داخلی
»گفتگو
ترویج کتابخوانی در کوهدشت با هدف استقلال و توانمندی کودکان
به گزارش خبرنگار لیزنا، داریوش جعفری، معلم، طراحگرافیک، نویسندهی کودک و نوجوان، قصه گو، ناشر و مروج کتابخوانی موفقی است که زندگی در تهران را رها و به شهرستان زادگاهش برگشت و یک تنه در مسیر آشنایی کودکان و نوجوانان با کتاب، تلاش می کند.
سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و تلاش برای آشنایی با ناشران استان زادگاهم، لرستان، من و خانواده ام را به غرفه ای کشاند که با صنایع دستی استان لرستان تزئین شده و مردی با لباس محلی در آن حضور داشت. مهربانی و برخورد صمیمانه آن مرد، کتابهای داستانی به زبان محلی لکی، غرفه متفاوت و جذابش، کتاب هایی که جوایز استانی و ملی برایش به ارمغان آورده بود و ... دست به دست هم داد که کنجکاو شوم بیشتر راجع به ایشان بدانم. صفحه اینستاگرام وی و مطالبی که درباره شان در فضای مجازی منتشر شده بود را مطالعه کردم. فهمیدم ایشان یک مروج کتابخوانی موفق هستند! تصمیم گرفتم طی مصاحبهای، او را به علاقهمندان به دنیای کتاب معرفی کنم.
خودتان را معرفی کنید.
داریوش جعفری هستم. سال 1354 در روستای چشمهمیرزاحسین (واقع در ۶ کیلومتری شهرستان کوهدشت، استان لرستان) متولد شدم. رشتهی دبیرستانم علوم انسانی بود (کوهدشت هنرستان هنر نداشت). دارای مدرک کارشناسی رشته گرافیک از دانشگاه تهران و معلم تخصصی گرافیک در آموزش و پرورش هستم و امسال، سیامین سال معلمی بنده است. ۱۲ سال در آموزش گرافیک به ناشنوایان فعالیت دارم. خط بریل را هم یاد گرفته و کتابهایم را به صورت حکاکی دستی بریل کرده و در اختیار نابینایان عزیز قرار میدهم. همچنین مدیر انتشارات پیشوک هستم.
عنوان، ناشر و سال نشر کتاب هایی که نوشته اید را ذکر کنید.
نقطه سیاه، پیشوک، 1400
روباه دُم بور، طهورا، 1398
کیکله رو آب برد دنیا رو خواب برد، طهورا، 1399
نازاران، طهورا، 1399
سرماونک: سرمه دان، پیشوک، 1401
دیوانه، پیشوک، 1402
پنج کتاب وارون، طهورا، 1398
13 مجموعه داستان کوتاه، طهورا، 1398
مقدمه ای بر صنعت چاپ، پیشوک، 1402
گرافیست و طراح چه کتاب هایی بوده اید.
بجز چند مورد، امور گرافیکی تمام کتابهای انتشارات (پیشوک) و کتابهای حائز رتبه ام، را خودم انجام دادهام.
چه عناوین و افتخاراتی را تاکنون کسب کرده اید؟
شاخصترین عناوین: نفر اول تجربهی ماندگار معلمان کشور، قصهگوی تقدیر شده در غرب کشور، برندهی جایزهی استانی شعر کودک در جشنوارهی «گلاره»، برندهی دو جایزهی کتاب سال استان و یک کتاب سال ملی.
چرا انتشارات «پیشوک» را تأسیس کردید؟
انتشارات، مجله و هر کاری که انجام دادهام همه راههایی در خدمت ترویج کتابخوانی است. پیدا کردن راههای جذاب و خلاقانه برای ترویج کتابخوانی مهم است. فعلا احساس میکنم انتشارات راه جالبی برای ترویج کتاب خوانی است.
انتشارات شما تا کنون چند کتاب را منتشر و چه افتخاراتی را کسب کرده است؟
پیشوک در طول نزدیک به سه سال بیش از ۱۱۰ عنوان کتاب منتشر کرده که موضوعات متنوع و مخاطبان متنوع دارد. ما در دومین سال تأسیس این انتشارات، با سه کتاب سال لرستان و یک کتاب سال ملی، ناشر برگزیدهی لرستان شدیم.کتابهای «روباه دُمبور» و «کیکلهرو آب برد» (از انتشارات طهورا و پیشوک) نوشتهی خودم هردو کتاب سال لرستان شدند.
کتاب «خودت باش دخترم» (انتشارات پیشوک) نویسنده پروین پورامرایی کتاب سال لرستان و کتاب «نقطهی سیاه» (انتشارات پیشوک) نوشتهی خودم در سال 1401 در کل کشور کتاب سال معلم شد.
انگیزه شما از ترویج کتابخوانی چیست؟
اگر فرزندانمان کتابخوان باشند به چنان استقلال و توانمندی خواهند رسید که بسیاری از نگرانیهای آیندهی آنان را نخواهیم داشت و به طبع کشوری توانمندتر (در همه عرصهها) خواهیم داشت. این گفته را من در سه فرزند خودم که الحمدلله بسیار موفق هستند دیدهام و مشتاقم تجربهام به دیگران هم منتقل شود.
چرا بیشتر فعالیتهای شما روی قشر کودک و نوجوان جامعه متمرکز شده و به عبارتی روی این قشر سرمایهگذاری کردهاید؟
چون این گروه سنی آمادگی بیشتری برای پذیرفتن دارند و درواقع ترجیح میدهم از توان و انرژی محدود خودم برای این عزیزان استفاده کنم.
چرا زندگی در شهر پیشرفته تهران را رها و به شهرستان زادگاهتان برگشتید؟
چون بستر شهرم بکر و آماده بود. حس کردم به اندازهی کافی تجربه دارم و هر کسی باید انرژیاش را اول برای اطرافیانش مصرف کند. اگر هر کدام از ما به شعاع چند متر از اطرافمان را بتوانیم روشن کنیم، جهان نورباران میشود. صد البته هرکسی به زادگاهش عشق ویژه ای دارد.
فکر می کنید فعالیت های فرهنگی شما، چه تغییری در شهرتان ایجاد کرده یا خواهد کرد؟
من امیدم زیاد هست. بسیار شوق و ذوق و امید در دل دارم. تا کنون حدود ۲۵هزار جلد از کتابهای خودم را دست همشهریانم دادهام و بسیاری از آنها را حتی امضا کردهام.
من این حجم کتاب را شخصا در کوچه و خیابانهای شهرم چرچیگری (دستفروشی) کردهام یا به بهانههای مختلف به دیگران هدیهدادهام. شاید برایتان جالب باشد به ندرت به خانهای از کوهدشت میتوانید بروید و کتاب یا کتابهایی از من را آنجا نبینید.
به قول حافظ: «تا درخت دوستی کی بر دهد/ حالیا رفتیم و بذری کاشتیم» من بذرم را کاشتهام و شک ندارم سالهای آتی (شاید من نباشم و نبینم) اما به امید خدا تاثیراتش در فرهنگ و منش و زندگی مردم شهرم خودش را نشان خواهد داد.
آیا نمونه ملموس و قابل ذکری از اثرگذاری فعالیت های فرهنگی تان میتوانید ذکر کنید؟ به طور مثال شخصی که با کمک فعالیتهای شما، رشد علمی، فرهنگی و ... داشته و به موفقیت رسیده باشد.
ما در شهرمان از بچههای ۹ ساله تا ۹۹ ساله نویسنده داریم. من هر بار که گشتی در یک خیابان از شهرمان میزنم اکثرا از کتابهایم استقبال میکنند و خرید میکنند و از من امضا میگیرند. تقریبا فروشم در شهرهای دیگر اینگونه نبوده. بسیاری با من عکس میگیرند و در فضای مجازی استوری میکنند و ابراز خوشحالی میکنند. این استقبال و شوق و ذوق دلیل دارد. دلیلش تغییر دیدگاه و دوستی با کتاب و درنتیجه ارتقاء فرهنگیست.
در مسیر انجام کارهای فرهنگی، چه در شهرستان کوهدشت و چه در سطح کشور، آیا کسی از شما حمایت معنوی و مالی کرده است؟
مهمترین دلیل حرکت مداوم و انرژی بالای من عدم اتکاه به حامیهست. راستش را بخواهید هرگز تقاضای مستقیم نکردهام. بارها با بحران مالی مواجه بودهام و حتی برای دریافت وام هم موفق نبودهام. برای چاپ کتاب اخیرم خیلی تلاش کردم که وام دولتی بگیرم که نشد. اما دوستانی دارم که به من مبالغی قرض الحسنه میدهند و خدا را شاکرم که اعتباری اینچنین دارم.
با توجه به اینکه کار گروهی و همدلی و کمک جمعی، تاثیر بیشتری نسبت به کارهای فردی دارد، آیا تلاش کرده اید دیگران را در مسیر انجام فعالیت های فرهنگی، با خود همراه کنید؟ اگر بله، چگونه این کار را انجام داده اید و نتیجه چه بوده است؟
بله مسلما فعالیتهای گروهی و تعاونی بسیار قویتر است. اما همواره پشتیبانها و گروهها به بازگشت سرمایه و سود می اندیشند. درحالی که در تمام دنیا فعالیتهای فرهنگی با پشتیبانی دولتی و گروههای مردمنهاد پیش میروند. اما شما عنوان ارتش یک نفره را بر من گذاشتید که من ترجیح میدهم پیشنهاد دیگری به شما بدهم. کار من بیشتر به فعالیت چریکی شبیه است. یا حتی میشود گفت: «یاغیگری»! شما وقتی پشتیبان دولتی نداشته باشید یاغی محسوب میشوید. جالب است که در طول تاریخ یاغیها بین مردم عامی اعتبار و شأن بیشتری از دولتها داشتهاند و این بسیار غم انگیز است که یک فعال فرهنگی در حکومت مورد علاقهی خود یاغی باشد. من ۶ سال مجلهی کودک داشتم و بدون هیچ حمایتی در اوج موفقیت متوقف شدم. حال انتشارات را پیش میبرم و امیدوارم بتوانم ادامه دهم.
گفتگو: مریم سپهوند، کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.