داخلی
»مطالب کتابداری
»کتابخانه و کتابداری
آموزش و پژوهش عالی و تولید، انتشار و مصرف اطلاعات
یادداشت اختصاصی لیزنا: اهمیت و ویژگی مشترک دو نهاد آموزش و پرورش و نهاد آموزش و پژوهش عالی برای صنعت نشر این است که هر دوی آنها بازار بزرگ مصرف کالاهای اطلاعاتی ناشران هستند.
آموزش و پرورش پایه برای ایجاد عادت به مطالعه در جامعه ویژگی برجستهای دارد. اما ویژگی خاص نهادهای آموزشی و پژوهشی عالی تولید محتوای باکیفیت است. بهعبارت دیگر، کم و کیف رفتار فردی مصرفکنندگان اطلاعات و مطالعۀ بیشتر بیش از هر چیز به کیفیت آموزشهای پایه بستگی دارد، اما عمق موضوعی و محتوایی در مصرف اطلاعات به کیفیت آموزشها و پژوهشهای عالی وابسته است.
تغییر در کمیت و کیفیت رفتار اطلاعاتی افراد از طریق افزایش یا کاهش کیفیت آموزش و پژوهش در سطوح گوناگون بر بازار مصرف ناشران تاثیری مستقیم دارد. همین تاثیرپذیری را همۀ ناشران بهویژه ناشران علمی و دانشگاهی از نظام آموزش و پژوهش عالی بهشکلی دیگر نیز دارند؛ از این نظر که ناشران کتابهای علمی و آموزشی و حتا ناشران ادبی در همه کشورها برای تولید و ویرایش محتوا اغلب به نویسندگان و محققانی وابسته هستند که در دانشگاهها و پژوهشگاهها کار میکنند. محققان و پژوهشگران نیز برای دسترسی به اطلاعات ناشران بیشتر به کتابخانههای دانشگاهی و تخصصی وابسته هستند تا مجموعۀ شخصی خود. محل مراجعۀ عمومی جامعۀ کتابخوان هر کشور نیز کتابخانههای عمومی آن کشور است. بر همین اساس، کارکرد نامناسب این افراد و نهادها در انجام پژوهشهای علمی و ارائۀ آموزشهای باکیفیت سبب خواهد شد تا تولید محتوای ناشران تحت تاثیر قرار گیرد. به عبارت دیگر، هم کمیت انتشارات و نیز کیفیت علمی و ادبی محتوای ناشران بیش از هر چیز به کیفیت آموزش و پژوهش هر کشور وابسته است.
وابستگی استادان، محققان، و دانشجویان به کتابخانههای دانشگاهی و تحقیقاتی سبب میشود تا این نهادها بخش بزرگی از بازار مصرف ناشران باشند. بر همین اساس کمیت و کیفیت این کتابخانهها عاملی بسیار موثر در ایجاد تقاضا برای محتوای تولیدشدۀ ناشران است. این وابستگی تا حدی است که ناشران برخی از انواع منابع اطلاعاتی مثل مجلات علمی، پایگاههای اطلاعاتی و منابع مرجع بیش از 90 درصد از فروش خود را به همین نهادها وابستهاند. در حوزۀ کتاب نیز آمارها نشانگر وابستگی شدید ناشران به کتابخانههای وابسته به نهادهای آموزشی و پژوهشی و نیز سایر سازمانهای دولتی و خصوصی است. در واقع، مشکل اصلی مرتبط با نشر دانشگاهی و علمی در سالهای به رفتار اطلاعاتی نهادهای آموزش عالی در مصرف اطلاعات مربوط است. زیرا از یک طرف کیفیت آموزش عالی کاهش یافته است و همین مساله سبب شده است تا دانشجویان بیشتر به کتابهای درسی آن هم اغلب جزوههای درسی استادان گرایش داشته باشند.
رواج مدرکگرایی در نظام اداری و استخدامی ایران سبب شده است تا تقاضا برای ورود به دانشگاه جهت صرفا دریافت مدرک تحصیلی افزایش بیسابقهای پیدا کند اما متناسب با افزایش کمیت دانشگاهها و دانشجویان به کیفیت آموزشی و پژوهشی توجهی نشده است. تاسیس بیسابقۀ دانشگاهها، موسسات آموزش عالی علمی کاربردی، دانشگاه پیام نور، و دانشگاه آزاد در مقطعهای گوناگون نشان از همین توجه به کمیت دارد. بسیاری از این دانشگاهها حتا استاد تماموقت ندارد، کتابخانه ندارد و یا در پایینترین سطح ممکن به آن توجه شده است، دانشجویان ورودی این موسسات اغلب کارکنان سازمانها و نهادهایی هستند که همزمان به آموزش نیز اشتغال دارند که بر اساس قوانین آموزشی تحصیل و کار همزمان ممنوع است. چنین پدیدهای بیشتر نشانۀ تلاش دانشجویان برای دریافت مدرک و تلاش این نهادها برای جذب هر چه بیشتر بازار. بسیاری از همین موسسات با کمترین امکانات آموزشی اقدام به راهاندازی تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکترا نیز کردهاند و یا متقاضی راهاندازی آن هستند.
افزایش کمیت دانشجویان و موسسات آموزش عالی باید برای نهاد نشر خبر از شکوفایی نشر داشته باشد اما تقریبا همزمان با این افزایش کمی در حوزۀ آموزش شاهد کاهش شمارگان کتابهای علمی و دانشگاهی هستیم: تعارضی عجیب اما واقعی که نشان از بیماری در حوزۀ آموزش و پژوهش دارد.
پدیدۀ کتابهای کنکوری در آموزش عالی نیز رواج دارد. بسیاری از دانشجویان برای ارتقای مدرک از همان روشی استفاده میکنند که برای ورود به دانشگاه در دورۀ دبیرستان با آن آشنا هستند! شمارگان بالای کتابهای کنکوری در مقاطع گوناگون آموزش عالی حاکی از همین رویکرد است.
افزایش بیسابقۀ تاسیس نهادهای آموزش عالی تا حدودی موجب افزایش تعداد مدرسان این نهادها شده است. گرچه تعداد مدرسان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها از نظر کمی و کیفی با استانداردهای ملی و جهانی فاصلۀ زیادی دارد اما همین تعداد برای ترفیع شغلی و اداری باید تالیف و ترجمه کنند و کتاب و مقاله منتشر نمایند. درگیری مدرسان در فعالیتهای آموزشی بیش از استاندارد تعیینشده، تدریس در چندین موسسه، کیفیت پایین موسسات آموزش عالی و بیتوجهیشان به کیفیت آموزش و پژوهش از جمله مشکلات اساسی است که موجب شده تا کیفیت محتوای تولیدی آنها نیز پایین باشد. کیفیت این منابع اغلب تا حد کیفیت پایین آموزش در دانشگاه مربوطه تنزل پیدا کرده که از این نظر طبیعی است و رابطۀ مثبتی نیز بین کیفیت آموزش و پژوهش دانشگاه مربوطه و کیفیت نگارش محتوا وجود دارد. پدیدۀ کتابسازی و سرقت محتوایی نیز با همین عوامل ارتباط دارد.
بیعلاقگی دانشجویان به مطالعه و کتابخوانی، وابستگی آنها به جزوه، بیعلاقگیشان به پرسش و پرسشگری/ پژوهش، و کمتوجهی دانشجویان به کیفیت آموزش و مهارتهای شناختی نیز که خود به عوامل گوناگون از جمله ناتوانی نظام آموزش و پرورش پایه در ایجاد عادت به مطالعه و پرسشگری و سایر عوامل اجتماعی مربوط است نیز در کاهش کیفیت آموزش و پژوهش و تولید و مصرف محتوا تاثیر دارد. نظام آموزش عالی در کشورهای پیشرفته برپایۀ تعامل بین استاد و دانشجو استوار است و بسیاری از پژوهشهای راهگشا در تولید علوم و فنونی که مرزهای دانش جهانی را درمینوردد به همین کموکیف روابط بین دانشجو و نظام آموزشی وابسته است. بر همین اساس پایاننامههای دانشجویی و پژوهشهای مشترک بین دانشجو و استاد نیز با کیفیت بسیار مطلوبی ارائه میشود اما در ایران انحرافی در حال رواج است و در واقع ریشه دوانده است که پایاننامههای دانشجویی صرفا با هدف آموزش دانشجو اجرا میشود و قرار نیست مشکلی را حل کند؟! حتا در برخی از دانشگاهها دورههای آموزش تکمیلی کارشناسی ارشد آموزشی (و بدون ارائۀ پایاننامه) در حال اجراست؟! چنین نگرشهایی منشاء بسیاری از مشکلات موجود در ایجاد ارتباط موثر بین نظام آموزش و پژوهش عالی و سایر نهادهای اجتماعی است. کاهش مطالعه و پژوهش، و متعاقب آن کاهش تولید و مصرف اطلاعات نتیجۀ ناگزیر چنین نظام آموزشی است که بازخورد آن را در آمارهای مرتبط با تولید و مصرف اطلاعات در کشور مشاهده میکنیم.
با توجه به وظایف نظام آموزش و پژوهش عالی در تولید و مصرف اطلاعات و ارزیابی ملی و جهانی آنها بر اساس همین شاخص سبب شد تا این نهادها اعضای خود را ترغیب به حضور در عرصهای کنند که یکی از پیشرانهای مهم نظام آموزش و پژوهش عالی و دانشمندان کشورهاست: ارتقای کیفیت آموزش و پژوهش و تولید محتوا. یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی در این حوزه نیز تولید کمی محتوا و انتشار آن به شکلهای گوناگون است. انتشار محتوا در همایشهای جهانی و مجلات علمی معتبر دنیا از این نظر امتیاز بالایی دارد. به همین دلیل نظام آموزش و پژوهش عالی کشور به شکلهای گوناگون (از جمله اعطای امتیاز مادی و معنوی بیشتر) اعضای هیئت علمی خود را ترغیب میکنند تا در این عرصهها حضور چشمگیرتری داشته باشند.
تعارض جالب دیگر در این زمینه این است که رتبۀ ایران از نظر میزان تولید اطلاعات در جهان حتا از بسیاری از کشورهایی با علوم و فنون و اقتصاد به مراتب پیشرفتهتر از ایران نیز بالاتر است؛ در حالی که میزان مطالعه و کتابخوانی در کشور رضایتبخش نیست و کیفیت آموزش و پژوهش نیز از نظر مطابقت آن با استانداردهای گوناگون جهانی و حتا ملی بسیار پایین است. همان عواملی که سبب شده تا جایگاه ایران از نظر تولید اطلاعات علمی در جهان بهشکل غیرمنطقی بالا باشد موجب شد تا تولید و انتشار کتاب نیز در ایران از نظر کمی بسیار بالا و در میان کشورهای رتبۀ بالا باشد؛ به این نکتۀ بسیار مهم توجه داشته باشید که عنوان کتابها از نظر کمی بسیار بالا است، در حالی که متوسط شمارگان کتابهای علمی در سالهای اخیر به کمتر از 1000 نسخه نیز رسیده است. تعداد کتابهای علمی که در سالهای اخیر کمتر از 100 نسخه منتشر میشود در حال افزایش است؟! تعداد مجلات علمی نیز یکی از مهمترین شاخصهای توسعۀ علمی در کشور است. در حالی که آمار انتشار مقالۀ علمی در خارج از کشور بسیار بالاتر از حد انتظار است این آمار با تعداد عنوان مجلههای علمی موجود در کشور ناهمخوان است.
چگونه ممکن است تولید مقالات علمی در کشور تا این حد براساس سیاستهای آموزشی و پژوهشی کشور رشد کرده باشد اما نظام ارتباط علمی و تولید مجلات علمی در ایران در حد و اندازه باشد؟! انگار مجلات علمی کشور، گنجایش انتشار این همه مقالۀ علمی را ندارند و به ناگزیر سرریز آن به آن سوی مرزها رفته است؟!
با این حال، وضعیت تولید کتاب علمی در ایران بهگونۀ دیگر است؛ یعنی به آن سو منتقل نشده است. مقایسۀ این دو آمار متفاوت شایستۀ مطالعۀ جامعهشناختی است. پذیرفته نیست که کیفیت تولید مقالۀ علمی در کشور تا این حد افزایش یافته باشد که نشان از مشارکت رویایی ایران در نظام جهانی تولید دانش دارد اما نظام تولید مجلات علمی در کشور به مراتب از شمارگان کتاب علمی در کشور پایینتر باشد. البته ممکن است این فرضیه مطرح شود که مجلات علمی بیشتر به شکل الکترونیکی منتشر میشود. قطعا باید این عامل در نظر گرفته شود اما این شاخص ارتباطی با تعداد «عنوان» مجلات و مقالههای علمی ندارد. برای نشان دادن بیارتباط بودن این شاخص، به شمارگان بسیار پایین انتشار کتابهای علمی در کشور (با وجود عنوانهای نسبتا زیاد) اشاره میشود که قطعا کمتر از مجلات علمی تحت تاثیر نشر الکترونیکی قرار گرفته است.
مقایسۀ این آمارها با هم و با برخی از شاخصهای ملی و جهانی دیگر و نیز تجربهها و مشاهدهها حاکی از آن است که سیاستهای کمّی در حوزۀ آموزش و پژوهش بدون توجه به شاخصهای کیفی عامل بسیاری از مشکلات موجود در عرصۀ مطالعه، کتابخوانی (مصرف محتوا) و نشر آنهاست که بهتر است بیشتر دربارۀ آنها مطالعه شود.
* ناشر، مدرس و محقق حوزۀ کتاب، نشر و کتابداری
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.