کد خبر: 45019
تاریخ انتشار: چهارشنبه, 15 دی 1400 - 19:47

داخلی

»

گزارش

نوش آفرین انصاری در نشست «شب کتابداری ایران» مطرح کرد:

کم‌رنگ بودن معرفی و نقد کتاب اولین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران است

منبع : لیزنا
دکتر نوش آفرین انصاری گفت: اولین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران این است که معرفی و نقد کتاب در ایران بسیار کم‌رنگ و بی‌رمق است. کتاب‌های ارزشمند زیادی در کشور منتشر می‌شود اما هرگز حرکت نمی‌کنند و به دست مردم نمی‌رسد زیرا جریان حرکت کتاب در ایران بسیار ناکارآمد و ضعیف است.
کم‌رنگ بودن معرفی و نقد کتاب اولین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران است

به گزارش لیزنا،‌ ششصد و بیست و پنجمین شب از شب‌‎های بخارا به شب کتابداری ایران اختصاص داشت. این نشست به مناسبت انتشار کتاب «تاریخ شفاهی کتابداری ایران» با سخنرانی نوش‌آفرین انصاری، بهار رهادوست، عبدالحسین آذرنگ، ابراهیم افشار، یزدان منصوریان، فریبا افکاری، علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و ابوالفضل نجاری، گردآورنده کتاب «تاریخ شفاهی کتابداری ایران» در ساعت 17 روز سه‌شنبه ۱۴ دی ماه ۱۴۰۰ به صورت مجازی برگزار شد.
 
عبدالحسین آذرنگ گفت: تا آن‌جا که من اطلاع دارم، هیچ حوزه دیگری در ایران، چنین مجموعه شفاهی مدونی در اختیار ندارد. امیدوارم ابوالفضل نجاری این اقدام را در بخش‌های دیگر این حوزه ادامه دهد. یکی از مباحثی که بنده در گفت‌و گوهایم در این کتاب به آن پرداختم مبحث نشر کتاب است. نشر هیچ‌گاه جزء مباحث اصلی برنامه آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران نبوده است هرچند در عمل واحدی به نام چاپ و نشر یا واحدی مشابه به آن داریم اما قطعا این واحدها هم پاسخگوی نیاز صنعت نشر در حوزه آموزش نیستند. فقدان این وضعیت درحالی است که اگر صنعت نشر تولید نداشته باشد کتابخانه نمی‌تواند ماده اولیه داشته باشد. این غفلت پیامدهایی دارد. این قصور و کاستی، مختص ما نیست و کسانی دیگر هم در جهان به این کاستی‌ها اشاره کرده‌اند.

آذرنگ افزود: هیچ کس را در جهان به اندازه «فیلیپ الت بک» نمی‌شناسم که درباره جنبه‌های نشر، مطالعه و اثر منتشر کرده باشد. وی درباره رابطه میان نشر و اطلاع‌رسانی، نشر و علوم اجتماعی، نشر و علوم انسانی و همچنین نشر و رسانه‌ها و چند رشته دیگر مطالعات گسترده داشته است. این استاد معتقد بود به رغم ارتباط تاثیر‌گذار نشر با حوزه‌های دیگر، هیچکدام از این حوزه‌ها، این ارتباط را از دیدگاه پژوهشی، موضوع تحقیق جدی قرار ندادند. بررسی‌ها نشان می‌دهد چند کشور انگلیسی‌زبان که از بزرگترین ناشران جهان را دارند، کمترین کوشش را در مطالعات نشر به عمل آورده‌اند و حتی از طریق کشورهای دیگر از جنبه‌های نظری حوزه نشر مطلع شدند.

عبدالحسین آذرنگ گفت: «فیلیپ الت بک» می‌گوید نشر ماده آماده شده‌ای را در اختیار قرار می‌دهد، به همین دلیل استفاده‌کنندگان از آن، این ماده را بسیار بدیهی تلقی می‌کنند و به صرافت مطالعه درباره آن فکر نمی‌افتند. نگاه بدیهی بودن به ماده آماده‌شده نشر، بدون توجه به مراحل آماده شدن آن، دقیقا در نظام کتابداری و‌ اطلاع رسانی ایران هم وجود دارد و همین مساله موجب شده که از زمان تاسیس دوره‌های آموزش رشته کتابداری‌ و‌ اطلاع‌رسانی در ایران تاکنون از هیچ استاد شاخصی در زمینه آموزش نشر و مسائل آن نمی‌توان نام برد.
 

آذرنگ تصریح کرد: حتی پایان‌نامه برتری که سهم شاخصی در مطالعات نشر داشته باشد و به مرحله انتشار عمومی رسیده باشد یا حتی از صاحب‌نظر و کارشناس نشری که این حوزه آن را تربیت کرده باشد، نمی‌توان نام برد. این هشدار تلنگری برای سیاست‌گذاران، برنامه ریزان و مدیران گروه های آموزشی دارد.

نوش‌‌آفرین انصاری گفت: کوتاهترین تعریفی که می‌توان از کتابداری اجتماعی داشت، میل‌رساندن کتاب مناسب به اقشار گوناگون جامعه است. یعنی اصل کتاب برای همه موضوعی است که باید به آن ایمان داشت و آن را پذیرفت و این دیدگاه باید به‌درستی در بخش‌های دولتی و خصوصی نمود پیدا کند.
  
نوش‌‌آفرین انصاری در ادامه به پنج مانع رشد کتابداری اجتماعی ایران اشاره کرد و گفت: اولین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران این است که معرفی و نقد کتاب در ایران بسیار کم‌رنگ و بی‌رمق است. کتاب‌های ارزشمند زیادی در کشور منتشر می‌شود اما هرگز حرکت نمی‌کنند و به دست مردم نمی‌رسد زیرا جریان حرکت کتاب در ایران بسیار ناکارآمد و ضعیف است. جامعه اساسا با فهرست کتاب‌های منتشر شده در کشور آشنا نمی‌شود یعنی جامعه نمی‌داند چه کتاب‌هایی با چه محتوایی برای چه گروه سنی و در چه سطحی در کشور منتشر می‌شوند.
 
وی گفت: نقش کتاب‌های ماه و مجله نشر‌ دانش در معرفی و نقد کتاب انکارنشدنی است. اما توزیع و معرفی کتاب در ایران مشکلات زیادی دارد. نقش کتابداری اجتماعی ایران در آموزش کتابداری رسمی ایران بسیار ضعیف و‌کمرنگ است و جریان انسان‌گرایی که در برنامه‌های کتابداری که باید به سمت جامعه حرکت کند، در آن‌ها وجود ندارد.

انصاری تصریح کرد: کتابداری امروزباید پاسخگوی نیاز امروز ایران باشد و برای دانشجویان ملال‌آور نباشد و حتی برخی از مشکلات فعلی را حل کند. آموزش کتابداری در ایران یکی از عوامل اصلی بازدارنده رشد کتابداری اجتماعی است. مورد سومی که مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران شده، بحث ضعف کتابخانه‌های عمومی و آموزشگاهی است؛ کتابخانه‌هایی که در تمام ابعاد با جامعه ارتباط دارند اما نقش کمرنگی در جامعه دارند و فعالیت‌های کتابداری اجتماعی به‌درستی در این کتابخانه‌ها صورت نمی‌گیرد.در همه جای دنیا نیروهای داوطلب می‌توانند زمانی را در کتابخانه حضور پیدا کنند و به کارهای فوق برنامه مانند ترویج خواندن و معرفی کتاب بپردازند. 

وی گفت: فقدان نمونه موفق در بخش کتابخانه و کتابداری اجتماعی بسیار حس می‌شود و به همین دلیل است که ما سراغ نمونه‌های خارجی می‌رویم که اصلا تطابقی با نیازهای ما ندارند. هرچند در این میان کتابخانه‌هایی مانند حسینه ارشاد وجود داشت که نمونه یک کتابخانه با مدیریت موفق بود اما آن هم به دلیل تغییر مدیریت، موفق نماند. چهارمین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران، نقش کمرنگ کتابخانه ملی در این زمینه است. کتابخانه ملی در ایران باید بتواند حامی کتابداری اجتماعی باشد اما این کتابخانه هرگز حامی کتابداری نبوده و نیست. 
 
دکتر نوش آفرین انصاری گفت: پنجمین مانع رشد کتابداری اجتماعی در ایران  بها ندادن بسیاری از مدیران و مسوولان به جریان‌های مدنی در ایران است. نهادهای مدنی به‌ویژه بعد از تاسیس شورای کتاب کودک، رشد چشمگیری داشتند اما متاسفانه این نهادها اکنون تنها هستند و مسئولان بهتر است این جریان‌ها را بشناسند و نقش آن‌ها را در تحول جامعه رصد کنند. اکنون فعالیت مروجان کتابخوانی در کشور که از اقصی نقاطی ایران برای ترویج خواندن و انتقال پیام کتاب باکیفیت، اهمیت کتاب خواندن و اهمیت سواد اطلاعاتی داشتن در کشور تلاش می‌کنند و از گسترش آن حمایت می‌کنند، ستودنی است.

بهار رهادوست در ادامه این نشست گفت: شکاف نسل ها در کتابداری به‌معنای ناهمسازی نسل‌هایی است که در یک حرفه و رشته‌اند اما زبان مشترکی ندارند.مرور فعالیت چهار نسل کتابداری در ایران نشان می‌دهد که فعالیت‌های نسل اول و دوم کتابداری با روند فعالیت‌های نسل سوم و چهارم کتابداری نه تنها متفاوت است؛ بلکه گاهی سردرگمی‌هایی در نسل جدید کتابداری به‌چشم می‌خورد که بسیار نگران‌کننده و یادآور انقطاع نسل‌های کتابداری است.
 
وی افزود: امید اجتماعی، انگیزه و عشق به کتاب، اعتلای کتاب و کتابخوانی، جامعه‌گرا بودن و مفید دانستن رشته کتابداری برای جامعه از جمله ویژگی‌های نسل اول و دوم کتابداران ایران بود.نسل اول و دوم کتابداری در ایران به تکنولوژی دسترسی نداشتند یا برایشان نوظهور بود. این نسل‌ها حرفه‌گرا بودند و با هدف تربیت کتابداران حرفه‌ای برای کتابخانه‌های پویا آموزش می‌دیدند. 
نسل‌های اول و دوم در پژوهش‌های خود دربند روش‌شناسی نبودند و به فکر تولید ابزارهای مورد نیاز و تحقیقات توسعه‌ای برای کتابخانه بودند؛ درحالی که در نسل‌های بعدی، روش‌شناسی و پژوهش‌های کمی، رونق گرفت و نیازهای اصلی جامعه و پژوهش‌های اصلی و گره‌گشا به فراموشی سپرده شد.

یزدان منصوریان، عضو هیأت علمی دانشگاه شفیلد انگلستان از تجربیات خود در رشته کتابداری و اطلاع‌رسانی و تحصیل در انگلستان گفت  و ادامه داد: در مهرماه 1381 برای ادامه تحصیل در رشته کتابداری راهی انگلیس شدم. باید بدانیم کتابداری در انگلستان در قامت یک رشته و حرفه دانشگاهی به ثبات رسیده است و کتابداران نیازی به معرفی رشته و حرفه خود و اثبات اهمیت کار خود در جامعه ندارند. مردم در این کشور با کتابخانه‌های عمومی به عنوان یک کانون فرهنگ و اجتماعی پیوند دارند و در عین حال از اهمیت کتابداری و اطلاع‌رسانی خبر دارند.

وی گفت: کتابخانه‌های عمومی در این کشور مستقل از دولت‌های مرکزی هستند و همین مساله و نوع اداره کتابخانه‌ها به آن‌ها امکان بروز فعالیت‌های خلاقانه و دخیل کردن مشارکت مردم در برنامه‌ریزی کتابخانه را فراهم می‌کند.
 
دکتر منصوریان با بیان این که کتابخانه‌های عمومی در انگلستان در عمل برای همه مردم است و به همه گروه‌ها خدمات می‌دهد، گفت: عضویت در کتابخانه‌های عمومی انگلستان رایگان و مادام العمر است و خدماتی برای افراد با محدودیت‌های جسمی و اجتماعی مانند آوارگان، فقیران و پناهجویان پیش‌بینی‌شده است.  

 در ادامه نشست دکتر ابراهیم افشار گفت: در طول 20 سالی که در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی فعالیت دارم، همواره به همکارانم توصیه می‌کنم نسبت به توسعه و پرورش مهارت‌های خدمتی دانشجویان رشته کتابداری و دانش‌آموختگان این رشته توجه ویژه داشته باشند.
 
وی گفت: آموزش کتابداری نوین در ایران از نیمه دهه 40 در دانشگاه‌ها آغاز شد و در سه دهه نخست آن سال‌ها، تاکید زیادی بر انتقال تکنولوژی و فنون کتابداری از خارج به ایران شد که به‌طور خاص در زمینه سازماندهی اطلاعات وارداتی موفق بودیم. اکنون سال‌های متمادی است که فهرست‌نویسی آثار و نمایه‌سازی بر اساس استانداردسازی جهانی صورت می‌گیرد.
 
ابراهیم افشار افزود: دانش و فن کتابداری دو بالی هستند که خدمت کتابداری را تقویت می‌کنند اما دغدغه من این است که در برنامه‌های اولیه آموزش رشته کتابداری و حتی سرفصل‌های اخیر آموزش کتابداری در ایران به پرورش مهارت‌های خدماتی دانشجویان کتابداران و دانش‌آموختگان این رشته توجه نمی‌کند و رصد کردن این مبحث، اولویت و حتی در لیست برنامه‌های سیاستگذاران و برنامه‌ریزان حوزه کتابداری نیست.

دکتر فریبا افکاری درباره آموزش و نقد نسخه‌های خطی به دانشجویان کتابداری سخن گفت و تاکید کرد: با نگاهی به آموزش روند کتابداری در ایران می توان دریافت که در طول تدریس این رشته در ایران همواره  کفه عملی نسبت به کفه نظری سنگین‌تر بوده و همین امر باعث شده به جای الگوهای شاگردمدار، الگوهای معلم مدارتربیت شوند.شیوه آموزش نسخه‌های خطی در آموزش کتابداری ایران یک الگوی معلم‌مدار است و شاگرد در این شیوه تدریس یک موجود منفعل فرض شده است؛ درحالی که بسیاری از صاحب‌نظران نسبت به این الگو اعتراض دارند و البته در بسیاری از کشورها برای سنگین‌تر کردن کفه عملی و جنبه شاگرد‌مداری تلاش‌هایی صورت گرفته است.
 
افکاری با انتقاد از دیدگاه برخی از گروه‌های کتابداری در ایران گفت: گروهی از کتابداران معتقدند که کار بر روی نسخه‌های کهنه و فرسوده و مشوش؛ کاری ملال‌آور است که مربوط به نسل گذشته بوده و با ورود کتابخانه دیجیتال و تکنولوژی جدید آن‌ها با نسخه‌های خطی و قدیمی کاری ندارند.

وی گفت: دلالان سودجو به دلیل آشنا نبودن مردم با نسخه‌های خطی، اقدام به فروش و قاچاق این نسخه‌های ارزشمند می‌کنند، درحالی که رساله‌های تاریخی و ادبی و هنری زیادی در میان نسخه‌های خطی منتظر تورق و پژوهش‌اند.
  
دکتر فریبا افکاری افزود: کتابداران با ذوق و مصحح آشنا به نسخه‌های خطی می‌توانند این آثار قدیمی را از کنج کتابخانه بیرون بکشند و با مرمت و انتشار فهرست  این نسخه‌ها را معرفی کنند. انسخه‌های خطی نیازمند دانش فهرست‌نویسی و معرفی و شناسایی از سوی پژوهشگران است اما متاسفانه آموزش نسخه‌های خطی در کشور متولی مشخصی ندارند و موسسات فرهنگی و کتابخانه‌ها بنابه نیازهای خود اقدام به برگزاری دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌کنند. هرچند نفس این کار خوب است اما زیان‌هایی هم دارد.
 
وی افزود: مراکز کتابخانه‌ای و فرهنگی منابع تولیدی با کیفیت از نظر کتاب‌شناسی متون و نسخه‌شناسی ندارند و بدون در نظر گرفتن سطح مخاطبان و کاربران و همچنین بودن داشتن منابع معتبر، تنها در برابر دریافت وجهی، به ارائه گواهی‌نامه و مدرک به مخاطبان اکتفا می‌کنند.

در ادامه نشست علی دهباشی گفت: کتاب «تاریخ شفاهی کتابداری ایران» حاصل زحمات چند ساله ابوافضل نجاری است که با 33 نفر از پیشکسوتان کتابداری و در 33 موضوع مختلف مصاحبه کرده است.مجله بخارا پیش از این نشست‌ها و شب‌هایی  را با موضوع زنده‌یاد پوری سلطانی در زمان حیاتش، استاد سیدعبدالله انوار و کامران فانی برگزار کرده است و در ادامه این شب‌ها، نشست‌های تخصصی کتابداری ایران را برگزار می‌کنیم. امیدوارم در آینده نه چندان دور، مسائل کتابداری را با حضور نمایندگان دیگری از کتابداری ایران به بحث بگذاریم.
 
ابوالفضل نجاری در پایان این نشست با اشاره این که 30 سال فعالیت در حوزه کتابداری، پرسش‌های زیادی را برایش ایجاد کرده است، گفت: نمونه‌ای از این پرسش‌ها را با شما مطرح می‌کنم؛ مانند این‌که اگر کتابخانه و کتابدار، دستیار پژوهشگر نویسنده معلمان استادان و دانش‌آموزان و دانشجویان است، آیا حل کردن مساله کتابداران، حل مسائل تمام این گروه‌ها و مسائل ملی ما نیست؟ اگر کتابداری ایران مساله دارد، آیا ریشه این مساله در تاریخ کتابداری نیست؟ آیا بدون دانستن تاریخ می‌توان مسائل کتابداری ایران را حل کرد؟ اگر کتابداری ایران نیاز به تاریخ و شناسنامه دارد، آیا بدون دانستن تاریخ و شناخت شخصیت‌های اثر‌گذار آن می‌توان برای کتابداری ایران شناسانامه و هویت ساخت؟ یا موسسان و اثرگذران در بخش‌های مختلف کتابداری چه کسانی بودند و چه فرجامی داشتند؟ پاسخ این پرسش‌ها را می‌توان در تدوین این کتاب یافت. این کتاب چراغی را برای کتابداری و اطلاع‌رسانی‌ نوین ایران روشن کرد و آن را در اختیار نسل جدید کتابداران قرارداد. 

نجاری درباره کتاب«تاریخ شفاهی کتابداری ایران» گفت : این کتاب 33 مصاحبه دارد و 31 گفت‌وگو این کتاب را شخصا انجام دادم و دو گفت‌و‌گو از پیشکسوتان درگذشته در این مجموعه را از منابع دیگر وام گرفتم. گفت و گو با بدری آتابای درباره کتابخانه سلطنتی از مجموعه تاریخ شفاهی ایران هاروارد و گفت‌و‌گو با لیلی ایمن یا آهی درباره ادبیات کودکان را از کتاب «تاریخ ادبیات کودکان» وام گرفتم.

خبرنگار: اعظم رستگار