داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
«سرّ دلبران» به رابطه تجربیات شخصی مولانا با آثار او میپردازد
به گزارش خبرنگار لیزنا، جلسه نقد و بررسی کتاب «سردلبران» نوشته قدرتالله طاهری با حضور محمدرضا موحدی؛ استاد ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی، رحمان مشتاقمهر؛ مولویپژوه، علیاصغر محمدخانی؛ معاون فرهنگی شهر کتاب و مولف اثر روز سهشنبه، سوم بهمن ماه در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
در این جلسه طاهری و محمدخانی به صورت مختصر به محتویات کتاب پرداختند سپس موحدی و مشتاقمهر انتقاداتی را به کتاب وارد داشتند.
محمدخانی این جلسه را با ذکر تسلیت به خاطر فوت محسن سلیمانی، نویسنده و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در صربستان آغاز کرد. وی سپس به کتاب اشاره کرد و گفت: درباره مولانا و آثارش کتابهای زیادی نوشته شده است. در این کتاب به این بحث پرداخته میشود که تا چه حد میتوان آثار مولانا را با تجارب زیستهاش تطبیق داد. به طور مثال در داستان موسی و شبان چگونه میتوانیم این داستان را با زندگی و زمانه مولانا تطبیق داد؟ آیا مولانا با الهام از شخصیتهای خاصی این داستان را نوشته است؟ همچنین این کتاب از نظریههای غربی استفاده کرده تا وجوه و دورانهای مختلف زندگی مولانا را تفسیر کند.
در ادامه طاهری درباره شکلگیری ایده نگارش این کتاب توضیح داد: در ابتدا من یکی از بخشهای کتاب را به صورت مقالهای نوشتم و در حین تحقیق درباره این موضوع ایده این کتاب شکل گرفت.
وی بهترین تشریح مثتنوی را کتاب «شرح مثنوی» فروزانفر دانست و بخشی از این کتاب را برای حاضرین خواند. در ادامه طاهری به موضوع کتاب اشاره کرد و گفت:خود مولانا تاکید میکند که حکایات مثنوی پوشیدهگویی از آن چیزی است که پیرامونش میگذشته. قدمای ما در مولوی شناسی هم به این نکته اشاره کردهاند. من در این کتاب با روش علمی سخن قدما را تایید میکنم و دو پیشفرص برای تحقیق دارم: یکی اینکه مولانا آثارش تجربهمند است و دوم اینکه جهان آفریده شده توسط هنرمندان با زندگیشان رابطهای دارد.
طاهری به مبنای نظری تحقیقش اشاره کرد و از کتاب «هنر به منزله تجربه» نوشه جان جام دیویی و «تعبیر خواب» زیگموند فروید به عنوان معدود منابعی که در این زمینه در دست داشت، یاد کرد.
او افزود: مولانا زندگی پرتلاطمی داشت. دوران کودکیاش مدام در سفر بود و همین جابهجاییها باعث ایجاد ضربههای روحی به او شد. در آناتولی او زندگی سوفیان و شاعران را به دقت مطالعه کرد و بعدها نیز با شمس آشنا شد.
در پایان طاهری به نظریه کرکگور درباره سه سپهر انسان اشاره کرد و گفت: کرکگور کسی بود که زندگی شخصی خود را به یک مکتب فلسفلی تبدیل کرد. او به سه سپهر اشاره میکند که انسان برای کامل شدن باید آنها را پشت سر بگذارد. سپهر اول سپهر احساسی است که انسان به احساسات و تمایلات خود غلبه میکند، سپس سپهر اخلاقی است، جایی که انسان از خودگذشته میشود و در نهایت سپهر ایمان جایی که انسان به روشنگری میرسد و هیچ چیزی جز حقیقت برای او اهمیت ندارد. در این کتاب نشان داده شده که مولانا چه طور این سپهرها را گذرانده است.
«سر دلبران» کتابی دانشگاهی است
محمدرضا موحد به عنوان منتقد نکاتی مثبت و منفی در باب این کتاب را عنوان کرد: این کتاب دانشگاهی است و برای مخاطب عام شاید جذابیتی نداشته باشد. این کتاب بسیار نظاممند نوشته شده است و ترتیب منطقی در فصلبندی به کار گرفته شده است. مهمترین نکته درباره این کتاب مطرح کردن حرفی تازه در مولویپژوهی میزند. درست زمانی که فکر میکنیم دیگر در این باره نمیتوان سخنی جدید زد این کتاب اطلاعات جدید را به ما میدهد و باب بحث را باز میکند.
وی افزود: قطعا مولوی پژوهی که امروز کار میکند با مطالعاتی که در دهه 20 یا 30 خورشیدی انجام میشد فرق میکند. اکنون ما اطلاعات جدیدی از مولانا داریم. به طور مثال مکتوبات مولانا ابعاد تازهای از زندگی مولانا را برای ما روشن میکند.
موحدی همچنین به بعضی از کاستیها و نقصهای کتاب نیز اشاره کرد. او مشکلاتی در تنظیم و نگارش یادداشتها و ارجاعدهیها را بیان کرد و همچنین به استفاده از منابع غیر از مثنوی که مغایر با عنوان کتاب است نیز اشاره کرد.
در پایان همچنین به تطبیق نظریه کرکگور نیز انتقادی را وارد کرد و گفت: من نتوانستم با این تطبیق نظریه همعقیده شوم. اگر قرار است همچین تطبیق و استنباطی صورت بگیرد باید همه ابعاد زندگی مولانا و آثارش در نظر گرفته شود. نمیشود مولانا در همان زمان در مثنوی در سپهر دوم این نظریه باشد و در مکتوبات هنوز در سپهر اول باشد.
آخرین سخنران این جلسه رحمان مشتاقمهر، استاد دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان درباره این کتاب مطرح کرد: این کتاب خیلی اطلاعات تازه دارد و موجی جدید را برای بحث و گفتگو ایجاد میکند.
وی با تقدیر از کتاب نقدهایی را به آن وارد کرد و گفت: به طور مثال در مورد اینکه این داستانها تماما با زندگی مولانا تطبیق دارند، من شک دارم. امکان دارد که مولانا تحت تاثیر خاطرهای دست به بازسازی در داستانی زده باشد ولی اینکه تمام شخصیتها با شخصیتهای زندگی مولانا یکی باشند را نمیتوان با قطعیت گفت.
مشتاقمهر همچنین حاشیه رفتن از موضوع اصلی را از نکات ضعف این کتاب دانست و اظهار داشت: موردی دیگری که نیاز به اشاره کردن دارد، استفاده از مثنوی برای فهم بهتر مولانا است. در واقع غزلیات مولانا است که شخصیت خالص مولانا در آن وجود دارد. مثنوی بیشتر حالت تعلیمی دارد. همچنین دیدار شمس 16 سال قبل از آن دیدار معروف و قول دادن شمس برای دیداری در آینده را نمیتوان با قطعیت عنوان کرد.
در پایان طاهری از فضای انتقادی که ایجاد شده تشکر و قدردانی کرد و با ارائه توضیحاتی نقدهای وارده را پذیرفت.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.