داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا: ابراهیم عمرانی، سردبیر: راستش روزی که فعالیت کمیته ها برای کنگره سوم کلید خورد، هیچ چشم اندازی از کار پیش چشمم نبود و نمی دانستم با بردن کمیته ها به فضای مجازی چه اتفاقی خواهد افتاد. کمیته ها بنا به تصمیم اعضای اولیه خود و دبیر کمیته، راهی برای اعلام وجود انتخاب کردند و روشی برای ورود به فضای مجازی. همانطور که می دانید برخی کمیته ها گروههای ایمیلی دارند و در گرفتن عضو محدودتر عمل میکنند و عضوگیری را براساس شناسایی انجام می دهند و به گروه میافزایند و برخی تلگرامی و یکی دو کارگروه هم که هنوز کارشان عرضه نشده و کمیته راهبری منتظر اعلام گزارش آنها است که به اطلاع عموم رسانده شود.
وقتی کار کانال و کانال کشی آغاز شد، شاید اولین گروهی که کانال خود را کشید، و نسیم خوش مشارکت وزیدن گرفت و به همه خبر از عزیزانی رساند که منتظر وقوع حرکتی بودند تا به آن بپیوندند، کمیته کتابخانه های تخصصی بود که از لحظه اعلام، ظرف 20 ساعت یا کمی بیشتر تعداد اعضای آن به نزدیکیهای دویست نفر رسید و من مانده بودم گیج و سردرگم که چرا اینجوری شد، به خصوص که عضو شبکه تلگرام نبودم و از ساز و کار این رسانه به شدت اجتماعی بیخبر و بیگانه بودم و نمی فهمیدم دارد چه اتفاقی میافتد، ولی با صحبت با یکی دوتا از دوستان و فرزندم که عضو شبکه بود و آشنا شدن بیشتر با مکانیزمهای عضو شدن در کانالها در همان ساعتهای اولیه آرامش خودم را بازیافتم و به استقبال تازه رسیدگان شتافتم.
روزهای بعد هم که کانالهای کمیته ها و کارگروههای دیگر تشکیل شدند و هر یک نشانی خود را دادند، و بطور متوسط بین 50 تا 80 عضو وارد شد، دیگر یک پا تلگرام باز شده بودم و به عنوان دبیر اجرایی به عضویت همه گروهها درآمده و از بحثها با خبر می شدم. البته جز در مواردی نادر خودم وارد بحثها نشدم و سعی کردم از ورود به بحثهای داخلی کمیته ها خودداری کنم و فقط مستمع باشم. کمیته کتابخانه های عمومی،کمیته آرشیو، کمیته علم سنجی و ... عضو گیری خوبی کردند و راستش من منتظر بودم با ورود کمیته صنفی یا همان مطالعات صنفی، از مدیریت شرکت تلگرام در روسیه برای ما اخطار برسد که یا خودتان این کانال را ببنیدید یا ما خودمان به علت بار ترافیکی زیادی که ایجاد کردهاید شما را خواهیم بست، ولی بعد از باز شدن کانال دیدم که داستان مثل بقیه کارگروهها و کمیته ها است و همان حدود عضو و همان تعداد آدم فعال به بحث و تبادل نظر در آن مشغول هستند و برای چهارشنبه این هفته (1/6/1394) هم اعلام نشست حضوری کرده اند که کارشان را برنامه ریزی کنند و خوشبختانه مدیر بسیار منضبط و دقیقی هم دارند که سال کذشته در نشست صنفی نشان داد که به امور صنفی اشراف کافی دارد.
حالا چرا فکر میکردم که این کمیته باید بترکاند و بار ترافیکی ایجاد کند؟ پاسخم به عزیزان دل این است، به خاطر شور حسینی که در همایشها نشان داده می شود. چقدر در همایشها داد زدید و فریاد کردید که چرا انجمن کار صنفی نمی کند، خوب بفرمائید این هم کار صنفی. سال گذشته و پیش از کنگره دوم نوشتم پیش به سوی انجمن صنفی، ولی جز از یکی دو نفر جوابی نیامد. امسال کمیته صنفی را کلید زدیم تا بصورت جدی بیایند و بنشینند و کار صنفی کنند و الحمد لله که خوب هم بوده ولی من چراغ برداشته ام و گرد شهر و روستا دنبال آن شور حسینی می گردم و نمی دانم کجاست؟
چرا؟ چون ما ملتی شفاهی هستیم؟ فقط جایی که هزینه ای برایمان نداشته باشد فریادی میزنیم و فوری هم مینشینیم و دور و برمان را هم یواشکی میپائیم که ببینیم دیدند که من بودم که حرفی خلاف کلیشه رایج زدهام ؟ اگر به عضویت کمیته در بیائیم و بعد این کمیته شوخی شوخی بخواهد در مورد حقوق از دست رفته کتابداران بیانیه بدهد و بگویند بیا زیر اعلامیه، بیانیه، اعتراضیه و یا به قول بچه های تهرون کمپین را امضا کن، بعد رئیسمان چه می گوید و می آیند ما را از نان خوردن می اندازند؟ یاد همان شعاری می افتم که ما از بچگی شنیده بودیم که در خانواده محترم شمعدانی خودمان در گوش ما تکرار میکردند که موش موشک آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه.
نمیدانم. شاید هم بعد از چندین بار توضیح مسایل صنفی در همین جریده الکترونیکی لیزنا و نشستهای کنگره های قبلی و .... عده زیادی متوجه شده اند که کمیته صنفی با کمیته کاریابی متفاوت است و اول کار را پیدا می کنند و بعد از اینکه کار را یافتند و مشغول شدند وارد یک صنف می شوند و نه قبل از آن. خوب به یاد دارم که هفده سال است که بسیاری از دوستان که داد می زنند چرا انجمن کار صنفی نمی کند دانشجویان و فارغ التحصیلان بودند که نگران کار بودند. و حالا متوجه شده اند قبل از یافتن کار متعلق به صنف دانشجو هستند و یا عضوی از کانونهای فارغ التحصیلان. ممکن است مثل بسیاری از فارغ التحصیلان فعلی کاری غیر از کار در کتابخانه پیدا کنند و بروند و در بخش تحقیق و توسعه یک دستگاه دولتی یا شرکت صنعتی کار کنند،آن وقت مزایای شغل کتابدار شامل حالشان نمی شود و سختی کار هم جزو تقاضاهایش نخواهد بود. شاید به یکی از همین دلایل از عضویت در کمیته صنفی منصرف شدهاند. البته انجمن برای ایشان هم در طرح جدید کمیته فکر ناقصی کرده که همینجا عرض خواهم کرد.
خُب دوستان برویم به سمت کمیته صنفی، یا مطالعات صنفی. دقت بفرمائید که انجمن به عمد نام کمیته مطالعات صنفی را انتخاب کرده است. با این نام چند منظور را دنبال کرده است:
1- انجمن مطابق با اساسنامه خود کار تحقیقی می کند، پس ایراد اساسنامه ای ندارد.
2- انجمن با استفاده از مطالعات صنفی همه دانشجویان و اساتید را به مطالعه در حوزه مسایل صنفی دعوت میکند. آن فکر نیم بندی که برای دانشجویان و فارغ التحصیلا نگفتم اینجاست. با منسجم کردن آنان و یافتن راه حلهای دقیق ممکن است راه حلهایی پیدا کرد.
3- و سومین خاصیت ایجاد کمیته مطالعات صنفی، در واقع مطالعه این مساله است که آیا واقعا به انجمن صنفی نیاز داریم؟ برای کدام بخش از کارها؟ و اگر لازم داریم پاشنه ها را ورکشیم و برویم به وزارت کار یا وزارت کشور تقاضا کنیم که به ما اجازه فعالیت صنفی بدهند.
حال با توجه به مسایل فوق و احتمال اینکه با نوشتن و بحث کردن و توضیحات مکرر دو سال اخیر، همکاران عزیز کتابدار و دانش شناس و در کل علوم اطلاعات دارند واقع بینانهتر به مساله نگاه می کنند، فکر می کنم حالا بتوان حرکتی جدی در مورد مسایل صنف سازمان داد. ما از سختی کار صحبت می کنیم و نمی دانیم که سختی کار چیست و حق سختی کار در حقوق کتابداران چقدر است. حدود 15 سال پیش بود که در دانشگاه تهران این مقوله را برجسته کردیم و با کمک شورای هماهنگی کتابخانه های دانشگاه که مستقیم زیر نظر معاونت پژوهشی دانشگاه تهران است پیگیری آن را در سازمان برنامه و بودجه آن زمان شروع کردیم و در نهایت گفتند به کتابداران سختی کار تعلق می گیرد ولی وقتی به حقوقها اضافه کردند دیدیم چیزی در حدود نیم تا یک در صد حقوق و مزایای قانونی ما شد و مانده بودیم که این همه تلاش کاری برای ما نکرد. ولی این باید در انجمن دنبال شود. باید در کمیته کارگروهی مخصوص سختی کار درست شود و بروند و همه اصناف دیگر را بررسی کنند و ببینند واقعا آنها چقدر می گیرند و این بار از سوی انجمن مساله دنبال شود و رقم اصلاح شود.
مشکلی که الآن که مباحثات کمیته ها را می بینم تقریبا همه از آن می نالند،مدیریت کتابخانه ها است. چندین بار این مساله پیش آمده که نامه ای به وزیر علوم و وزیر بهداشت و به ... بنویسیم و بگوئیم که آقای این چه وضعی است که راه انداخته اید و اصلی ترین عامل کشتن انگیزه های کاری کتابداران همین روسای هیات علمی و غیر متخصص هستند که بی مناسبت بالای سر کتابخانه ها می آیند و جز اسباب دق چیز دیگری نیستند. و ایده های شخصی و خانوادگی خودشان را بر کتابداران تحمیل می کنند، آن هم به جای روشهای علمی، و ... البته من خودم به این شکلی که نوشته ام باور ندارم،چون قبلا برایتان نوشته ام که "مشتری در دو سوی ما قرار دارد"، ولی فحوای کلام بحثهای درون کارگروهها را یادآوری کردم. من شاهد بوده ام که پیشنهادی از یک رئیس غیرکتابدار داده شد و وقتی گفتم که این کار به درد ما نمی خورد فرمودند که من در کتابخانه خودم این کار را می کنم یا موردی را پیشنهاد میدادند که باز با ما خیلی فاصله داشت و می گفتند که من که در پاریس در 1955 دانشجو بودم این کار را می کردند ولی این همه مساله نیست و همه اعضای هیات علمی اینگونه به مساله نگاه نمی کنند. بارها این سخنان به هیات مدیره آمده و هر بار خواهش شده یکی از اساتید پیش نویسی تهیه کنند تا با امضای رئیس انجمن به وزیر علوم بنویسیم، به وزیر بهداشت بنویسیم و ... واقعا این نوشتن به وزرا چاره کار ما هست؟ از شما که در بوروکراسیهای بالای وزارتی کار کرده اید و تجربه دارید خواهش می کنم پاسخ دهید که سرنوشت این نامهها چیست؟
ولی اگر کمیته مطالعات صنفی،مطالعه همه جانبه ای در مورد این مساله انجام دهد، و به عنوان نتیجه یک تحقیق به سازمان مدیریت و برنامه ریزی برود و شیوه اظهار مطلب را بیاموزدرو بعد از نوشتن مطلب به سیاق مورد قبول آنان بتواند آنها را توجیه کند، که از قضا کار سختی هم هست، آن وقت کار ماندگار خواهد بود و در دل مقررات جای خود را مییابد. ولی اگر به آن باور داریم باید بتوانیم که این کار را بکنیم و بعد، از آن طریق به دستگاهها ابلاغ شود، خیلی فرق میکند.
در مورد تمرکز در مجموعه های کتابخانه ای مانند کتابخانه های نهاد یا شهرداری، خیلی حرف می زنیم، من خودم هم زیاد پرحرفی کردهام، لیکن کار پژوهشی متمرکز نکرده ایم. در کنگره اول کمیته کتابخانه های عمومی انجمن به دبیری آقای دکتر افشارزنجانی عزیز بحث کتابخانه های عمومی: تمرکز تا کجا را طرح کردند ولی این بحث جسته و گریخته ادامه دارد ولی بصورت کاری منسجم روی میز مدیران نهاد و شهرداری نرفته که در آن مشخص شود تمرکز تا کجا خوب است و از کجا لطمه می زند.
به باور من کمیته مطالعات صنفی کمیته ای است بین کمیتهای و در هریک از فعالیتهای خود باید با کمک افراد کمیته های دیگر طرح موضوع و مطلب کند، کمیته کتابخانه های عمومی ، کمیته کتابخانه های دانشگاهی، کمیته کتابخانه های تخصصی، آموزشگاهی و کودک هر یک مسایلی دارند که با مشکلات سایر انواع کتابخانهها متفاوت است و این کمیته باید با کمک سایر کمیته ها روی حقوق از دست رفته سالیان دراز کتابداران مطالعه کند و نتایج را در دسترس همه بگذارد. اگر روزی هم گروهی همگن و مصمم انجمن صنفی کتابداران کشور را تشکیل دادند، این اسناد می تواند مورد استفاده ایشان قرار داده شود.
حال که کمیته پا گرفته و خدای را شکر که افراد قابلی هم در آن گرد آمده اند و آن شور اولیه که بخشی از آن بر اثر کم اطلاعی از وجوه صنفی بود اندکی فرو نشسته و امکان فکر کردن جدی داریم (پیشتر فقط میبایست پاسخ می دادید که این چیزهایی که فریاد می زنید مسایل صنفی نیست، مشکل بیکاری است که در همه رشته ها هست) بیائیم دور هم جمع شویم و از مشکلات صنف بگوئیم. باشد که برنیازهای جامعه به حرفه تاکید شود و از این طریق یعنی با رفع نیازهای واقعی در جامعه، منزلت خود را بازیابیم.
عمرانی، سید ابراهیم. «صنف دارد کم کم از راه می رسد». سخن هفته لیزنا، شماره ۳۵1، 30 مرداد ۱۳۹۶
آدرس کانال کمیته ها رو هم قید می فرمودید جناب عمرانی.
خداقوت و خسته نباشید