کد خبر: 49644
تاریخ انتشار: سه شنبه, 03 ارديبهشت 1404 - 09:53

داخلی

»

گزارش

انسجام و هماهنگی استانداردهای محتوایی و فراداده‌ای در ثبت روابط میان موجودیت‌ها بررسی شد

منبع : لیزنا
ششمین جلسه از دوره «روابط میان موجودیت‌ها در بافت میراث فرهنگی» به همت کتابخانه آیت‌الله العظمی بروجردی با تدریس دکتر سید مهدی طاهری به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
انسجام و هماهنگی استانداردهای محتوایی و فراداده‌ای در ثبت روابط میان موجودیت‌ها بررسی شد

به گزارش لیزنا، در ابتدی نشست دکتر  سید مهدی طاهری، عضو هیات علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) با اشاره به بحث انسجام و هماهنگی در ثبت روابط گفت: در جلسات پیشین در خصوص رویکردهایی که استانداردها به ثبت روابط دارند و نیز انسجام و یکپارچگی بین استانداردهای فراداده‌ای و محتوایی در ثبت روابط صحبت شد. بررسی این رویکردها موجب شناسایی و کشف دقیق نوع روابط، و تسهیل و تسریع برقراری آن‌ها بین موجودیت‌های گوناگون می‌گردد. همان طور که در جلسات پیشین اشاره گردید، بین موجودیت‌ها چهار نوع رابطه برقرار می‌شود. رویکردهایی که به ثبت روابط در استانداردها وجود دارند، بر چهار نوع رابطه بین منابع و عامل‌ها متمرکز هستند که در جلسات پیشین به تفصیل بررسی شدند.

دکتر طاهری با بررسی ثبت روابط در استانداردها گفت: به عنوان نمونه، در استاندارد فراداده‌ای یونی مارک، بلوک چهار با نام بلوک مدخل پیوندی (Linking entry) به ثبت روابط اختصاص یافته است. این در حالی است که در مارک 21 بلوک خاصی به روابط اختصاص نیافته و مجموعه فیلدهایی (مانند ۷۶۰-۷۸۷) را برای برقراری ارتباط  بین منابع تعیین نموده است. در رویکرد اتخاذشده توسط قالب‌های گوناگون مارک، و ابزارهایی (بلوک و فیلدهایی) که برای ثبت روابط در نظر گرفته‌اند، مسائل و چالش‌هایی به دلیل مبنای فناورانه طراحی و توسعه آنها که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آغاز شده، مشاهده می‌شوند که عبارتند از: نخست، همه انواع موجودیت‌های بافت (جهان) کتابشناختی، از جمله موجودیت‌های شخص، تنالگان، مکان و جز آنها را  پوشش نمی‌دهند و فقط به نام موجودیت‌های یادشده می‌پردازند؛ دیگر، ساختار و گروه‌بندی روابط در آنها با الگوی مفهومی بافت و استانداردهای محتوایی جدید متفاوت است؛ دو دیگر، روابطی که در این بلوک و فیلدها مشخص شده‌اند، تمامی انواع روابط (چهارگانه) را شامل نمی‌شوند و بیشتر روی روابط منبع به منبع (Resource to Resource) تمرکز دارند. این در حالی است که در ال‌آرام و به خصوص در آردی‌اِی یک دسته‌بندی خیلی مناسبی از روابط همخوان با مدل‌های کشف شده، ارائه گردیده است. سه دیگر، سطوح سلسله مراتبی شیء (Hierarchy of object) به منزله روابط اولیه یا اصلی میان منابع، در قالب‌های مارک به دلیل ساختار مسطح وجود ندارد. هرچند قالب‌های مارک سعی نموده‌اند در ویرایش‌های جدید خود با الگوهای مفهومی و استانداردهای محتوایی کنونی همخوان شوند و سطوح اثر، بیان، نمود و مورد برای برخی از ویژگی‌ها تعیین نموده، و در برخی از موارد مشخص شده است که ویژگی‌های مدنظر در کدام یک از سطوح سلسله مراتب شیء (اثر، بیان، نمود و یا مورد) قرار دارند. اما ساختار مارک با استاندارد ایزو 2709 مطابقت دارد. استاندرد ایزو 2709 به تعیین بلوک‌ها، فیلدها، فیلدهای فرعی و نشانگرها برای ذخیره‌سازی و به ویژه تبادل داده‌های کتابشناختی می‌پرداخت.

وی افزود: اما مهم‌ترین مسئله که یک نقد جدی به یونی‌مارک به شمار می‌آید، این است که ثبت رابطه‌ها را در قالب فیلدی اختصاصی ارائه شده‌اند. این همان رویکردی است که در بررسی ساختار روابط در Schema.org نیز به نقد آن پرداختیم. در اسکیمادات‌اُرگ نیز همین مسئله وجود دارد. این که ما برای هر رابطه یک صفت اختصاصی بیاوریم موجب افزایش فیلدها خواهد شد. بهترین رویکرد در ثبت روابط استفاده از نشانگرهای رابطه‌ای است. زمانی که ما برای ثبت روابط از نشانگرهای رابطه‌ای بهره گیریم، در عمل یک یا تعداد بسیار محدودی صفت داریم که ارزش‌های آن با نشانگرها تفکیک شده است. اگر چه خود نشانگرها نیز معادل صفات یک شیء هستند که با ساختاری نوین طراحی شده‌اند، اما رویکرد پیاده‌سازی مناسب این است که بتوانیم به انتخاب این صفات بپردازیم. این رویکرد موجب انعطاف‌پذیری (flexibility) می‌شود. فرض کنید بخواهیم از اسکیمادات‌اُرگ برای بافت میراث فرهنگی (کتابخانه، موزه و آرشیو) استفاده کنیم. در اسکیما صفاتی همانند بخشی دارد (hasPart)، بخشی است از (isPartOf)، مبتنی است بر (isBasedOn) و جز آن‌ها را وجود دارد. اما در  بافت میراث فرهنگی روابط گسترده‌ای داریم، که اگر بخواهیم از این استاندارد در بافت میراث فرهنگی بهره بگیریم، باید بیش از ۱۰۰۰ رابطه را به صورت صفت بیاوریم. همین مسئله را تا حدودی در قالب‌های مارک هم مشاهده می‌کنیم. این در حالی است که روابط فقط محدود به مواردی نیستند که در بلوک و فیلدهای مارک‌های گوناگون ثبت شده‌اند. اگر چه فیلدهای همانند زیرمجموعه (Subset) و موارد دیگر (Others) وجود دارد، اما امکان گسترش زیادی ندارند و مهم‌تر آن که نوع رابطه مشخص نمی‌شود. حتی اگر این فیلدها را بر اساس روش اختصاص نشانگر بیاوریم. در این صورت رویکردی یکسان اتخاذ نشده و دو رویکرد متفاوت در یک استاندارد استفاده می‌شود و  بدین معنا که برخی از روابط به صورت فیلد و برخی دیگر به صورت نشانگر ثبت خواهند شد. رویکرد مناسب را در استانداردهایی همانند بیب‌فِریم و آردی‌اِی مشاهده می‌شود و صفاتی خاص مانند صفت شئ مرتبط (relatedTo) بدین منظور به کار رفته‌اند و انواع روابط در قالب نشانگرها ثبت می‌شوند. این شیوه بهترین رویکردی است که می‌توان برای ثبت روابط از آن، به وجود در محیط‌های داده‌ای جدید مانند وب معنایی بهره برد. یک صفت داریم و انواع روابط را در قالب نشانگر می‌توانیم ثبت کنیم.

در ادامه دکتر طاهری با اشاره به این که هر یک از این استانداردهای جدید مدل‌های داده‌ای به شمار می‌آیند و ساختار داده‌ای مشخصی دارند، گفت: به این‌ استانداردها مدل‌های داده‌ای (Data Models) و یا ساختارهای داده‌ای نیز گفته می‌شود. پایه و اساس مدل‌های داده‌ای پرداختن به بحث روابط است. بهترین مدل داده‌ای را در ثبت روابط آردی‌اِی به کار برده است. آردی‌اِی همه روابط ال‌آرام را پالایش (refine) نموده و بسط می‌دهد. بسط به دو نوع گسترش (expansion) و پالایش یا خاص کردن (refine) تقسیم می‌شود. در بازیابی اطلاعات و دانش نیز بحث بسط جستجو (query expansion) را داریم. در بسط جستجو می‌توان از نظر دامنه (Scope)، جستجویی عام و یا خاص انجام داد. در نظام‌های بازیابی اطلاعات و دانش فراپیوند شدن شناسه‌ها، مصداقی از بسط جستجو محسوب می‌شود. منظور از شناسه، نقاط دسترسی مثل نام پدیدآورنده، ناشر و یا موضوعات هستند. بدین معنا که با کلیک روی نام پدیدآور و یا نام ناشر همه آثار مرتبط با آن پدیدآور و ناشر بازیابی می‌شوند (رابطه ويژگی‌های مشترک). این فرایند بسط و گسترش جستجو نام دارد. نوع دوم بسط، پالایش (refinement) نام دارد که به معنای خاص کردن جستجو است. بهترین مثال در این خصوص موضوعات هستند. زمانی که ما موضوعی را در نظام‌های بازیابی اطلاعات و دانش جستجو می‌کنیم، موضوعات اعم و اخص بازیابی می‌شوند. اگر موضوعات اعم را انتخاب کنیم به بسط جستجو پرداخته‌ایم؛ چرا که دامنه جستجو گسترش یافته است. به‌طور نمونه، وقتی سازماندهی دانش را جستجو می‌کنیم، موضوع عام‌تر آن یعنی مدیریت اطلاعات نیز بازیابی می‌شود. اگر موضوع مدیریت اطلاعات را انتخاب کنیم، موضوعات فراهم‌آوری اطلاعات و یا اشاعه و دسترس‌پذیری نیز بازیابی خواهند شد. حال اگر نظام‌های سازماندهی اطلاعات و دانش را جستجو کنیم، پرس‌وجوی ما محدود و خاص‌تر شده است که پالایش نام دارد. ما این مفهوم را در هسته دابلین نیز داشتیم. در هسته دابلین دو نوع توصیفگر (qualifier) وجود داشتند که رمزگذاری (Encoding) و پالایش (refinement) نام داشتند. این دو توصیفگر شیوه ثبت ارزش‌ها در عناصر را تعیین می‌کردند.

دکتر طاهری تصریح کرد: در رمزگذاری واژه‌ها و اصطلاح‌ها، از نظام‌های معنایی همانند فهرست سرعنوان‌های موضوعی یا طرح‌های رده‌بندی استفاده می‌شوند. به‌عنوان مثال برای درج ارزش در صفت موضوع از فهرست سرعنوان‌های موضوعی یا اصطلاح‌نامه‌ها و برای ثبت نام پدیدآور از مستند نام‌ها استفاده می‌کنیم. رمزگذاری به معنای استفاده از ارزش‌های رمزی‌شده (Coded) و غیرلفظی (non-literal) است. در اصل از فرانماهای رمزگذاری واژگان (VES) استفاده شده و ارزش‌ها از فهرستی که از پیش برای انسجام و یکدستی تهیه شده است، انتخاب می‌شوند.

وی افزود:  پالایش در طرح فراداده‌ای هسته دابلین، به چگونگی ثبت ارزش‌ها در عنصری مانند توصیف (description) می‌پرداخت. این عنصر را در استاندارد اسکیمادات‌اُرگ هم داریم. این صفت به‌طور دقیق معادل صفت یادداشت (note) در استانداردهایی مثل بیب‌فِریم و آردی‌اِی است. در هسته دابلین این گونه بیان شده بود که در عنصر توصیف حتی می‌توان فهرست مندرجات (ToC) و یا چکیده را درج نمود. بدین ترتیب این عنصر به یک توصیفی خاص همانند چکیده پالایش شده است. خود چکیده یک نوع توصیف خلاصه و ساختارمند است که محتوای خاصی دارد. زمانی که صفت توصیف به اجزایی مانند فهرست مندرجات محدود شود یعنی دامنه آن خاص‌تر شده است. بهترین مثال‌های ارائه شده در هسته دابلین در این خصوص فهرست مندرجات و چکیده هستند. وقتی دامنه ارزش‌ها را خاص‌تر کنیم، تعداد مقوله‌ها خود به خود بیشتر می‌شوند. در کلیات معمولا مقوله‌ها کمتر بوده و در جزئیات مقوله‌های بیشتری وجود دارند. آردی‌اِی روابط و ویژگی‌های الگوی مفهومی ال‌آرام را بسط داده است. یک رابطه‌ای که در ال‌آرام مطرح شده، در آردی‌اِی به چندین رابطه جزئی‌تر پالایش شده است. بیش از 900 رابطه‌ای میان منابع که در آردی‌اِی مشاهده می‌شوند، به‌طور دقیق پالایش روابط ال‌آرام هستند. نکته مهم این است که روابط پالایش شده و از نشانگرهای رابطه‌ای استفاده شده است. در حالی که در استاندارد اسکیمادات‌اُرگ، حتی نقش‌هایی مانند پدیدآور (Creator) و یا همکار (Contributor) به صورت صفت ارائه شده‌اند و این یک چالش اساسی است. در پروژه داده‌های پیوندی کتابخانه کنگره به‌طور مشخص نقش‌دهنده‌های گوناگونی تهیه شده‌اند که پر تعداد هم هستند. اگر قرار باشند، نقش‌‌دهنده‌هایی که رابطه عامل‌ها با منابع را نشان می‌دهند در قالب صفت بیاوریم، باید همه نقش‌دهنده‌های کتابخانه کنگره و نیز فهرست نقش‌دهنده‌های مارک به عنوان صفت به استانداردها افزوده شوند. در حالی که بهترین رویکرد این است که صفت «پدیدآور» را در کارفرم ثبت نموده و همه نقش‌دهنده‌ها را به صورت نشانگر می‌آوریم و بدون محدودیت می‌توان انواع نقش‌هایی که تاکنون شناسایی شده‌اند، ثبت نمود.

سپس، دکتر طاهری با اشاره به رویکرد آردی‌اِی در ثبت نقش‌دهنده‌ها گفت: آردی‌اِی نیز از فهرست نقش‌دهنده‌های مارک و مواردی بیشتر استفاده می‌کند، و یک نگاشت تطبیقی بین نقش‌دهنده‌های خود با مارک در سامانه ثبت آردی‌اِی (RDA Registry) وجود دارد. از آنجایی که سامانه ثبت آردی‌اِی مبتنی بر روش داده‌های پیوندی و رویکرد شیءگرا توسعه یافته است، همه روابط و نقش‌دهنده‌ها در آن به صورت رابطه آمده‌اند. در حالی که معادل آن نقش‌دهنده‌ها در مارک به صورت ویژگی بودند. به‌طور مثال، صفت رابطه‌ای «خلاصه‌کننده‌ای دارد (has abridger)» در آردی‌اِی دقیقاً معادل «صفت ویژگی (abridger)» در مارک 21 است. اما صفت مخاطبی دارد (has addressee) در آردی‌اِی اصطلاحی عام‌تر از ویژگی مکاتبه‌کننده (correspondent) در مارک قلمداد می‌شود. انواع روابطی که عامل‌های گوناگون مانند شخص، خاندان، تنالگان با انواع منابع می‌توانند داشته باشند در قالب نقش‌دهنده‌ها تبیین می‌شوند. در بیب‌فِریم نیز نقش‌دهنده‌های مخصوص این استاندارد وجود دارند که به صورت تفکیک شده مدنظر قرار گرفته‌اند. البته لازم به ذکر است، یکی از منابع ایجاد و افزودن صفت به بیب‌فِریم آردی‌اِی است. بیب‌فِریم از صفات آردی‌اِی برای غنی‌سازی صفات خودش استفاده می‌کند. خود بیب‌فِریم از اصطلاح یکپارچه‌سازی استفاده نموده است و به غنی‌سازی خود می‌پردازد.

وی افزود: در بخش‌ پرسش‌های متداول بیب‌فِریم نیز به وضوح بیان شده است که یکی از منابع مهم برای توسعه واژگان بیب‌فِِریم آردی‌اِی است. هرچند بیب‌فِریم در پی آن است که از استانداردهای محتوایی مستقل باشد اما یکی از مهم‌ترین منابع تأمین صفات بیب‌فِریم و حتی ساختار آن، آردی‌اِی است. آردی‌اِی افزون بر این که یک استاندارد محتوایی است، یک استاندارد فراداده‌ای نیز به شمار می‌آید. آردی‌اِی مدعی است یک سازمان یا سامانه‌ای خاص می‌تواند آردی‌اِی را به‌عنوان یک استاندارد فراداده‌ای نیز پیاده‌سازی کند. هرچند استفاده از آردی‌اِی به‌عنوان یک استاندارد فراداده‌ای، به دلایل گوناگون رویکرد مناسبی نیست و چالش‌های متعددی در پی دارد، نیز نقدهایی به آن وارد است. به‌طور مثال،کارن  کویل یک نقدی به آردی‌اِی در مجله دی-لایب نوشت و اعلام کرد کسانی که آردی‌اِی را توسعه دادند، از فراداده درک مناسبی ندارند. بعد کمیته توسعه آردی‌اِی با همکاری دفتر مارک و متخصصان فراداده به این سمت حرکت نمود که با فراداده‌ها همخوان شود. حتی در مقدمه آردی‌اِی نیز بیان شده است که برای عناصر از استانداردهایی مانند مارک استفاده شده و تلاش بر این بوده است که با این استانداردها همخوانی مناسبی ایجاد شود.

در ادامه، دکتر طاهری با اشاره به شیوه‌های برقراری روابط در استانداردها افزود: در کل ما دو رویکرد در ثبت روابط داریم. رویکرد نخست بدین صورت است که روابط به صورت فیلد یا صفت در سامانه پیاده شوند؛ در رویکرد دیگر می‌توانیم روابط را به صورت نشانگر ثبت کنیم. بهترین رویکرد نیز همین است که روابط به شکل نشانگر ثبت گردند. لازم به ذکر است، از لحاظ انتخاب عنصر مناسب برای ثبت روابط بهترین شیوه را بیب‌فِریم به کار برده است و آن افزودن صفت relatedTo و نیز صفات relation و relationship است. به‌طور نمونه، رابطه یک کتاب با فروست در صفت relationship ثبت می‌شود و دلیل آن این است که بیب‌فِریم فروست را یک موجودیت مستقل در نظر گرفته است. در استانداردهای پیشین همانند مارک فروست یک صفت در قالب فیلد (در پایگاه رابطه‌ای) بود که می‌توانستیم فروست را وارد نموده و عنوان آن را مستند کنیم. در بیب‌فِریم فروست یک موجودیت مستقل است که عنوان آن فروست می‌تواند از مستندات فراخوانی شود و همه منابعی که این فروست را دارند به آن موجودیت پیوند یافته و زیرمجموعه آن فروست قرار گیرند.

سپس، دکتر طاهری با اشاره به لزوم طراحی پروفایل‌های کاربردی گفت: مسئله‌ای که وجود دارد این است که اکنون با رویکرد داده‌های پیوندی و نیازهای متنوعی که سازمان‌ها دارند، امکان استفاده از یک طرح فراداده‌ای برای پاسخگویی به نیازهای آن سازمان امکان‌پذیر نیست. هرچقدر یک استاندارد جامع باشد، باز نواقصی دارد. زیرا هر استانداردی از طیف کارکردی خاصی پشتیبانی می‌کند، و کارکردهایی که یک مرکز اطلاعاتی نیاز دارد، فراتر از یک استاندارد است. این که بخواهیم فقط با گسترش‌هایی که مارک اجازه می‌دهد، صفاتی جدید اضافه کنیم، مدام به افزایش حجم استاندارد پرداخته‌ایم. به‌طور مثال، یونی مارک با همه 9 ها و مارک 21 با فیلدهای محلی و برخی فیلدهای فرعی دیگر امکان گسترش را تسهیل نموده‌اند. اما افزودن صفات زیاد به این استانداردها حجم آن‌ها را افزایش خواهد داد. زمانی که فقط یک استاندارد مدنظر باشد، عملا از قابلیت‌ها و کارکردپذیری استانداردهای دیگر استفاده نشده است. حتی استاندارد محتوایی آردی‌اِی که بسیار جامع است، نمی‌تواند به‌طور کامل پاسخگو باشد؛ به همین دلیل در برخی موارد قضاوت فهرست‌نویس و توجه به ملاحظات بومی را پیشنهاد می‌دهد و بسیار جالب است که اکنون استانداردها به سمت انعطاف‌پذیری گسترده حرکت نموده‌اند.

سپس، دکتر طاهری با اشاره به مفهوم پروفایل کاربردی در هسته دابلین گفت: نخست به طور جدی در هسته دابلین بحث پروفایل کاربردی فراداده‌ای مطرح شد. زمانی که استاندارد فراداده‌ای هسته دابلین به‌منزله استاندارد فراداده‌ای وب توسعه یافت، به دلیل وجود فقط 15 عنصر پایه نقدهایی به آن وارد شد که تعداد عناصر آن بسیار کم است. سپس، 8 عنصر دیگر و نیز توصیفگرهایی به هسته دابلین افزوده شدند. اما هیچ کدام از این‌ تغییرات پاسخ‌گو نبودند. همان زمان مایکل گورمن در مقاله‌ای با عنوان کنترل مستندات در بافت کنترل کتابشناختی در محیط الکترونیک و اشاره به لزوم ثبت مستندات بیان کرد همه افرادی که در جلسه هسته دابلین شرکت کرده بودند، کتابداران مرتد (Renegade librarian) هستند. زمانی که دوباره هسته دابلین با این ضعف‌ها روبه‌رو شد، فرانماهای رمزگذاری را افزود. سپس، خانم مگدا ال‌شربینی مقاله‌ای نوشت: روندی که هسته دابلین طی می‌کند و افزودن صفات متعدد به آن، نشانگر این است که هسته دابلین دارد به مارک تبدیل می‌شود. آنجا هسته دابلین بحث پروفایل کاربردی را مطرح کرد که اگر تعداد عناصرش کم است، می‌توان پروفایل کاربردی طراحی کرد. یعنی می‌توان استاندارد فراداده‌ای پایه را هسته دابلین انتخاب نمود و عناصر و صفات استانداردهای فراداده‌ای دیگر را به آن افزود. مسئله‌ای که وجود داشت این بود که اگر 23 عنصر هسته دابلین عناصر اصلی در نظر گرفته شوند، لازم است ده‌ها صفت از دیگر استانداردها برای تکمیل آن انتخاب شوند، و این یک مسئله است.

در ادامه، دکتر طاهری با اشاره به دیگر ملزومات طراحی پروفایل کاربردی گفت: در یک پروفایل کاربردی از واژگان فراداده‌ای گوناگون با محدودیت‌ها و قیود (Constraints) که نیازهای خاص و کاربردی را نشان می‌دهند، استفاده می‌شوند. قیود یا محدودیت‌ها  ماهیت بومی دارند. به این معنا که می‌توان بیان داشت با وجود آنکه یک صفت تعریف مشخصی دارد، اما در یک سازمان کاربرد منحصر به فردی دارد. پس به دلیل این که نمی‌توانیم فقط از یک استاندارد خاص برای پاسخ‌گویی به همه نیازهای خود استفاده کنیم، مجبوریم پروفایل کاربردی طراحی کنیم. افزون بر این که ممکن است همه صفات و کارکردهای یک استاندارد فراداده‌ای برای یک سازمان قابل استفاده نباشد. در پروفایل کاربردی باید رویکرد مناسب‌تر و غالب را اتخاذ نماییم. اگر بیب‌فِریم را به‌منزله استاندارد فراداده‌ای پایه خود انتخاب کنیم، می‌توانیم سه صفت relatedTo، relation و relationship را به‌منظور برقراری روابط به کار بریم. نیز می‌توانیم براساس رویکردی که در آردی‌اِی مدنظر است و با نگاهی جامع‌تر، رابطه‌ها را تفکیک نکنیم و صفت relatedTo را برای ثبت همه روابط به کار بریم. به طور کلی، در نوع روابط منبع به منبع بهتر است از یک صفت یکسان استفاده کرد.

در مورد روابط بین موجودیت عامل و یک منبع، هر یک از عامل‌ها متناسب با نقشی که در آن منبع ایفا می‌کنند، با استفاده از نشانگری متناظر با آن نقش، و صفاتی مانند پدیدآور، همکار و جز آن‌ها ثبت می‌گردند. به‌طور مثال، مترجم یک نقش مربوط به صفت همکار (contributor) است و با نقش‌های صفت پدیدآور متفاوت است. روابط بین موجودیت‌های عامل با یکدیگر نیز به صورت صفاتی خاص برقرار می‌شود و تعداد محدودی دارند. به‌طور مثال، برای ارتباط موجودیت شخص، با موجودیت‌های عامل جمعی (خاندان و تنالگان) از صفات خاصی استفاده می‌شوند. برای موجودیت تنالگان صفات خاص شخص و خاندان و برای موجودیت خاندان نیز صفات خاص شخص و تنالگان مدنظر قرار می‌گیرند.

در بخش پایانی نیز دکتر طاهری با نگاهی به استانداردهای گوناگون کتابخانه کنگره افزود: ما یک نسلی از استانداردهای فراداده‌ای داشتیم که این نسل مبتنی بر بسترنحوی ایکس‌ام‌ال (XML-based metadata) بودند. از جمله این استانداردها می‌توان مودس (MODS)، مِتس (METS)، مَدس (MADS)، ای‌اِی‌دی (EAD)، آودیو‌ام‌دی (AudioMD)، تکست‌ام‌دی (TextMD)، ویدئو‌ام‌دی (VideoMD)، میکس (MIX)، پرمیس (PREMIS)، وی‌آر‌اِی کور (VRA Core) و جز آن‌ها را نام برد. مارک نیز نخست مبتنی بر قالب ایزو 2709 توسعه یافت و سپس در بستر ایکس‌ام‌ال (MARC/XML) قرار گرفت، اگرچه در مارک/ایکس‌ام‌ال نیز ساختار ایزو 2709 رعایت شده بود.

همه مصادیق این نسل فراداده‌های مبتنی بر ایکس‌ام‌ال بوده، و هر یک کاربردهای خاصی داشتند. به‌طور نمونه تکست‌ام‌دی یک فراداده مدیریتی و از نوع فراداده فنی بود که اطلاعات فنی یک متن دیجیتالی را برای اجرا (مثل این که باید چه نرم‌افزاری استفاده کنیم و چه زیرساختی مورد نیاز است) توصیف می‌کرد. آودیوام‌دی نیز فراداده مدیریتی اشیای شنیداری و ویدئوام‌دی برای اشیای دیداری بود. اِی‌ال‌تی‌اُ (ALTO) نیز فراداده فنی برای متن‌های اوسی‌آر شده بود. مودس مشتق مارک و یک فراداده توصیفی برای فهرست‌نویسی منابع الکترونیکی بود. مارک یک فراداده توصیفی و فراداده مدیریتی بود و به دلیل تعداد زیاد فیلدهایی که داشت هر دو نوع کارکرد را پشتیبانی می‌کرد.. مَدس، قالب مستندات مودس بود. ای‌اِی‌دی نیز به‌منزله یک فراداده توصیفی برای اسناد آرشیوی استفاده می‌شد. پرمیس نیز فراداده مدیریتی بود که برای نگهداری و حفاظت از موجودیت‌های داده‌ای به کار می‌رفت. میکس برای تصاویر ثابت (Still image) کاربرد داشت. مِتس یک فرافراداده بود که امکان مدیریت شیء و فراداده دیجیتالی را با هم فراهم نموده از لحاظ نوع یک فراداده ساختاری بود که گونه‌ای از فراداده مدیریتی بود. وی‌آراِی کور نیز برای تصاویر و منابع دیداری شنیداری استفاده می‌شد.

بیب‌فِریم از لحاظ کارکردپذیری استانداری جامعی است و می‌تواند به جای همه این استانداردها به کار رود. اگر جداول نگاشت بین استانداردهای اشاره شده و بیب‌فِریم را بررسی کنیم، در می‌یابیم بیب‌فِریم همه کارکردهای این استانداردها را پوشش می‌دهد و واژگان مناسبی برای متن، تصاویر، اشیای شنیداری و دیداری در بافت میراث فرهنگی دارد. مَدس نیز که پیشتر مستندات مودس بود، اکنون با تبدیل به یک هستی‌شناسی (MADS Ontology)، به‌عنوان مستندات بیب‌فِریم استفاده می‌شود و تفاوت‌های زیادی با مَدس پیشین دارد. آردی‌اِی برای این که بتواند به فراداده‌ها نزدیک‌تر شود، صفات را لحاظ نموده و برای هر صفت دستورالعمل یا رهنمودی ارائه داده است. مارک 21 کاملا براساس قواعد فهرست‌نویسی انگلو-امریکن بود و نسخه ماشینی‌شده انگلو-امریکن به شمار می‌رفت. اساس توسعه مارک نیز قواعد فهرست‌نویسی انگلو-امریکن بوده و با یکدیگر همخوان بودند. اما هدف آردی‌اِی این نیست که فقط با یک استاندارد فراداده‌ای هماهنگ باشد و بدین دلیل زمانی که آردی‌اِی توسعه یافت، برای این که بتواند با فراداده‌های گوناگون هم‌خوان باشد، صفات گوناگونی را افزود؛ به‌طوری که همه استانداردهای فراداده‌ای می‌توانند از آردی‌اِی به‌عنوان استاندارد محتوایی استفاده کنند. مباحث مربوط به چگونگی افزودن صفات و رویکردهای کنونی آردی‌اِی اکنون در سامانه آردی‌اِی تولکیت به‌طور کامل ثبت شده و امکان مشاهده تغییرات آردی‌اِی در صورتجلسات کمیته راهبری آردی‌اِی (RSC) فراهم است.

در پایان جلسه نیز دکتر طاهری به جمع‌بندی مباحث این جلسه پرداخت و گفت: رویکرد مناسب برای ثبت روابط بدین صورت است که در استانداردهای فراداده‌ای یک صفت رابطه‌ای به کار رفته و روابط به صورت نشانگر ثبت شوند. برای روابط منبع به منبع یک صفت منحصر به فرد در نظر گرفته می‌شود. برای برقراری ارتباط بین موجودیت‌های عامل‌ و منابع از صفات مربوط به پدیدآورندگان استفاده شده و نوع نقشی که عامل‌ها دارند با نشانگرها تعیین می‌گردد. برای ثبت روابط موجودیت‌های عامل با یکدیگر نیز صفات موجودیت‌های شخص، خاندان و تنالگان مورد استفاده قرار گرفته و نوع رابطه با استفاده از نشانگرهای رابطه‌ای تعیین می‌گردد؛ چرا که این روابط نیز انواع گوناگونی دارند. به‌طور مثال روابط «عضوی است از»، «فارغ‌التحصیل است از» و جز آن‌ها بین عامل‌های گوناگون برقرار است. با جمع‌بندی بهترین رویکرد ثبت روابط در استانداردها، ششمین جلسه از دوره روابط بین موجودیت‌ها در بافت میراث فرهنگی پایان یافت.

گزارش: نگین شکرزاده هشترودی