داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:
خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش (حافظ)
شانس این را داشتم که یک بار دیگر به شیراز شهر سعدی و حافظ و آب رکن آباد بروم و این بار در جوار دوستان و همکاران کتابدار و دانشجویانی بسیار عزیز و گرامی که با حضور خودشان گرمی خاصی به محفل انجمن داده بودند باشم. همینجا از زحمات همه عزیزان انجمن فارس که هر چه از دستشان برآمده بود انجام داده بودند و خدای را شکر که برنامه ای خوب و پربار در بررسی و نقد انجمن اجرا کردند تشکر می کنم. خسته نباشند بچه های انجمن فارس و شیراز.
که سعدی از حق شیراز روز و شب می گفت که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز (سعدی)
وصف شیراز و شعر سعدی و حافظ را برای مجالی دیگر بگذاریم و برویم سراغ بحث شیرین مسائل صنفی که این بار نیز بخش زیادی از پاسخ و پرسشهای همایش انجمن در شیراز را به طرف خود می کشید.
تاریخچه:
سالها حرف من این بود و همه شب سخنم که چرا صنف فرامش شده در انجمنم
انجمن علمی و سر تا ته کارش تحقیق ؟ مرغ بریان بکند خنده زند بر دهنم
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو بخندید که اصناف شما را سنهنم
گفتمش تاج کیانی است شده بر سرما هر چه فریاد زنم هیچ نیوشد سخنم
آقا هی می گوئیم به خدا این گاو نر است و باز می گویند تو بدوش و البته ناگفته نماند که چند سالی است مشغولیم و خیلی هم ناموفق نبوده ایم.
بارها توضیح داده شده که سالها نه فقط کتابداران، بسیاری شغلهای دیگر که مبتنی بر تحصیلات دانشگاهی هستند دنبال انجمن صنفی بوده اند و توافق نشده که نشده. در دوران 1376 به بعد که اوجِ موجِ سمن ها (سازمانهای مردم نهاد یا همان NGO ها) بود، خود دولت اصلاحات که هر کاری را با ملاحظاتش انجام می داد، با انجمن صنفی موافقت نمی کرد و برای انجمنهای دانشگاهی شروع به دادن مجوز با اساسنامه های تیپ خود کرد. انجمنهای هنری و فرهنگی یکی دو سال زودتر پا گرفتند که مجوزشان را وزارت ارشاد داد، مثل خانه سینما، انجمن هنرمندان نقاش، و انجمن گرافیستها. انجمنهای علمی را از سال 1377 یا 1378 شروع کردند به دادن مجوز زیر نظر وزارت علوم، و کمیسیون انجمنهای علمی تشکیل شد که در سالهای اخیر و بعد از حضور دکتر براری به نظم نسبتا خوبی رسیده و دست کم می توانم بگویم از بُعد دیوانسالاری الآن همکاران کمیسیون کار خودشان را بلد شده اند و انجمنها را با کمک خودِ انجمنها و به خوبی قانونمند کرده اند و به تازه واردان هم کمک می کنند که کارهایشان سامان گیرد و تا جای ممکن از دوباره کاریها هم جلوگیری می کنند.
انجمنها در چارچوب اهداف وزارت علوم حرکت می کنند و باید پشتیبان پژوهش باشند و در خدمت گسترش فعالیتهای پژوهشی و کمک به بهبود وضعیت آموزشی و حرفی از صنف آنجا نیست.
مسائل صنفی:
با همه این اوصاف در اغلب همایشهای انجمن این سئوال می شود که پس مسائل صنفی ما را چه کسی پشتیبانی کند؟ سئوال به جایی است که چندین سئوال ایجاد می کند که ما فقط به یکی از آنها یعنی تعریف صنف می پردازیم.
اول: تعریف صنف. ما میخواهیم در چارچوب قانون حرکت کنیم، خُب تعریف صنف از نظر قانون چیست؟
قانون نظام صنفی کشور در تاریخ 24/12/1382 مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و در سال 1392 اصلاح گردید چنین می گوید:
فصل اول - تعاریف
ماده ۱ - نظام صنفی: قواعد و مقرراتی است که امور مربوط به سازمان، وظایف، اختیارات، حدود و حقوق افراد و واحدهای صنفی...
ماده ۲ - فرد صنفی: هر شخص حقیقی یا حقوقی که در یکی از فعالیتهایصنفیاعم از تولید، تبدیل، خرید، فروش، توزیع، خدمات و خدمات فنی سرمایهگذاریکند و بهعنوان پیشهور و صاحب حرفه و شغل آزاد، خواه به شخصه یا با مباشرت دیگرانمحل کسبی دایر یا وسیله کسبی فراهم آورد و تمام یا قسمتی از کالا، محصول یا خدماتخود را به طور مستقیم یا غیرمستقیم و به صورت کلی یا جزئی به مصرف کننده عرضهدارد، فرد صنفی شناخته میشود.
ماده ۳ - واحد صنفی: هر واحد اقتصادی که فعالیت آن در محل ثابت یا وسیلهسیار باشد و توسط فرد یا افراد صنفی با اخذ پروانه کسب دایر شده باشد، واحد صنفیشناخته میشود.
ماده ۴ - صنف: آن گروه از افراد صنفی که طبیعت فعالیت آنان از یک نوع باشد، تشکیل یک صنف را میدهند. صنوف مشمول این قانون، با توجه به نوع فعالیت آنها بهچهار گروه تولیدی، خدمات فنی، توزیعی یا خدماتی تقسیم میشوند.
ماده ۷ - اتحادیه: شخصیتی حقوقی است که از افراد یک یا چند صنف که دارایفعالیت یکسان یا مشابهاند، برای انجام دادن وظایف و مسؤولیتهای مقرر در این قانونتشکیل میگردد.
فصل دوم - فرد صنفی .........
توصیه اکید می کنم کسانی که قاطعانه به دنبال ایجاد تشکل صنفی هستند، همه متن قانون را در نشانی بالا و با دقت بخوانند. تعریف فرد صنفی و واحد صنفی را بخوانید تا ببینید نظام صنفی مبتنی بر سرمایه گذاری فردی یا جمعی به عنوان واحد صنفی شکل می گیرد. با این توصیف من برخی رشته های دانشگاهی را می بینم که مشمول این قانون می شوند. مانند گرافیستها که باید انجمن صنفی داشته باشند چون باید دفتر داشته باشند، باید کد اقتصادی داشته باشند و باید از اداره اماکن برای دفترشان مجوز بگیرند و برای دفاع از این سرمایه ای که می گذارند نیاز دارند که کنار هم باشند تا بتوانند نرخهایشان را یکی کنند و کسی نرخشان را نشکند تا بازار کارشان و ممر معیشتشان را خراب کند، گرافیستها تا چند سال پیش و قبل از عهد رایانه رنگی معاصر و در دوران پارینه رنگی میانه نیاز داشتند که رنگ و اکریلیک و کاغذ مخصوص و قلم بادی و غیره بخرند و بهتر بود بجای رجوع به لوازم فروشها و نوشت افزاریها، صنف وارد ماجرا شود و خودش کاغذ یا رنگ وارد کند یا عمده بخرد که بتوانند برای اعضای صنف کاغذ و لوازم را ارزانتر تمام کنند.
خُب، پس کتابداری چه می شود؟ به نظر من کتابداری اینطوری می شود که: اگر کتابخانه ها شروع به برون سپاری های وسیع بکنند، آن وقت کتابداران به جای اینکه جذب کتابخانه های دولتی شوند، می روند به واحدهای صنفی که چند کتابدار دور هم جمع شده و آن را تاسیس کرده اند و آن وقت آن واحدهای صنفی می توانند ادعا کنند که ما صنف هستیم و کارمان کاشت، داشت و برداشت اطلاعات است. سرمایه گذاری کرده ایم و غیره و الآن ما یک واحد صنفی هستیم. اگر کتابداران مشمول این قانون شوند باید بروند از وزارت بازرگانی یا در حال حاضر به وزارت صنعت،معدن و تحارت و مجوز تاسیس بگیرند.
عجله نکنید، بگذارید حرفم منعقد شود، چیزی خلاف منافع شما نخواهم گفت فقط می خواهیم جنبه های مختلف و زوایای نگاه متفاوت را با کمک شما شناسایی کنیم که اگر رفتیم وزارت بازرگانی، وزارت کار یا وزارت کشور و تقاضای مجوز کردیم، این بار دیگر بتوانیم تا آخرش برویم و اگر عریضه ای می نویسیم، صغری و کبرای آن روشن و دقیق باشد و مانند بارهای پیشین با صورت توی در بسته نرویم.
خُب ما دو دسته دعوای صنفی در بین اصحاب اطلاعات ایران داریم، گروه اول صاحبان حرفه و گروه دوم اهل رشته. دو گروهی که در انجمن علمی و کتابداری ایران در تمام 16 سال گذشته نمایندگانی جدی داشته اند و در کنار هم کار کرده اند و وزارت علوم هم آن را به رسمیت می شناسد و در آئین نامه هایش دیده ایم که در کنار 6 نفر هیات علمی می توانیم یک نفر خبره هم در ترکیب هیات مدیره داشته باشیم.
گروه اول اهل حرفه:
کتابدران و کارکنان حرفه ها و مشاغل حوزه اطلاعات که به دنبال بهبود معیشت، بهبود شرایط رفاهی و شغلی، تثبیت شرایط شغلی، و ارتقاء علمی و شغلی خود هستند و باید بتوانند اتحادیه، سندیکا، کانون صنفی یا انجمن صنفی داشته باشند تا بتوانند قدرتمند در برابر صاحبان کار بایستند و حرفشان را به کرسی بنشانند. در کتابداری ایران هم- مساله ترین گروههای کتابداران، که تعدادشان برای اتحادیه شدن خوب است،کتابداران کتابخانه های عمومی (عمومی – آموزشگاهی – کودک) و دیگری هم کتابداران کتابخانه های دانشگاهی – تخصصی هستند. همه شاهد بودیم که قبل از ورود و بعد از آن در ابتدای حضور جناب آقای مختار پور و تا مدتها بعد از آن فریادهای صنفی کتابداران کتابخانههای عمومی نهاد که واقعا مظلوم واقع شده بودند، بلند بود و خواسته اولیه شان حداقل حقوقی بود که سایر کتابداران در ایران می گرفتند. البته که خواسته ها هیچ وقت تمام نمی شود و خواسته های بعدی هم بود ولی خواسته های بعدی دیگر خاص همکاران کتابخانه های عمومی نهاد نبود و همه کتابداران جهان و در اینجا ایران از کمی مزایای شغلی خود ناراحت هستند. ما کتابداران دانشگاهی مانند کتابداران کتابخانه های عمومی فکر می کنیم که حق ما در دانشگاهها و سازمانهای دیگر خورده می شود و کسی نیست که به وضع ما رسیدگی کند ، بنابراین ما هم نیاز به دستگاه صوتی با کیفیتی داریم که صدایی معادل ده هزار دسی بل را بتواند پخش کند و نماینده ده هزار نفر باشد. در شرایط سیاسی ایران که فوتبال هم سیاسی است و تفریح و سرگرمی هم سر از میز مجلس در می آورد و هر چیزی پشت پرده تبدیل به دعواهای حیدری و نعمتی می شود، الآن و حضور آقای مختار پور بهترین فرصت برای این کار است. ایشان تا خودشان در این پست هستند، از مسائل معیشتی کتابداران غافل نبوده و نیستند و اگر کمک کنند که اتحادیه ای، چیزی برای مسائل صنفی کتابداران شکل بگیرد، زمانی که ایشان به پستهای بالاتری منصوب شدند و یک از همه جا بیخبری جای ایشان را در نه گرفت (که سوابق نشان می دهد امر بعیدی نیست)، تشکلی قانونی و صنفی وجود داشته باشد که بتواند از حقوق صنفی کتابداران دفاع کند.
مشکل فقط کتابخانه های عمومی نیست، در دانشگاهها هم این مسائل خیلی علنی است. وضعیت همکاران اداره آموزش که کاری تخصصی نمی کنند و کارشان 100% تجربی است و حتی حسابدارانی که ما شاهد بودیم که همه تجربی بودند و ظرف چند سال کار حسابداری یاد می گرفتند و حسابدار می شدند از وضعیت کتابداران بهتر بود. هر وقت هم اعتراض می کردیم به ما گفته می شد حسابداری را باید سیر نگاه داشت که خدای ناکرده کج دستی نشود که نمی دانیم با اینهمه اضافه کاری و پاداش این عزیزان سیر شدند؟ و این تدابیر واقعا کارگر می شد یا نمی شد ؟؟؟؟!!!!!! (اگر در این پاراگراف دارم گناهی میشویم، بر عهده می گیرم و روز قیامت جواب آنانی را که گناهشان دارد شسته می شود در محضر خدا خودم خواهم داد). فریاد می زدیم کار ما تخصصی است و همکاران شریف آموزش با آموزش گرفتن یک نرم افزار که نمره را وارد کنند و خروجی بگیرند و چک کنند درس بی پیش نیاز داده نشود و چند قانون دیگر در مورد دروس اختصاصی و عمومی و درسهای آزاد که همان سال اول حفظ می شدند، وضعشان بهتر از ماست و می شنیدیم که باید مراقبشان باشیم چون می روند خدای ناکرده نمره ای چیزی به بهانه پول تغییر می دهند و کارنامه تغییر می دهند.!!!!!!!! خدایا گناه ما چیست؟ چه در دسترس ما گذاشتهای که بتوانیم بدزدیم بلکه مهمتر شویم؟ دوستان، کار ما فرهنگ است و آموزش می بینیم که از جیب خودمان هم بگذاریم. فقط می ماند اینکه از کارمان بدزدیم که این یکی را واقعا بعید نمی دانم و گاهی کم کاری در بین اهل حرفه دیدهام. دوستان موافقید که با هم دعا کنیم ایکاش خدا برای ما هم امکانات دزدی فراهم می کرد تا ما هم اضافه کاری به موقع و به قاعده می گرفتیم و دست کم از کارمان نمی دزدیدیم. البته قصد تهمت به همکاران شریف و گرامی خودم در آموزشها و حسابداریها را ندارم و با یک بی نماز در مسجد را نمی توان بست ولی مسئولین محترم و مدیرانی که تخصصی بودن کار ما را نمی فهمیدند با این حرفها سعی می کردند دهان ما را ببندند.
سازمانی که از فرق سر تا پنجه پایش کتابخانه است و قلب سازمان کتابدارانش هستند و بالاترین تجربه های کتابداری تخصصی کشور در آنجا جمع شده اند، همواره مزایا و اضافه کار بخشهای مالی و حسابداری و کارپردازی و ... بدون اینکه در اغلب ماههای سال ساعات اضافه بر ساعت اداریشان حضور داشته باشند، کامل است و کتابداران برای اضافه کاری که مجبورند بایستند تا فیپا به موقع برسد باید بروند در اتاق این غیر متخصصان گردن کج کنند و تازه کلفت هم بشنوند.
احتمالا باید برای این دو گروه کتابداران بشود اتحادیه ای صنفی پدید آورد که مطمئن نیستم. قانون نظام صنفی (فوق) متعلق به وزارت بارزگانی است و مبتنی بر فرد صنفی و واحد صنفی.
وزارت کار نیز قانون انجمنهای صنفی دارد که مطلع آن چنین است:
"آیین نامه چگونگی تشکیل ، حدود وظائف و اختیارات و چگونگی عملکرد انجمنهای صنفی و کانونهای مربوطه
فصل اول – چگونگی تشکیل انجمن های صنفی و کانون های مربوط
ماده 1- در اجرای ماده (131) قانون کار جمهوری اسلامی ایران مصوب 1369 به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانونی و بهبود وضع اقتصادی کارگران و کارفرمایان که خود متضمن حفظ منافع جامعه نیز است، کارگران مشمول قانون کار و کارفرمایان هر حرفه یا صنعت می توانند با رعایت مقررات قانونی و این آیین نامه مبادرت به تشکیل انجمن صنفی نمایند.
ماده 2- کمترین حد نصاب لازم برای تشکیل انجمن صنفی کارگری در سطح کارگاه ده نفر و در حرفه یا صنعت، حداقل پنجاه عضو از حرفه یا صنعت مربوط در قسمتی از شهرستان تا سراسر استان می باشد. انجمن صنفی کارفرمایی، با عضویت دست کم ده شخص حقیقی یا حقوقی (کارفرما) شاغل در آن حرفه یا صنعت در حوزه جغرافیائی مورد درخواست در قسمتی از یک استان تا سراسر کشور تشکیل می شود. "
چنانکه از مفاد این قانون نیز مشاهده می شود، خیلی به کار ما ربط پیدا نمی کند.
تنها جایی که در قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران با مسائل و اهداف ما نزدیکتر است و تعاریفش شامل ما هم می شود "قانون فعالیت احزاب، و جمعیتها و انجمنهای صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی" وزارت کشور است که در ماده 2 آن اتحادیه های صنفی / حرفه ای را نیز لحاظ کرده است:
ماده 2 - انجمن، جمعيت، اتحاديه صنفي و امثال آن تشكيلاتي است كه به وسيله دارندگان كسب يا پيشه يا حرفه و تجارت معين تشكيل شده،اهداف، برنامهها و رفتار آن به گونهاي در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد.
دوستانی که این مساله را در وزارت کشور دنبال می کردند، هر بار به این بند و به واژه "حرفه" و "اتحادیه های صنفی" استناد کرده اند ولی تفسیر وزارت کشور این نبود، شاید چون اسامی متقاضیان یک لا قبا مورد تایید نبودند پاسخ می دادند که منظور ما از "حرفه" در این بند همان است که در نظام صنفی آمده و به همین دلیل فی مابین "پیشه" و "تجارت" آمده است. شاید اگر این بار جمعی از رجال معتبر مانند دبیر کل نهاد، رئیس کتابخانه ملی، و روسای کتابخانه های عضو "مکتب" کمک کنند و نامشان در فهرست متقاضیان باشد، وزارت کشور با تاسیس اتحادیه صنفی موافقت کند. البته بهتر است قبل از هر تصمیم عجولانه ، دوستان گرامی کل این قانون را بخوانند که بعدها به دست و پای خودتان نپیچد و بنده را لعن و نفرین نفرمائید.
مطلب را در بخش دوم و مسائل صنفی از بعد دانشجویی و فارغ التحصیلان را هم اشاره می کنیم و جمع بندی را انشاءالله می گذاریم به عهده خوانندگان. بخش دوم را هفته آینده تقدیم خواهیم کرد.
عمرانی، ابراهیم. « پیش به سوی انجمن صنفی کتابداران: بخش اول: حرفه و صنف ». سخن هفته لیزنا، شماره 288. 10 خرداد ۱۳۹۵.
تعدادی پاراگراف در هم شده است و اسمش شده یادداشت .. !!
هر قلمی که نمی تواند مدافع حقوق ما بشود ..
شما یک تریبون داری به نام لیزنا برای نوشتن، یک انجمن علمی داری برای سخن گفتن و حالا یک انجمن صنفی راه میندازی برای دیده شدن .. !!!
فضا را به جوانان بدهید ..
سالهاست دبیر اجرایی کنگره ها و همایش های انجمن شمایید ..
وضع شما اینگونه است که چون من عشق شور حال دارم و علاقه تو همه چیز دخالت کنم حتی بدون فضا دادن به جوانان ...
این یادداشتم چیزی جز این را نشان نمی داد ..تکرار مکررات و پیچاندن مطلب برای بالارفتن درجه اش ..
آن طرف را هم لابد همه دیده اید، کانال تلگرام آقای مخالف نهاد که محترمانه لیزنا را نوکر محترم نهاد می داند. عزیز برادر این جمله را در کتابهای شریعتی خواندم اگر خواستی چیزی را خراب کنی به آن حمله نکن از آن بد دفاع کن خواهش می کنم اینجوری از دبیرکل محترم دفاع نکنید بنده خدا داره خوب کار می کنه
جناب عمرانی تا حالا گاو نر از نزدیک دیده اید یا فقط در کتاب ها خوانده اید!!!!! من که می گویم نمی شود گاو نر را دوشید حالا شما و دوستانتان چطور خیلی هم ناموفق نبوده اید من نمی دانم. اگر درست کردن انجمن صنفی به مثابه گاو نر باشد بهتر بی خیالش شوید!!!!!