کند "هوش مصنوعی فقط خلاقیت مصنوعی تولید می‌کند". که منابع آن را در زیر تقدیم می‌کنم.

 

در این یادداشت من ابتدا به زبان الکن خودم مساله را طرح می‌کنم و بعد به بخشهایی از مقاله لوید آلتر با تیتر اصلی : "نویسندگان: شما نفر بعدی هستید؛ استفاده از هوش مصنوعی برای  تصویر سازی را  متوقف کنید[1]". و تیتر فرعی "زمان برای هدف قرار دادن "ماشین آلات آسیب رسان به مشترکات همگانی "  فرا رسیده است. خواهم پرداخت. و اگر طولانی نشد و فرصت بود به مقاله بسیار خوب و پربار پروفسور ، مارک رانکو دانشمند هوش مصنوعی در دانشگاه اورگون جنوبی "هوش مصنوعی فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد  کند"[2] نیز اشاره خواهم کرد.

نرم افزارهای مبتنی بر مدلهای زبانی بزرگ اینک تعداشان به انگشتان درست رسیده است. چیزی که یکی را بر دیگری ترجیح داده، داده‌هایی است که در آنها استفاده شده تا ماشین با آنها آموزش داده شود. ابتدا که ChatGPT  آمد گفتند کل داده‌های گوگل را به خورد آن داده‌اند که خوب می‌توانید بفهمید که چند تریلیون دادة گوگل، با یک مدل زبانی بزرگ چه کتابخانه غول‌آسایی خواهد بود و چه بازیابی عجیبی خواهد داشت و چه پاسخ‌هایی به ما تحویل می‌دهد. خود من یکی دوباری که اخیرا استفاده کردم، برایم شگفت انگیز بود.

گوشه دیگری هم که من قصد ندارم در این یادداشت به آن بپردازم ، بحث‌های حقوقی است که به نوشته مستقلی نیاز دارد، که آیا شرکتهای مالک چت‌بات‌ها اصلا اجازه داشته‌اند که از این داده‌ها استفاده کنند، که می‌دانم شکایتهای زیادی علیه ایشان در دادگاههای امریکایی باز است.  

1) سوال من: ابراهیم عمرانی:

خُب، قبل از پرداختن به مقاله های هنرمند برجسته لوید آلترو و پروفسور هوش مصنوعی مارک رانکو ‌ابتدا بروم سراغ سوالی که در ذهن خودم هست.

گفتیم کل گوگل را به خورد ماشین داده‌اند که بی گمان بزرگترین مجموعه اطلاعاتی در همه زمینه‌های علمی - فرهنگی- اجتماعی ... است. پاسخهایی که چت بات‌ها می‌دهند، مبتنی بر همین داده‌ها است و نه بیشتر، ‌چون چت‌بات خود خلاقیت تولید نمی‌کند و خلاقانه هم تولید نمی‌کند، چرا که ماشینها، مبتنی بر خلاقیت نیستند. راستش  برای این نظرم گشته و مستنداتی (مقاله دوم) یافته‌ام که تقدیم خواهم کرد.

اطلاعات به ظاهر خلاقانه‌ای که چت‌بات می‌تواند بر اساس آن کاری را انجام دهد یک انسان خلاق انجام می‌داده، و حال چت‌بات از ببر و بچسبان خلاقیتهای دیگران و بر اساس خلاقیتهایی که در شبکه موجود بوده، می‌تواند برای شما برنامه بنویسد ، می‌تواند برای شما انیمیشن بسازد و طراحی کند و حتی فیلمنامه بنویسد. بنابراین، دیگر به برنامه نویس و گرافیست و فیلمنامه نویس و ... نیازی نیست و این مشاغل باید حذف شوند. مدیران کسب و کارها که همواره برای پول دادن برای خدمات و تبلیغات خود مشکل داشته اند،‌ اینک بر این باورند که می‌توانند با یک چت‌بات، هزینه های تبلیغاتی خود را به نزدیک صفر برسانند. همینطور مدیران کسب و کارهای دیگر.

حال به پرسش ذهنی من دقت کنید: در تاریخ 2024 هنوز کارهای خلاقانه در بازار دارند راه خود را می‌روند و حاصل خلاقیتهای افراد به نوعی در شبکه قرار می‌گیرد و چت‌بات با اجازه و اغلب بدون اجازه، ‌می‌تواند آن را بردارد و از آن استفاده کند. در سالهای آتی که این مشاغل حذف شده، و خلاقیتهای تازه‌ای به مجموعه دانش و مهارتهای هنری افزوده نمی‌شود، چت‌بات باید باز هم از همین ذخیره‌ای که دارد، به علاوه تولیدات خود که به هیچوجه خلاقانه نیست و ببر و بچسبون صرف است، استفاده کند و از خلاقیتهای جدید انسانی تهی می‌شود و حاصل کارش قطعا به تکرار و تکرار می‌رسد و حرف تازه‌ای ندارد که بگوید. می پرسید چرا؟ ‌چون این مشاغل  از بین رفته و افراد خلاق، باید برای امرار معاش بروند اوبر و آمازون و اسنپ و دیجی کالا و درشبکه توزیع جهانی کالا. باید برای امرار معاش بروند یک جای کوچک و بدون نیاز به خلاقیت بنشینند و نانی بخورند.

سوال من اگر دقت کرده باشید، صرفا در مورد خلاقانه بودن چت‌بات‌ها و استفاده از خلاقیتهای پیشین برای تولید محتوای جدید است.

2)‌ مقاله اول از لوید آلتر: نویسندگان: شما نفر بعدی هستید

لوید آلتر یک معمار، و کارآفرین خود ساخته است. او اکنون طراحی پایدار را در دانشکده طراحی داخلی رایرسون در کانادا  تدریس می کند. از سال 2005 تا کنون مقاله‌های بسیاری در زمینه های مختلف هنر، ‌معماری پایدار و طراحی پایدار و محیط زیست نوشته است که می توانید برخی مقاله های وی را در نشانی زیر بیابید[3].  وی در مقاله: " نویسندگان: شما نفر بعدی هستید" با این سوال شروع می‌کند: " بیایید با یک سوال شروع کنیم: اگر همه تلاش‌های خلاقانه جهان (مثلاً فیلم‌برداری، عکاسی، موسیقی، هنر، طراحی و نوشتن) را خودکار کنیم، پس... زنده بودن چه فایده‌ای دارد؟"

آلتر با عصبانیت می‌نویسد: "... رک و پوست کنده می‌گویم بدون کارهای هنری خستگی ناپذیر و خلاقیتهای ناب همه خلاقان در همه صنایع و حرفه‌ها تا امروز، محصولات متوسطی که توسط هوش مصنوعی منتشر شده‌ و می‌شوند، وجود نداشتند.

به تمام نوشته های دنیا فکر کنید. خلاقیتهای انسانی ستون فقرات ChatGPT و Perplexity AI و .... است. به تمام محتوای ویدیویی و YouTube در جهان فکر کنید. خلاقیتهای هنرمندانه پایه و اساس SORA، Luma Dream Machine و بسیاری دیگر از تولیدکنندگان ویدئو است که به زودی بیشتر هم خواهند شد. این LLM ها بر روی خروجی خلاق ما آموزش دیده اند - بدون اجازه یا پرداختن هزینه یا غرامت به ما.

آنها خروجی خلاقانه‌ای را دزدیده‌اند که ما برای تولید آن خون، عرق و اشک هزینه کرده‌ایم.

آنها خروجی خلاقانه‌ای را دزدیده‌اند که از اشتراک افکار، دانش و نیز خطاهای ما ناشی می شود.

آنها خروجی خلاقانه‌ای را دزدیده‌اند که نتیجه یادگیری، تمرین، کار و سال ها فداکاری ما است.

بدون آن خروجی ها، این شرکت ها چیزی نخواهند داشت.... در عوض، چهره کنونی قطار تبلیغاتی هوش مصنوعی، OpenAI، و اربابانی که آن را کنترل می‌کنند، به خلاقان اعلام جنگ می‌کنند. واضح‌تر از همیشه است که انگیزه واقعی آن‌ها تبدیل خلاقیت به کالا و فروش آن به ما در بسته‌بندی شیک GPT است تا بتوانیم کیف پول‌هایشان را چاق‌تر کنیم ."[4] مدیر ارشد فناوری OpenAI، در مورد اینکه چگونه هوش مصنوعی یک ابزار مشارکتی است صحبت می‌کند که "AI می‌تواند به مردم کمک کند «خلاق‌تر» شوند." و آلتر می‌نویسد " آنها اصلا کی‌هستند که اون بالا بنشینند و بگویند هنرمندان و نویسندگانی با محصولاتی که این شرکت تولید می کند جایگزین خواهند شد؛ کسانی که از آثار همان هنرمندان و نویسندگان برای آموزش ماشین‌هایشان استفاده کرده‌اند... چه چیزی به آنها این حق الهی را می دهد که با خالقان خلاق اینگونه صحبت کنند؟ سام آلتمن مدیر Open AI را در نظر بگیرید - رزومه سام آلتمن  ارزش گفتن ندارد. با این حال، او در مورد اینکه چگونه برایش اهمیتی ندارد که OpenAI از پول جهانیان برای ساختن ماشین هوش مصنوعی اش استفاده کند حرف می‌زند.[5] آلتر در جایی دیگر می‌نویسد " ... یک لحظه هم فکر نکنید که آنها می خواهند به خلاقیت بیشتر کمک کنند. همانطور که نوشتم تلاش برای کشتن خلاقیت است، ولی هنوز امید وجود دارد. آنها با آشکار ساختن بیزاری خود، خلاقان را تشویق به پیوستن به یکدیگر و عقب نشینی کردند. آنها با دزدیدن کار ما، کش رفتن از وب‌سایت‌های ما و نادیده گرفتن پروتکل های اساسی اینترنت این کار را می‌کنند."[6]

من توصیه می‌کنم همه مقاله لوید آلتر را بخوانید . تاکید ایشان در این مقاله بر این است که "هدف بزرگ‌تر شرکت‌های هوش مصنوعی تبدیل خلاقیت به یک کالا است. آن‌ها می‌خواهند همان چیزی را که خلاقیت را بسیار منحصربه‌فرد می‌کند - استعداد، فداکاری و بینش - از بین ببرند و آن را در یک لفاف براق مانند ChatGPT  بسته بندی کنند تا به ما بفروشند"[7] .

3) مقاله دوم از مارک رانکو : هوش مصنوعی فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد کند.

مقاله علمی رانکو در مجله خلاقیت  (Journal of Creativity) منتشر شده که خواهش می‌کنم این مقاله را با دقت بخوانید. من برای صرفه جویی در وقت شما به چکیده و چند جمله از بحث و تیجه‌گیری آن بسنده می‌کنم. نویسنده با نظریه های خلاقیت شروع می‌کند، ‌و بحثی علمی و سیستماتیک را جلو می‌برد که به نظرم لازم است کتابداران همه آن را بخوانند و روشمند بودن آن به شما کمک می‌کند، در مباحثات خود با همسایگان فناوری اطلاعات‌مان به موضوع اشراف بیشتری داشته باشید.

" این مقاله (الف) از نظریه‌های مختلف خلاقیت (به عنوان مثال، نظریه‌های 4P و 6P)  و (ب) از چندین مفهوم از ادبیات خلاقیت (به عنوان مثال، خودشکوفایی، ظهور) برای ارزیابی این ادعا استفاده می‌کند که هوش مصنوعی می‌تواند خلاق باشد. این رویکرد نشان می‌دهد که حداکثر خروجی هوش مصنوعی نشان‌دهنده محصولاتی است که اگرچه فاقد خلاقیت هستند، اما ممکن است به خلاقیت نسبت داده شوند. چنین نسبت‌هایی اغلب اشتباه می‌شوند، و به‌طور قابل‌توجهی، محصولات اطلاعات کمی در مورد فرآیند اساسی دارند. در واقع، انتقاداتی که قبلاً به این دیدگاه وارد شده بود که شناخت اجتماعی محصولات برای خلاقیت لازم است، در مورد خروجی هوش مصنوعی نیز صدق می کند. چندین نمونه از محصولات و اقدامات آشکار که به اشتباه با خلاقیت نسبت داده شده اند مورد بحث قرار می گیرد. گویاترین آنها ظهور ظاهری توسط یک ماشین است. نتیجه این است که اشاره به "هوش مصنوعی خلاق" منطقی نیست. یک جایگزین، گسترش مفهوم "هوش مصنوعی" به خلاقیت است، که به ما "خلاقیت مصنوعی" را به عنوان برچسبی برای آنچه رایانه ها می‌توانند انجام دهند، می‌دهد. خلاقیت مصنوعی ممکن است بدیع و مؤثر باشد، اما فاقد چندین چیز است که خلاقیت انسان را کاملا از آن متمایز می‌کند. بنابراین تشخیص اینکه خروجی هوش مصنوعی نوعی شبه خلاقیت است، ممکن است دقیق ترین باشد"[8].

من ابراهیم عمرانی که مدتها است به این مساله فکر می‌کردم، چنین اصطلاح دقیقی به ذهنم نیامده بود، " خلاقیت مصنوعی" . بالاخره باید تفاوتی بین یک پژوهشگر و استاد دانشگاه اورگون جنوبی در ایالات متحده و بنده ستون نویس لیزنا باشد. اصطلاحی اقل و ادل. اصطلاح خلاقیت مصنوعی.  خیلی دقیق و واضح مساله را بیان می‌کند. عرض کردم که حتما این مقاله را بخوانید. در سایت الزویر موجود و دسترسی آن آزاد است.

رانکو در بخش دیگری از مقاله به نقل از سام بومن استاد هوش مصنوعی دانشگاه نیویورک NYU می نویسد: "اگر ما ChatGPT یا سیستمی مانند آن را باز کنیم و به داخل آن نگاه کنیم، فقط میلیون ها عدد را می بینید که چند صد بار در ثانیه ورق می خورند... و ما هیچ نمی‌توانیم بفهمیم معنی هر یک از آنها چیست؟[9]" و رانکو خود می‌نویسد:" تمرکز بر فرآیند به این معنی نیست که فرآیندهای مورد استفاده توسط انسان به خوبی درک شده است. من به خوبی می‌دانم که ذهن انسان قبل از اینکه از آن برچسب برای توصیف هوش مصنوعی استفاده شود، جعبه سیاه نامیده می‌شد. با این وجود، فرآیند انسانی ممکن است به خوبی بهتر از فرآیندی که در زمانی که هوش مصنوعی خروجی اصلی تولید می‌کند، درک شود. تمام تحقیقات فرآیند خلاقیت را در نظر بگیرید! همچنین به اعتراف سم بومن، دانشمند هوش مصنوعی در دانشگاه نیویورک (استناد بالا)  دقت کنید …….  ‌ ChatGPT   بر روی چیزی به نام شبکه عصبی مصنوعی اجرا می شود، که نوعی هوش مصنوعی است که از مغز انسان الگوبرداری شده است. این نوع هوش مصنوعی به جای داشتن مجموعه ای از قوانین به طور واضح مانند یک برنامه کامپیوتری سنتی کدگذاری شده است، این نوع هوش مصنوعی یاد می گیرد که الگوها را شناسایی و پیش بینی کند. ... [اما] از آنجایی که سیستم‌هایی مانند این اساساً خودشان، خودشان را آموزش می‌دهند، توضیح دقیق نحوه کار یا انجام آن‌ها دشوار است که می‌تواند منجر به سناریوهای غیرقابل پیش‌بینی و حتی مخاطره‌آمیز شود."[10]  و جایی دیگر در بحث و نتیجه گیری اشاره می‌کند: " به این واقعیت اضافه کنید که هوش مصنوعی می تواند جهان را بدون خلاقیت واقعی تغییر دهد. این ترسناک است: یک هوش مصنوعی غیر خلاق می‌تواند آسیبهای بزرگی وارد کند. به هزاران ویروس کامپیوتری که هر سال تولید می شوند فکر کنید. اگر تولید کنندگان بدافزارها مهارت های خود را به هوش مصنوعی تبدیل کنند چه؟ فریچ، جابر و یزدی (2022) توضیح دادند که چگونه این اتفاق قبلاً رخ داده است! آنها نوشتند: «روش‌های هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی (ML) به طور فزاینده‌ای در حملات سایبری به کار گرفته می‌شوند. هوش مصنوعی از ایجاد کانال‌های مخفی و همچنین مبهم‌سازی بدافزارها پشتیبانی می کند."[11]

و در بخش پایانی نتیجه گیری می‌نویسد: "برنامه‌های خلاقیت همیشه تعریفی از خلاقیت را در نظر می‌گیرند و احتمالاً باید چیزهایی را که برای خلاقیت اصیل لازم است تشخیص دهند، نه اینکه صرفاً با استفاده از معیارها و تعریف های استاندارد موجود، نتیجه گیری‌های غیرکافی  به دست بدهند. .....  "هوش مصنوعی خروجی خود را با «خراش دادن (گرته برداشتن) از وب» به دست می‌آورد[۱۲]". بنابراین فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد کند. در اوایل این مقاله اصطلاح "هوش مصنوعی خلاق" رد شد.

 اصطلاح خلاقیت مصنوعی منطقی تر است، چرا که کلمه هوش به طور گسترده استفاده می شود و با "هوش مصنوعی" همسو می شود ]و ابهام هوشمند بودن و خلاق بودن را ایجاد می‌کند (عمرانی)[. با توجه به اینکه خلاقیت مصنوعی فاقد بسیاری از چیزهایی است که در خلاقیت انسان می‌شناسیم و از فرآیندهای بسیار متفاوتی استفاده می‌کند، دقیق‌تر است که خروجی ظاهراً خلاقانه هوش مصنوعی را نوعی خاص از شبه خلاقیت بدانیم[۱۳].

و من در پایان بار دیگر  عرض می‌کنم که به هیچ وجه مزایای ماشینهای هوش مصنوعی را زیر سوال نمی‌برم و امیدوارم که با آگاهی از چونی و چرایی هوش مصنوعی، مانند مقاله رانکو و محدودیتها و گستردگیهای این ابزار و رعایت موازین اخلاقی به عنوان منبع  مرجعی عظیم و  ارزیابی نشده، مطالب آن را ابتدا ارزیابی و سپس استفاده کنید.

 

 عمرانی، سیدابراهیم (1403). «هوش مصنوعی فقط می تواند خلاقیت مصنوعی ایجاد کند: هدف بزرگ‌تر شرکت‌ها تبدیل خلاقیت به یک کالا است». سخن هفته لیزنا، شماره ۷۰6، 29 مرداد ماه ۱۴۰۳ 

 


[1] . Lloyd, Alter. Writers: Stop it with the AI images already. You're next. Feb,9, 2024 https://lloydalter.substack.com/p/writers-stop-it-with-the-ai-images

[2] . Runco. Mark A. AI can only produce artificial creativity . Journal of Creativity. Volume 33, Issue 3 , December 2023. https://doi.org/10.1016/j.yjoc.2023.100063

[3] . https://www.treehugger.com/lloyd-alter-4845355

[4] . همان

[5] .همان

[6] . همان

[7] . همان

[8] . Runco, همان

[9] .  همان به نقل از :

Bowmen, Sam. https://www.vox.com/unexplainable/2023/7/15/23793840/chat-gpt-ai-science-mystery-unexplainable-podcast  

[10] .همان  

[11] . همان

[12] . همان به نقل از Hiltzik، 2023 . (به مقاله اصلی رجوع کنید)

[13] . همان